فلسطين ملت كه زندگی‌شان با رنج و اندوه بيكران گره خورده است و سده‌های متمادي يعني از سال (١٥١٧) تا (١٩١٧) تحت سلطه امپراتوری عثماني بدون حق حاكميت حيات بسر برده و بعد از فروپاشي دولت عثماني در نتيجه جنگ اول بین‌المللی در سال ۱۹۱۷ به‌عنوان يك سرزمين مستقل اعلام موجود نمود و در همین برهه تاريخي بود كه اين ملت به‌موجب ماده (٢٢) منشور جامعه ملل از حق شناسايي به‌مثابه ملت و سرزمین مستقل برخوردار گرديد.

 لازم به ياددهاني است كه علي الرغم حق حاكميت كه به‌موجب قوانين بین‌المللی، مردم عرب فلسطين از آن برخوردار گرديد، جامعه ملل به‌مثابه يك نهاد جهاني با امعان به اصل بین‌المللی قيموميت و با در نظرداشت چگونگي سطح توسعه و انکشاف جوامع جديد، به دلیل عدم آمادگی ملت فلسطين به ايجاد زعامت ملي ورهبري امور داخلي، مجوز حق قيموميت بريتانيا بر سرزمين فلسطين صادر شد.

 قيموميت بریتانیا كه تا سال (١٩٤٨) ادامه يافت، علي الرغم تضمينات حقوقي مبني بر حق حاكميت فلسطين، در روشنايي معاهده بالفور به بريتانيا اين امكان فراهم كرديد تا زمينه اسكان مهاجران يهودي را در محور اهداف درازمدت غرب به خاطر ايجاد يك دولت يهودي، در برخي مناطق فلسطيني فراهم سازد، لذا سرآغاز روزهاي سياه بعدي براي ملت فلسطين بود كه درين مرحله تاريخي رقم خورد.

 سال (١٩٤٨) دولت اسرائيل به حمايت بی‌دریغ ايالات متحده و بريتانيا عمدتا در اراضي فلسطين پايگذاري شده و با ايجاد دولت يهودي ناقوس جنگ واشغالگري به استشاره حاميان غربي به صدا درامد.
رژيم يهودي بزرگترين اقدام براي اشغال سرزمينهاي اعراب وبه قصد گسترش جغرافياي نا مشروعش در سال (١٩٦٧) با چند كشورعربي وارد جنگ شد كه درنتيجه اين جنگ شش روزه به اشغال نظامي بيت المقدس شرقي، كرانه باختري رود اردن، نوارعزه وبلنديهاي جولان كه جزء قلمرو سوريه بود مبادرت ورزيد.
بربنياد اصول بین‌المللی تجاوز واشغال نظامي خشن ترين روش ناقص اصول رفتاري در روابط بین‌المللی است، ازينرو سازمان ملل متحد وكلیه نهاد هاي مدافع حق حاكميت، كاربردزور واشغال نظامي اراضي فلسطين را توسط رژيم صيهونيستي اشغال توصيف وشوراي امنيت با صدور قطعنامه های متعدد كه همواره با ويتوي واشنكتن مواجه بوده است، رژيم اسراييل را به عقب كشي كامل ازتمام مناطق تحت اشغال فراخوانده است که ازذکرقطعنامه های که درمقاطع گوناگون مبنی برمحکومیت اشغال صدوریافته است بدلیل طوالت موضوع اجتناب میگردد.
در روشنايي حقوق بین‌المللی تداوم حضوررژيم صيهونيستي دراراضی تحت اشغال فلسطین، تداوم جنايت بین‌المللی است وقتل وكشتاررزمندگان ومردمان فلسطين كه درراه رهاي ملي ميجنگند، جنايت جنگي ونقض صريح اصل حق تعين سرنوشت توصيف ميگردد، بنابرين سلطه اي (٥٣) ساله صيهونيزم بر قلمرواعراب بخصوص فلسطين بيانگر مسووليت بین‌المللی ياغيان ازحقوق جهانشمول وحمايت دولت ترامپ با رونماي طرح صلح بنام معامله قرن كه سياست اشغال وسلطه جابرانه رژيم اسرائيلي را استحكام ميبخشد، به‌مثابه فاجعه قرن نه تنها تضييع بيشرمانه وبي باكانه تمام ارزش ها ومعيارهاي بین‌المللی خوانده ميشود بلکه ناقض آشکار معاهدات اسلواست که درسپتامبرسال (۱۹۹۳) وسال (۱۹۹۵) به وساطت واشنگتن میان دولت اسرائیل واداره خود گردان فلسطین به امضاء رسیده وزمینه برای ایجاد اداره خودگردان فلسطنی وقدرت اجرائی این اداره برکرانه باختری ونوارغزه بگونه محدود تضمین وراه برای حصول یک توافق درپرتومفاد قطعنامه های (۲۴۲-۳۳۸) شوارای امنیت مفتوح گردید.
با عنایت به موضوعات فوق، طرح صلح امریکا بنام معامله قرن که یورشلیم را به‌عنوان پایتخت بدون انقسام رژیم یهودی وسلطه اشغالگرانه اداره صیهونیست را برکیرانه باختری وبلندی های جولان تضمین مینماید، پيامدی جزء ادامه بحران، گسترش دامنه چنگ درتمام خاور ميانه وزوال موقف بین‌المللی دولت متمدني مانند امريكا نخواهد داشت فلهذا بربنیاد اصول پذیرفته بین‌المللی مانند اصل ممنوعیت تصاحب ارضی والحاق، اصل تعین سرنوشت، پرنسیب عدم دخالت وتجاوزواصل مشروعیت مبارزه بخاطررهائی، صلح درسرزمین فلسطین ودرمجوع خاورمیانه با بيرون شدن كامل اسراييل درعقب مرزهاي بین‌المللی قبل ازسال (١٩٦٧) ممكن ميكردد.