حقیقت استاد صباح: کشور ویرانه، مردم گرسنه و...

بازهم من و...

 

«اگر با دیدن هر بیعدالتی

 

پر خشم و قهر شوی

 

رفیق من هستی.»

 

چه گوارا

 باز این دل ازغمی دیرینه لبریز است

 باز میلرزد شاخه های بیدی سرگردان

 باز میریزد فرو بر چهره ام باران

 باز رنجورم خداوندا پریشانم

 باز میبینم که بی تابانه گریانم

 باز این دنیا غم انگیز است

 بهار در دهکده ما پاییز است

 میدانی بهار پائیز است و مرگ شرافتها.

 

بیاید برضد چپاولگران برخیزیم

 من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه بر می خیزند.

 کنفوسیوس: در این غم نباشید که چرا به فلان مقام نرسیده اید. در این فکر باشید که آیا لیاقت آن مقام را دارید. از این غم نخورید که چرا مشهور نیستید بلکه بکوشید تا شایسته شهرت شوید.

 مرد بزرگ بفکر صفات خویش است و مرد پست بفکر جاه خود، اولی از اشتباه و خطای خویش می ترسد و دومی از بی مهری دیگران.

 مرد بزرگ درجستجوی حق است و مرد پست بدنبال منفعت.

 من هر روز از سه جهت در خود می نگرم اول آنکه آیا در رفتار با دیگران از حکم وجدان سرنمی تابم؟ دوم آنکه آیا با دوستان از راه صدق و صفا بیرون نمی روم؟ سوم آنکه درهدایت دیگران آیا خود بخلاف آنچه تعلیم میدهم عمل نمی کنم؟

 

آدم های وطن ما

 دراجتماع كنونی، آدمهای را می یابیم كه متاسفانه با گذاشتن یك نقاب دروغین بر چهره واقعی خود و یا نقش بازی كردن، در كنار واقعیت ها زندگی میكنند! اما این نقاب همواره از چهره واقعی آنان برداشته میشود، چرا كه چهره واقعی زیر نقاب بالاخره روزی خود نمایی خواهد كرد و حقیقت روشن خواهد شد. همچنین فردی كه با شخصیت دروغین خود، زیر نقاب زندگی میكند، تنها كسی است كه واقعیت امر را بخوبی میداند و از آن آگاهی كامل دارد. البته هرقدر فرد بتواند استادانه تر عمل كند، شاید بتواند خود را پنهان دارد و مردم را كماكان بفریبد! چرا كه فرد تا آخرین لحظات حیات خود زیر نقاب خویش، به ایفای موفق نقش مشغول است؛ و این توفیق كاذب، برای او پاداشی به حساب میاید و همواره شاید برای آنان نوعی مفهوم داشته باشد، اما از نظرعموم انسانها، چنین زندگی به مفهوم واقعی زنده بودن و زندگی كردن نیست. آنان با دیگران پیوندی ندارند. آنان تنها هستند و تنها میمانند! انسانهای جفنگ که در ظاهر خود را چیزفهم میدانند اما عادت دارند، بیش از اینکه گوش دهند، صحبت میکنند. خود را وارد هر گفتگویی میکنند که با توسل به دروغ هم که شده خود را مطرح می سازند. اینان تحمل پذیرش اشتباهات خود را ندارند. خود را همواره حق به جانب میدانند. آنها پیشنهادات را رد میکنند، چرا که پذیرش آنها را نوعی فرودستی میدانند.

