زنان افغانستان در طول تاریخ به خاطر امرار حیات و فراهم آوری خوار و بار زنده‌گی همراه با مردان هم در جبهه کار و تولید و بدوش کشیدن بار مسؤولیت فرزندان دست‌وپنجه نرم کرده‌اند وهم در سنگر دفاع از وطن در مبارزه به خاطر آزادی و عدالت با دلیری و قهرمانی حماسه‌ها آفریده‌اند.

 

ولی برغم آن‌همه فدا کاری‌ها، زنده‌گی زنان کشور عقب نگه‌داشته شده‌ی ما با مشکلات و مصیبت‌های گوناگون همراه بوده ودر گرداب ناهنجاری‌هایی از استبداد مذهبی و سنت‌های عقب مانده قرون وسطایی گرفته تا رسوم و عنعنات ناپسند دیرینه، ظلم‌ها و ستم‌های ارباب رعیتی برده‌وار جامعه فیودالی، خشونت‌های خانواده گی، تعصبات جنسیتی و بدرفتاری‌های مرد سالاری جامعه عقب افتاده دست و پا میزند.

 

هر چند مبارزات خود جوش و سازنده زنان کشور ما یک‌صد سال قبل در دوره نهضت امانی تحرکات و تلاش‌های زنان به خاطر تأمین حقوق و عدالت به رهبری ملکه ثریا شکل گرفت که با عکس‌العمل شدید ارتجاع و امپریالیزم مواجه گردید و پس از گذشت نیم قرن تمام بار دیگر زنان آزاده کشور در یک جنبش وسیع و سرتاسری در سال ۱۳۴۴ خورشیدی به دور سازمان دموکراتیک زنان افغانستان به رهبری دکتورس اناهیتا راتبزاد متشکل گردیده و با مبارزه حق‌طلبانه و دادخواهانه‌شان به مؤفقیت‌های نسبی نایل گردیدند و در زمان حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان در مشارکت به قدرت سیاسی حاکمیت مردمی و برخورداری از حقوق مساوی با مردان در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به مؤفقیت‌های بی‌سابقه وبی مانند کشور رسیدند.

 

ولی با تأسف که دریک کشور عقب نگه‌داشته شده‌ی پر از فقر و جهالت و امراض مدهش اجتماعی و درگیری‌های تحمیل شده از سوی خارج که منجر به تحولات سیاسی گردید با استقرار نظام عقبگرای مذهبی ۱۹۹۲ در کشور و پس از آن در دوره حکمروایی طالبان حقوق و آزادیهای دموکراتیک زنان کشور بار دیگرسلب وسرکوب گردید.

 

به این ترتیب جای حقوق و آزادیهای دموکراتیک زنان را فضای ترس وحشت، تهدید وخشونتها وتعصبات تنگنظرانه وفرهنگ ستیزانه گرفت. اکنون زنان رنجدیده افغانستان در آتش جنگ ونا امنی وناهنجاری های گوناگون وحوادث مدهش ومستبدانه میسوزند.

 

 با درد ودریغ که زنان کشور ما این قشر قربانی تا هنوز در قرن بیست ویکم تاریخ، همچنان در بند اسارت وبرده گی و در چهار دیواری خانه محصور گردیده اند واولین قربانی جنگهای تحمیل شده میباشند. چنانچه زنان رنجدیده کشور با ازدست دادن کودکان وفرزندان شان در مناطق تحت تسلط وحشتگران وعقبگرایان قرون وسطایی مورد آزار لت وکوب، بریدن اعضای بدن، اهانت، تهدید، تحقیر، تجاوزقرار گرفته، دختران صغیر وحتا کودکان از دامان مادری محروم و به ازدواجهای اجباری مجبور ساخته میشوند.

 

در چنین حال زنان رنجدیده کشور به خاطر رهایی از چنگال دیو های آدمکش وقاچاقبران انسان نما وظالم دست به خود سوزی وخود کشی زده ویا فرار را بر قرار ترجیح داده سرنوشت شان به زندانها ویا در کشورهای خارجی کشیده به این ترتیب افغانستان دومین کشور جهان دررابطه به خشونت علیه زنان را تشکیل میدهد.

 

زنان رنجدیده کشور علاوه بر مسایل ومصایب یاد شده اخیراً در اثر بارشهای سنگین باران وجاری شدن سیلابهای مدهش وتوفانزا، خانه ها وکاشانه ها ی خود را نیز ازدست داده اند وهزاران زن مظلوم کشور با اطفال وکودکان گرسنه وپا برهنه شان به حالت مریضی، بیدفاع وبی سرپناه در دشتها وبیا بانها بسر برده و از نبود یک دولت دلسوز وقدرتمند در کشور همچو مصیبتها یی را مردم مصیبت زده همواره متحمل میشوند.

 

همچنان در رابطه به مسایل جنگ وصلح همواره نقش زنان کشور این طرفداران جدی صلح وآرامش، آزادی و عدالت، بکلی کمرنگ بنظر میرسد وتا هنوز زنان کشور نمیتوانند که روی سرنوشت خویش آزادانه تصمیم بگیرند.

