در پرورش جسم پدر نانم داد

 درس معلم پرورش جانم داد

 درعرصه عشق خردعلم وکمال

 احساس غرور وعزم وایمانم داد

 معلم، رهبر، رهنما، پیشوا، رهیاب، رهنورد، راهپوه، راهگشا، مربی، استاد، تعلیم دهنده، آموزگار، خردمند، هدفمند، اندیشمند، گرداننده جامعه، انسان متعهد ومسُول وصاحب هزاران وصف بزرگ واوصاف عالی است که در تعریف شخصیت ومقام عظیم معلم تمام کاغذ ها، قلمها، کتابها وفعالیتهای نوشتاری، رسانشی وپژوهش های دنیای مجازی از شرح آن عاجز است.

 پس بطور کل وبمعنای واقعی کلمه باید گفت که معلم بزرگترین مظهر امید وآفرینش، نماد علم ودانش، خورشید هستی، منبع روشنی و سمت وسو دهنده زنده گی بشر است.

 بزرگان فرموده اند که معلمی عشق است، هنر آموختن است، جنگ با تیره گی هاست، هنر زنده گی کردن است، سازنده گیست، آفریدن است، چراغ است، هستی آموز است پیشرو ورهنماست، بالا تر از پدر است، شمع محفل وروشنگر جامعه است ونور اجتماع است.

 وبه باور این کمینه نیز معلم در تمام عرصه های زنده گی نقش وتاثیر اساسی دارد چنانچه در عرصه سیاسی، هنر زنده گی کردن، درعرصه فرهنگی باتیره گی ها جنگیدن، درعرصه اجتماعی خدمتگزار بودن ودرعرصه اقتصادی خلاقیت وهنر ایجاد کردن از صفات عالی وجاودانی معلم است.

 میگویند:

  معلم در آتش جامعه میسوزد ولی اطراف خود را روشن میسازد.

 معلم در جبهه علم ودانش با اسلحه کتاب به جنگ جهالت وسیه کاری ها میرود.

 معلم آموزگاری در صف مقدم مبارزه با بیدانشی است.

 معلم چراعیست برای ملتی ومردمی.

 معلم در ها را باز میکند وآن تویی که وارد شوی.

 معلم آنچه بیاد دارد باشاگردانش شریک میسازد.

 معلم شاگردان خود را بدانش خودش جذب میکند.

 معلم خوب هر کار آموزشی را آغاز میکند بدرستی میداند که چه باید انجام دهد.

 معلم با گوهر آفرینش به نیستی صورت هستی میبخشد.

 معلم ادبی نعمان، معلم اولی ارسطو ومعلم ثانی فارابی را گفته اند.

 واما گذشته های علم وفرهنگ در کشورما:

 افغانستان بحیث کانون پنجم مدنیت جهان و مهد تمدن پنجهزار ساله قدامت تاریخی میباشد که نیا کان آریایی ما از هزاران سال قبل درین سر زمین اساس تمدن عظیم ی را گذاشته اند. این سر زمین در ادوار تاریخ هزاران هزار عالم ودانشمند، عارف وعابد فیلسوف ونوابغ واولینهای رشته های علوم وفنون واساسگزاران دانش بشری را در دامان خود پرورانیده است.

 چنانچه ابو علی سینای بلخی، ابو نصر فارابی ٌ ابو ریحان البیرونی، مولانا جلال الدین محمد بلخی، امام فخر رازی، سید جمال الدین افغانی، نظامی گنجوی، رودکی، بیهقی، سنایی، انصاری، در دوران انقلابات علمی نخستین هایی بوده اند که آثار کرانبهای شان در رشته های طب، ریاضی، ستاره شناسی، جیولوجی، توپوگرافی، سوسیولوژی، تاریخ شناسی، هندسه والجبر، فزیک، تحقیقات فضایی، ودرعرصه های عرفانی وادبی که میراث علمی وآفریده های اکادمیک شان نی تنها در سرزمین بزرگ ما بلکه در اروپا ودیگر نقاط جهان سرمشق قرارگرفته است.

