حقیقت ، عبدالاحمد فیض: امیدهای کاذب برای صلح در کابل

رئیس‌جمهور غنی بعد از وقوع چهارشنبه سیاه که درنتیجه آن تعدادی زیادی از افراد غیرنظامی دریکی از مکان‌های بشدت تحت نظارت نیروهای امنیتی در مرکز کابل قربانی پلان حمله تروریستی برخاسته از آن‌سوی دیورند گردید، از نقشه راه برای رسیدن به صلح با پاکستان سخن گفته و اظهار داشته است که کشورش خواهان صلح با پاکستان است. به باور نویسنده ترسیم نقشه راه و پیشنهاد صلح به پاکستان که مسؤول اصلی ویرانی‌ها، قتل و فجایع گوناگون در طی سالیان متمادی در افغانستان دانسته شده و خاک آن کشور به مواضع مستحکم و پناه گاه گروه‌های مخوف تروریستی در ضدیت با کشور ما مبدل گردیده است، استمرار اشتباهات تاریخی و بازتاب عدم درک و شناخت از همسایه ناخلفی است که از بدو خلقت تصنعی آن تاکنون بقای خود را در وجود یک افغانستان ضعیف وبی ثبات جستجو نموده و بدون ابهام به هیچ اصول و موازین بین‌المللی، انسانی و اخلاقی پابند نبوده است، چنانچه تخطی‌های مکرر اداره بدنام جاسوسی اسلام‌آباد که قدرت اصلی و مجری تجاوز و دخالت در امور افغانستان محسوب می‌گردد از تعهدات که در طی چهار دور مذاکرات به دست آمد و اسلام‌آباد تعهد نبرد مشترک را در برابر شبکه‌های دهشت افگن به‌جانب کابل سپرده بود بیانگر این واقعیت است که اسلام‌آباد درصدد دستیابی اهدافی به‌مراتب فراتر ازآنچه است که زمامدارن افغانی در کابل تصورش را دارد. این کشور در بدل صلح از کابل می‌خواهد که به ایجاد یک دولت مزدور تن داده، سیاست خارجی خود را در اختیار گذاشته و از ادعای مرزی بسود اسلام‌آباد منصرف گردد در غیر این صورت طرح نقشه راه به‌قصد مذاکرات چندجانبه صلح مظهر واضح تکرار اشتباهات راهبردی است که کابل از آن شدیداً متأثر و اقدامات صلح‌جویانه از جانب کابل که درنتیجه آن اهداف راهبردی اسلام‌آباد محقق نگردد نتیجه جزء تشدید حملات در وجود مزدوران جنگی در برابر افغانستان نتیجه دیگری در پی نخواهند داشت.

 فلهذا دستیابی به صلح و قطع مداخلات پاکستان درست زمانی ممکن و محتمل خواهد بود که کابل به دیپلوماسی منفعل و باورهای کاذب خود نسبت به آن کشورنقط فرجام کذاشته وبا توسل به اقدامات سیاسی، حقوقی ودیپلوماتیک ذیل، بسترهای مناسبی برای گفتمان فراگیرسیاسی بخاطربیرون رفت ازوضعیت موجود درکشور، قطع مداخلات خارجی، شکست گروه‌های متعدد تروریستی وانزوای سیاسی برای حامیان و تمویل گنندگان جنگ در افغانستان را فراهم نماید.

 لف – دولت افغانستان بلادرنگ ازاراده خود مبنی برنظارت وتجدید نظربرمفاد موافقتنامه امنیتی ودفاعی مورخ (۳۰) سپتامبر (۲۰۱۴) جانب واشنتگتن را درجریان گذاشته ازمتحد راهبردی اش بخواهد تا به تعهدات خود دربرابر مردم وحکومت افغانستان درپرتومفاد معاهده فوق عمل نماید. بدیهی است که امریکا تاکنون ازبارزترین ارزشهای معاهده فوق بخصوص فقره (۴) ماده (۴) وفقرات (۳-۲-۱ و ۴) ماده (۶) بوضوح تخطی نموده که نه صرفأ به تجهیز وتسلیح نیروهای ذرهی، راکتی وهوائی افغانستان نپرداخته بلکه تجاوزات آشکارمرزی پاکستان را که ایالات متحده بروفق معاهده ملزم به دفاع مشترک خوانده میشود، موضوع مرتبط به دوکشورپاکستان وافغانستان خوانده وحتا از تقبیح صریح پرهیزنموده است. بنابران کابل حق دارد تا طبق صراحت پراگراف (۴) ماده (۲۶) موافقتنامه امنیتی و دفاعی درصورت استمرارموضع بلاتکلیفی غرب ازخروج یکجانبه ازمعاهده مقامات واشنتگتن راآگاه سازد. بدیهی است امریکا درچنین فضای سیاسی وبرپایه اهداف طویل المدت راهبردی اش درمنطقه ما، روند کمک رسانی به نیروهای رزمی افغان را تسریع خواهند نمود.

