این مسئله برای کشورما که درگیری های قومی آنرا به لرزه درآورده است، ازسوی دانشمندان درسی سال پسین با یک نگاه ریزبینانه بررسی نگردیده ویا اینکه  یک امرفرعی پنداشته شده است. برای درک درست این مفاهیم باید به این پرسش پاسخ گفته شود: آیا هویت قومی وهویت ملی یکسان اند، یا اینکه تفاوتی میان این دو وجود دارد؟

 پاسخ به این پرسش مهم بوده ونگفتن آن سطحی نگری میباشد. ازینروست که بررسی سرشت، ماهیت ورابطه میان هویت قومی وهویت ملی به خواست همگانی وزمانه تبدیل شده است. 

 درکشورما، هویت انسان ها برمبنای اصل پیدایش ووابستگی به یک گروه نشانی شده ی اجتماعی، بحیث یک مسئله ازپیش تعیین شده پذیرفته میشود؛ افراد حق ندارند که  آنرا دگرگونه نمایند.

  در جهان امروزی هویت چیزی دیگرگونی ناپذیروبرای همیشه نمیباشد. انسان درکلیت خود، درکنش هایش، خود را بیرون ازخویش پیداکرده وبرهمین مبنا به خود سازی وخود سازگاری میپردازد؛ یکسانی خودرا با یک گروه با یک طرززندگی وسازگاری اش را با ارزش ها، خود تعیین ومهندسی میکند. انسان پیوسته درجستجوی خود وازین راه بدنبال همگونی ها وهویت سازی  است.

 هویت ملی زاده رشد سازمایه های قومی نبوده وبربنیادی ازگونه ی جامعه ی سیاسی شهروندان استوار میباشد. هیچ یک ازملت های ایجادشده،  درزمان برپایی، دارای ویژه گی های مشترک فرهنگی (زبان، عنعنات، عادات و...) نبوده اند. ملت ها همیشه ساختارهای چندین فرهنگی و گروهی بوده اند.

 هویت قومی براساس مشارکت فرهنگی ونژادی پدیدارشده، عمردرازداشته وبه زودی وباآهنگ تند دگرگونه نمیشود. 

 هویت ملی افراد یک انتخاب سیاسی – اقتصادی بوده، وابسته به وضع ومحکوم به دگرگونی میباشد. ازینروست که مناسبات میان هویت قومی (گروهی) وهویت ملی (همگانی) به گونه های ویژه میتواند شکل بگیرد:

 یکسان سازی هویت ها- درسیاست این وضع بیانگرآنست که، یک گروه قومی دردولت حاکمیت را درچنگال داشته وخواست هایش را بالای گروه های دیگرقومی تحمیل مینماید. چنین گونه ی حاکمیت که دردانش سیاسی بنام اتنوکراسی یاد میشود، میتواند درفشرده سازی حقوق اقوام دیگر ویا درنابودی آنها به شمول جنوسید (نسل کشی)، متبارزشود؛ هویت قوم حاکم با نام ونشان آن جایگزین هویت سراسری شده وفرهنگ وزبان آن بحیث فرهنگ وزبان ملی به رسمیت شناخته میشود. فرهنگ قومی وفرهنگ ملی یکسان گردیده وبا ایجاد نورم های جزایی برای افراد تسلیم ناپذیر، ازآن پاسبانی میگردد. سرکشی ازپذیرش چنین فرهنگ تحمیلی، خیانت ملی شمرده شده ومحکوم به جزا میگردد؛ فرهنگ قومی وفرهنگ ملی درشعورهمگانی ازهم تفکیک نگردیده وبرای افراد سرگیچی وراه گمی را درخود شناسی وتعریف ازخود درپی میاورد.

 پذیرش تفاوت میان هویت ها- درسیاست به مفهوم برپایی ملت شهروندی میباشد. پست های کلیدی دردولت به نمایندگان گروه های گوناگون قومی ایکه نمیخواهند  ازترکیب ملت جداشوند وملت را یک ضرورت میپندارند، سپرده میشود. درعرصه فرهنگی، فرهنگ ملی ازفرهنگ قومی متمایزمیگردد؛ فرهنگ ملی فرهنگ های قومی را باهم همبسته ساخته ودرشعورهمگانی تمایزآگاهانه دونوع هویت (قومی وملی) بوجود میاید.

 ناسازگاری و تقابل هویت ها-  درروند سیاسی دوگونه ی هویت دربرابرهم  قرارگرفته ویکی ازگروه ها میخواهدکه ازترکیب ملت بیرون شود. درعرصه فرهنگی این بدان معنی است که تقاضای احیای زبان مادری، عنعنات وعادات گروه قومی بالا گرفته ودربرابرهویت ملی به پا می استد. درشعورهمگانی اجتماعی نفی هویت قومی توسط هویت ملی ویا برعکس آن مسلط میگردد. برخی ازافراد تنها هویت قومی وبرخی دیگرتنها هویت ملی را میپذیرند.   

 

واما درکشورما:

 ملت درکشورما تاهنور شکل نگرفته است. ناسازگاران زیاد در وجود گروه های نیرومند قومی - سیاسی قدبرافراشته اندودرروند شکل گیری ملت باهم رقابت میکنند؛  درگفتارروشنفکران ما، هویت قومی وهویت ملی درمقام خود شناسی وارایه تعریف ازخود، هم براساس پیشینه تاریخی – فرهنگی وهم ازدیدگاه سیاسی شهروندی با آهنگ تند وروان عصیانگر وبه گونه ی آشکاردرنبرد آشتی ناپذیردست وپنجه نرم میکنند. 

 دیده شود چه میشود!