در افغانستان شعله‌های آتش جنایت نشأت گرفته از جهل حاکمیت استبدادی هر بار به بهانه‌ های مختلف قربانی می‌گیرد . هنوز زمان زیادی نگذشته است که وطن داران سیک در کابل را عمداً بی پناه در مقابل تاریک پرستان رها کردند تا قتل و عام شوند و در نهایت ناگزیر به ترک دیار گردند . آیا این سیاست هم در مقابل هزاره‌ها در دراز مدت امکان پذیر خواهد شد ؟! آیا فریادهای صیف الرحمان‌ها که " منشأ فساد و ظلم در افغانستان شیعیان هستند " دنباله‌ی همین سیاست هاست ؟ اشرف غنی با کسب تجربه از دوران کرزای ، در مقابل جنایات طالبان همیشه قبل از هر اقدامی نظامی آنها را به گفتگو دعوت می‌کرد و در دفاع از حسن نیت خود می‌گفت :  " طالبان هم افغان است و بر این کشور حق‌ دارد " . آیا اشرف غنی مردم هزاره را به عنوان افغان قبول کرده است تا قبل از اقدام نظامی هیئتی تحقیقی را بفرستد ؟ چرا افغانستان سیاست تغییر هویتی اجباری را در پیش گرفته و گام بسوی تک ملیتی شدن برمی‌دارد ؟ آیا اصرار بر تبعیض ، زمینه‌ی تجزیه‌ی کشور را به همراه نخواهد داشت ؟ و ...

 تا اواسط دوره‌ی دوم ریاست جمهوری آقای حامد کرزای ، نیروهای دفاعی وابسته به وزارت دفاع مسئولیت آسایش و برقراری امنیت در مراکز مرکزی و مناطق مختلف تا فراتر از بهسود را بر عهده گرفته بودند و منطقه در آرامش بود اما متاسفانه با تغییر رویه‌ی سیاسی ، نیروهای وزارت دفاع از منطقه خارج شدند که پلیس و دیگر قوای نظم عامه نتوانستند امنیت را حفظ کنند و جماعت زیادی از مردم کشته شدند و تعدادی زیادی هم سر بریده شدند .  

 با ناتوانی قوای حکومتی در تأمین امنیت مناطق مختلف افغانستان ، مردم خود ناچاراً اقدام به تأمین امنیت خود کرده‌اند که گاهاً با تشویق سیاستمداران روبرو شده‌اند .

 مردم هزاره با اینکه بیش از ۵۰ في صد باشندگان میدان وردک را تشکیل می‌دهند اما در تشکیلات اداری و حکومتی سهم چندانی ندارند و این تبعیض نوعی خود بیگانگی و عدم اعتماد به حاکمیت را بوجود آورده است . هنگامی که طالبان ، جماعت زیادی از آنها را سلاخی کرد قوای امنیتی هیچ اقدامی برای حفظ آنها انجام نداد و در زمان حملات کوچی‌های مسلح که چندین سال مکرر انجام شد باز حکومت عمداً بی توجهی را انتخاب می‌کرد . زمانی که همین مردم مانند دیگر قوم های افغانستان جبهه‌ی مردمی تشکیل داد ، اشرف غنی در صدد نا قانونی شمردن و نا مسئول دانستن آن است .

 فرمانده علی‌پور با شماری از افراد مسلح در قالب خیزش نیروهای مردمی تحت نام «جبهه مقاومت» از چند سال به این طرف در ولسوالی بهسود ولایت میدان‌وردک فعالیت می‌کند. در سال ۱۳۹۷ نیز نیروهای امنیتی عملیاتی را برای بازداشت آقای علی‌پور در ولسوالی لعل‌وسرجنگل ولایت غور انجام دادند که در پی آن بیش از ده غیرنظامی جان باختند و شماری زخمی شدند. در آن عملیات، نیروهای امنیتی قادر به بازداشت این فرمانده محلی نشدند.  باشنده‌گان ولایت‌های مرکزی کشور به این باور اند که فرمانده علی‌پور در مقابل تهاجم طالبان و کوچی‌های مسلح از باشنده‌گان این ولایت‌ها دفاع می‌کند. مهدی راسخ، نماینده میدان‌وردک در مجلس نیز می‌گوید که کوچی‌های مسلح در تبانی با طالبان بر مردم حمله می‌کنند و به همین دلیل آقای علی‌پور حمایت مردمی را در سرکوب طالبان و کوچی‌های مسلح با خود دارد.