 ولی این سر زمین گاهگاهی مورد حملات وحشیانه بیگانگان وبربر های تاریخ، قرار گرفت که در اثر آن متاسفانه برخی از علما ودانشمندان بزرگ، آزاده گان وآزادی خواهان خود را از دست داده است. چنانچه هشتصد سال قبل مهاجرت مولانا جلال الدین محمد بلخی وپدرش به سرزمین ترکیه ویکصد وهفتاد سال قبل سید جمال الدین افغان و حدود یکصد سال قبل محمود طرزی وصدها عالم واندیشمند وآزادی خواه و مغز های متفکر از دامان وطن دور گردیده اند.

 مگر با وصف پرابلمها ومشکلات فراوان خورشید علم ومعرفت در سرزمین معارف پرور ما هرگز غروب نکرد ه ودر زمان امیر شیر علیخان نخستین رسانش ومطالعات، مطالبات علمی واخبار شمس النهار و در زمان عبدالرحمن خان جمعیت علما ودر دوران امارت امیر حبیب اله خان سراج الاخبار نشر و تعداد ی مکاتب تاسیس گردید که نهضت مشروطه خواهی ازهمین مقطع تاریخ در افغانستان منشاُ میگیرد.

 ودر راستای رشد وگسترش معارف در زمان اعلیحضرت غازی امان الله خان بیش از سه صد مکتب در مرکز ولایات کشور تاسیس گردید ه است که بوسیله بیشتر از دونیم هزار معلم ومدرس تدریس میشد. در آن زمان بموجب اهداف روشنگرانه ورشد انکشاف فرهنگی در کشور تعدادی از فارغ التحصیلان مکاتب ذکور واناث بمنظور ادامه تحصیلات عالی به ممالک دیگر نیز معرفی میگردید.

 ولی دیری نگذشته بود که نهضت ترقی خواهی دوره امانی در اثر حملات ارتجاع و استعمار وعمال جاهل وگوش بفرمان خارجی به سقوط کشانیده شد ومرتجعین دد منش داخلی بتحریک ودسایس انگریزی ها چراغ علم ومعرفت را جاهلانه خاموش ساختند.

 پس از چندی با پراگنده شدن ابرهای سیه در فضای افغانستان کار روشنگرانه با دادن قربانیهای زیاد ی در زمان نادر وظاهر ظاهراً از سر گرفته شد.

 در دوره چهل ساله سلطنت ظاهر شاه بخصوص در دهه اخیر آن علاوه بر موجودیت پوهنتون ودانشگاه، مدارس ومکاتب در پایتخت وسرآسر کشورایجاد گردید وبا جمعیت بزرگی از معلمین واستادان تدریس میشد وهم چنان تعداد کثیری از محصلین جهت تحصیل بخارج کشور اعزام ومعرفی گردیده است؛ که در اثر انتقال علم و تبادل اندیشه های دادخواهانه، جنبش عظیم فکری وروشنگری به اوج خود رسیده وگسترش می یافت.

 با وجود گسترش فرهنگ ومعارف درین دوره ولی ماهیتاً بنا به خصلت غیر دموکراتیک بودن سیاست فرهنگی زمان سلطنت، معارف در زیر سایه ی رژیم مستبد شاهی ونظام فرتوت فیودالی وارباب رعیتی برغم کاستی ها وکمبودی های علمی وانحراف تاریخی باجریان تدرس بی محتوا ی درسی آنهم با میزان نفوس کشور مطابقت نداشت.

