حقیقت ، عبدالوکیل کوچی: آیا این دولت وحدت ملی است؟

تا کی سر خود به صخره بی‌باک زدن

 از خود پرستی پایه به افلاک زدن

 این وحشت محض است کجایش ملیست

 جز اینکه بچشم مردمان خاک زدن

 البته هستند کسانی که با بکار گیری احکام، مقولات و استفاده از کلمات ابزاری، مقام و جایگاهی را به تعریف گرفته، با جلب اعتماد و باورها به موقعیت و موقف شخصی و گروهی خویش، عقاید و صداقت مردم را اسیر افکار خود ساخته به آن‌ها حکومت می‌کنند.

  در بحث حاضر در رابطه به کلمه وحدت ملی باید گفت که وحدت ملی چیزی‌ست که از همه بیشتر به آن نیاز داریم زیرا وحدت ملی قدرت است، ثروت است، عزت است، حرمت است، غیرت است، همت است، وحدت است، خدمت است و برای مردم افغانستان چون آب حیات در صحرای تموز و سوزان تاریخ، با جان برابر اهمیت دارد و کاربردی واقعی این کلمه نیز روان‌بخش افکار صلح‌دوست وحدت خواه کشور است.

 و اما حرکت در مسیر معکوس و بازی با کلمات ابزاری، دور از حقیقت و مخالف منافع مردم بدون شک به ایستگاه اشتباه توقف و به گودال تقلب سقوط می‌کند. ازین رو نظر و توجه سروران قلم به چگونگی کاربردی واژه وحدت ملی معطوف می‌گردد تا موارد استعمال وحدت ملی * درین رابطه * مشخص گردد. زیرا که اگر دولت در اسم، خود را وحدت ملی می‌خواند آیا همین دولت اسماً و خصلتاً وحدت ملی است؟ و اگر مفهوم پسوند آن صفت باشد، آیا شمایل و کرکتر این دولت با چنین وصفی آراسته است؟ یا اینکه صرفاً به خاطر فریب مردم خود را وحدت ملی می‌خواند.

  پس حالا ببینیم که وحدت چیست و ملی کدام است؟

 وحدت: بقول آگاهان امور معنای وحدت به شکل فشرده کلام، همبستگی، یک پارچگی، اتحاد، قرارداد بر اهداف مشترک، همگرایی، صرف‌نظر از سلایق غیر قبول برای جانب مقابل، یکی بودن، یگانه بودن، یگانگی، و برآمدن حول یک برنامه عملی مشترک.

 پس باید گفت که مفهوم ملی چیست؟ از نظر اندیشمندان خردورز ملی، بیان عملی اشتراک همه افراد یک ملت در آرمان‌ها و مقاصد و اهداف به‌منزله مجموعه واحد بشمار می‌آید بنا بر آن وحدت ملی عبارت است از اتحاد نظر ساکنان یک جغرافیای سیاسی و حکومت پیرامون مسایل رفاه اجتماعی و دفاع از استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی می‌باشد این نوع وحدت ملی دربر گیرنده تمام اقوام و ملیت‌های باهم برادر و برابر ساکنین کشور از جایگاه حقوقی و مزایای شهروندی عادلانه و متوازن برخوردار می‌باشند.

  بنا بر آن به‌صورت فشرده و به بیان دیگر باید گفت که وحدت ملی بیانگر هویت ملی بوده و نشان‌دهنده اتحاد و همبستگی تمام اقوام و ملیت‌های ساکن در یک کشور که با درنظرداشت مسایل دینی قومی، زبانی و جنسیتی از هویت واحد نماینده‌گی کرده بتواند روی منافع مشترک و رشد متوازن متمرکز باشد و معیار وحدت ملی، منافع ملی، تمامیت ارضی و استقلال جغرافیای سیاسی و زیست باهمی و ملی است. البته وحدت ملی ارزش‌های مشترک و حیاتی تمام ساکنین یک کشور است که بدون تبعیض و تعصب تحکیم می‌یابد.