 بلاخره پلان نیروهای دولتی حمله بر بهسود و مردم آنجا را در روز جمعه دهم دلو ۱۳۹۹ انجام داد و بر باشنده‌گان محل گلوله‌باری کردند و نزدیک به بیست غیرنظامی کشته شدند.

 در بهسود وحشت بیداد می‌کند ، نیروهای دولتی قفل دکان‌ ها را می‌شکنند و دروازه‌های قفل شده را با زور تفنگ باز می‌کنند ، به قوم و مذهب مردم اهانت می‌شود ، خانه‌های مردم در شبانه هم تلاشی می‌شود مردم بسوی بامیان در حال آواره شده‌اند . اعضای شورای ولایتی میدان وردک می‌گویند وقتی با مسئول عملیات در رابطه با تلاشی شبانه پرسان کردیم به ما گفتند آنها بی‌خبرند و چنین دستوری را نداده‌اند و گفته‌اند که نیروها خودسرانه عمل کرده‌اند !

 بعد از سقوط نامشخص چرخ بال در ولایت بهسود ، ریاست جمهوری و وزیران دفاع و  داخله و فرمانده‌ی اردو هم زمان از انتقام سخت سخن گفته بودند . در زمانی که به اصطلاح  موضوع کلان سیاسی – پروسه‌ی صلح با طالبان – در جریان است و تمام همت‌ها باید بر صلح متمرکز شود . با این حرکت نیت جنگ طالبانه‌ی اشرف غنی با وزیران و جنگ سالاران او عیان می‌شود و یا کدام تقسیم قدرت با تقسیم مناطق در پشت پرده در جریان است . تمام مجاهدان اعم از حاکمان ارگ و طالبان ، همگی واقف بر جنایت مسکو در افغانستان هستند و زمانی هم آنان را نجس می‌خواندند اما حالا دعوت مسکو را با دیده‌ی منت می‌پذیرند . برای قناعت دادن همدیگر به دنبال امتیاز ، از دوحه تا مسکو و اکنون هم در ترکیه در تلاشند .

 آیا حساسیت ارگ نشینان برای سرکوب هزاره‌ها غرض ورزی و ناشیانه است ؟ که بعد از اقدام نظامی و کشتار غیر نظامیان و مردم ملکی ، اذهان عمومی ملتهب می‌شود و ستاد مردمی دادخواهی برای قربانیان بهسود در قطع‌نامه‌اش هشدار می‌دهد که اگر نیروهای امنیتی هرچه زودتر ساحه را ترک نکنند و گروگان‌ها آزاد نشوند، مردم در کابل – پایتخت و ولایت‌ها برای اعتراض به جاده‌ها می‌آیند و پیامدهای ناشی از آن برعهده حکومت و مسوولان امنیتی خواهد بود .

  بعد از چهار روز درگیری ، هیئت چند نفره از ارگانهای محلی ، معاون شورای امنیت و نمایندگانی از وزارت‌های داخله و دفاع و امنیت ملی از کابل برای حل و فصل این رویداد می‌روند . اقدامی که باید از اول انجام می‌گرفت

 ضیا الدین آریایی نژاد نماینده سمنگان در فیس بوکش خطاب به تمام افسران و سربازان به ویژه فارسی زبانان قوای مسلح می‌نویسد صمیمانه تقاضا می‌کنم با عزیزان هزاره درگیر نشوید آنها ملامت نیستند ، مقصر اصلی سر دسته‌ی پروژه‌ی فتنه و محور شرارت اشرف غنی احمد زی است .