 

یکنم دهه چپاولگری

 درطول پانزده سال گدشته تقریبآ همه کمک های خارجی فقط در کیسه ی اطرافیان وکابینه کرزی واحمدزی فرو رفت و با همین پول هاست که صلاح الدین ربانی، یونس قانونی، برادران کرزی و فهیم، رسول سیاف، خانواده مجددی و گیلانی، رحیم و فاروق وردگ، قاضی قضات و لوی څارنوال، احدی و زاخیلوال، وزیران و والایان، دبل عبدالله و امرالله صالح، گل آغا شیرزی و وارثین حاجی قدیر، اسد الله خالد و بسم الله محمدی، عطا محمد والی بلخ و حاجی نبی و کامگار شریک پیدا و پناهش، انوری و شیخ آصف محسنی، سفیرانی وابسطه به حامد کرزی اشرف احمدزی، ملا تره خیل، الله گل مجاهد و دیگران یکباره صاحب ملیاردها دالر، شهرک های خصوصی و بلدینگ ها و شرکت های تجارتی گردیدند و هر کدام خود را قدرت های مستقل در کشور میدانند و هیچ نیروی قادر به کنترول آنها نیست. همچنان بیشترین پروژه های بازسازی، امنیتی و اقتصادی موسسات بین المللی نیز در اختیار همین ها قرار دارد. اسناد افشا شدهء محرم دیپلماتیک ایالات متحده امریکا نشان می دهد که کرزی از جانب حلقات داخلی خود ضعیف و در برخی از مواقع بی توجه به نیک و بد خوانده شده است.

 

چپاولگران درچپاولخانه وطن

 ازخانواده ی کرزی واحمدزی تا معاونانش متهم به فساد اداری بودند، اما تاهنوز کسی در پیوند با فساد اداری محاکمه نشده است. کرزی واحمدزی با اعضای خانواده و معاونانش شماری از بانک ها را تاراج کرده اند اما هیچ یک از آنان به دادگاه کشیده نشده اند. درهمین حال وی موضع گیری در برابر ارتشا و فساد را در برابر وزیر مالیه قابل توجه می دانند. پس از افشای حساب های بانکی وزیر مالیه و چگونگی واریز شدن پول های بانکی به حساب وی در چند سال گذشته رییس مجلس سنا موضع گیری اداره مبارزه با فساد اداری را در برابر وزیر مالیه پرسش برانگیز می داند و از کوتاهی شورای ملی در بررسی این دوسیه انتقاد کرده اند. نمایندگان خواهان ارائه ی معلومات درست و شفاف از سوی حکومت در مورد این پول ها شده بودند: زاخیلوال باید در این مورد به مردم افغانستان پاسخگو می بود.

 نیویارک تایمزمی ‌نویسد که گمرک عمده شمال در چنگ عطا محمد و گمرک سپین بولدک در چنگ جنرال عبدالرزاق قوماندان امنیه قندهار است، اما ما عمدتا آن را سند فساد شخص زاخیلوال می‌دانیم چون اگر او خود در این خیانت ملوث نمی ‌بود، هرگز سرمایه ملی به این پیمانه وسیع توسط زیردستانش به یغما نمی‌ رفت. این اسناد نتیجه بررسی و تحقیق هیات مشترک اداره امنیت ملی، لوی څرنوالی و ریاست عمومی نظارت و مبارزه علیه فساد ازدوبندرحیرتان و تورخم و گمرک‌های بلخ و ننگرهار است. این تحقیق به درخواست اداره مبارزه علیه فساد اداری و فرمان ریاست جمهوری افغانستان صورت گرفته‌است.

 

مردم چگونه زنده گی می گذرانند؟

 به اساس ارقام كشورهای غربی كه بسیار محتاطانه و محافظه كارانه است حدود ۰۰۰ ۴۰۰ كودك در کشور مشغول گدایی هستند و تنها در شهر كابل بیشتر از ۰۰۰ ۴۰ كودك روزانه ده ساعت به كار طاقت فرسای بدون رخصتی مصروف اند كه ۲۰% آن را دختران و ۸۰% آن را پسران تشكیل می‌دهد. عاید روزانه اینان كمتر از یك چهارم دالر می‌ باشد. اینان اكثراً به خرده فروشی‌، سگرت فروشی‌، تركاری فروشی‌، دستگردانی و غیره روز میگذرانند و تعدادی هم به كار جمع آوری استخوان انسانها از گورستان ها و جمع آوری كاغذ و آهن‌باب هستند كه تا حال تعداد قابلی توجهی از آنان قربانی مین‌های ضد پرسنل شده اند.