 حالا ببینیم دولتی که خود را وحدت ملی تعریف می‌کند کدام این ارزش‌ها را داراست؟

  در حالی که توافق دوجانبه دو شخص توأم با فشار خارجی و معامله بر سر تقسیم قدرت بین آن دو جمع چند نفر معین از سهم داران قدرت نمی‌تواند وحدت ملی را به معنای واقعی کلمه تمثیل کند، زیرا که مؤلفه‌های وحدت و تبعات ملی درین دولت با توجه به تعهدات آن‌ها متأسفانه جریان بر عکس داشته آنچه در عملکرد این دولت دیده می‌شود بجای همبستگی، نفاق، چندین پارچگی، خود محوری، تکبر، خود خواهی، دوگانگی، ملیت‌گرایی، تعصبات زبانی، قومی، سمتی، مذهبی و جنسیتی با حرکات ضد ملی جای وحدت ملی را گرفته به‌جز غارتگری، چپاول دارایی عامه و منافع ملی کشور، سازش و معامله با دشمنان مردم، گروه بازی، قوم پرستی، هدفی مردمی و یا برنامه ملی در آن دیده نمی‌شود.

 بنا بر آن این‌گونه وحدت ملی که ایشان خود معرف آن هستند با توجه به عملکردشان قانونیت آن را زیر سؤال برده و برای مردم ارمغانی ندارد.

 طوری که همه می‌دانند در زیر سایه‌ی این دولت و دولت مشابه سلف آن نی تنها وحدت ملی تحکیم نیافته است بلکه شیرازه نیم‌بند وحدت ملی و اتحاد اقوام ساکن کشور متأسفانه از هم پاشیده و ملت واحد افغانستان با سوابق مختلف به تشکل‌های قومی، سمتی و زبانی و قومی تقسیم گردیده است که این پروسه‌ی خطر ناک وحدت ملی و تمامیت ارضی کشور را با تهدید روبرو می‌سازد.

 همچنان در وجود همین دولت، صلح نیم بند و امنیت ناچیزی که بود نیز قربانی جاه طلبی‌ها، خودخواهی و قبیله سالاری گردید و بجای تأمین صلح و ترقی و رفاه مردمی، بدبختانه ناامنی گسترش یافته و کشور به مزارع مواد مخدره و جولانگاه تروریزم مبدل گردیده است، به این ترتیب جنگ و ناامنی، ظلم، استبداد، رشوت و اختلاس، فساد اداری، خودکامگی در تاروپود دولت تنیده تا جایی که در فهرست بدترین دولت‌های جهان نام به خود گرفته است.

 پس گناه شرمساری یک کشور پر غرور، یک ملت سربلند و مردم باوقار آن بدوش کیست؟ این دولت بجای مقابله با دشمنان مشترک کشور واحدمان افغانستان، از بدو تأسیس آن همچون شرکت سهامی با معامله با خارجی‌ها و تعهدات به شرکای انتخاباتی تا اکنون در مخالفت و کشمکش در میان رهبران آن بر سر تقسیم قدرت تا سرحد لشکر کشی و موضع‌گیری‌های خشن تا عقب دروازه‌ها و خانه‌های همدیگر و در پارلمان و برون از آن با نمایش قدرت روی جاده‌ها قرارگرفته که حاصل آن به‌جز تخریب ملت و تهدید جان مردم چیزی دیگری نمی‌تواند باشد پس کجایش را می‌توان وحدت ملی نامید.

 همین حالا حملات انتحاری، جنگ و ناامنی، ناباوری به آینده، بی سرنوشتی، فقر، مرض بی‌خانگی آواره‌گی، بیکاری در کشور بیداد می‌کند ولی دولتی که خود را وحدت ملی می‌خواند پاسخ مثبت و عملی برای نجات جان مردم نداده و بالعکس خواست ملت را زیر پا گذاشته و بروی ملت تیغ می‌کشند.

