در جهان امروز، «مديا» يا فعاليت رسانه ها، نقش بسيار زيادی در تغيير ذهنيت ها و چاق ساختن مطالب دارند و اين وسيله، در تمام ماه های مبارزات انتخاباتی در ايالات متحدهء امريکا، بر ضد ترامپ تبليغات کردند و از وی علاوه از شخص عياش، در صورت پيروزی فرد خطرناکی برای جهان تراشيدند. آيا واقعاً ترامپ خطرناکتر از رونالد ريگن، بل کلنتن، جورج بوش پسر، اوباما و منجمله خانم هيليری کلنتن است؟ به باور من هيچ فرقی ندارند!

اما چرا با وصف اين تبليغات، ترامپ برنده شد؟

بيکاری، اقتصاد ويران، بالا رفتن مخارج نظامی در بيرون از کشور، بازيهای ناکام رهبران قبلی در مسايل جهانی و پيآمد هایی آن از جمله رشد تروريزم در جهان، افزايش نا امنی ها و از همه مهمتر برگشت تبعيض ميان سياه و سفيد و خطر وقوع جنگ داخلی در کشور و دهها مسأله، انگيزه ها برای پيروزی ترامپ بودند که حتی اقشار و طبقات زحمتکش و متوسط که به صورت عنعنوی از سياستمداران «حزب دموکرات» دفاع می کردند، ناچار شدند به يک ميلياردر رأی بدهند و دل ببندند!

نکتهء جالب در اين انتخابات آنبود که، آقای ترامپ علاوه از مخالف اصلی (حزب دموکرات)، از جانب رهبران و شخصيت های بانفوذ در حزب خودش (حزب جمهوريخواه) نيز تحريم شد. از همين سبب بعضی تحليلگران به اين عقيده بودند که آقای ترامپ بالاتر از آنچه است که در مورد اش قضاوت می شود، يعنی ترامپ نه تنها با دموکرات ها، بلکه با جمهوری خواهان نيز در بسا مسايل کشوری و جهانی مخالف است و لذا او را شخص خطرناکی قلمداد کردند و مديا نيز با نشان دادن فلم ها، اسناد و مدارک قبلی زندگی اش، در صدد تخريب شخصيت او برآمدند.

علاوه از کارزار شديد تبليغاتی در رابطه با ساليان دوران جوانی او، آنچه ترس از به قدرت رسيدن او را بيشتر ساخت، سخنرانی ها و موضعگيری هایی او در جريان مبارزات انتخاباتی بود. آنچه علاوه از اظهارات تعصب آميز اش در برابر مسلمانان و اعمار ديوار در مرز با کشور همجوارش مکسيکو، حساسيت بوجود آورد، موضعگيری او در برابر سياست خارجی امريکا بود. او به صراحت گفت که نمی خواهد کشورش بيش از اين «پوليس جهانی» باشد. او همچنان از کشورهای عضو«ناتو» طلبيد، تا برای ادامهء حمايت نظامی از کشورهای شان، مخارج بيشتری بپردازند.

اشارهء ترامپ مبنی بر اينکه نمی خواهد کشورش «پوليس جهانی» باشد، بدون شک توجه بيشتر ترامپ را به مسايل داخلی امريکا و بازسازی اقتصاد بحران زده ای کشورش نشان می دهد، آنچه از نظر نگارنده، يکی از دلايل اساسی پيروزی ترامپ در انتخابات شد. اين گفته مردم را اميدوار ساخت که اگر کشورشان بالای سياست خارجی اش تجديد نظر کند و با کاهش تشنج با قدرت های موازی خاصتاً روسيه و پائين آوردن بوديجهء نظامی، اقتصاد و سطح رفاه شان رشد خواهد کرد و از بيکاری رهایی خواهند يافت، در حاليکه چنين محاسبه و رهایی از بحران، با ماهيت نظام سرمايداری و سياست «جهانی سازی»، کاملاً منافات دارد!

برخی سياسيون تُندرو ايالات متحدهء امريکا، به اين باور اند که ترامپ با کاهش تشنج در جهان و خاصتاً ايجاد روابط حسنه با روسيه، نه تنها کشور را بيشتر به انزوا خواهد برد، بلکه مسأله الحاق جزيرهء کريمه به روسيه و نارضايتی اوکرائن در زمينه و همچنان نقش کليدی روسيه در جنگ سوريه را نيز فراموش خواهد کرد و نتيجه آن خواهد شد تا روسيه بيشتر در مسايل جهانی نقش ايفا کند و ايالات متحده را بيشتر از دوران اوباما منزوی سازد.

اما واقعيت ها فراتر از آرزوها اند و ايالات متحدهء امريکا ديگر توان ادارهء جهان را به مثابهء ژاندارم جهانی ندارد و بيشتر نياز دارد تا به مسايل داخلی ارجيحت بدهد. مداخلات و لشکرکشيهای امريکا دونيم دههء بعد از ختم «جنگ سرد» به مناطق مختلف جهان، نه تنها عواقب خوب برای منطقه نداشت و باعث افزايش و تقويت تروريسم گرديد، بلکه روحيهء نفرت و انزجار از امريکا را تا آنجا بالا برد که تروريست ها خويشتن را به مرزهای اروپا و حتی تا آنطرف اقيانوس ها، تا ايالات متحدهء امريکا رسانيدند.

حالا که آن ناممکن و ترس(پيروزی ترامپ)، به يک واقعيت مبدل شده و دونالد ترامپ، شخصی که حتی حزب خودش از او وحشت دارد، به حيث ۴۵ مين رئيس جهمور به قدرت رسيده است، ديده شود فاصله ميان حرف و عمل اش چقدر خواهد بود، ولی اين واقعيت را نيز نبايد انکار کرد که، چهار سال دورهء رياست جمهوری او و حتی اگرهم به دو دوره يعنی هشت سال تمديد شود، برای اصلاحاتی که وعده داده است، زمان بسيار کم است و عملی شدنش به اين زودی و آسانی، ميسر نخواهد بود!...

نهم نوامبر ۲۰۱۶