بوستان در برف سوخت و ارغوان خشكید

 ابر نماند و اشک در چشم آسمان خشكید

 گلوی قناری‌ها به‌حکم تفنگ پرپر شد

 دوتار و چنگ به كف خنیاگران خشكید

 پرند گان نشست برروی شاخه یخ بست

 شكوفه‌هاهمه برزلف مه رویان خشكید

 چه وحشت ودشت و سیاهی وتباهی

 چلچله مرد و جوانه‌ها در بهاران خشكید

 در شهر بخون تر چه گذ شت تو میدانی؟

 صداها در گلو و گریه در مژگان خشكید

 بسکه کشتن و بستن و به تاراج بردند

 سبزه زیر پاشد و در ره قبرستان خشكید.

 مشکل اساسی امروز عبور از چنگال خونین قدرتمداران و استثمارگران است که آنان برای بقای خود نیاز به ابزار قهر و بسیج نیروهای محافظ خود است. تداوم بدبختی و بی‌سرانجامی و بی‌نتیجه گی مبارزات بی خشونت و عدالت‌خواهانه، علیه خودکامگی و امکان ساختن فضای امن و عاری از جنگ و فقر، فقط در صورتی میسر خواهد شد که حفظ  سود تولید و تصرف سرمایه‌های تولیدی انسان‌ها بدست صاحبان اصلی آن باز گردانده شود.

 دوازده سال کرزی از پس دیوارهای فولادین ارگ سیل بین جنایات امریکا و دیگر حامیان غربی‌اش و چور و چپاول اطرافیانش است و درین بین خود و خانواده‌اش از حلقوم ملت فقیر می‌زنند و سرمایه اندوزی می‌کنند. گاهی مدال می‌دهد و قدردانی می‌کند و گاهی هم اشک تمساح می‌ریزد و تقبیح می‌کند و گاهی خون‌خوارترین و پلیدترین دشمنان ملت ما را به آغوش کشیده برادر خطاب می‌کند!

 کرزی از همان ابتدای حکومت موقت، وزیران و مهره‌های اصلی کابینه‌اش را از میان جنایت کاران جهادی، طالبی، گلبدینی و ... برگزید. حدود صد تا دوصد نفر از دزد بزرگ و مزدورپیشه مانند دانه‌های شطرنج گاهی در این پست و گاهی هم در آن پست نصب کرد و بر تمامی پستی‌ها، دزدی‌ها و کثافت کاری‌هایشان چشم بست. او وجب وجب خاک کابل و شهرهای بزرگ افغانستان را در اختیار حامیانش قرار داد که در نتیجه حدود شصت میلیارد دالر از پول‌های کمک شده به افغانستان در اثر حاتم بخشی‌های خاینانه این شاه شجاع ثالث به جیب همین جنایت کاران واریز شد.

 در دوازده سال گذشته کرزی وهم دستانش دست یکی کرده این افتخارات را نصیب افغانستان کردند:

 - افغانستان به مرکز ترکتازی و تمرین جنگ حدود ٥٠ کشور جهان مبدل گشت و ده‌ها هزار هموطن ما بی‌دریغ به‌وسیله این نیروها و تروریست‌های طالبی قتل عام شدند.

 - افغانستان در میان بیش از دوصد کشور جهان مقام اول را در کشت و تولید مواد مخدر کسب کرد و به پایتخت مافیای مواد مخدر جهان مبدل گشت.

 - افغانستان دومین کشور فساد جهان مسما شد.

 - افغانستان و عراق در ردیف ناامن‌ترین و پرخشونت ترین کشورهای جهان قرار گرفت و هنوز هم لانه امن تروریست‌ها و آدمکشان است.

 - افغانستان پس از سودان به فقیرترین و نادارترین کشور جهان تبدیل شد و در پایین‌ترین رده لیست انکشاف انسانی ملل متحد جا گرفت.

 - افغانستان در زمینه خشونت علیه زنان در صدر کشورهای جهان باقی ماند.

 - افغانستان با داشتن شش میلیون بیکار و چهارده میلیون گرسنه ریکارد جهانی قایم کرد.

 - بنا بر آمار رسمی بیش از یک میلیون انسان معتاد به مواد مخدر مرگ تدریجی را سپری می‌کنند.

