در راستای راهبرد استراتژیک پاکستان وهم پیمانان جهانی آن، افغانستان اکنون نه تنها به باشگاه تروریسم بل، به پرورشگاه تروریسم و پناه گاه آن‌ها مبدل شده است. آزمون زمان به‌مثابه راوی‌ای مفادات توافقات پنهان دوحه به اثبات رسانید که طالبان به‌مثابه نیروی نیابتی  در چارچوب برنامه‌های استراتژیک نقشه پردازان و بازیگران جهانی و پاکستان در تعهدات خود به به‌درستی عمل نموده و در خصوص ایجاد کمربند سبز تروریستی در مرزهای شمالی، شمال شرقی و جنوب غربی افغانستان، مصروف سازو کارهای بزرگ و راهکرد های تهاجمی در آن‌سوی مرزها می‌باشند.
دور نیست که ازین آتش زیر خاکستر، آتش فشان های بزرگ در زمان معین برخاسته و افغانستان را به کام خود فرو برد.
با استقرار تروریسم جهانی در مرزهای افغانستان، پاکستان و همپیمانان جهانی آن اهداف چند منظوره را در ماورای افغانستان و داخل کشور دنبال نموده وان عبارت از تحکیم و تداوم سیطره پاکستان بر قلمرو افغانستان، تضمین درازمدت نظام پوشالی طالبان، انجام تهاجمات بر کشورهای همسایه، و غیربومی سازی جامعه و کمر بندهای مرزی در یک خط استراتیژیک می‌باشند. به‌طور عمده استقرار طالبان پاکستانی و انتقال هزاران خانوار وزیرستان شمالی پاکستان درین محلات به غرض تغییر دموگرافی منطقه واهداف ژئوپلیتیک از جمله شاخه های اصلی این پروژه محسوب می‌گرددپاکستان بااتخاد این رویکرد میخواهد تا آهسته آهسته افغانستان را به فلسطین دوم مبدل نماید. کوچ های اجباری وغصب ملکیت های مردمان بومی بخشی ازین مقدمات محسوب می گردد. هرچند وزرای خارجه کشورهای سازمان پیمان امنیت جمعی نسبت به برنامه طالبان در راستای استقرار مردمان پاکستانی در ولایت شمالی افغانستان نیز واکنش نشان دادند اما‌روشن است که مردم افغانستان و همسایگان افغانستان بر تغییرات ژئیوپولتیک که برمدار اهداف بلند پروازانه پاکستان وشرکاء شکل بگیرد بی تفاوت نخواهند بود.
. جابه جا سازی گروه های تروریستی مانند جنبش اسلامی ازبکستان، حزب اسلامی ترکستان، داعش، القاعده، حزب التحریر، انصارالله تاجیکستان، گروه تروریستی ایغور، طالبان پاکستان وجندالله بلوچستان در زیر چترحمایتی طالبان در افغانستان که بگونه ای اهداف واحد را در قالب برنامه‌های معین استراتژیک دنبال می‌دارند، همه وهمه طبق راهبرد واحد ودراز مدت صورت گرفته است واین خود سیگنالی است برای تداوم بحران سیاسی افغانستان ونابودی کامل جغرافیایی کشور در زیر پاشنه های تروریسم وطالبان و تداوم نقض حقوق بشر، حقوق زنان، خشونت، فقر، عدم ایجاد دولت فراگیر و قانون مدار وعقب نگاه داشتن افغانستان به دوره ای قرون وسطی که بستن درب مکاتب ودانشگاه ها به روی زنان و دختران بخشی ازین برنامه‌های ارتجاعی و عقبگرایانه می‌باشند.
پاکستان وهم پیمانان بین المللی آن میخواهند تا اوضاع افغانستان بطرز مستدام در نقطه غلیان قرار داشته باشد، پاکستان علاقه مند نیست تا رژیم طالبان به رسمیت شناخته شده ویا دولت قانون مدار در افغانستان استقرار یابدآنکشور ترجیح می‌دهد تا افغانستان به‌مثابه ای «صوبه پنجم» پاکستان تحت سیطره اش اداره گردد. رویکردی که در عقب دروازه های دوحه میان آمریکا و پاکستان به امضا رسانیده شده بود و بدینگونه آمریکا وادار گردید تا مقدرات سیاسی افغانستان را روی کف دست پاکستان ولشکر نیابتی اش طالبان واگذار نماید.
