علامه عبدالحی حبیبی فرزند ملا عبدالحق آخوندزاده در سال ۱۲۹۸ خورشیدی در شهر کندهار دیده به جهان گشوده است، ودر سال ۱۳۶۳ خورشیدی در شهر کابل چشم از جهان بست این دانشمند بی‌بدیل طی ۶۵ سال زیستش ۱۱۵ جستار و مقاله و نزدیک به هشت عنوان کتاب نگاشته‌اند، که اغلب آثارشان در باره زبان فارسی‌اند، به این‌گونه: جنبش مشروطیت در افغانستان، تاریخ مختصر افغانستان، هنر عهد تیموریان، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، پیغام شهید، تاریخ خط نوشته‌های کهن افغانستان، تعلیقات بر طبقات ناصری، تعلیقات بر زین الاخبار گردیزی، تعلیقات بر کتاب فضایل بلخ و از میان مقالات شان که نزدیک به هشتاد در صد آن به زبان فارسی و یا برای زبان فارسی‌اند، می‌توان این‌ها را نام برد: ده هزار لغت فارسی به پشتو (ایشان فارسی نوشته‌اند، نه دری) سردار مهر دل خان مشرقی شاعر قندهاری فارسی، نگاهی به سلامان و ابسال (فارسی)، تاریخ افغانستان در عصر تیموریان هند (فارسی)، رهنمای تاریخ افغانستان در کتب فارسی و عربی و اردو طبع کابل (در این کتاب از زبان پشتو هیچ یادآوری نکرده است). نوشتن مقالات متعدد تاریخی، اجتماعی، سیاسی و ادبی نزدیک به ۵۰۰ مقاله به زبان فارسی، و پشتو در جراید و مجلات افغانستان، پشاور، کراچی، کویته، لاهور و تهران شامل: مجله کابل، آریانا، ساینس، پشتون ژغ، ژوندون، طلوع افغان، یغما، اورینتل کالج، مگزین لاهور و غیره

 

علامه عبدالحی حبیبی بر خلاف دیدگاه‌های فاشیستی کانون قلم (چاقوی) سویدن و بر خلاف خواست (شمشیر تولنه) انجمن پیشین ادبی کابل بر این باور است، که زبان فارسی تا سده‌ای ۱۱ خورشیدی زبان گویشی و نوشتاری مناطق وزیرستان، پکتیا، جلال آباد و دیگر مناطق پشتو زبان امروزی بود، و تا سال‌های ۱۱۴۹ که پیدایش خط و کتابت و الفبای زبان پشتو است، در این مناطق و در تمام کشور خراسان آثاری به زبان پشتو نگارش نیافته است، رویکرد فرمایید به این فرموده این دانشمند بی‌بدیل:

 

«جای تعجب است: که در نیمه قرن سوم هجری هنگامی که یعقوب لیث صفاری از زرنج برخاست و زبان آنجا به شهادت تاریخ سیستان پارسی بود (ص ۲۰۹) و این پارسی برای ما اکنون هم روشن و مفهوم است، در کوهساران وزیرستان لهجه تخاری با حالتی که در کتیبه‌ها مشهود است موجود بود و صد سال بعد در عصر سلطان محمود به‌کلی مفقود و نابود گردید و جای آن را دری فصیح دربار سامانیان و زبان دقیقی و رودکی گرفت و اثری از لهجه شرقی تخاری و رسم‌الخط آن نماند. (رویه ۶۸ کتاب تاریخ خط نوشته‌های کهن افغانستان از عصر قبل التاریخ تاکنون تألیف عبدالحی حبیبی چاپ کتابخانه دانش قصه خوانی پشاور).

 

همچنان همین دانشمند در رویه ۱۲۰ همین کتاب در مورد تشکل و پیدایش خط و الفبای زبان پشتو (در حقیقت افغانی لفظ) چنین می‌نویسد:

 

دولت شاعر پشتو در باره مرشد خود پیر روشان گوید:

 

افغانی لفظ مشکل ؤ لفظ گویش نشته ورته شوه کننده دیارلس حرفونه یعنی لفظ افغانی مشکل بود، خوانده و نوشته نمی‌شد پس ۱۳ حرف آن را ترتیب داد، و از این بر می‌آید، که اصوات مخصوص پشتو را به اشکال (با اشکال) خاص در الفبای عربی و فارسی جای داده باشد.