 - افغانستان باوجود سرازیر شدن میلیاردها دالر کمک در بخش‌های مختلف هنوز هم بیشترین آمار مهاجرت را دارد. شش میلیون مهاجر تنها در ایران و پاکستان تحقیر و توهین شدن را بر برگشتن در کشور مافیایی‌شان ترجیع می‌دهند.

 - دست درازی و مداخلات خاینانه دولت‌های مستبد ایران و پاکستان بیش از هر زمان دیگر در وطن ما وسیع‌تر گشت و جواسیس شان تا بالاترین رده‌های قوه سه‌گانه دولت افغانستان جابجا شدند.

 - بی‌سوادی، وضعیت بد صحی، ناکارایی اداره‌های دولتی، وضعیت اسفبار کودکان، شرایط تکان دهنده محیط زیست به‌ویژه در پایتخت، بیچارگی و ناتوانی اردو و پولیس، اخوان زدگی و بنیادگرایی زدگی معارف و نهادهای تحصیلات عالی و ده‌ها مورد بیچارگی و بدبختی دیگر همه و همه از دستاوردهای دوازده ساله ارگ نشینان و غلامان دست به‌فرمان امریکا و غرب است که در رأس آن کرزی قرار دارد.

 بوی فساد، چور و چپاول و ناکارایی کرزی و تیم حاکم آن‌قدر بالا گرفت که به‌منظور خاک زدن بر چشم مردم کرزی اخیراً برای صدمین بار جهاد دروغین علیه فساد اعلام کرد. او گفت «دیگر یک رئیس جمهور مصلحت گرا نخواهد بود و از راه سازش و مدارا پیش نخواهد رفت.» او برای سرپوش گذاشتن روی مرداری‌ها آن‌قدر دست و پاچه شده که در نخستین اقدام با ساخت و بافت با پارلمان دو وزیر ارشد خود را کنار زد. بسم الله محمدی وزیر داخله و از جنگ‌سالاران ایتلاف شمال و عبدالرحیم وردک وزیر دفاع و از قوماندان های پیشین جهادی و از مهره‌های اصلی امریکا در افغانستان که از برکت پولیس و اردو و شرکت‌های خصوصی‌شان به سرمایه‌های هنگفت دست یافتند. در همین حال خبر دستبرد میلیون‌ها دالر از جانب بسم‌الله در شفاخانه سردار داوود و از سوی عمر زاخیلوال وزیر مالیه و اسماعیل خان نیز بالا گرفت و اداره بی‌اختیار و نام نهاد «مبارزه با فساد اداری» نیز مدعی است که دوسیه چهار وزیر برحال دیگر کابینه را هم به سارنوالی سپرده است؛ اما کرزی هنوز هم با همین وزیران و والیان فاسدش می‌خواهد به «جهاد علیه فساد» ادامه دهد و وزیران ناکارآمد داخله و دفاع را «وزیران شایسته» نامیده طبق حاتم بخشی‌های گذشته بالاترین مدال‌های دولتی را به این دو تفویض نمود که این همه مداری گری های او حتی سگ و پشک افغانستان را به خنده وامی‌دارد.

 این روزها زاخلیوال برای پاک سازی اتهامات علیه خود پشت دروازه‌های رسانه‌ها سرگردان است و با دادن پول به این و آن رسانه در دفاع از خود تلاش دارد؛ اما بی‌خبر از اینکه او هم در فهرست کرزی قرار دارد و باید امروز و یا فردا مانند دو هم صنفش کنار برود و با پشتاره دالر امن و امان مثل چکری، نادر آتش، قدیر فطرت و دیگران به قبله‌‌اش در کانادا برگردد.

 از خبرهایی که از ارگ درز کرده چنین به نظر می‌رسد که کرزی در تلاش تشکیل یک ائتلاف تازه با حضور رهبران حزب اسلامی و برخی از سران طالبان است و تلاش دارد برخی از حامیانش را برنامه ریزی شده فدای این معامله‌های تازه کند. دقیقاً مانند قضیه بحران کابل بانک که در آن صدها میلیون دالر از سوی برادران کرزی و قسیم فهیم حیف و میل شد اما در نهایت دو نفر شیر خان فرنود و خلیل الله فیروزی که میلیون‌ها دالر در کمپاین انتخابات ریاست جمهوری برای کرزی مصرف کرده بودند به دام افتادند.