تلاش های تیاتر گونه در جریان است که با راه اندازی جنگ های زرگری وپرازیت افشانی های سیاسی میان طالبان وداعش خط فاصل ایجاد نمایند، اما مجموعه ای شواهد وداده های انکار ناپذیر سیاسی ازهمپیمانی استراتیژیک داعش وطالبان در راستای اهداف واحد واستراتیژیک وخاستگاه مشترک آن‌ها سخن می‌گوید.
نگاه های تیز هوش وداوری های منصفانه نخبگان جهانی در خصوص سیاهترین نظام در قرن ۲۱ در بخش ای از پیکره سیاره ما به نام افغانستان، مستدام در چرخش است وچه خوشا که درد ورنج وصدا وفریاد مردم افغانستان پیوسته ازرشحه ای قلم آن‌ها برمیتابد وتکانه های جدیدی را در سمت بستر سازی برای تغییرات ودگرگونی های سیاسی در کشور ایجاد مینماید.
هکذا اخیرأ آقای استفان ولف، پروفسور امنیت بین المللی در دانشگاه بیرمنگهام انگلستان وضع افغانستان را تحت عنوان «افغانستان همچنان تهدیدی برای منطقه و فراتر از آن است
دو سال پس از تسلط طالبان، این کشور همچنان «کم‌آرام‌ترین کشور جهان» است» به درستی به تصویر کشیده است.
او مینویسد: تهاجم چشمگیر و سریع طالبان در بهار ۲۰۲۱ با تصرف کابل در ۱۵ اگوست به اوج خود رسید. هرج و مرج ناشی از عقب نشینی غرب که بازگشت طالبان را تسریع کرد، نشان دهنده نقطه پایان غم انگیز دو دهه تلاش های شکست خورده به رهبری ایالات متحده برای تحمیل سیستم لیبرال دموکراتیک در کشوری بودکه میزبان اسامه بن لادن رهبر القاعده بودوبرنامه ریزی او را برای حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر تسهیل کرد.
نویسنده بانگاه ژرف ماهیت رژیم  طالبان رابه بررسی گرفته مینویسد: برای افغانستان، بازگشت طالبان آغاز یک رژیم عمیقا خودکامه واستبدادی بود که به ویژه بازنان و اقلیت‌ها دشمنی می‌نماید.
تسلط سریع طالبان پیش‌بینی‌های خوش‌بینانه‌ترایالات متحده و بریتانیا در مورد بقای دولت افغانستان را مخدوش کرد؛ اما بیشتر پیامدهای آن کاملاً قابل پیش‌بینی و در واقع پیش‌بینی‌شده بود. از بدتر شدن وضعیت حقوق بشر تا بحران اقتصادی.
نویسنده در خصوص پیامد های رژیم و واکنش جامعه در خصوص  حکومت طالبان پرداخته ادامه میدهد:
بر اساس آمار آژانس پناهندگان سازمان ملل درجولای ۲۰۲۳، پنج میلیون شهروند افغانستان از کشور فرارکردند و بیش از سه میلیون نفر در داخل کشور آواره شدند. وضعیت بشردوستانه در افغانستان اکنون در سطح بحرانی بی سابقه ای قرار دارد، بیش از ۱۸ میلیون نفردر افغانستان با کمبود وخیم موادغذایی روبرو گردیده اند.
به باور نویسنده پس از اوج گیری اولیه خشونت در آغاز برپایی حکومت طالبان، اکنون خشونت ها، در افغانستان به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. با این حال، براساس شاخص صلح جهانی، افغانستان همچنان «کم‌آرام‌ترین کشور جهان در سال ۲۰۲۳» است.

