از زمانیکه طالبان ظهور نمودند و بعدن هم در دوران حاکمیت شان و در حال حاضر هم از دو دهه به اینطرف، طالبان چطور توانستند، به شکلی از اشکال از میان اقوام مختلف کشور سرباز گیری نمایند؟

 حضور، دوام و بقای نظامی طالبان در میدان های نبرد مقابل نیرو های امریکا و ناتو برای بسیاری از مردم افغانستان و خصوصن برای نیروهای روشنفکر کشور بیک پرابلم خیلی ها سوال برانگیز و حساسیت آفرین مبدل گردیده است؟

 گرچه که عده بزرگی از مردم حال دیگر عقیده برآن دارند، که در عقب طالبان، هم دولت و هم امریکایی ها قرار دارند؟

 ولی از جانب دیگر پذیرش، باور و قبولی این مفکوره "پرادوکس سرگیچ کننده" را در طی این سه دهه میان ملتی که از دانش و سواد بلند علمی و سیاسی نیز برخوردار نه بوده و نیستند، پیوسته به نمایش گذاشته و ملت و مردم بیچاره افغانستان را، نه تنها به تردد و دو دلی، بلکه به سردر گمی گیچ کنندهء کشانیده است؟

 گرچه که بسیاری از روشنفکران افغانستان بر اين باورند، که: (« هنوز هم پيوند هاي جدي ميان تعدادي از سران جريان هاي افراطي به ويژه نيروهاي طالبان و القاعده با نيروهاي امنيتي امریکا و غرب وجود دارد و از طريق همين ارتباط ها است، که جريان هاي تروريستي تبديل به آلت دست امریکا و کشورهاي غرب گشته و در راستاي منافع آنها عمل مي کنند.»)

 اگر اعترافات خانم هیلیری کلنتن در مورد " چگونگی جهاد افغانستان" را بیاد بیآوریم، بکلی روشن و هویدا میگردد، که گفته بود: " زمانیکه درگیر جنگ سرد با شوروی بودیم و شوروی افغانستان را اشغال کرده بود و ما نمی خواستم شاهد کنترول شوروی برآسیای میانه باشیم. رئیس جمهور ریگن با تائید کنگره به پشتیبانی ارتش و سازمان استخباراتی پاکستان پرداخت. بعدن هم مجاهدین افغان را به تجهیزات جنگی مجهز کردیم. حتا از عربستان سعودی کمک مالی و انسانی گرفتیم و اجازه دادیم، اسلام وهابی در افغانستان رشد کند، تا ما به توانیم شوروی را شکست دهیم و البته موفق هم شدیم. شوروی میلیارد ها دالر از دست داد و در نهایت امپراطوری شوروی از هم پاشید. برای همین خیلی ها معتقد اند، این کار سرمایه گذاری بدی برای ما نه بوده"

 پس با در نظر داشت اعترافات خانم کلینتن در بالا، و اعترافات بعدی او را در مورد تشکیل گروهء طالبان را منحیث فاکتور های اصلی حضور دوامدار طالبان قرار داده و از نظر بگذرانیم،  با اطمینان کامل می توان گفت، که دلایل خیلی ها  فراوان و روشن غرض بقا و دوام طالبان در میدان های جنگ و حضور آنها در صحن سیاست افغانستان وجود داشته و دارند؟

 از همین لحاظ است، که دهن کجی طالبان مقابل ملت رنجدیده و اقوام ستم کشیدهء افغانستان، نه تنها سوال برانگیز گردیده، بلکه بیک معضلهء پرخاش برانگیز میان بسیاری از روشنفکران کشور نیز مبدل گردیده است؟

 معمای دوام و بقای طالبان نزدیک است، که جامعه کثیرالملیت افغانستان را از هم به پاشاند؟

 زیرا کتلهء بزرگی از مردم و حتا بسیاری از روشنفکران کشور هم عقیده برآن دارند، که طالبان متشکل از یک قوم، یعنی پشتون بوده و به لحاظ ارتباط اتنیکی و قومی خویش می جنگند؟

 عدهء دیگری را هم عقیده برآنست، چونکه قوم پشتون از ظرفیت های تعلیمی و تحصیلی پاهین برخوردار بوده و خیلی ها عقب نگاه داشته شده اند، بناهن به جز از جنگ کدام پیشه و یا مصروفیت دیگری ندارند؟

 عدهء یی دیگری هم وضعیت را چنین توضیح می دهند، چونکه پشتون ها مسلمان سنتی اند و طالبان دولتی را که یکبار در کشور حاکم گردانیدند، جواب گوی خواست های عمومی پشتون ها را می نمود، بناهن اکنون هم بسیاری از پشتون ها به طرفداری طالبان برای برقرار همان حاکمیت می جنگند؟

