دونالد ترامپ رییس جمهورایالات متحده آمریکا دریک اقدام دراماتیک درلحظات که کابوس وحشتناک طالبان در آیینه تفاهم‌نامه آمریکا-طالبان منعقده دوحه،در ماورای افغانستان سایه انداخته بود،آنرابه تیر بست و به حالت تعلیق قرار داد.

 آگاهان سیاسی به این باوراند،که رویکرد ترامپ ناشی از عبور خلیلزادازخطوط قرمز منافع راهبردی آمریکا درین تفاهم‌نامه وفزونی منافع پاکستان در افغانستان بود.

 هنوزنمیتوان از بطلان کامل تفاهم‌نامه وتعلیق دایمی مذاکرات صلح با طالبان سخن گفت.باید بیاد داشت که طالبان از تولیدات کارخانه های فندمنتالیستی آمریکا وپاکستان است و هنوز دوکشور به حیث لشکریان نیابتی به آن امید بسته اند.

 رویکرد ترامپ رامیتوان به حیث یک شگرد تاکتیکی بخاطر امتیاز طلبی در گفتمان آینده صلح وتامین منافع راهبردی آمریکا دررقابت باپاکستان در چشم اندازدولت آینده افغانستان تلقی کرد.

 

انگیزهٔ هاوپیامد ها

 در چهارچوب استراتیژیک نوین آمریکاودردکترین سیاسی کاخ سفیدکه دربستر رخدادهای منطقوی واتحاد روسیه،چین،ایران وپاکستان شکل گرفت،در واکنش به فشار های منطقوی ،در جولای ۲۰۱۸ زلمی خلیلزاد به حیث نماینده ویژه امریکا مامورساخته شد،تانسخه جدید بازی سیاسی را درتعامل باپاکستان ولشکرنیابتی آن یعنی طالبان جستجو نمود وبرماشین راهبردی آمریکا نفت تازه به جریان اندازد.

 خلیلزاد طی دوران ماموریت اش به حیث نماینده ویژه آمریکا در افغانستان،نقش" لوکوموتیو"ماشین جنگی طالبان را ایفا نمودو بابزرگنمای وتشجیع طالبان ،محرکهٔ اساسی جریان های جدید دریاهای خون وکوله بار آتش در افغانستان شد.

 سال ۲۰۱۸ که مصادف به ماموریت زلمی خلیلزاد است،به حیث خونین‌ترین سال درتاریخ منازعات افغانستان به ثبت رسید وبیش از صد هزارنیروی نظامی افغانستان درمسلخگاهای طالبان قربانی شدند.

 طی این دوران ستون پنجم در بدنه نیروهای نظامی،دفاعی وامنیتی دولت ، در هماهنگی کامل باطالبان و«آی اس آی »پاکستان ضربات مرگباری برشیرازهٔ دفاعی کشور وارد ساخت وارتش نیابتی پاکستان را در جریان باژگونی سنگر ها،جبهات و پاسگاه های دفاعی تجهیز نمود.

 خلیلزاد بامهارت های استثنای در نخستین وهله گفتمان صلح ،طرح خروج یکجانبه نیروهای آمریکایی را بدون هیچ پیش شرط منطقی در حوزه میدانی مطرح ساخت،دولت افغانستان را از برنامه مذاکرات بیرون ساخت ودررداخل جامعه ودر درون ساختار نظام سیاسی با ایجاد چند دستگی، ستون فقرات دفاعی افغانستان را درهم شکست. او،طی مذاکرات صلح کذایی باطالبان "تابوت طلایی"راباتابش درفش "صلح "برای افغانستان آماده ساخت. تصادفی نیست که مایکل هیرش از کارآگاهان سیاسی در«فاربن پالیسی»ماموریت خلیلزاد را دربرنامه گفتمان صلح در قطر،مورد پرسش قرار داده واین سوال را مطرح میسازد"

 آیا زلمی خلیلزاد به عنوان مردی که افغانستان را از دست داده شناخته می شود؟"[1]