به باور نویسنده "این خشونت ها تا حدی نشان دهنده رقابت مداوم بین طالبان وگروه داعش است. داعش همچنان قدرتمندترین رقیب داخلی طالبان است. حدود ۴۰۰۰ تا ۶۰۰۰ جنگجو شامل مقامات سابق رژیم و اعضای اقلیت های قومی مخالف رژیم طالبان است.
داعش مسئول اکثر تلفات غیرنظامیان در حملات تروریستی در داخل افغانستان بوده و خود رابطورمحکم در ولایات شمالی و شمال شرقی افغانستان مستقرکرده است.
از منظرمنطقه ای، داعش یک تهدید امنیتی به همان اندازه مهم برای همسایگان شمالی افغانستان در آسیای مرکزی است.
از زمان تسلط طالبان، دیگرگروه‌های تروریستی بامحوریت منطقه‌ای، مانند جنبش اسلامی ازبکستان وحزب اسلامی ترکستان (که قبلاً جنبش اسلامی ترکستان شرقی نامیده می‌شد) نیز از محیط مساعدتری برای فعالیت بهره‌مند شده‌اند.
این موضوع نگرانی خاصی برای چین دارد. پکن نگران است که حزب اسلامی ترکستان اویغور در نهایت از افغانستان به عنوان پایگاهی برای حملات علیه چین و منافع چین در منطقه استفاده کند"
پروفسور استفان ولف چگونگی رفتار رژیم طالبان را طی دوران دوسال موردکنکاش قرار داده می نگارد: پس از دو سال حکومت طالبان، افغانستان بامشکلات متفاوت وزیادی گرفتار است. توافقنامه امضا شده بین طالبان و ایالات متحده در ۲۹ فبروری ۲۰۲۰، پس از دوسال گفتگو توسط رئیس جمهور وقت ایالات متحده، دونالد ترامپ، خروج نیروهای غربی را تسریع کرد اما آشتی بین الافغانی را به همراه نداشت.
برعکس، اززمان تسلط طالبان در اگوست ۲۰۲۱ در کشور، طالبان با کاربرد ترس و ارعاب حکومت کرده است و در تعهد خود برای جلوگیری از تبدیل شدن افغانستان به یک پناهگاه امن برای تروریست ها شکست خورده است.
دو سال حکومت طالبان شاهد بوده است که رژیم درکابل سیاست‌های سرکوبگرانه داخلی خود را دوچندان کرده و برای کاهش نگرانی‌های همسایگان دور و نزدیک خود در مورد خطرات امنیتی جدید و قدیمی کار چندانی انجام نداده است؛ بنابراین، این  بعید است که طالبان امنیت و ثبات بیشتری را برای شهروندان افغانستان و همسایگان آن‌ها به ارمغان بیاورد.
اری دوستان عزیز؛
تصاویر آرایی فوق ابعاد وژرفنای بحران سیاسی افغانستان و اهداف شیطانی پاکستان وبازیگران جهانی آن چون آمریکا که هفته وار چهل میلیون دالر را در پیکر نیم جان رژیم طالبان وبرای تداوم حیات آن تزریق میدارد روشن است.
آن‌ها در نظر دارند تا افغانستان را به میدانگاه نبرد های استراتژیک وسرنوشت ساز برای زور آزمایی ها و رقابت های جهانی به قربانی داده و مردم افغانستان را به حیث مواد محروقاتی درین کوره زار نبرد استعمال نمایند.
باید برای نجات کشور، کسب استقلال وازادی چاره اندیشید و قالب نو ریخت. باید درفش مبارزه را در یک جبهه گسترده وازادیخواه با روح همبستگی به اهتزاز کشید وتا حصول کامل آزادی و ایجاد نظام مردم سالار متحدانه به پیش رفت؛

با احترام بی پایان


عارف عرفان
لندن، سپتامبر ۲۰۲۳

منابع

آسیا تایمز مورخ ۱۶ آگوست ۲۰۲۳