 در حالیکه در میان نیرو های جنگی طالبان نماینده گان اقوام دیگر نیز دیده شده و حضور دارند؟

 مثلن حضور یک نفر از هیت بلند پایه گان طالبان، که من شخصن اسم اش را نمی دانم، ولی ظاهرآ شباهت های فراوان به ملیت برادر هزاره داشت، که غرض گفتگو با خلیل زاد در قطر آمده بود و مصاحبه های را هم با آژانس های مختلف انجام داد؟

 

هموطنان عزیز!

 بیاید، که پی این مصیبت واقعن موجود در کشور را به گیریم.

 چرا این پرادوکس در این سرزمین فلک زده وجود دارد و دوام می یابد؟

 علل و عوامل دوام این دایرهء خبیثه را باید، که در میان جامعه خود جستجو نمایم؟

 اگر طالبان با استفاده از نام اسلام سرباز گیری می نمایند، پس در اسلام که در میان جامعه و مردم ما جریان دارد، مشکلی وجود دارد؟

 اگر طالبان از بی سوادی و کم سوادی مردم سوء استفاده نموده و آنها را به طرف خود می کشانند، باید که غرض برهم زدن این تاکتیک آنها چاره جویی کرد؟

 اگر طالبان مردم را بزور وادار به همکاری می نمایند، پس باید راه بیرون رفت از آنرا جستجو نمود؟

 اگر طالبان با تادیه پول مردم را وادرا به جنگ می نمایند، باید راه حل و راه بیرون رفت از این معضله را بالاخره جستجو نموده و پیدا کرد؟

 اگر طالبان مردم را انگیزه میدهند، پس باید علل و عوامل و نوعیت این انگیزه را کشف و آنرا خنثی نمود؟

 اگر طالبان در میان مردم جا دارند؟ باید راز این موفقیت آنها را کشف نمود و تدابیری را علیه آن سنجید؟

 راه حل برای این تناقض جاری در کشور در کجاست و چاره چیست؟

 چرا چنین است؟

 مشکل در کجاست؟

 غرض جمع بندی این قضیه و جستجوی راه حل برای این مشکل دوامدر در جامعه می خواهم، توجهء همه را به این نکات معطوف نمایم و آن اینکه: دقیق ترین توضیح در مورد حضور، دوام و بقای طالبان همان، همانا موجودیت تکیه گاه های مطمین در خارج از مرز های افغانستان برای طالبان می باشند؟

 بحث دیگری که طالبان را به "چارمغز سخت" تبدیل نموده، همانا پشتیبانی دوامدار مالی و پولی کشور های کوچک و بزرگ خلیج از طالبان و همسایه های حسود افغانستان از آنها می باشند؟

 موضوعی دیگری که باعث حضور، دوام و بقای طالبان گردیده، عبارت از تادیه پول کافی از جانب طالبان برای جنگ جویان شان میباشد، که تاکنون آنرا از کشور های خلیج بدست می آورند و در پهلوی آن واگذاری بعضی از امتیازات ساحوی برای جنگ جویان شان در مناطقی که در اثری جنگ ها تحت کنترول آنها قرار می گیرند؟

 در پهلوی اینهمه دستگیری ها، که به اصطلاح وطنی ما طالبان را به " پشک هفت جان" تبدیل نموده، همانا کمک های استخباراتی کشور های منطقه و همسایه های حسود افغانستان بوده، که برای دوام و بقای طالبان خیلی ها موثر واقع گردیده اند؟

 و بالاخره هم سوء استفاده طالبان از کم سوادی و بسوادی و فقر جانکاه که از چندین دهه به اینطرف در افغانستان وجود داشته و هیچگاهی هم برطرف نه گردیده است، این فقر دوامدار زمینه سرباز گیری مداوم را برای طالبان باز نگاه داشته و مساعد گردانیده است؟

 امید که توانسته باشم، در گره کشاهی گوشه از این معضلهء حاد و بنیاد برانداز جامعه شدیدن صدمه رسیده و درد دیدهء افغانستان سهم ناچیز خود را گرفته باشم.

 

 موخذ: ویدیو کلیپ اعتراف بزرگ کلینتون

 ـ وزير خارجه آمريکا گفت که بخشي از آن چه امروز در حال مبارزه با آن هستيم، ساخته دست خودمان است. خبر گذاری صدای افغان، 23 عقرب سال 1389

 

پانزدهم می سال 2020