 اما از همه مصیبت بار تر وضعیت كودكانی است كه در زباله‌ های شهر سرگردان اند. اینان صبح وقت در هوای سرد زمستان در تكه‌های كهنه و فرسوده‌ ی بنام لباس خود را می‌ پیچانند و با بیقراری از وزش سرما در انتظار سطل زباله‌ ی هستند كه در كوچه‌ها ریخته می‌ شود. وقتی فردی سطل زباله‌ اش را خالی می‌كند با تعجب می ‌بینی كه كودكان و سگهای ولگرد یكجا به طرف زباله هجوم می‌ آورند. طبعاً سگها پیشی می ‌گیرند و كودكان با فریادها و تهدیدها به زحمت قادر می‌شوند سگهای گرسنه را از آنجا برانند و خود مصروف پالیدن شوند. این كشمكش به بازی روزمره كودكان و سگان مبدل شده و هر دو به آن سخت عادی شده اند؛ و اما كودكان در زباله‌ های شهر تجاوز دیده‌ی ما چه می‌ خواهند؟ استخوان‌؟ ابداً. چون با معاش ماهوار صدهزار افغانی صرفاً می ‌توان سه كیلو گوشت خریداری كرد.

 

گرسنگی وبی نانی بیداد می کند

 درکشوربعضی ها ازبرکت سیلاب دالرصاحب شرکت های هوایی و آسمانخراش ها در دوبی و سینگاپور شدند مگر خیمه نشینان این شهر با شکایت از دشواری های زندگی در فصل زمستان از دولت می‌ خواهند آنها را کمک کنند لیکن متاسفانه دولت آنها را به باد فراموشی سپرده است و زمانی آنها را به یاد می آورد که از کشورهای خارجی بنام آنها تقاضای کمک می کند.

 میوه فی چارك كمتر از ۰۰۰ ۱۲ افغانی نیست كه به استثنای تفنگ بدستان خاین كسی توان خرید آن را ندارد. كودكان در زباله‌ها صرفاً چیزهای می ‌یابند كه می ‌توانند در سوخت از آن كار بگیرند. آمار غربی تعداد كودكان مكتب نرفته را ۴۰% می ‌داند ولی رقم واقعی به مراتب بیشتر است‌؛ زیرا امروز در كابل كودك هر فامیلی اگر كار نكند باید از گرسنگی بمیرد. با معاش نان آور خانه می‌ توان ماهانه جمعاً صد قرص نان خرید كه به مشكل تنها شكم یك نفر از آنان سیر می ‌شود. كودك باید درس نخواند و نان خشك خود را خودش كمایی نماید؛ و اگر شوق تحصیلی دارد یا باید آن اشتیاق را در خود بُكشد و یا اینكه شبها گرسنه بخوابد.

 مشکلات مردم فقیروبی بضاعت فراترازهرمشکلی است درهرطرف که نظر افگنیم مردم را دچارابنوه مشکلات و نابسامانی های می یابیم که در زندگی خویش با آن دست و گریبان است و زندگی امروزی را با تحمل صدها رنج و مشقت به فردا میرساند، فردای نامعلوم و بی سرنوشتی. با وجود اینکه مهاجرت و زندگی در زیر چادر (خیمه) ها در هر فصل سال به خصوص در روزهای سرد زمستان مشکل است با آنهم تعدادی از خانواده ها از روی اجبار و یا هم بخاطر جلب کمک های سازمانهای امداد رسان در زیر خیمه ها زندگی می کنند. با وجود سرازیر شدن میلیاردها دالر کمک خارجی به افغانستان هنوز هم هزاران خانواده مهاجر در شهر کابل در زیر خیمه ها زندگی می ‌کنند.

