حقیقت، داکتر حمید الله مفید: ملت افغان یا ملت انسان

در این روزها بلای بی‌درمان شناسنامه یا تذکره تابعیت دوباره شاخ کشید و می‌خواهد تا با شاخ‌های وحشی‌اش آرامش تباری کشور را زخمی بسازد.

 

نخستین خواهش:

 برخی تاجکتباران، هزاره تباران و ازبک تباران عزیز ما که زورشان به خر سیاست نمی‌رسد، ناسوده و بیهوده پالان آن را می‌کوبند و با نشر پست‌های: ما از پشتون‌های تروریست و انتحاری متنفر هستیم. این قوم یهودی کشور ما را بدبخت ساخته است، نفت به آتش نفرت نسبت به هموطنان بسیار شریف پشتون ما که در این کشور زیادترین بار بدبختی را به دوش می‌کشند، می‌ریزند، از این‌ها تنها یک پرسش دارم: آیا کدام طالب و یا داعش خود را به خاطر تبار پشتون یا افغان انتحاری کرده است؟

 پاسخ آن پیداست، که نه! طالبان به خاطر دین اسلام و به خاطر رسیدن به حورهای بهشتی انتحاری می‌کنند؛ که زیادترین جان‌باختگان این تازش‌های تروریستی پشتون‌ها بوده‌اند.

 پس از این سرگردان‌های تاریخ خواهش می‌کنم، تا از پست کردن پست‌های دروغ و جعل و نفرت خودداری فرمایند.

 

دومین خواهش:

 در تاریخ بشری کسی قوم و تبار، ملت و یا ملیت مولوی جلال‌الدین محمد بلخی، ابوعلی سینا، البرت انشتاین، ادیسه، گی دموپاسان را نپرسیده است و هیچ‌کسی هم نمی‌داند، شاید برخی‌ها بپندارند، که انشتاین یهودی بود، درحالی‌که یهود دین است، نه ملت و هم نه ملیت کسی نمی‌داند، که مولانا مربوط به کدام تبار بوده است؟

 مگر همه مردم جهان ملیت ادلف هتلر را که عامل مرگ نزدیک به ۵۰ ملیون انسان بود می‌شناسند.

 پس از جنگ دوم جهانی ناسیونالیزم از جهان رخت بربست و با نفرت به گور سپاریده شد.

 

هویت چیست؟

 هویت وامواژه تازی است که اصل آن الهویه است در تازی یا عربی چنین معنی می‌دهد: ویژه‌گی‌های شخصی که با آن یک انسان و یا یک شی که مشتمل بر صفات جوهری او باشد شناخته می‌شود، هستی، جوهر و وجود یک شی یا انسان در فارسی پیشین و اوستا آن را چبود، نام و نشان و کیستی شخص می گفتند، در پهلوی به گونه ی کتامی ثبت شده است. در زبان های انگلیسی و آلمانی آن را:identication, identity گویند؛ و آن شامل این ویژه گی ها می‌شود: نام، نخستین ویژه گی شناختی یک انسان، نام خانواده گی، دومین ویژه گی یک انسان، نام پدر، سومین ویژه گی انسان شناختی، قد، رنگ چشم، رنگ پوست و نشان انگشت، جایگاه پیدایش و کشوری که به آن تعلق دارد.

 در کشور های جهان ودر دانش شخصیت شناسی امروز جهان هویت یک انسان به همین ها خلاصه می‌شود. ملیت، دین، زبان و ملت که به یک گروه وسیع مردم تعلق دارد، هویت یک انسان نمی باشد. در هیچ میدان هوایی از کسی نپرسیده اند، که ملیت تو چی است؟

 همین که پاسپورت او را می بینند می پرسند: نامت چیست؟ از کدام کشور هستی؟ در کدام سال تولد شده اید و نشان انگشت او را می بینند. از دین، از ملیت و از ملت او کسی چیزی نمی پرسد.

 

هویت ملی چیست؟

 هویت ملی یک واژه میان خالی و نو ساخته دولتی غنی است، که در حقیقت هیچ معنی ندارد.

 اگر هویت ملی یک باشنده افغانستان افغان است، پس هویت غیر ملی آن چی است؟

 اگر در شناسنامه یا تذکره تابعیت بنویسند، که ملت افغان! پس ملت غیر افغان هم وجو دارد؟ که بنویسند، ملت شاخدار و یا ملت دمدار؟

 چقدر کمیدی است؟

 چرا باید نوشت: ملت افغان!

 آیا ملت غیر افغان هم وجود دارد؟

 درحالی‌که در بالای پاسپورت یا شناسنامه نوشته اند: تذکره تابعیت اتباع جمهوری اسلامی افغانستان. باز چرا در پایان آن نوشته اند ملت افغان! آنهم برای همه یکسان! این نوشته وقتی ارزش داشت، که ملت غیر افغان هم وجود می داشت.

 

دومین خواهش:

 از پشتون‌های که در برگه های فیسبوکی شان می نویسند: من افغان هستم و به افغان و افغانیت افتخار می‌کنم و با واژه ملیت و یا ملت افغان هیچ مشکلی ندارم، نیز خواهش می‌کنم، تا با این پست های شان که در حقیقت آفتاب را با دو انگشت پنهان می‌کنند، وداع بگویند و موجب نفرت دیگر تبار ها را بار نیاورند، همه می دانند، که واژه افغان و واژه پشتون به یک تبار اطلاق می‌شود، ودرج این واژه در شناسنامه برقی هیچ موردی ندارد؛ زیرا از دوران پادشاهی فریدون به شمول دولت مقتدر اعلیحضرت احمد شاه بابای درانی، پسرش تیمور شاه، امیر امان الله خان و تا رییس جمهور کرزی کسی کاری به کار تبار ها نداشت وواژه افغان را در شناسنامه های مردم درج نکرد. با دریغ در دوره ریاست جمهوری غنی، که سراسر با اشتباه و خیانت همراه است، این بیماری جدید در کشور رخنه کرد و وحدت تبار ها را شکننده ساخت. ما باید، فراتبار و فرا افغان شویم و به انسان فرهیخته و فراتبار مبدل شویم، بکذارید، تا نسل های بعدی نسل های انسان وفارغ از گرایش های تباری باشند.

 راه حل اساسی و بنیادی این دشواری همین خواهد بود، که در شناسنامه برقی تنها نام، نام خانواده گی، تاریخ تولد، جایگاه تولد، نام پدر، رنگ چشم و رنگ پوست یا جلد و قد ذکر شود، تا نسل های بعدی نه افغان باشند، نه تاجک، نه هزاره و نه ازبک فقط انسان فرهیخته و فراتبار بار ایند، تا کشور ما مانند کشور های پاکستان، ایران و هندوستان از گیر ودار تباری و افغانگرایی رهایی یابند.

 فراموش نکنید، تبار و قوم و افغان هویت انسان نیست، زیرا هویت انسان ویژه گی های خصوصی و منحصر به فرد یک انسان می باشد. تبار، قوم، زبان و دین میان انسان ها مشترک است و مشترکات هویت نی بلکه گرایش و سردرگمی است؛ و انسان را از فرهیخته گی و فراتباری ووارسته گی به دور می سازد و زمینه های تفوق طلبی، فاشیستی و برتری جویی را فراهم می سازد و درفرایند، جامعه را به سوی پرتگاه سقوط می کشاند. بادرود ومهر.