 

در رابطه به اوضاع اجتماعی ومشکلات زنان افغانستان، اخیراً در بخشی از مصاحبه خانم الیس شواتسر معروفترین فعال حقوق زنان با دویچه وله آمده است... هنوز هم چالشها ی بزرگی در برابر زنان افغانستان وجهان اسلام قرار دارند. خانم شواتسر می افزاید که در برابر چهار هزار سال پدر سالاری چهل ساله مبارزه برای برابری وخود ارادیت زیاد نیست، اما دستاورد های ما زنان در محدوده زمانی عمر یک انسان طبعاً که بی نهایت زیاد اند.

 

او ضمن یاد آوری از دستاوردهای زنان مبنی بر تساوی حقوق وامکانات نا محدود برای رسیدن بتمام وظایف شغلی وسیزده سال وظایف ومقام زن بحیث صدر اعظم آلمان می افزاید، با وجود خشونت علیه زنان تنفر از خشونت در برابر زنان وکودکان عام است. او به این عقیده است که خشونت مشکل بزرگیست، زیرا این پدیده خود هسته عظیم سلطه جویی بشمار میرود. ولی اینجا آلمان در مقایسه به افغانستان ومنطقه برای زنان مثل بهشت است. خانم شوارتسر در پاسخ بسوالی مبنای نگرانی هایش را در رابطه به زنان چنین میگوید ...وقتی به وضعیت زنان افغانستان می بینم برایم این سوال مطرح میشود که چرا امریکایی ها درین کشور جنگیدند. وقتی اکنون با طالبان مذاکره میکنند از مذاکرات «صلح» میگویند؟

 

آنچه که کاملاً اهانت آمیز است، زیرا به محور آنچه مذاکره میشود صلح برای زنان نه، بلکه جهنم برای زنان است. او می افزاید من به این باورم که کشور های غربی باید کاملاً موقف دیگری اتخاذ کنند. الیس شوارتسر در رابطه به کمتر بودن گزارش رسانه یی در باره وضعیت نا منا سب بویژه در عرصه حقوق زنان ودختران افغانستان چنین ابراز نظر کرده میگوید ... بطور درد آوری علایق جیو پولیتیک و اقتصادی درین مورد نقش دارد واساسی ترین حقوق زنان منتقدان وروشنفکران را در راستای علایق اقتصادی وجیو پولیتیک قربانی میکنند.»

 

واما زنان آزاده کشور با فرا گیری از تجارب چهل ساله جنگ ومزایای معینی از تعلیم وتحصیل ونیز پروسه های خود آگاهی به دور تشکلهای داد خواهانه خود جمع شده و با ابراز همبستگی ومبارزه در راه تأمین حقوق حقه شان فریاد داد خواهانه خود را بشکل جمعی بلند میکنند که با همصدایی زنان هموطن در داخل و خارج از کشور در منطقه وجهان همراهی میشوند.

 

چنانچه اخیراً زنان روشنفکر ودادخواه کشور با ابراز نگرانی از مذاکرات صلح صدای حق خواهانه خود را بگوش جهانیان میرسانند. رسانه های خبری حاکی از آنست که شماری از زنان افغانستان با کمپاین «زنان افغانستان به عقب بر نمیگردند» موضع خود را بیان میدارند. زنان کشور نگران آن هستند که با سهیم شدن طالبان در قدرت یک بار دیگر سناریوی رژیم طالبان تکرار شود وآنان از تمامی حقوق خود محروم گردند

 

زیراکه زنان کشور در چشم اندازمذاکرات جاری جای حرفی از دموکراسی نمی بینند. گفته میشود زنان افغانستان از «تصامیم پشت پرده» در باره صلح ابراز نگرانی کرده‌اند. شماری از زنان در نشستی در کابل گفته اند که صلحی بدون مشارکت زنان، پایدار نخواهد بود.

 

یک منبع از قول شبکه زنان افغان اعلام کرده است که زنان افغانستان خواهان صلح عادلانه وپایدار هستند. این واقعیتی است که زنان از بدو پیدایش خود خواهان صلح وآرامش هستند بدلیل اینکه میخواهند که کودکان شان در امن باشند.

 

 بنا بر آن راه نجات آرامش وآزادی زنان افغانستان را با سخنانی از دکتوریس اناهیتا راتب زاد فقید موسس نهضت زن ونخستین اساس گذار سازمان دموکراتیک زنان افغانستان به پایان می بریم که میفرمود

 

«مردم افغانستان زنده‌گی پر از نا آرامی والم دارند باید از طریق علم ودانش سیاسی زنده‌گی زنان افغانستان تغیر یابد وراه های نجات زنان در همبستگی مبارزان دلیر وصدیق راه آزادی میسر خواهد بود. قانون عینی وتغیر نا پذیر زندهگیست که هر جامعه بشری جبراً در تاریخ خویش مرحله بمر حله تغیر میکند وتکامل می یابد ولو نیرو های سیاه ارتجاع داخلی وخارجی موقتاً در راه ترقی وپیشرفت جامعه موانع خلق کنند، رشد وسایل تولید قدم بقدم چهره جامعه را تغیر میدهد ومتناسب به ان مناسبات وروبنای جدیدی بوجود می آید وطبقات مختلف اجتماعی بر مبنای منافع وبقای خویش اقدام به ایجاد موسسات، ارگانها وسازمانهای سیاسی اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی میکنند وبرای استحکام وحفظ منافع خویش طبقات ونیرو های مخالف داخلی وخارجی به مبارزه می پردازند.

 

صدای دادخواهانه زنان رنجدیده کشور ما افغانستان رسا تر باد.

 

نادیه کوچی