 ب- دولت افغانستان با درنظرداشت مسوولیت عظیم تاریخی که دربرابرسرنوشت دردناک کشوردارد مکلف است تا بجای انتخاب نقشه را ازپاکستان بعنوان مجری جنگ کنونی وحامی گروهای تروریستی به دیوان جزائی بین‌المللی وبه شورای امنیت ملل متحد بمثابه کشورمتجاوزو ناقض صلح شکایت نماید، هکذا اعزام دستجات مسلح تروریستی ازقلمروتحت حاکمیت اسلام‌آباد وانجام حملات تروریستی متعدد که غیرنظامیان ومحلات ملکی اهداف اصلی آنها را تشکیل میدهد، نقض آشکارقواعد بین‌المللی بشردوستانه ویا جنایت جنگی است که موجودیت عنصرتمویل وتحریک گروهای مزدوردرانجام عملیات انتحاری، شراکت آشکاراسلام‌آباد را درقتل وکشتارجمعی غیرنظامیان در افغانستان برجسته نموده که تعقیب آن کشوردرنقض حقوق بشری مردمان ملکی درکشورما ازمنظرحقوقی با اصول مندرج درمیثاق چهارگانه ژینومصوب (۱۹۴۹) ومفاد مندرج درماده (۵) اساسنامه دیوان جهانی کیفری مطابقت کامل دارد لذا دولت ضعیف کابل میتواند ازین امکان حقوقی درراستای محکومیت وانزوای جهانی اسلام‌آباد بهره برداری نماید. هکذا با توجه به نفوذ اداره نظامی اسلام‌آباد درشورای امنیت، دولت افغانستان با استفاده ازین امکان حقوقی که حق دارد بدون مراجعه به شورای امنیت به مراجع عدلی بین‌المللی مراجعه نماید، ادعاهای مدلل حقوقی وجزا ئی خود را مطرح وپیگیری نماید.

 ج- دولت به دیپلوماسی منفعل درعرصه روابط بین‌المللی وداع گفته وتلاش نماید تا ازمجاری دیپلوماتیک وبوسیله سفیرویا نماینده این کشوردرملل متحد، روند لابیگری ویا تفاهمات چندجانبه را با طیف گسترده ازدول جهان وبویژه سفرای اعضای دایم درشورای امنیت ملل متحد مبنی برتوضیح نقش تجاوزکارانه وبخصوص حمایت ازتروریزم بین‌المللی وتعقیب سیاست تروریزم دولتی توسط دولت پاکستان را تسریع نموده وبا اقناع افکارعامه جهانی درراستای به انزوا کشیدن آن کشورنقش ایفاء نماید که با تأسف تاکنون دیپلوماسی فعال پاکستان درمجامع بین‌المللی مانع آن بوده است ودولت نتوانسته است به بسیج افگارعامه جهانی با موفقیت عمل نماید.

 د- کابل تاکنون قادرنبوده است تا با کاربرد مفاد قطعنامه های متعدد ضد تروریستی شورای امنیت که بدولتها اجازه مداخله وسرکوب محلات تجمع، مخفیگاه ها ومراکزفعالیت آنها را اعطا مینماید، متحدین راهبردی خود بويزه ایالات متحده رابرپایه معاهده امنیتی اقناع نماید که به تمرکزحملات برمواضع تروریستی درداخل قلمروکشوری بپردازد که مکان‌های مطمئین ومحل تجهیزوتسلیح این گروه ها بوده وازخاک پاکستان بمثابه مواضع مستحکم جنگی دربرابرکشورما استفاده مینمایند. فلهذا این کابل خواهد بود که میتواند وباید بتواند متحدین راهبردی خود ازجمله ایالات متحده را با کاربرد دیپلوماسی فعال قانع سازد که ازادامه کمک های اقتصادی به نظامیان پاکستانی دست بر داشته وبا تعزیرات وتمرکزحملات برمخفیگاه های دهشت افگنان درپاکستان ازموقف عادلانه ودفاعی کابل حمایت نماید.

 ح- دولت سعی نماید تا با کنارگذاشتن اختلافات داخلی نظام، موضع روشن درقبال مداخلات خارجی اتخاذ ودر پرتو یک سپاست واحد دربرابرمخالفان مسلح به جلب اعتماد مردم وارتقای روحیه رزمی نیروهای مسلح کشورپرداخته وزمینه های مناسب ومورد نیازگذارازوضعیتی دشوارکنونی را جستجونماید.

 فلهذا کابل باید بدرستی درک نماید که بدون درنظرداشت نکات فوق، صحبت پیرامون صلح ازیک موضع ضعیف با جانب پاکستان جزدادن امتیازبه آن کشورمتضمن منافع افغانستان نبوده وهیچگاهی به صلح منتهی نخواهد شد.