قتل مرموز دو تن از فیگورهای کلیدی طالبان پاکستانی در شهر کابل هوشدار از فعالیت‌های خطرناک استخباراتی ا دستگاه استخباراتی سی. آی. ای آمریکا تا ام ای 6 انگلیس و از جی آر یو روسیه تا استخبارات چین و همچنان استخبارات منطقوی مانند آی اس آی پاکستان و استخبارات ایران، می‌دهد که میدان برای هرگونه عملیات‌های استخباراتی آنان به‌احتمال قوی با همکاری و زمینه سازی نهادهای مخصوص در دستگاه دولت کنونی افغانستان ایجاد میگردد.

 ممکن است این ایده و حکم من خیالی و صوری به نظر برسد، اما ده‌ها واقعات قتل‌های مرموز که در رسانه‌های اجتماعی انتشار یافته‌اند، دال بر چنین یک تصور و گمان و یا حکم را مستدل میسازد.

 ما در سابق فیلم‌های پولیس مخفی 007 را دیده بودیم، ولی این عملیات‌های مخفی کنونی را عملن می‌بینیم و می‌شنویم که سریال‌های هنری از کارهای استخباراتی و حادثه آفرینی پولیس 007 در عمل پیاده می‌شوند.

 برای من این مهم نیست که کی به قتل رسید و چه کسی بود و مصروف چه‌کاری بود، دوست بود یا دشمن؟ اما هدف بیان این واقعیت است که قتل‌های بدون کدام پروسه عدلی و قضائی و در نتیجه عملیات‌های مخفی شبانه قابل تشویش و نگرانی جدی است.

 قتل آقای وحید مژده در حین پروسه مذاکرات و انهم در مرحله که کم و بیش طالبان و آمریکائیان با هم نزدیک شده بودند، شکشکه توافق شنیده می‌شد، خیلی‌ها سؤال بر انگیز بوده است، زیرا وحید مژده ممکن یک فرد نسبی، متفکر، مستقل و نزدیک به طالبان و چهره نرم مزاج برای یک فیگور میانجی بین گروه‌های اسلامگرا و شیفته سهم در قدرت، محسوب میگردید. حمله بر چهره دیگر نکتائی پوش طالبان که همیشه در تلویزیون‌ها ظاهر میگردید، مثال دیگری از این واقعیت است.

 ناگفته نباید گذاشت که قتل‌های بدون یک پروسه عدلی و قضائی که خلاف همه نورم های حقوق انسانی و جنگی‌اند، مانند قتل چهار برادر از یک خانواده در جلال آباد توسط نیروهای خاص امنیت ملی و چندین قتل‌های مشابه در هفته اخیر گواه بر این حقیقت است که نقش عملیات‌های مرموز برای قتل‌های سیاسی خیلی وحشتناک و بیان دخیل بودن و نفوذ قوی چینل های استخباراتی بیگانه در درون سیستم استخباراتی و ارگانهای خاص دولتی افغانستان میباشد. بعد از چندین عملیات‌های نیروهای ویژه امنیت ملی، اشارات مبنی بر رهبری و تطبیق دساتیر این عملیات‌های شبانه و بدون پروسه عدلی و قضائی توسط یک چینبل عملیاتی سی آی ای در درون امنیت ملی صورت گرفته است. اکنون هم نمیتوان از نقش استخبارات پاکستان و یا سی آی ای در قتل دو تن از فیگورهای کلیدی طالبان پاکستانی، عاری از شک و گمان، فکر کرد.

 اخیرن اعترافات یکی از تفنگداران غیرمسئول، بدماش و آدمکشان حرفوی در شهر کابل که وی به دستور افراد آقای اتمر، اتمر که مضنون به روابط استخباراتی با ام ای 6 انگلیس است، باید در بدل هر یک‌صد و پنجاه لک افغانی باید یکی از شش فرد را مطابق یک لست سیا حذف فیزیکی می‌نمود. این هم یک سؤال است که اگر این اعترافات درست باشند، یا استخبارات انگلیس و یا امنیت ملی افغانستان در صدد حذف فیزیکی افراد و چهره‌های سرشناس و یا مخالف، باشند، پس نقش و مسئولت رهبری درجه اول و دوم دولت کنونی نیز مورد سؤال جدی قرار میگیرد.