 لطیف پدرام هم می‌نویسد : وقتی کوچی‌های مسلح به بهسود حمله کردند چرا از نیروهای ارتش و هلی کوپترها خبری نبود که به کمک آن مردم مظلوم بشتابند خواهش من از تاجیک ها در نیروهای مسلح این است که هوشیار باشید و خود را فدای رژیم و جمهوریت دروغین نکنید که نه نام تان را قبول دارد و نه هویت تان را و نه زبان تان را و نه حضور در ساختار و قدرت ، اقتصاد و سیاست .

 محمد امین احمدی عضو هیئات اعضای گفتگوی دولت افغانستان می‌گوید : جامعه آلوده به نفرت و تبعیض زمینه ساز برخوردهای دوگانه‌ی تبعیض آمیز و خشونت بار است . از مردم ملکی و بی پناه بهسود در برابر خشونت حمایت کنید .

 در صحف الهی حفظ جان افراد جامعه در اولویت بوده است و متفاوت بودن ملیت‌ها ، برای شناخت بیشتر از هم بیان شده است . يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ( ۱۳ حجرات ) یعنی : ای مردم، ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آن گاه شما را قوم‌ها و ملیت‌های مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید [ ارزش‌های را بشناسید ] ، همانا بزرگوار و با کرامت ترین شما نزد خدا با رعایت‌ ترین شمایند، همانا خدا کاملا دانا و آگاهی دهنده است . _ آیه اشاره دارد که باکرامت‌ترین شما با رعایت ترین شماست نه با ایمان‌ ترین شما ! _

 تقوا يا " تقی " به معنای رعایت [ حقوق ] و مراعات همدیگر است . مراعات همدیگر در ایجاد آسایش برای حفظ کرامت از ایمان هم بالاتر است . – کلمه‌ی تقوا در مقابل ارزش‌هاست و هیچگاه معنی ترس نمی‌دهد ، ترس در عربی با کلمات ' رعب ، خوف و... " آمده است .

 کلمه‌ی مسلم " از ریشه س‌ل‌م " به معنای آسایش است که مسلمانان ( در دین گم شده خود‌ ) آن را تسلیم معنا می‌کنند که خود تحریف در ادبیات الهی است زیرا کلمه‌ای ابراهیمی و غیر عربی است و در یهود به معنای آسایش [ دائمی ] است . بعنوان مثال :  قرآن / ۷۹ صافات : سَلَامٌ عَلَىٰ نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ یعنی آسایش دائمی [باد] بر نوح در هر دو عالم . تسلیم شدن نوح در آیه معنا ندارد !

 زمانی که ابراهیم خلیل ع از آتش نجات یافت به امر خداوند به مسافرت پرداخت و چون مردمان را در بند افکار ظالمانه دید از خداوند خواست با خودش آشنایشان کند و به آنها کتاب و حکمت دهد تا در آسایش زندگی کنند . قرآن / ۱۲۹ بقره : پروردگارا، در میان آنان، رسولی از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و تزکیه‌شان کند، زیرا که تو خود، عزت‌بخشِ آگاه کننده‌ای .

 آیا در افغانستان امروز که تمام رهبران جهادی اعم از ارگ نشین تا طالبان و داعش و غیره که خود را عالم به قرآن [ ابراهیمی] می‌دانند آیا ملزومات و عملکرد آنها بر خلاف قرآن نیست ؟ أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ [۴۴ بقره]  آيا مردم را به نيكى دعوت مى‌كنيد، امّا خودتان را فراموش مى‌نماييد؛ با اينكه شما كتاب [آسمانى] را مى‌خوانيد؟! آيا نمى‌انديشيد؟!  _ اشاره‌ی آیه این است که آنان کتاب خدا را پشت انداخته‌اند که و خود شریعت ساخته‌اند ! و حدود الهی را نمی‌شناسند ._