 

مهاجرت درداخل وطن

 جنگ و نا امنی در شماری از ولایت های کشور، از جمله جنوب و شمال شرق کشور، باعث آوارگی هزاران خانواده به مناطق فقیر نشین شهر کابل و شماری از شهرهای بزرگ دیگر، شده است. گزارش ها می رساند که شماری از کودکان آواره بر اثر سرمای شدید زمستان جان خود را از دست داده و گفته می شود که این خانواده ها از نظر اقتصادی با مشکلات زیادی روبرو هستند.

 بیش از هزار دوصد فامیل در نزدیکی چهار راهی قنبر در زیر خیمه زندگی میکنند، اینها مهاجرانی هستند که طی این سالها از عدم امنیت و گاهگاهی جنگ های که در ولایات نا امن از جمله ولایت هلمند و قندهار صورت گرفت به کابل آواره و در زیر خیمه ها مسکن گزین شده اند، اگر گذری در این خیمه ها داشته و وضعیت زندگی امروزی این مهاجرین را مشاهده کنیم در مییابیم که وضعیت زنده گی مهاجرین (خیمه نشین) تا به چه حد خراب است.

 مردان و زنان جوان بیکار، در کنار دیوار ها نشسته و هیچ برنامۀ برای زندگی ندارند، تنها به کمک های که از سوی نهاد های خیریه و تاجران کشور برای شان مساعدت میگردد چشم دوخته اند، کودکانی معصومی دیده میشوند که بدون داشتن لباس مطلوب، پاپوش در چنین هوای سرد و نمناک زمستانی مشغول سرگرمی و خاک بازی اند.

 همچنان در نزدیکی مرستون کابل به تعداد بیش از پنجاه فامیل دیگر در زیر خیمه ها با وضعیت مشابه روبرو هستند، در جریان صحبت های که با مردم در این کمپ داشتم همه فقط تقاضای کمک از دولت و نهادهای خیریه را مطرح میکردند و در پاسخ به هر سوالی میگفت که شما خود ببیند که ما هیچ چیز نداریم و دولت باید با ما کمک کند، منظورشان کمک های اولیه از قبیل مواد غذائی، البسه و هم ادویه بود، اما در قمست ایجاد اشتغال و یا هم توزیع زمین جهت اسکان شان در زمین های دولتی هیچ نظری نداشتند.

 اینجاست که نهاد های مسئول باید در نخست برای خیمه نیشنان زمینۀ کار را مساعد سازد و ثانیا در قسمت اسکان اینها، توزیع زمین و یا هم برگشت شان به ولایات شان اقدام گردد در غیر آن سرنوشت کنونی این مهاجرین با وضعیت محقر و خرابی که روبرو است افزایش یافته و کمکهای که به ایشان صورت میگیرد افراد جوان مهاجرین کمپ یاد شده را به بیکاری تشویق مینماید.

 

چادربانوان باشرف ترازلنگی ونکتایی غنی احمدزی است

 ازلنگی، ازپتوی سرشانه وازنکتایی که بخاطروطنفروشی ومعامله می پوشند، چادرهزاربارشرف دارد وازآدمهای روانی، بیمارولنگ ولاشی که هرروزدرپی توطئه وخیانت روزمی گذرانند وجنایت می افریند وبانوانی که بی امان وباشهات بخاطروطن ومردمش می رزمند، قابل افتخاروزیب وزینت جامعه است.

 این باراول نیست که غنی چتیات میگوید ویاوه سرایی می کند ودرگذشته نیزگلهای زیادی را به آب داده است.

