چندی قبل مصاحبه که حاوی نظریات دلچسپی درزمینهٔ استقلال افغانستان است شنیدم، درین مصاحبه آقای وحید الله (وحید) دیپلومات ملل متحد در بخش حل منازعات به مناسبت صدمین سالروز کسب استقلال ملی که آقای ناصر خالد مسؤول تلویزیون امید-۲۴ میزبانی می‌کرد، چنین علاوه داشت: (افغانستان همیشه یک کشور مستقل بود ازین رو کاربرد واژه استرداد استقلال کشور در زمینه غیرواقعی و اشتباهی بیش نیست، زیرا در افغانستان قبل از سال (۱۹۱۹) مانند سایر سرزمین‌های تحت استعمار، حکام استعماری مانند نیم قاره هند وجود نداشت، بلکه افغانستان با داشتن حکام داخلی از داشتن آزادی محروم بود.)

 موصوف سلب استقلال یک کشور را محدود و منوط به حضور و اداره استعماری عنوان داشته و با یاد آوری از داشتن یک اثرش درین خصوص بر مستقل بودن افغانستان در دوران سلطه استعمار تأکید نموده است. لذا به‌منظور وضاحت موضوع لزوماً بایست پیرامون جوانب سیاسی و حقوقی واژه زیبای استقلال به تفحص پرداخته تا در پرتو آن مشخص ساخت که آیا افغانستان همواره مستقل بوده است و یا بعد از شکست استعمار به استقلال ملی دست یافته است؟

 استقلال دارای مفاهیم سیاسی، حقوقی، فرهنگی و تاریخی است که تعریف و معنی جزء خود ارادیت، عدم وابستگی و حق حاکمیت ندارد یا بعبارت دیگر استقلال بازتاب حق حاکمیت ملی و اعمال حاکمیت درعرصه داخلی وتمثیل آن در بیرون از مرزهای ملی بدون مداخله عنصر خارجی است، هکذا استقلال تجلی قدرت، توانمندی، اراده و تمایلات یک ملت در راستای تحقق اهداف ملی است که بدون دخالت، انقیاد و وابستگی به عنصر بیگانه در سطوح داخلی و امورخارجی از آدرس دولت متبارز می‌گردد.

 بر بنیاد تعاریف فوق یک کشور زمانی مستقل تعریف می‌گردد که دولت یا نظام حاکم در اعمال قدرت و حاکمیت خود بدون دستور خارجی و به‌صورت آزادانه عمل نماید، لذا تبعیت از دستور و اراده خارجی در اعمال حاکمیت، استقلال و حق حاکمیت را به‌صورت قطع منتفی می‌نماید.

 بایست اذعان داشت که مبارزات مستدام و بی وقفه مبارزان راه استقلال و رهایی از سلطه استعمار بخش از صفحات درخشان تاریخ ملل تحت اشغال پنداشته میشود که درطی سده ها علیه اشغال وبخاطررسیدن به استقلال ملی جریان داشت اما موضوع استقلال وحق حاکمیت ملی زمانی وارد فازنوین خود شد که وقوع جنگ دوم بین المللی تمهیدات قابل توجهی برای برچیدن بساط وفروپاشی استعماررا فراهم نمود، لذا بارنخست بود که موضوع استقلال به گفتمان غالب درمحافل سیاسی، حقوقی ونهضت های ملی ضد اشغال واستعمارمبدل شد، فلهذا درین برهه تاریخی بود که برچیدن و درهم کوبی قدرتهای استعماری دربخشهای وسیع جهان یعنی ازآسیا تا افریقا وامریکای لاتین بمثابه اقدام مشروع دراختیارجنبش های نجات بخش ملی خلقهای تحت استعمارقرارگرفت وباعث شد تا استقلال به مفهوم حق تعیین سرنوشت وحق حاکمیت ملی بدون تبعیت وانقیاد ازقدرتهای خارجی تبین بیشتریابد.

 افزون برین مفهوم استقلال درجهان کنونی که روند گلوبالیزم یا جهانی شدن، عرصه های گوناگون حیات بشری را شدیدأ تحت الشعاع قرارداده است ودستآوردهای بشری درزمینه فنآوری ها که به انقلاب اطلاعاتی انجامیده است، دگرگون گردیده و بوضوح مفهوم کلاسیک استقلال که براصل حاکمیت مطلق دولت وعدم وابستگی آن تأکید داشته است، برپایه اصل تعهدات ووابستگی های متقابل تحدید می‌گردد وهکذا محدودیت مفهوم استقلال درچهارچوب معیار ها واصول حقوق جهانشمول به هدف منا فع جمعی وتعهدات متقابل درقالب معاهدات بین المللی دیگرازدایره اصل حق حاکمیت مطلق خارج، محتوای سنتی استقلال ملی بسود مصالح جمعی درمناسبات بین المللی سمت مییابد، اما علی الرغم تحدیدات وارده برمفهوم استقلال در دوران کنونی، عنصرتغییرنا پذیری که میتوان درمحتوی کلی استقلال وآزادی ملی دریافت، همانا عدم تبعیت وپیروی ازدساتیربیگانه درتمثیل حق حاکمیت وآزادی ملی در امورات داخلی وخارجی است.

  باید متذکرشد که واژه استقلال با آزادی نه تنها مترادف نبوده بلکه آزادی به موضوع حق حاکمیت نه بلکه بیشترینه به حقوق وآزادیهای فردی واجتماعی مفهوم می‌گردد مانند آزادیهای سیاسی، حقوق وآزادیهای مدنی وغیره وازجانبی هم استعمارانگلیس روابط خارجی افغانستان را به‌صورت کامل تحت کنترول داشته وزمامداران افغانستان بوضوح تا قبل ازحصول استقلال ملزم به کسب استهذان ازحکام هند بریتانوی بود یا بعبارت دیگراستعمارنه تنها روابط خارجی این کشور را زیرنظرداشت بلکه مداخلات استعمارمبتنی بررویات، اسناد ومدارک معتبرتاریخی درکلیه امورات این کشورانکارنا پذیراست که ازذکرمستندات متعدد ومعتبرتاریخی درزمینه به هدف جلوگیری ازطوالت موضوع اجتناب می‌گردد.

  درنتیجه مؤجزمیتوان تصریح نمود که این کشوردرامتداد سده نزدهم آماج تجاوزات پیهم استعمارگران وقدرت های اشغالگرقرارداشته وبدون ابهام تا دهه دوم سده بیستم به دلیل وابستگیهای گسترده وعدم حق تمثیل حاکمیت درروابط خارجی، کشورفاقد استقلال وآزادی ملی بوده که درنتیجه مجاهدت، رشادت وجانبازیهای مبارزان راه استقلال وآزادی ملی درسال (۱۹۱۹) به عنوان یک کشور مستقل ودارای حاکمیت ملی اعلام موجودیت نمود.