 گذشته از همه معلمین کشور هم از لحاظ معشیت وهم در رابطه به سطح تحصیل ومعلومات عمومی ومسلکی در موقعیت بسیار نازل نگهداشته میشد. بگونه مثال در سالهای ۴۸ تا ۵۷ خورشیدی در زمان وظیفه داری بنده بحیث معلم چه در زمان شاهی وهم در زمان جمهوری محمد داود خان وضع زنده گی معلمین واساتید بسیار بحالت رقتبار قرار داشت و در بخش تحصیل در اثر کمبود مکاتب مسلکی وتعداد کبود معلم در مکاتب ولایات، برخی از فارغ التحصیلان صنوف ششم وهفتم هشتم ونهم ویا بدون مبالغه متعلمین نا کام دوساله ومامورین اخراجی مرتکب جرم را بصفت معلم معرفی میکردند. بنا برین وضعیت تدریس مکاتب وسویه شاگردان ومعلومات عمومی وماهیت درسی وحقانیت موضوعات، ناگفته مشخص وروشن است که با ارایه ارقام نود وپنج فیصد موجودیت بیسواد در کشور میزان خدمات ذات همایونی وسردار مغرور پسر کا کایش چون ننگ تاریخ ونمونه فرهنگ قرن بیستم نمایان است.

 پس از رویداد ثور با تغیرات اساسی جامعه فرهنگی افغانستان، معارف بشکل متوازن رشد یافت. ومطابق برنامه مترقی وفرهنگی دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان پروگرامهای مردمی در راستای رشد معارف وگسترش علوم وسواد آموزی در کشور وایجاد معارف عصری برای رشد واعتلای کشور رویدست گرفته شد که خلاصه آن ازین قرار است.

 ۱ نخستین اقدام دولت دموکراتیک وملی افغانستان راه اندازی جنبش سواد آموزی در سر تاسر کشور تحت مواظبت مستقیم ح د خ ا و دولت ج د ا.

 ۲ ایجاد موسسات مسلکی معلم درمرکز ولایات کشور.

 ۳ بلند بردن سویه تعلیمی وتحصیلی معلمین واستادان مکاتب وپوهنتونهای کشور.

 ۴ تدریس شاگردان مکاتب ونشرات فرهنگی بلسان مادری وایجاد سیستم متوازن معارف در سطح کشور.

  ۵ توجه جدی دولت به وضع معشیتی معلمین واستادان. از آنجمله افزودی معاشات

  ۶ اعطای مواد کوپونی رایگان درمرکز ولایات.

 ۷ توزیع زمین، خانه واپارتمان برای استادان ومعلمان.

 ۸ تامین حق کار واستراحت برای معلمین واستادان.

 ۹ تامین بیمه صحی برای معلمان وخانواده آنها.

 ۱۰ معرفی استان ومعلمان بمنظور بلند بردن مهارتهای مسلکی در خارج کشور.

 ۱۱ مواظبت از سیستم درسی ثمر بخش از مکاتب و پوهنتونهای کشور.

 ۱۲ ایجاد دانشکده ها ودانشگاه در ولایات کشور.

 ۱۳ گسترش موسسات فرهنگی وتاسیس کتابخانه ها برای بلند بردن سطح معلوماتی شاگردان ومحصلین.

 ۱۴ تامین بیمه های صحی رایگان برای دانش آموزان ومحصلین کشور.

 ۱۵ توجه به چاپ ونشر کتب بشکل واقعی، عینی وپرمحتوای مضامین.

 ۱۶ آگاهی دادن شاگردان از تاریخ واقعی کشور واوضاع جاری وقت.

 ۱۷ اکمال کتب، سامان ولوازم درسی ولابراتوار ها ی مجهز.

 ۱۸ رشد دادن سطح معلومات عمومی واحساس وطنپرستانه وبلند بردن شعور وآگاهی سیاسی در معارف کشور.

 ۱۹ تامین وتحکیم وحدت ملی بر مبنای رشد متوازن جامعه فرهنگی کشور.

 ۲۰ رشد ابتکارات دستاوردها وخلاقیت های علمی وتشویق وتقدیراز آنها.