 نقطه‌ی مقابل ابراهیم شیطان و ساختار باوری در قالب بت بود و مقابل پیامبر اسلام ' ظالمان دجال صفت ' با کمک ساختارهای باوری . بدین معنی که کسانی حدود الهی و ارزش‌ها را رعایت نمی‌کنند دجالانی هستند که مفاهیم توحیدی ابراهیمی را تغییر داده‌اند وقتی ابتدای نماز جمعه با " اوصیکم بتقوی الله " [ با تاکید سفارش می‌کنم که حدود الهی را رعایت کنید ] آنها تقوا را به ترس معنی می‌کنند و سلم _ ریشه‌ی کلمه اسلام و مسلم و سلام _ را به تسلیم شدن و گردن نهادن مردم به اوامری که آنها تعیین می‌کنند پس باید واژه‌های دیگر مکتب الهی معنای دیگری پیدا کنند زیرا مسلمانان بنیاد یک مکتب را تغییر داده‌اند . مثلا کلمه‌ی شهید دیگر معنای الهی ندارد و با این استدلال قربانیان مسلمانان ، شهید به حساب نمی‌آیند .

 تناقض رفتار حکومت افغانستان در بهسود با ادله‌ی قرآنی  در دو روایت با موقعیت های جداگانه :  

 در یهودیت داستان یونس نشان‌ دهنده امکان توبه و بخشیده‌شدن از سوی یهوه [ الله ] است. یونس یکی از دوازده پیامبر صغیر کتاب مقدس عبری است. چون خواهان عذاب بر قوم بود خداوند او را تنبیه نمود و ندا کرد که بی تحملی خود ظلمی است بر خود انسان . وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ [۸۷ انبیاء]  و ذالنّون [يونس] را [به يادآور] درآن‌هنگام كه خشمگين [از ميان قوم خود] رفت و چنين مى‌پنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، [امّا موقعى كه در كام نهنگ فرو رفت]، در آن تاریکی ها صدا زد: «[خداوندا] جز تو معبودى نيست، منزّهى تو! من از ستمكاران بودم».

 و زمانی نجات یافت دوباره وظیفه‌ی سنگین‌ تری به او داده شد .  قرآن سوره صافات:  فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ «۱۴۵» وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ «۱۴۶» وَ أَرْسَلْناهُ إِلى‌ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ «۱۴۷».

  پس او را در حالى كه بيمار بود به زمين خشكى افكنديم. و بر او بته‌اى از كدو رويانديم. و او را (پس از بهبودى) به سوى يكصد هزار نفر بلكه يا بيش‌تر فرستاديم.

 استدلال دوم _ نجات انسان‌ها

 بقره ۴۹ : آن زمان كه شما را از فرعونيان رهايى بخشيديم ، كه  شما را به بدترين وجهى آزار مى‌دادند، پسران شما را سر مى‌بريدند و زنان شما را زنده نگه مى‌داشتند ... _ مشابه رفتار امروز طالبان _ خداوند به موسی امر کرد به طرف فرعون برود  طه ۴۳/ نازعات ۱۷ . یعنی پیامبری خود را بر قومش ابلاغ نکند بلکه برای نجات قوم تلاش کند زیرا ارزش جان انسان‌ها و حفظ کرامت آنها در نزد خداوند از ایمان اساسی‌تر است . به همین دلیل وقتی بنی اسرائیل از نیل گذشتند و نجات یافتند و نجات خود را به خدای موسی و هارون نسبت می‌دادند که موسی ع خداوند را مهربانی  جداکننده معرفی می‌کند (بقره ۵۴) . بعد از واقعه ۴۰ شب میقات موسی ع با خداوند (۱۴۲ اعراف) موسی ایمان را به قوم نجات یافته خود پیشنهاد می‌کند و آنها برای ایمان شرط گذاری می‌کنند و خداوند هم قبول می‌کند ( ۵۵ و ۵۶ بقره ).

 در ادیان توحیدی کتمان حقیقت کفر است و رعایت نکردن حدود الهی و ارزش‌ها ، نه تنها خروج از ایمان است بلکه ضدیت با آن است . انسانها اجازه‌ی تغییر را ندارند زیرا نازل کننده‌ی وحی خداوند است نه آنها !