 دست و پا زدن‌های اخیر کرزی همه برای شخصیت سازی و فرار از محاکمه مردمی صورت می‌گیرد و او در تلاش است تا «آب را گل آلود کند و ماهی بگیرد». او کمر بسته تا برای پنج سال دیگر همچنان در قدرت بماند و میلیاردها دالر دیگر را که قرار است در اختیارش قرار گیرد به جیب بزند. در کنار سرمایه اندوزی از طریق کمک‌های جهانی کرزی و حامیانش کیسه‌هایشان را برای غارت معادن افغانستان نیز باز کرده‌اند و به‌زودی نمی‌خواهند از صحنه کنار بروند. اختلافات اخیر او با عبدالرشید دوستم بر سر ذخایر نفتی شمال افغانستان نیز برخاسته از جنگ چپاولگران برای تصاحب سرمایه‌های ملی ماست. کرزی که تا حال به وابستگی‌های برده‌وار رهبران «جبهه ملی» به کشورهای بیرونی چشم بسته بود و آنان را مدت‌ها در کابینه و پست‌های دولتی جا داده بود، اینک در جنگ قدرت جدید می‌خواهد با افشای آن از طریق امنیت نا ملی‌اش برنده میدان شود.

 بر اساس برنامه رسانه‌ای و تبلیغاتی امریکا حال این کشور پا به فرار نهاده و ظاهراً در تلاش خروج از افغانستان است. در حالی که پیش بینی می‌شود امریکا برای حدود بیست و پنج سال دیگر در سه پایگاه مهم نظامی شنیدند، قندهار و بگرام تجهیزات نظامی جابجا کرده و حدود ٣٠ تا ٦٠ هزار سربازش را همچنان باقی خواهد گذاشت و از این طریق بی‌ثبات نگه‌داشتن منطقه و زدن رقبایش را ادامه خواهد داد.

 امریکا بازهم در تلاش رویکار آوردن یک رژیمی در افغانستان است که رهبری آن بدست گروه‌های جهالت پیشه مانند حزب اسلامی باشد چون طی تجربه سی‌ساله‌اش دریافته است که باندهای بنیادگرای خودفروخته و شیاد، آن‌چنان به مزدوری خو گرفته‌اند که حاضرند به دهل امریکا برقصند ولو در ظاهر شعارهای تند ضد غربی سر دهند. امریکا همان گونه که مرتجع‌ترین و تروریست ترین گروه‌های بنیادگرا را در کشورهای عربی تقویت کرد و در مصر، لیبیا، تونس، بحرین و اخیراً سوریه به آنان کمک سرشار می‌کند، افغانستان را نیز می‌خواهد که کماکان در اشغال تاریک اندیش ترین و جنایتکارترین گروه‌های دست پرورده بنیادگرایش باقی بماند. با قدرتمندتر شدن نیروهای مرتجع و ضد ملی امریکا می‌تواند خوب‌تر جو آزادیخواهی در کشور را مهار نموده جلو رشد نیروهای دموکراسی خواه، ملی و مترقی را بگیرد.

 حال مردم افغانستان از میان دو راه باید یکی را انتخاب کنند. تحمل زندگی تحت حاکمیت جهل و ارتجاع و اشغال و بازهم حکومت پوشالی مملو از فساد و آلودگی و یا افغانستان مستقل به دور از سایه جنایت کاران و بنیاد گرایی اسلامی و اربابان امریکایی، پاکستانی و ایرانی‌شان. تنها نیرو و قدرتی که می‌تواند مانع حاکمیت جهل و ارتجاع شود و به حاکمیت کرزی و حواریون دزدش پایان دهد مردم افغانستان‌اند که باید از خواب خرگوشی بیدار شوند و با پندگیری از بهار عربی، بهار افغانی را رقم بزنند و راه را برای محاکمه کرزی، یاران جهادی‌اش و نکتایی پوشان بی‌عزت هموار کنند.

 ازدیاد معاشات دالری مقامات برای رییس جمهور حدود ده هزار دالر، معاونانش هر یک حدود پنج هزار دالر، رئیس و دیگر اعضای ستره محکمه هرکدام حدود چهار هزار دالر معاش پس از پایان دوره کاری‌شان نیز مشخص شده است. در کنار معاش،‌ برای تمامی اینان خانه، امنیت، خدمات صحی، موتر و پاسپورت سیاسی به‌صورت مادام‌العمر در نظر گرفته شده است.