 ۲۱ تقرر فارغ التحصیلان مکاتب وفاکولته ها در دستگاه های دولتی مطابق مهارتهای علمی ورشته های مسلکی آنها. ووووووووووووصدها فورم ونورم تحصیلاتی وبرنامه های کاری برای رشد معارف وتحصیلات عالی در نظر گرفته شده بود که اگر به انجام میرسید افغانستان در سطح باقدرت ترین کشور های جهان در بخش علم ومعارف ودستاورد های علمی قرار میگرفت.

 ولی چنین پیشرفتها ی علمی دریک کشوری مثل افغانستان در قلب آسیا باموقعیت خاص جیوپولیتیک وجیو استراتیژیک برای قدرتهای استعماری غیر قابل تحمل بود. ازین رو استعمارگران جهان نخست از همه پروسه فرهنگی کشور های مورد نظربخصوص کشور ما را مورد هجوم قرار داده سواد ودانش علمی، تاریخ، فرهنگ وکلتور وعنعنات پسندیده و کتابخانه ها وموزیمها ی کشور را نابود ساخته تا جوانان کشور در تیره گی وجهالت قرار گیرند و از علم وآگاهی تاریخی کشور آبایی شان بی خبر مانده آنگاه با ایجاد فقر وجهل ومرض وترویج فساد ومواد مخدره وانحرافات اخلاقی کشوری را زیر مستعمره وزمینگیر ساخته وهست وبودش را به آسانی بغارت کشیده بالای آن حکمفرما یی کنند.

 همچنان دشمنان افغانستان با آماج گرفتن اخلاقیات جامعه وترویج فساد وانحرافات اخلاقی، بد اخلاقی خارجی را جایگزین اخلاقیات پسندیده کشور نموده خواست خود را عملی میسازند؛ یعنی بعباره دیگر کشوری را در فقر شدید نگهداشتن وپس از آن با سیاست فیلمرغی فساد را در بین جامعه ی مجبور وگرسنه ترویج نمودن وشکار کل کشور را بزعم شان آسان ساختن است.

 چنانچه این تجاوز وحشیانه را در دوران جنگ سرد در کشور های افریقایی، امریکای لاتین، اروپا، شرق وجنوبشرق آسیا بطور وحشیانه انجام دادند. در کشور ما افغانستان نیز تا جاییکه مهمترین نیروی سرکوب این کشور را از عناصر ارتجاع سیاه داخلی تشخیص داده بودند، بار اول در زمان اعلیحضرت غازی امان اله خان با بکار گرفتن عناصر ارتجاعی وجاهل، به بهانه دین ومذهب افغانستان را یک مرحله از کاروان ترقی وتعالی عقب انداختند تا حدی که مردم از چنین نیرنگ خانمانسوز وتبهکن درسی نگرفتند وبار دوم در زمان رهبریت حزب دموکراتیک خلق افغانستان با استفاده از بقایای همین عناصر فنده منتالیست وعمال ارتجاعی یکبار دیگر فغانستان را بخاک وخون کشانیدند واینبار جهت انتقام گیری از انتخاب راه پیشرفت چندین مرتبه افغانستان را از کاروان ترقی عقب زدند.

 درینجا خلاصه ی از دشمنی عوامل ارتجاع واستکبار جهانی با معارف کشور بدستور پاکستان وقدرتهای خارجی برملا میگردد.

 ۱ راه اندازی جنگ اعلان ناشده ونیا بتی پاکستان ابتدا آماج گرفتن معارف کشور.

 ۲ سوختاندن مکاتب ومدارس وکفر آلود خواندن درس وتعلیم وتحصیل مطابق به هدایات کافران از بیرون کشور.