  ناآگاهی از حقیقت هم خود عامل فساد و تباهی می‌شود . در مذهب شیعه اخبار و روایات کثیری از گفتارها و رفتارهای امامان خود را عمداً در هاله‌ای از ابهام نگه داشته‌اند . برای نمونه کمتر کسی از گفتارها و رفتارهای امام حسن پسر امام علی نگاشته است ایشان به استناد متون اهل سنت چند ماهی خلافت داشت و پنجمین خلیفه بود - برای شناختن آن حضرت تنها مطالب مختصری از کتب اهل سنت یافتم - که در شرایط خاصی حکومت را واگذار می‌کند . گفته‌هایش همه مفقود می‌شود و از طرف حاکمان و عالمان شیعه به کسی مشهور است که زنان بسیار داشت حدود ۶۰۰ زن _ دروغ محض _ و متاسفانه هیچ مطلبی از کینه جویی عالمان شیعه از ایشان هم نتوانستم بیابم . فقط رفتارهای آن بزرگوار می‌تواند گواه شخصیت او باشد .

 زمانی امام علی شهید شد او در مسجد اعلام کرد که انتقام هم راستای فریب است و در قاموس ما جایی ندارد و قصاص ابن ملجم را یک ضربه قرار داد که ابن ملجم از روی عمد بر امام علی زده بود . و برای پیکر مطهر امام علی سه تابوت ساخت ، و هر سه را به بیابانی در عراق – نجف امروزی – و دیگری را به افغانستان آنهم در بیابانی – مزار شریف – و آخری را به سرزمین ابراهیم – کوههای زاگروس یا آرارات - روانه کرد . که بعدها مردم زیارت ساختند . آن حضرت همین کار را با جنازه های مالک اشتر و ویس قرنی هم کرد و هیچکدام را به دیار خود آنها روان نکرد بلکه به مصر و سوریه و... روان ساخت . زیرا او می‌دانست که دجال صفتان از هر وسیله‌ای برای فریب بهره می‌گیرند که امروزه سپاه پاسداران مرقد امام رضا را انفجار می‌دهد و جوانان شیعه‌ی هزاره را به نام دفاع از حرمین برای تثبیت ظلم حکومت اسد به سوریه می‌فرستد . رسول خدا ص فرمود حسن از خُلق و خُو مانند من است . امام حسن قاتل خود که زنش بود او را آزاد کرد و کشتن زن را در هیچ مرحله‌ای جایز ندانست . _ حتی قاتل امامی الهی هم باشد !_ در تمام ادله‌های امام حسین موضوع ' من تابع برادرم حسن هستم ' به چشم می‌خورد اما خطبه‌ای از امام حسن به چشم نمی‌خورد . مروانیان بر ضد امام حسن تبلیغ می‌کردند که او مخالف جنگ برای اسلام است و می‌گوید هیچ عرب مسلمانی حق تعیین حاکمیت و حکومت بر ملت‌های غیر عرب را ندارد ! . امام حسن با رضایت مردم حکومت را به دیگری واگذار کرد و... و ادله‌ی امام حسن کافی است بر روشنی واقعه کربلا که فرار بود نه قیام .

 انتظار می‌رفت که رهبران مردم هزاره ، محقق و سرور دانش و خلیلی خود پیش‌ قدم می‌شدند و هیئت صلح ایجاد می‌کردند اما آنها جز حفظ موقعیت خود به موضوع دیگری فکر نمی‌کنند شاید امسال هم برای مظلوم نمایی باز جماعتی از مردم خود در بزرگداشت شهید مزاری را به قربانگاه ببرند و...

 رفتارهای متناقض با قوم هزاره نشانی برای دفاع از دین نیست بلکه خشونتی تبعیض آلود است که آتشش جز ویرانی و کشتن و آوارگی و بلاخره تجزیه‌ی افغانستان را در بر نخواهد داشت .

 

منابع و مأخذ:

 ۱. نیشابورى، نظام الدین حسن بن محمد، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج۱ ‏، ص ۳۳۰، دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۶ ق.

 

طاهره خدانظر

 t.khodanazar@yahoo.com