 گل رحمان قاضی، رییس کمیسیون نظارت بر تطبیق قانون اساسی در دفاع از این کیسه‌بری نوین مقامات از جیب ملت می‌گوید «تضمین آینده مقام‌ها، برای آرامش فکری آن‌ها و برای جلوگیری از فساد اداری داشتن همچنین تضمینی ضروری است اما او به این حقیقت چشم می‌پوشد که این مقامات غرق در فساد هرکدام میلیون‌ها دالر در دوران حاکمیت خود از راه نامشروع به جیب زده‌اند و آینده‌شان از نظر اقتصادی کاملاً تضمین است؛ اما از چیزی که اینان تضمین ندارند و هراس‌اند، تنفر و دادخواهی ملت است که شما با دادن پاسپورت سیاسی بعد از خدمت به اینان زمینه فرار از محاکمه را مهیا می‌کنید تا با خاطر آرام همانند صدیق چکری، قدیر فطرت، نادر آتش، زلمی حقانی و ... به زیر بال باداران خارجی‌شان بروند و با دالر های بادآورده در اثر خیانت به ملت عیاشی کنند.

 زمانی که طرح تازه حکومت روی میز اعضای ولسی‌جرگه قرار گرفت، طبق معمول اکثریت اعضا قبل از آنکه به فکر رد و یا تصویب این طرح شوند زمینه را برای افزایش امتیازات خود مساعد دیده یک بار دیگر چانه زنی برای معاشات خود را آغاز نمودند.

 مارهای خفته در آستین مردم گاهی خود بخشی می‌کنند و با تصویب قانون جنایت‌های خود را می‌بخشند و گاهی هم برای آسودگی خود پاسپورت سیاسی می‌گیرند و نمبر پلیت های "و-ج " و "م-ج" نصب می‌کنند. پاسپورت سیاسی برای کار و بار قاچاق هرویین در خارج و نمبر پلیت های ویژه برای خود کامگی‌ها در داخل. معاشات دالری بلند، موترهای ضد گلوله، منازل و قصرهای میلیون دالری، سفرهای تفریحی به دوبی و پاریس و لندن و واشنگتن و ده‌ها امتیاز دیگر همه برای رفاه وزرا و وکلا و روسای است که تکیه بر کرسی‌های بلند دولتی زده‌اند.

 افزایش چهل ‌درصدی حقوق اعضای پارلمان در افغانستان:

 چندی قبل کمیسیون امتیازات و مصونیت ولسی‌جرگه فیصله کرد که باید امتیازات اعضای مجلس افزایش یابد. بر اساس این فیصله: شصت و هفت هزار و پنجصد افغانی تنها خرج دسترخوان هر عضو مجلس در نظر گرفته شده است.

 سی هزار افغانی کرایه منزل

 دوازده هزار افغانی برای روغنیات موتر

 هفت هزار افغانی برای مصرف تلفون

 هم اکنون یک عضو پارلمان ماهوار یکصدو سی هزار افغانی معاش دریافت می‌کند که با افزایش چهل درصدی آن به درخواست کمیسیون امتیازات و مصونیت ولسی‌جرگه این رقم می‌شود یکصد و نود دو هزار افغانی.

 کابینه و پارلمان در یازدهمین سال حکومت مافیایی کرزی پا لچ کرده‌اند تا آخرین شانزده پولی دخل دولت را به جیب زنند. در حالی که مردم حتی مجبور شده‌اند تا کودکان‌ دلبند خود را به فروش برسانند تا از گرسنگی نمیرند.

 همه روز ه بر آمار شش میلیون بیکار که همین حکومت جنایت پرور آن را ارایه کرده افزوده می‌شود. عاید روزانه چهارده میلیون افغان تنها صد افغانی یا معادل آن (دو دالر) است.

 سه صد هزار کارمند رسمی دولت از چهار تا هجده هزار افغانی ماهوار معاش دریافت می‌کنند، معاشی که بخور نمیر است و حتی کرایه یک ماهه خانه هم نمی‌شود. قیمت گاز، تیل، آرد و روغن به‌طور سرسام آور افزایش یافته و مردم دیگر توان خرید را از دست داده‌اند.