 پایان دورنهم گفتگو باطالبان پیرامون صلح افغانستان،ورود زلمی خلیلزاد به کابل ورفتار مغرورانه ،سبکسرانه وتحقیر آمیز آن در برابر دولتمردان کابل در خصوص عدم ارایه تفاهم‌نامه آمریکاباطالبان برای حاکمان کابل ،نشان داد که زلمی خلیلزاد این بینن سیوان آمریکایی در غیاب مردم ما در زیر چتر صلح کذایی باطالبان چگونه سند مرگ جامعه،دولت ومردم افغانستان را بانمایندگان پاکستان به امضا رسانیده است که حتی از افشای محتویات این سند مرگبارمی‌هراسد؟

 مجموع شواهد،مدارک واسناد درزکرده نشان میدهد که محتوای اصلی این توافقات عمدتأ بازتاب دهنده منافع راهبردی پاکستان بوده وهیچ ربطی بامنافع مردم افغانستان ندارد.

 بگونه نمونه یکی از پیش شرط های خروج ارتش آمریکا که باید طالبان را برای پذیرش آتش بس،پذیرش قانون اساسی ،حفظارزش های مدنی وادغام آن در دولت آینده ملزم می‌ساخت،از طالبان به حیث نیروی تروریستی ضمانت خواسته شده است،تابه حیث" امارت اسلامی افغانستان" ودولتمداران آینده افغانستان،خاک کشوررا در خدمت سایر تروریستان چون القاعده وداعش قرار ندهد تا آمریکا ومتحدین اش را آماج قرار دهد.

 نخست هرکسی که با الفبای سیاسی بلد است،میداند که قبل از همه جایگاه سیاسی طالبان درین سناریو به حیث گردانندگان اصلی دولت در ساختاراقتدارسیاسی آینده کشور مشخص شده است.

 خلیلزادطی یکسال مذاکره باطالبان،مستدام سعی نموده است،تا شالوده ووجاهت نظام سیاسی افغانستان را متلاشی نموده و ماهرانه شاهراه اقتدارسیاسی را برای حصول تاج و تخت برای طالبان هموار سازد.

 

چالش‌های دوحه

 در مذاکرات صلح دوحه برخی چالشها،کمبودات ونواقص جدی وجود داشت که دریچهٔ امید برای تامین صلح عادلانه را بسته نموده بود.

 قبل از همه ، مذاکرات دوحه چند جانبه نبود .این مذاکرات بطورویژه میان ایالات متحده وطالبان برپاشده بود.حتی در صورت توافق آمریکا وطالبان هیچ گونه ضمانتی برای قطع جنگ وتامین صلح وجود نداشت.درین مذاکرات منافع مردم افغانستان از اجندا بیرون شده بود ونفس تفاهمات برمحور منافع آمریکا وپاکستان می چرخید.

 در دوحه، عمدأ دولت افغانستان به مثابه بازیگر اصلی از میدان بازی خارج ساخته شد.در سناریوی تفاهم‌نامه دوحه بطرزپارادوکس دو گزینهٔ ایجاد "حکومت موقت" وبرگزاری "انتخابات" ظهور نمود.نوع ساختارنظام سیاسی که در تحت شعاع نظام" امارتی" قرار گرفته بود،نیز از چالشهای عمده این تفاهم‌نامه بود.

 در میان انتظارات زیادمبنی بر پایان مذاکرات ایالات متحده و طالبان در راستای حصول توافقات صلح ، آخرین درگیری های خونین وتهاجم مرگبار طالبان در برخی ولایات کشوربویژه حوزه شمال افغانستان وانجام حملات انتحاری درکابل ،بر عزم جدی طالبان برای انجام هرگونه معامله از موضع قدرت در میدان نبردوعبور ازدریای خون ،مُهر تایید گذاشت.طالبان نشان دادند که میخواهند تهداب نظام آینده بر فراز کله منار های انسانی درافغانستان استقرار یابد.

