هرکجا خاری که در پایی خلد

عاقلی باشد که خاری برکند

جایگاه استراتیژی افغانستان همواره سبب گردیده است تا این کشور صحنه تاخت‌وتاز‌ها و نبردهای خونین گردد ودر هر وجب دهلیز تاریخ، بهای بزرگ موقعیت حساس خود را بپردازد. به‌طوری که معلوم است اوج گیری جنگ سرد در گذشته نه‌چندان دور، کشور را در نقطه حساس تضادهای شگرف بین دو سیستم جهانی قرار داد.

قدرت‌های غربی به خاطر حضورشان در قلب آسیا و مقابله با حریفان بزرگ جهانی، بازی بزرگ را در عقب نگه‌داشته‌ترین کشور جهان یعنی افغانستان آغاز و برای این منظور و اجرای چنین نقش مزورانه لشکری سنتی سرسپرده و ساده دل از کشور ما و منطقه سرباز گیری کرده، در پرده اسلام و بنام مجاهدین تنظیمش نمودند.

 در پرده اول این بازی غربی‌ها برای اسلام اشک ریختند و به خاطر مقاصد اصلی خود

در افغانستان جوی‌های خون جاری کردند. درین میان برژنسکی یکی از چهره‌های شناخته شده و همراهانش از همه پیشی گرفته با پشتاره های پول و اسلحه از دالر گرفته تا استنگر با بخشش و مهربانی بالای هریک ازایشان دست نوازش کشیده و برای آن‌ها موقف‌های رهبری، پیشوایی و قوماندانی اعطا نمودند و به این ترتیب با امتیازات فراوان اولاً آن‌ها را برای مقابله با دولت جمهوری محمد داود خان و پس از آن بر ضد جمهوری دموکراتیک افغانستان به داخل کشور اعزام کردند و به پشتیبانی ده‌ها کشور تجاوزگر از عرب گرفته تا عجم هزاران تروریست خرابکار و آدمکش را در خاک پاکستان تسلیح و تجهیز نموده به کمک مجاهدین فرستادند و با برانگیختن افکار مردم زیر نام خطر کمونیزم و بهانه اسلام افغانستان را به خون و آتش کشانده هستی و دارایی عامه را غارت و تأسیسات عام‌المنفعه را نابود ساختند.

بازی دوم متجاوزین خارجی سوی استفاده از سیاست مصالحه ملی دولت جمهوری افغانستان، تطبیق یک‌جانبه موافقت‌نامه ژنیو و با برخورد تقلب آمیز بیرونی در افغانستان و تغیر معادلات بین‌المللی در مسیر تحولات سیاسی جهانی به فروپاشی دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان منجر شد. با رویکار آمدن مجاهدین بر سر قدرت بار دیگر افغانستان دستخوش جنگ‌های میانگروهی و تنظیمی گردید که به‌موجب آن هزاران هزار انسان بی‌گناه کشته و ده‌ها هزار دیگر مجبور به ترک وطن شدند همچنان هستی، دارایی مردم و بیت‌المال به غارت رفت شیرازه حیات ملی و اجتماعی کشور را با برخوردهای مسلحانه نابود ساختند.

آنانی که می‌گفتند کشور را به‌اصطلاح از کام اژدهای سرخ بیرون کرده‌اند خود در کام اژدهای جنگ و جنایت فروبردند و پس از آن در کنار اژدهای آی اس آی و دیگران در ازا بربادی وطن خود حمایت و نوازش‌های سخاوتمندانه خارجی‌ها را پاداش گرفتند و نخستین خدمت آن‌ها به وطن و اسلام این بود که قوای مسلح نیم میلیونی وطن‌پرست مجرب و آبدیده کشور را که سال‌ها با دفاع مستقلانه داغ پیشروی را بر دل دشمنان افغانستان مانده بود منحل کردند، سلاح و مهمات، طیاره‌ها و تجهیزات، تانک‌ها و زره‌پوش‌ها این ناموس مادروطن را برای پاکستانی‌ها لیلام کردند. با مرور زمان در امتداد جنگ و جنایت و چسپیدن آن‌ها به دارایی‌های عامه و غرقیدن در فساد، سوی مدیریت وبی لیاقتی، سنگینی بار منافع خارجی در کشور شرایطی را به وجود آورد که از کاشتن خار به دستان خود باد درو کنند.

