از دفترچه خاطرات

ده‌ها سال قبل رهبر فرزانه حزب دموکراتیک خلق افغانستان می‌گفت «در میان مردم بروید، از مردم آموزید، برای مردم آموزانید، در غم و شادی مردم شریک بوده و در خدمت مردم باشید» بر بنیاد همین وصایای حیاتی و فنا ناپذیر بود که راه حزب دموکراتیک خلق افغانستان را انتخاب نمودم، راه مکتب انسانیت، راه عشق به مقام انسان و احترام به مقام انسا ني که کارمل بزرگ آن را رهبری می‌کرد.

هنوز بیش از یک سال و چند ماهی از تأسیس حزب نگذشته بود که میر محمدشاه آغا همدرس و هم‌صنفم در دارالمعلمین کابل، ضمن آنکه بنده را به حزب دعوت و به مبارزه تشویقم نمود، نظرم را در رابطه به جریانات سیاسی جویا شد. آنگاه همین سخنان انسان‌دوستانه رهبر فرزانه حزب به یادم آمد که راه مرا به سوی مردم می‌گشود و بر اساس آن برای نخستین بار بود که سر نوشتم را به جریان دموکراتیک خلق افغانستان گره زدم و هر باری که در ایام رخصتی های زمستانی به محلات بر می‌گشتیم همین نصایحی پر بار رهبری به طور مؤکد برای ما گفته می‌شد که به تأسی از آن برنامه کاري به خاطر تحقق مسؤولیت های مردمی و تشکل مردم به فعالیت‌های گسترده اجتماعی عملاً راه‌اندازی گردیده و با ایجاد اتحادیه‌های صنفی، انجمن‌ها و کلپ های ورزشی در شهرها و قصبات حضور رفقای حزبی در غم و شادی مردم به شکل گسترده و فعال پر رنگ ترمیشد و دهاقین را در هنگام جمع‌آوری حاصلات شان یاری می‌رساندند.

پس از قیام مسلحانه ثور دولت دموکراتیک افغانستان به‌منظور خدمت به مردم، برنامه‌های کاری و پروگرام‌های مترقی و نوسازی حیات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در پیش گرفت. دیری نگذشته بود که نظام نوپا و دموکراتیک به چالش‌ها و تنش های سازمان‌یافته از خاک پاکستان مواجه گردید؛ اما دولت مردمی افغانستان با مشارکت دادن وسیع مردم در حیات سیاسی اجتماعی و شریک ساختن نظریات جمعی در تصمیم‌گیری های سازنده و حیاتی، مسایل صلح و ثبات کشور را در صدر وظایف خویش قرار داده و به‌منظور فعالیت‌های اجتماعی و تحکیم پایه‌های دولتی در میان مردم به خاطر تا مین امنیت پایدار در کشور خواهان سهم‌گیری فعال مردم، خاصتاً معززین کشور بود. ریش‌سفیدان وطن‌دوست به مثابه گل‌های سر سبد جامعه من‌حیث تر جمان خواسته‌های شریفانه مردم و پیام آوران صلح و ثبات در کشور، مسؤولیت خطیر تاریخی را بعهده گرفتند و در تحکیم روابط حکومت و مردم در امر بسیج توده‌ها و تشکل اقشار و لایه‌های مختلف اجتماعی، در شهرها و دهات که بنام فاز نوین بهبود کار خوانده می‌شد کار های موثری را انجام می‌دادند.

بر بنیاد فعالیت‌های صلح خواهانه دولت در بهار سال ۱۳۵۹ خورشیدی حتا قبل از تأسیس جبهه ملی پدر وطن، در راستای وظایف مردمی کمیته حزبی ولایت کاپیسا که مسؤولیت آن را بنده بعهده داشت، جرگه قومی بنام جرگه صلح ولایت کاپیسا به اشتراک زنده‌یاد پروفیسور استاد عزیز الرحمن شمال، استاد علی جان خان، سناتور محمد امان کوهستانی، وکیل عبدالله جان کوهستانی، غلام حضرت کوهستانی، منشی عبدالجلیل سنجنی، ملک رستم خان، وکیل محمد عمر کوهستانی، خواجه غلام ایشان، ملک جلندر خان خمزرگری، ملک غلام سخی نو آبادي سناتور گل محمد کوهستانی، خزانه‌دار محمد کبیر خان، حاجی عبدالقدوس خان مفتش معارف، سناتور بسم‌الله کارگر، و بعضی از وکلا و نمایندگان مردم ولسوالی‌های تاب و نجران و کوه بند در جوار نساجی گل بهار تشکیل گردید که مسؤولیت آن را به عهده کمینه گذاشتند.