 الجزیره گزارش داد که برخی از مقامات طالبان گفتند که آنهازمانی توافق خواهند کردکه باماموران دولتی در سطح خصوصی به گفتمان بپردازند نه به عنوان "نمایندگان"دولت.[2]

 

واکنشهای جامعه آمریکا

 قبل از تحلیل پیامدهای این اقدام، ابتداباید خاطرنشان کرد که ظاهراً مخالفت های قابل توجهی با توافق صلح در داخل دولت آمریکاپدیدارگردید.

 کنگره آمریکا از زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه این کشور برای صلح افغانستان خواستار ارایه جزئیات توافق با طالبان شد.

 در نامه الیوت اینگل،رییس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان کنگره آمریکا آمده است که کنگره می‌خواهد مطمئن شود که آمریکا توافق صلح را در افغانستان امضامی کند نه توافقی‌ برای عقب‌نشینی از آن کشور.    

 به گزارش تایم ، پومپئو وزیر خارجه آمریکا از امضای موافقت نامه به دلیل مشروعیت بخشیدن طالبان ،خود داری نمود.گمانه زنی های وجود دارد که پومپئو به علت نامزدی اش در انتخابات ۲۰۲۴،نخواست تامسئولیت امضای این تفاهم‌نامه فاجعه بار را پذیرفته و اعتماد اش را در جامعه آمریکاخدشه دارسازد.

 چون محتوای اصلی این تفاهم‌نامه بیشتر تامین کننده سیطره پاکستان در افغانستان بود ،لذا دولتمردان آمریکابه آن به دیده تردیدنگاه میکنند. جزئیات دیگری که شایسته تذکر است این است که وزیر دفاع پیشین ماتیس اخیراً در خاطرات خود فاش کرده است که وی پاکستان را به عنوان "خطرناکترین کشور" در جهان می شناسد .

 مزید برواکنشهای متذکره پایگاه نشراتی گلوبال ریسرچ گزارش دادکه "دیپ استیت" ایالات متحده که قبلاً بین شاخه های دیپلماتیک و نظامی این کشور وجودداشته است ، امااکنون به نظرمی رسد که آنها در مخالفت با فشار صلح رئیس جمهور قرار دارند [3]

 در بعد خارجی،حول محتوای این تفاهم‌نامه وتردستی پاکستان در افغانستان،شواهدی از نارضایتی هند درین راستا وجود داشت که این رویکرد در هماهنگی روسیه وهند در خصوص رخداد های افغانستان اثرات چشمگیری بجاگذاشت.

 باتوجه به سطح چند لایه یی بحران در افغانستان میتوان استنتاج نمود،که هنوز هیچگونه تغییر راهبردی در سیاست های کاخ سفید در افغانستان بنظر نمی رسد.هرتغییری مستلزم تغییر رویکرد سیاسی ونظامی است که باید به سرکوب کامل طالبان وفشار بزرگ سیاسی بر پاکستان منتهی شده وصلح را از زاویه قدرت تامین نمود.

 درین گردونه ،افغانستان به گفتمان ملی وتشکیل جبهه بزرگ ملی نیازمند است.

 مقاومت خلقهای قهرمان،ولایت بغلان بویژه مردمان اندراب،خوست وفرنک،وشهریان شجاع شهر پلخمری در دفاع از آن شهردربرابر تهاجمات سیل آسای طالبان برای تصرف شهرپلخمری نشان داد که ظرفیتهای بزرگ دفاعی در دل این کوهپایه ها وجود دارد.باید این پتانسیل بزرگ ملی را آرایش بخشیدودرچوکات حرکت ها وخیزشهای مردمی بسیج کرد واز افغانستان دفاع نمود!

 با احترام

 عارف عرفان

 لندن،سپتامبر۲۰۱۹

 

منابع:

 [1] Foreign policy,The lifelong booster of American power is caught between Trump’s withdrawal plans and the Taliban threat.

 BY MICHAEL HIRSH | JANUARY 29, 2019

 [2]US envoy shows draft of deal with Taliban to Afghan president,02sep 2019

 [3]Global reaserch,A US-Taliban Peace Deal Would Redefine the Regional Balance of Power،6 September 2019