 بازی سوم ظهور طالبان بود که از بطن گروه‌های تندر اسلامی و دیگر عناصر اجیر و خرابکار منطقه روی صحنه ظاهر شد و گروه القاعده به یاری آن‌ها شتافت. گروهی که با میزبانی طالبان با جهان اعلان جنگ داده بود. گروهی که دیروز آن را تندرو افراطی و فوندومنتالیست می‌خواندند و اکنون از آن دارند میانه رو بسازند. آن گروهی که قبل از همه افغانستان را به گورستان خاموش مبدل کرد و به شیوه قرون وسطی حکم راند. تا زمانی که نقش و نحوه بکار گیری و شیوه کاربردی آن‌ها از بیرون تغیر شکل داده شد.

 بازی چهارم چپن‌ها رنگ تازه به خود گرفته در امتداد همان سیستم فرسوده فقط مهره‌ها عوض می‌شود که به‌موجب آن صحنه دولت داری آذین بند پرده‌های رنگارنگ و نمایش درامه‌های مضحک با قیافه‌های صیقل شده روی صحنه ظاهر شده و با حمایت نظامی و اقتصادی غربی‌ها و با خصلت‌های کهن وعده‌های نو نزدیک به یکتیم دهه بر ملت مظلوم افغانستان حکم میرانند؛ که درین دوره نیز دست ظالمان، زورگویان، غاصبان و قدرتمندان محل، به جان و مال و نوامیس مردم همچنان باز گذاشته می‌شود ولی به خاطر تحمیق مردم، به‌طور کاذب و ریاکارانه تمام تقلبات را واقعیت، دروغ را حقیقت، نفاق را وفاق وحشت را وحدت و دشمنی را دوستی، ظلم را عدالت، غارت را نظارت، خیانت را خدمت، نارضایتی را محبوبیت خوانده به نحوی که مردم را در گروگان خود گرفتند. در حالی که زیر سایه شوم قدرتمندان زورگوی روز تا روز اوضاع عمومی کشور بدتر شده می‌رود و زندگی برای مردم غیرقابل تحمل گردیده است چنانچه در کشور ظلم، بی‌عدالتی، فقر، مرض، جهل، بیکاری و بیماری قاچاق مواد مخدره، اعتیاد بیداد می‌کند به‌رغم فداکاری قوای مسلح کشور، سازش‌های پشت پرده با تطبیق سیاست‌های دوگانه وضع امنیتی را بدتر از گذشته ساخته روزی نیست که خون هموطنان ما نریزد و درنتیجه اوضاع خفقان و غیرقابل تحمل در کشور، گروهای جوانان حتا تحصیل‌کردگان به ناچاری راهی خارج شده ودر مسیر راه جبراً به جنگ‌های یمن و سوریه کشانده شده تعدادی از آن‌ها غرق دریای مدیترانه می‌شوند که این لکه ننگ بر جبین حکومت ع و غ همیشه خواهد ماند. مردم با نبود صلح و امنیت در بی باوری، یاس، ناامیدی وبی سرنوشتی بسر می‌برند گذشته از آن نفاق ذات‌البینی سران حکومت و تضاد سلیقوی ع و غ پایه‌های از بنیاد کج و لرزان دولت مصلحتی را سست و همسویی شکننده آن را تضعیف و دوام حکومت تحت‌الحمایه را زیر سؤال می‌برد باوجود هم در سایه خارجی‌ها می‌توانند به حکمرانی خود ادامه دهند. همین چند روز قبل به تاریخ دهم اپریل سال روان بنا به خبر گزاری صدای امریکا «هشتاد فیصد نارضایتی عمومی بر حکومت افغانستان» نشان‌دهنده ناکار آمدی دولت است اما رفتن جان کری به کابل به خاطر به حمایت این دولت و تحکیم پایه‌های لرزان آن در حالی صورت می‌گیرد که روند سیاست‌های دوگانه با دستاوردهای امنیتی در افغانستان مطابقت چندانی ندارد. درین رابطه سایت همایون به نقل از منابع رسمی از زبان ظهیر سعادت عضو مجلس نماینده‌گان افغانستان می‌نویسد «...زمان مشخص شد که در سیاست مبارزه خارجی‌ها با تروریزم دوگانگی وجود دارد آن‌ها با تمویل کننده‌گان آن‌ها مبارزه نکرده از تروریزم، داخلی و خارجی ساختند. شکی نیست که مدیریت جنگ در افغانستان بدست بیگانه‌ها و کشورهای غربی است و طالبان و گروه‌های تروریستی ابزارهایی در دست آن‌ها هستند آن‌ها اجرا کننده اوامر خارجی‌ها هستند.»