 بدون شک حذف فیزیکی مخالفین سیاسی، رقبای نظامی و استخباراتی با عملیات‌های مخفی و قتل‌های مرموز، به مشکل می‌توانند، ردیابی عدلی و قضائی شوند و دلایل قتل و دلایل الزام بر مجرم بدست آیند. ولی شکاکیت‌ها و مضنونیت ها می‌توانند مورد تحقیق و بررسی قرار گیرند.

 قتل‌های سیاسی و یا حذف فیزیکی مخالفین و چهره‌های صاحب نفوذ در کشورها توسط استخبارات تعداد از کشورهای غربی بخصوص سی آی ای آمریکا و ام اکس 6 انگلستان، فرانسه و تعداد اعضای ناتو در پنجاه سال اخیر پیوسته عملی شده است. بخصوص در ادامه سقوط پی در پی استعمار در کشورهای آسیا، آفریقا و امریکای لاتین یک شیوه حفظ تسلط غیر مشروع و خلاف کنوانسیون‌های بین‌المللی بخصوص اسناد معتبر ملل متحد، از جانب این مدافعین به‌اصطلاح حقوق بشر و طراحان احترام گذاشتن به‌حق حاکمیت ملی و استقلال ملل، بوده است.

 بطور مثال قتل‌های سیاسی مرموز در سال‌های شصت توسط کلاه آبی‌های قوای صلح ملل متحد که متشکل از نظامیان کشورهای مختلف، عمدتن از اعضای ناتو، در خط فاصل بین طرفین جنگ در لبنان، چنین عملیات‌های مخفی شبانه را در ساحات مسلمان نشین انجام می‌دادند و شخصیت‌های صاحب نفوذ را حذف فیزیکی می‌کردند. کشته شدن چگوارا در آمریکای لاتین و پاتریس لوممبا در شاخه آفریقای در حال مبارزه بر ضد استعمار و ده‌ها مثال‌های دیگر.

 قضیه حذف فیزیکی افراد صاحب نفوذ در ولایت اروزگان در سال‌های موجودیت قطعات نظامی هالند در آن ولایت وقتی در رسانه‌های هالندی خبر ساز شد که یک فرد افغان بنام ابراهیم. ب. وعده دو میلیون ایرو را از وزارت دفاع هالند بدست آورده بود تا او در برابر این پول معلومات، آدرس و کروکی تعداد از افراد صاحب نفوذ در اروزگان را به هالندی ها دهد تا آن‌ها شب هنگام در عملیات‌های خاص و مخفی این افراد را حذف فیزیکی نمایند. مراجعه شود به مقاله این جانب در سایت‌های انترنتی تحت نام «حقوق بشر و قتل‌های سیاسی بدون پروسه‌های عدلی و قضائی».

 مسأله اصلی در آن است که کشور ما و شهر کابل ما اکنون به یک میدان خطرناک عملیات مخفی استخباراتی برای حذف فیزیکی افراد تبدیل شده که شاخه و یا شاخه‌های از امنیت ملی و دستگاه‌های خاص، در درون ساختار دولت در این جرایم بزرگ یعنی حذف فیزیکی بدون کدام پروسه عدلی و قضائی دخیل‌اند.

 اگر چنین همدستی‌های استخباراتی با استخبارات منطقه و سی آی ای و استخبارات انگلستان صورت گیرد، بیان یک سایه و یا شبه خطرناک و بوی یک دیکتاتوری آرام، با رو پوش دموکراسی است که در گشت و گذار است.

 بدون شک این قتل‌های سیاسی بدون پروسه عدلی و قضائی و در همکاری با دستگاه‌های استخباراتی بیگانه مسئولیت و الزامیت قانونی را در برابر افراد مسئول یعنی مجرمین و همدستان شان در یک سیستم عدالتمندانه و زیر چتر حاکمیت قانون متوجه خواهد ساخت.