 

کتاب خیر البیان بایزید به چهار زبان پشتو (در حقیقت باید افغانی می‌نوشتند تا اصالت نگارش حفظ می‌شد)- عربی -فارسی و پنجابی تألیف شده و در آغاز آن بایزید ۱۴ صفحه را وقف شرح اصوات خاص پشتو نموده و اشکالی را بیان داشته که ما در شکل (۱۲۶)‌در ستون خاص نوشته‌ایم ولی این رسم‌الخط خیر البیان با نسخه‌های خطی مخزن الاسلام آخوند درویزه که در همان عصر در مقابل خیر البیان تألیف شده تفاوت دارد … و تفاوت اشکال حروف خاص پشتو را در جدول (۱۲۶) ملاحظه کرده می‌توانید.

 

در جمله نسخ قدیم پشتو دیوان دولت مرید پیر روشان حدود (۱۰۵۸ ه) و سلوک الغزات تألیف ملامست زمند حدود (۱۰۰۰ ه) هم در کتابخانه خطی کابل موجود بود. (حبیبی صاحب نوشته‌اند، که موجود بود. پیدا نیست، که ایدون نیز موجود است، یا خیر؟)

 

از نگارش های بالایی بر می‌آید، که پوهاند عبدالحی حبیبی خواسته است، تا حقایق را در باره زبان های پشتو و فارسی بیان بدارد،

 

یکم: زبان فارسی زبان گویشی مردم کوهساران وزیرستان و حومه ای آن و حتا پکتیا، جلال آباد، خوست و تمام مناطق متذکره بوده است؛ و جای زبان تخاری لهجه شرقی را پس از دوره غزنویان گرفته بود، این حقیقت مسلم است، زیرا در هندوستان، در پاکستان و در افغانستان امروزی هر سند و اثاری که از دولت های پیشین بدست آمده به زبان فارسی‌اند، تمام آثار ادبی ودیوانی دولت هند در تمام دوره ها چه غزنویان، چه غوریان، چه لودیان، چه سوریان و چه گورگانی ها تنها و تنها فارسی بود، نه هندی، نه اردو و نه پشتو. این یک حقیقت مسلم است؛ که نمی‌توان آن را با دو انگشت پنهان کرد.

 

دوم: تشکل و پیدایش خط لفظ افغانی (یا زبان پشتو) (نه خود زبان پشتو) از دوران آخوند درویزه و پیر روشان تشکل می یابد و از همین زمان خط و کتابت به زبان پشتو آغاز می گردد؛ و از این زمان ببعد، ما با آثار و خط و کتابت زبان پشتو سر وکار داریم.

 

سوم: هر اثر و سند دیگری که از سوی نویسنده گان پیش از از این اثار به نام زبان پشتو قلمداد شده اند، تخیلی می باشند.

 

در افغانستان خط و کتابت و تمام اثار دولت های هوتکیان، ابدالیان، محمدزایی ها تا زمان امیر شیر علی خان و تا زمان امیر امان الله خان به شمول تمام آثار دولتی آن شاه به زبان فارسی رقم خورده اند؛ زیرا در تمام کتاب تاریخ خط نوشته‌های کهن شما یک سند دولتی و اداری را به زبان پشتو نمی یابید.

 

در زمان امان الله خان، نادر خان، ظاهر خان ببعد در افغانستان کتابت و خط به زبان پشتو آغاز می یابد. مگر زبان دولتی مانند پیشین به زبان فارسی می باشد.

 

زبان دولتی؛ یعنی نامه ها، پیشنهاد ها، کتابت همیشه در افغانستان به زبان فارسی بوده و است و تا ایدون که غنی گرایش جدی به تبعیض زبانی دارد. هنوز هم زبان اداری کشور زبان فارسی است. بادرود ومهر