با توجه به نکات فوق به نظر می‌رسد که در نتیجه ضعف جدی و ناکارایی دولت شرایط امنیتی روز بروز خراب‌تر گردیده می‌خواهند گروه مجهول‌الهویه را بنام طالب در نقش ظاهراً مصالحه در افغانستان به قدرت برسانند ازین رو طالبان به همراهی حزب گلب الدین و دیگر گروه‌های تروریستی با تشدید جنگ‌های خونین در مناطق با امن کشور جابجا می‌گردند که در راستای بازی‌ها و نقش‌های بزرگ صحنه جنگ در خدمت استراتیژی کلان قرار می‌گیرند که برای رسیدن به آن، بازی‌های بیشتری در راه است.

 بازی پنجم از ظهور داعش در افغانستان حکایت دارد. در حال حاضر گروه‌های تروریستی وداعشی، بر ضد دولت افغانستان جبهه‌های تازه باز می‌کنند. با توجه به استراتیژی های کلان منطقوی داعش با غصب نقاط مهم در افغانستان و پرش به مناطق بیرونی کشور اهداف بزرگی را در منطقه دنبال می‌کند. به نظر می‌رسد که گروه‌های داعش، طالب و حزب اسلامی گلب الدین همچون مارهای خزیده در عقب پرده‌های دراماتیک جنگی معاملات و سازش‌های محرمانه‌ی را در پی خواهد داشت که بر مبنای آن کشور به فاجعه سقوط نزدیک خواهد شد.

با این حال و هوا پس کردن این خارها و مارها از سر راه مردم نیاز بیک رهبری عاقل، دانا، وطن‌پرست، متعهد و مسؤول دارد که در پیشاپیش یک جبهه واحد وطن‌پرستان آگاه، اعم از احزاب سیاسی از چپ دموکراتیک گرفته تا روشنفکران وطن‌دوست و ترقی خواه، سازمان‌های سیاسی، گروه‌های مستقل سیاسی، نهادهای ترقی خواه، شخصیت‌های مستقل ملی و نهادهای عدالت پسند من‌حیث اپوزیسیون بزرگ دموکراتیک و طرفدار صلح دموکراسی و آزادی قرار گرفته و جنبش سرآسری دفاع میهنی را به‌سوی ترقی و آرامش سوق دهد. رهبریی که با خرد جمعی و با در نظر داشت منافع علیای کشور در راه تحکیم وحدت واقعی اقوام و ملیت‌های ساکن کشور با ریشه کن ساختن هرگونه تعصبات و تبعیضات در مبارزه به خاطر تحکیم اتحاد و همبستگی همگانی در دفاع از تمامیت ارضی استقلال و حاکمیت ملی به‌منظور ختم جنگ و تأمین صلح و امنیت در کشور در یک ساختار بزرگ ملی و میهنی بسیج گردیده وطن را از حالت کنونی نجات دهد.