  تنها چیزی که غنی و عبدالله، صداقت و ساده‌گی مردم را مورد استفاده ابزاری قرار می‌دهند اینست که زیر نام قوم و قبیله خاک بچشم خون آلود قوم و قبیله پاشیده آن‌ها را از زندگی آینده مأیوس ساختند. پس آیا این دولت با همه ناکار آمدی، نفاق و اختلافات درونی و بیرونی‌اش توان نماینده‌گی از ملت بزرگ افغانستان را دارد؟ آیا این دولت در خط دفاع از منافع ملی قرار دارد در حالی که دیده می‌شود از همین اکنون درین دولت و شرکای آن همه مصروف زراندوزی از خون ملت مظلوم و ساخت و بافت گروه‌های مزدور برای تیم‌های انتخاباتی آینده کشور هستند. چنانچه برخی از آنان با استفاده از قدرت و به نماینده‌گی گروهای فاسد ضد ملی و ضد بشری منافع وطن را همانند اژدها بلعیده و با مماشات و معامله کشور را تاراج بیگانه گان ساختند و این بار نیز می‌خواهند با ساختن تیم‌های فرمایشی بیگانه گان برای حصول مجدد قدرت در نمایش‌های انتخاباتی آینده و تاراج باقیمانده معادن و منافع ملی را همراه با حامیان خویش، غارت نموده و مردم را در گورستانی بنام افغانستان با مرگ تدریجی به کام نیستی بکشانند.

 چنانچه به نقل از منابع خبری منتشره سایت وزین همایون در مضمونی تحت عنوان «حضور جنگجویان فرانسوی با داعش را در افغانستان نادیده نگیرید» به قلم سید شریف ناصر زاده ضمن تبصره‌ی در رابطه به رویکردهای جهادی در صفحه دیگر همین بخش در مقاله‌ی تحت عنوان «استخراج یورانیوم توسط داعشیان فرانسوی تبار در شمال افغانستان» چنین آمده است که «ادامه جنگ در افغانستان ودر گیر بودن نیروهای امنیتی با شورشیان زمینه تاراج معادن افغانستان برای دزدان داخلی و خارجی را مساعد کرده است»

 همچنان در بخش دیگری همین سایت از قول نماینده ولایت هلمند «چندی پیش نماینده ولایت هلمند در پارلمان گفته بود شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد محموله‌های اورانیوم معدن خانشین ولایت هلمند توسط هواپیماهای غول‌پیکر امریکایی قاچاق می‌شود و حالا هم نماینده شورای ولایتی جوزجان به تازه‌گی از استخراج اورانیوم توسط داعشیان فرانسوی خبر می‌دهند. خبر نگار اسپوتنیک با حلیمه صدف نماینده مردم شورای ولایتی جوزجان مصاحبه‌ی انجام داده که درین باره چنین می‌گوید: به تعداد هفت تن از شهروندان خارجی که شامل دو زن و یک مرد فرانسوی می‌باشد به تازه‌گی وارد ولسوالی قوش تیپه ولایت جوزجان شده ودر پی استخراج معدن اورانیوم می‌باشند» ازین تارج گری ها چنین معلوم می‌شود که دارایی افغانستان را به خراج گذاشته باشند. زیرا که این دولت نی می‌خواهد و نه می‌تواند که حافظ منافع ملی باشد. پس توقع از چنین دولتی که در حمایت خارجی‌ها برباد کننده منافع ملی باشد خصلت و موقف آن کاملاً مشهود است. بنا بر آن بر مردم افغانستان است که از خواب پریشانی بیدار شده با چشم بازتر در انتخابات نمایشی آینده فریب ع ها و غ ها و کرزی ها و عناصر امتحان شده و گروهای مربوط به قصابان کابل را نخورده بلکه غمخواران واقعی و مدافعان صلح و دموکراسی و عدالت خواهی را مدنظر گرفته روی سرنوشت خویش مصمم باشند.

  بی‌نیاز از اثبات است که وحدت ملی با مفاهیم مستقل آن به مردم و ملت تعلق دارد و به میزان کارکرد، خصلت و ماهیت دولت‌ها بستگی دارد. یک دولت وقتی وحدت ملی گفته می‌شود که از میان مردم برخاسته باشد و از منافع علیای مردم به‌طور صادقانه و به شکل متوازن دفاع و پشتیبانی کند و هدفش همبستگی ملی، رشد متوازن اجتماعی، همکاری‌های متقابل و دفاع از منافع حیاتی ملی و مشترک باشد.

 پس به‌امید آن زمانی که چرخش تاریخ افغانستان به‌سوی روشنایی‌ها و در مسیر تازه‌ی، به‌سوی وحدت ملی و همبستگی دادخواهانه حرکت کند و مردم افغانستان بار دیگر وحدت ملی را به معنای واقعی کلمه در حیات وزندگی روزمره‌شان تجربه کنند.