 ۳ کشتن طلاب معارف بدست عوامل ارتجاعی واجیران اجنبی بجرم درس خواندن درمکاتب. در حالیکه فرزندان رهبران ایشان همه در خارج وکشورهای انگلیس وامریکا واروپا تحصیلات خود را با مصارف شرشار دالر وکلدار چپاول شده از وطن به پایان رسانده اند بنا بر آن کسانیکه از خواب زنبوری بیدار گردیده اند بدقت توجه بفر مایند که از نظر قاتلین طلاب معارف، درس خواندن در مکاتب برای فرزند ان غریب در داخل وطن آبایی واسلامی خود شان کفر آلود وگناه کبیره محسوب شده ولی در عین حال برای فرزندان رهبران زر وزور در کشور های خارجی ولو اگر کفر هم باشد جایز پنداشته شود... قضاوت بدست مردم.

 ۴ کشتار بیرحمانه معلمین واستادان پوهنتونها. در جنگ چهل ساله کشور.

  ۵ ازبین بردن تمام زیرساختهای فرهنگی مکاتب، پوهنتونها، کتابخانه ها، موزیمها وغیره.

 ۶ محروم ساختن بسیاری از فرزندان ذکور واناث کشور از تعلیم وتربیت.

 ۷ از بین بردن کتب درسی وجاگزین ساختن کتب طبع خارجی بشکل غیر واقعی وانحراف اذهان طلاب از تاریخ واقعی کشور.

 ۸ عقب نگهداشتن سطح زنده گی وسطح تحصیلی معلمین کشور ومحروم نگهداشتن از حد اقل دستمزد قابل کفاف.

 ۹ محروم ساختن اکثریت قشر اناث بصورت مستقیم وغیر مستقیم از تعلیم وتحصیل.

 ۱۰ فلج ساختن کورسهای سواد آموزی وجنبش آموزش سواد در کشور.

 ۱۱ ترویج نفاق وتعصبات قومی، لسانی، مذهبی، جنسیتی، سمتی وقبیله وی در مکاتب ومدارس پوهنتونها.

 ۱۲ جریان تدریس ماهیتاً ضعیف وفاقد پروگرام آگاهی حماسه های وطنپرستانه وترقیخواهانه بشکل بیغرضانه وملی یاد آور افتخارات تاریخی ومیهنی.

 ۱۳ برخورد اولیای امور با روحیه طبقاتی وتعصباتی در میان شاگردان مکاتب وبرخورد دوگانه فرهنگی با آینده سازان کشور.

 ۱۴ تقسیمات بورسیه های تحصیلی بطور غیر غادلانه و ظالمانه.

 دشمنان با چنین دشمنی ها با معارف کشور مردم را در تاریکی نگهداشتند تا جنگ نیابتی وتحمیلی بنفع خارجی ها ادامه یابد. روی همین روند تبهکارانه است که تمام جنگهای جهان بلاخره یک روزی به پایان میرسد ولی جنگ افغانستان پایانی ندارد.

 بنا بر آن باید گفت که هرگونه دشمنی با معارف درحقیقت دشمنی با مجموع کشور است خیانت به مادر وطن است. لذا برای دفع چنین دشمنیها وآوردن صلح در کشور اولتر از همه فرزندان معارف وچیز فهمان کشورنیاز به همبستگی جدی دارند. استادان گرامی وکلیه اهل معارف کشور مسُولیت بیداری، هوشیاری وآگاهی جامعه را بدوش کشیده وتا به ثمر رساندن نهال آزادی وآزاده گی وظایف خطیر میهن پرستانه را به پیش می برند زیراکه معلم بمثابه پیشآهنگ تمام عرصه های زنده گی گام نخست را در جامعه برداشته واین رسالت عظیم وقتی مثمر ثمری شده میتواند که تدریس با روحیه وطنپرستی واتحاد، همبستگی ملی وخدمتگزاری برای نجات کشور در یک جنبش عظیم روشنفکری متمرکز شود تا با خرد جمعی وقدرت اندیشوی متحدانه اهداف واحد را دنبال نموده موفقیت هایی را بدست آورند.

 درخشان باد چراغ علم ومعارف در کشور عزیز ما افغانستان.

 عبدالو کیل کوچی