 غنی، هرچند تا کنون بیشتر در حوزه مسایل دینی، مرتکب اشتباهات فاحشی شده است اما اشتباهات غیر دینی او نیز کم نیستند بگونه نمونه به چند مورد از اشتباهات آشکار او می‌توان اشاره کرد:
_
غنی از زمان تصدی پست ریاست جمهوری، نخستین شهید اسلام یعنی «بی‌بی سمیه» (رض) را، «بی‌بی نسیمه» و «امام حسین» (رض) را «نواسه خدا» خواند.
برای «حضرت عمر» جمله «جلّ جلاله» را به عوض جمله «رضی‌الله عنه» به‌کار برد.
_
در سفر حج افزون بر آنکه در نماز، دست چپ اش را بر روی دست راست اش گذاشت، حتی عبارات عربی را که یکی از شیوخ عرب به او تلقین می‌کرد درست ادا کرده ‌نتوانست؛ هرچند شیخ چندبار آن جملات را تکرار کرد اما نشد که نشد.
_
غنی یکبار در نماز جنازه به رکوع رفت و بار دیگر در جنازه فرمانده قول‌اردوی ظفر در هرات، بجای دعا برای میّت، نیّت نماز کرد و دستان اش را به گوش‌های خود گرفت؛ درحالیکه امام و مقتدیان مشغول دعاخوانی بودند.
_
غنی یکبار در حضور حسن روحانی رییس‌جمهور ایران، او را رییس جمهور جمهوری اسلامی افغانستان خواند.
_
باری مردم را برای بارش باران، به خواندن نماز تهجد تشویق کرد.
_
در جایی برای شفایابی یکی از رهبران، مردم را به خواندن نماز استسقا دعوت کرد.
_
او همچنان در این اواخر در یک نشست با افسران اردو، در مورد رسانه‌ها گفت رسانه‌ها باد می‌زنند و شما بم می‌زنید.
افزون بر این رییس‌جمهور غنی گاهی از بکارگیری کلمات رکیک و خلاف عرف و ادب جامعه نیز پرهیز نکرده است؛ هرچند در خواندن و ادای درست برخی از کلمات و اصطلاحات در متن‌هایی که قرائت کرده نیز دچار اشتباه آشکار شده است.
گرچه تاکنون سعی شده تا برای این همه اشتباهات غنی، روپوش «اشتباه لفظی» گذاشته شود اما بنظر می‌رسد که کثرت تکرار اشتباهات او بیانگر این واقعیت است که غنی از ثبات ذهنی و تسلط فکری لازم برخوردار نیست و در مسایل دینی و شرعی کاملا ناآگاه است. تا جاییکه می‌توان گفت ذهن غنی با اصول و اساسات شرعی و دینی و حتی مسایل ابتدایی دین، مانوس نیست و در این حوزه خالی‌الذهن می‌باشد.

 

سخنان غنی اشتباه لفظی نیست، مشکل روانیست

 عمده ترین اشتباهات غنی در جریان نشست مشترک خبری با رییس جمهور ترکمنستان در کابل:
 اشرف غنی بدلیل مصرف دوا برای مداوای پایش نهایت گیچ و گنس بود.
ماشرف غنی بارها به جای اینکه ترکمنستان بگوید، از تاجکستان نام برد.
اشرف غنی بجای اینکه قربان قلی بیردی محمد اوف بگوید؛ علی قلی بیردی محمد اوف گفت.
خبرنگارا را دعوت کرد اما اجازه پرسش را به آنان نداد.
ترجمان که استخدام کرده بود، کاملا بی سواد بود و توانایی ترجمه کردن را نداشت.
وزیران حکومت اش ساکت بودند و تنها چک می زدند در حال که وزیران ترکمنستان مصروف نوشتن و یاداشت صحبت های غنی شان بودند. به امید سلامتی ویا دیوانگی مطلق غنی احمدزی.

 معذورت خواهی شیوه ی شده به غنی.

 قبلآ نیزشرف غنی، به خاطر خطای گفتاری در یکی از بیانیه‌هایش از مردم عذرخواهی کرد.

 غنی درسخن‌رانی‌اش به مناسبت روز عاشورا به گونۀ اشتباهی امام حسین را به جای نواسۀ پیامبر نواسۀ خدا عنوان کرد. این مسئله واکنش‌های شماری از مردم را در برگه‌های اجتماعی برانگیخته‌ بود.