این موسفیدان معزز و محترم برخاسته از میان مردم برای خیرخواهی ملت در غم و شادی مردم شریک بودند و با دادن مشوره‌های سودمند و حیاتی‌شان به مثابه اساس‌گذاران صلح در ولایت کاپیسا تا پای جان سعی و تلاش نمودند و با قلب های ملهم از دوستی و مهر به وطن حتا در زمان لازم، به خاطر نجات مردم صلح را در ازاء جان خریدند ولی نگذاشتند که دامنه جنگ گسترش پیدا کند. ریش‌سفیدان دلسوز وطن مجهز با تجارب و خرد عالی با خصایل نیک‌اندیشی و نیکوکاری همواره در خدمت مردم قرار داشتند و به مثابه پیشوایان خیراندیش، مردم را به راه راست و صراط المستقیم رهنمایی می‌کردند. این مؤمنان پاک‌نهاد وطن با قلب‌های سرشار از عشق به وطن و مردم‌دوستی، با غرور، بی‌باک وبی هراس، با جسارت و شجاعت، با ایمانداری و صداقت در دشوار ترین شرایط در گرداب بحران دست و پنجه نرم کرده و با به دست آوردن گوهر صلح مردم را در هر گونه شرایط یاری می‌رساندند و در محلات صعب‌العبور و هولناک ترین شرایط با طرفین در گیر جنگ باب مذاکره را باز می‌نمودند که نمونه‌های فراوانی درین زمینه وجود دارد.

قابل یاد آوریست که در زمان وظیفه داری‌ام در ولایت پروان و پس از مدت چند سال بعد، علاوه بر وظیفه امنیتی، باری مسؤولیت سرپرستی ولایت کاپیسا را که مقر آن در شهر جبل‌السراج ولایت پروان بود بعهده داشتم در آنجا نیز موسفیدان محل و شخصیت های مستقل و معزز قوم در راه صلح و امنیت تلاش فراوان نموده همچنان ولایت کاپیسا را در رابطه به فعالیت‌های صلح‌آمیز یاری می‌رساندند؛ که در میان همه می‌توان از نام مدیر نظرمحمد خان، مدیر عبدالطیف، والی عبدالرزاق خان و محرر صاحب و دیگران نام برد.

 یکی از پایه‌گذاران جرگه صلح ولایت کاپیسا محترم محمد طارق کوهستانی والی اسبق ولایت پروان بود که با تمام امکانات، قرارگاه ولایت و جرگه صلح کاپیسا را در رابطه به محل برگزاری جلسات، مسایل لوژستیکی و پذیرایی از موسفیدان و اعضای جرگه که جلسات آن سه بار در کابل و دوازده مرتبه در ولایات کاپیسا و پروان تدویر یافته بود به جرگه همکاري فراوان نموده و کار جرگه صلح ولایات پروان و کاپیسا را با تمام امکانات تحکیم می‌بخشید.

همچنان در راستای سیاست صلح‌آمیز دولت فرزندان این مرز و بوم هر کدام به نوبه خود در کار تشکل و انسجام جرگه صلح ولایت کاپیسا سهم فعال گرفته مبارزه به خاطر تأمین صلح و ثبات را در سر لوحه وظایف خویش قرار داده بودند و جرگه را یاری می‌رساندند. فرزندان وطنخواه و مردمی این ولایت در کنار ریش‌سفیدان معزز و محترم در راه تحکیم صلح و ثبات با تمام قوت تلاش به خرچ می‌دادند؛ که می‌توان از سهم‌گیری موثر محترم عبدالواحد فیضی رییس تقنین محکمه عالی وقت و معاون ریاست جبهه ملی پدر وطن شهر کابل، استاد خلیل‌الله کوهستانی معین وزارت مخابرات، استاد مضراب شاه رویین، غلام ربانی سیر سابق ریس امنیت دولتی ولایت کاپیسا، محمدعلی خان مدیر امنیت دولتی آن زمان در ولایت کاپیسا و تعداد زیادی از فعالین سیاسی، محققین و کارشناسان پیشتاز آن ولایت در امر صلح و ثبات سهم ارزنده داشته و درین راه کارهای با ثمری انجام داده‌اند

هرچند روند صلح در کشور از جانبی قربانی جنگ سرد میان ابرقدرت‌ها و مداخله آشکارای نظامی گران پاکستانی‌ها می‌گردید، ولی از سوی دیگر، موسفیدان و معززین قوم و فرزندان صلح‌دوست وطن‌خواه کشور رسالت وطن‌پرستانه خود را در قبال صلح و ثبات در کشور با موفقیت انجام دادند.

هرچند تجاوزات و مداخلات گسترد ه و دسایس پیهم دشمنان افغانستان در یک جنگ نابرابر منجر به فروپاشی دولت دموکراتیک افغانستان گردید و کشور را در عمق بحران جنگ و ناامنی فروبرد، ولی داشته‌ها و ارزش‌های تاریخی مبارزات صلح خواهانه فعالین صلح همچون نماد صلح خواهی ملت قهرمان افغانستان در کشور ما و جهان ماندگار و جاودانه خواهد بود.   

جرگه صلح ولایت کاپیسا که به برکت سهم‌گیری فعال موسفیدان خیرخواه و دلسوز ولایت توانست راه هدفمندانه‌ی را دنبال کند و درین راستا موسفیدان و معززین صلحدوست آنچه از خود بجا گذاشتند میراث بزرگ صلح خواهی و عدالت‌خواهی، برادری وطن‌دوستی و خاطرات فراموش ناشدنی ایثارگری و فداکاري می‌باشد که تجارب گران‌بهای‌شان مشعل راه امروز و نسل‌های آینده سرزمین ما خواهد بود.

دل می‌تپد م به عشق و ارمان وطن

بر یاد وطن و ماندگاران وطن

میراث گرانماییه شان صلح صفاست

جاوید بود نام بزرگان وطن 

روح رفته‌گان شاد

 و

یاد زنده‌گان بخیر

عبدالوکیل کوچی


اسد ۱۹۹۴