 اگر بند نکنم بچه آدم نباشم.
بچه خر! افغانستان در قرن ۱۳ بر نمی گردد.
اشتباه خواندن شعر اقبال لاهوری در پاکستان.
بسیاری از مردم به این باور هستند که پرخاش‌گری و عصبیت غنی زیبندۀ کسی که ادعای زعامت و رهبری را دارد، نیست. اشرف‌غنی در جای یک‌فرد و شهروند عادی قرار ندارد که بشود با مهملاتی که چیزنویسانش در فضای مجازی تلاش می‌کنند، سخنان او را تحریف شده بخوانند و دیگران را به سوء تعبیر کردنِ حرف‌های غنی متهم کنند و او را تبرئه نمایند. این ادبیات از آدرس مهم‌ترین مقام حکومت، می‌تواند کاردِ آن ریش و بروتی‌های را که در مقامِ به اصطلاح مردانگی زنان را در پستوی هزار تای تیره ببرند و خویش بغُرند و بروی زنان شمشیر بکشند.

 

کابل وعربستان افغانان رابه جنگ یمن می فرستد

 (گلبدین درمشوره با ارگ بخاطراعزام جنگجویان به عربستان رفته است)

 منابع امنیتی گزارش می دهند که هزاران تن از افغان ها برای جنگ های نیابتی در حمایت از عربستان سعودی به یمن فرستاده شده اند؛ اما به دلایل حمایت افغانستان از عربستان سعودی این موضوع رسانه ای نشده است.

 پیش از این در بیستم جنوری سال ۲۰۱۶ میلادی بی بی سی در گزارشی از فرستاده شدن صدها تن ازافغان ها به جنگ یمن خبر داده بود، با یک تن از افرادی که هفت عضو خانواده اش به یمن برای جنگ با حوثی ها رفته بود، مصاحبه شده بود. وی اظهار کرده بود که افغان ها به بهانه زیارت حج به عربستان فرستاده شده و بعد از آن برای اشتراک در جنگ یمن به این کشور رفته اند. وی در این مصاحبه خویش گفته بود از روستای محل زندگی شان بیش از ۵۰ تن به این کشور عربی اعزام شده اند. وی ثبت نام کرده است تا به جنگ عربستان علیه یمن فرستاده شود، به او گفته شده بود که قبله مسلمانان در عربستان با خطر مواجه شده است.

 این گزارش با آنکه عواقب خطرناک این جنگ نیابتی را برملا ساخته بود از سوی دولت افغانستان نادیده گرفته شد و عبدالله عبدالله رییس اجرایی نیز با نشر اعلامیه حمایت دولت را از عربستان در جنگ یمن اعلام کرد.

 اکنون که بحث جنگویان افغانستان در جنگ های نیابتی در یمن بالا گرفته است، هزاران تن از ولایت های چون ننگرهار٬ کنرو دیگر ولایات جنوبی توسط ملایان تحت حمایت عربستان در افغانستان ثبت نام و به جنگ یمن و سوریه فرستاده می شوند. این منبع اطلاعاتی گفته است که علاوه براین٬ حزب اسلامی گلبدین حکمتیار نیز صدها تن از جنگویانش را در جنگ سوریه٬ عراق و یمن فرستاده است. به نقل از این منبع اطلاعاتی؛ پیش از اینکه گلبدین حکمتیار به پروسه صلح بپیوندد با ابوبکر البغدادی بیعت کرده بود و صدها تن از جنگویانش را برای حمایت از داعش در سوریه و عراق فرستاده بود. این در حالیست که در تاریخ هفتم آپریل سال ۲۰۱۵ میلادی یکی از سخنگویان حزب اسلامی گفته بود، حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار اعلام کرده که آماده است صدها نفر از اعضای گروهش را برای حمایت از عربستان سعودی به یمن بفرستد. در اوایل سال ۱۳۹۴ نیز ریاست‌جمهوری در حمایت از عربستان در جنگ یمن با انتشار بیانیه ای گفته بود افغانستان در دفاع از سرزمین مقدس حرمین شریفین با تمام نیرو در کنار دولت و مردم برادر و مسلمان کشور عربستان سعودی، در صورت بروز هر نوع تهدید قرار دارد.