کانال های تلویزیونی اروپایی، و از طریق آنان سرتاسر جهان، بدون وقفه گزارش های در مورد پناهجویان سوریه،‌ افغان و لیبیا را به نشر میرسانند. صحنه های جالبی را همراه با تراژیدی بی مانند دهه دوم قرن ۲۱ شاهدیم. از کودک کوبانی، را که امواج بحر به ساحل کشانیده عکسش دور دنیا را درنوردیده است، گرفته تا عکس پناهجوی سوریه که عکس مرکل را بر دوش میکشد و در برابر کامره میگوید:‌ «مرکل را دوست دارم،‌ زیرا او مرا دوست دارد» و خود مرکل که اعلان کرد: «ما به فرزندان خود میگوییم که مسلمانان را پناه دادیم،‌ در حالی که مکه به آنها نزدیکتر بود»، و در عین حال سفر پادشاه عربستان سعودی که در قصر سفید سرگرم پر کردن جیب سرمایه داران آمریکایی/اسراییلی تولید کننده سلاح است و در ازای آن موجودیت خود را در کرسی پادشاهی تضمین میکند، همه و همه رسانه ها را پر کرده اند.

در نبشته پیشین گفتیم که نیت اصلی این جریان سازمانداده شده پناه جویی چی چیز های بوده میتوانند.

برنامه های مشابه که طرح میشوند، از جانب منابع غیر معلوم تصویب میگردند و هرگز یک هدف را دنبال نه میکنند،‌ بل همزمان چندین نوع بهره برداری از آنها صورت میگیرد:

- بنیادی ترین هدف، همانا هدف اقتصادی است. غارت ثروت های مادی و زیر زمینی کشور های مورد تجاوز: سوریه = منابع سرشار گاز طبیعی، لیبیا = منابع سرشار نفت و مواد سوخت، افغانستان = منابع دست نخورده معدنی از یورانیم تا مس و آهن و کوبالت و سیلیسیوم و ده های دیگر، عراق = نفت، اوکراین = گدام زراعتی اروپا/آمریکا برای فیودالهای این کشور ها (Monsanto در اوکراین عملا بکار آغاز نموده است تا زراعت ارگانیزم های از لحاظ جنتیکی تغییر داده شده را رایج سازد) ... برهم زدن کوچکترین زمینه های انکشاف مستقل اقتصادی این کشور ها و دست بینی آنها از هر لحاظ به کشور های جنایتکار غربی.

نبود کادر علمی و متخصص در رشته های مربوط به برداشت این منابع طبیعی و استفاده از آنها در انکشاف اقتصاد این کشور ها، به ترین زمینه یی برای غارت آن توسط کمپانی های غربی بوجود می آورد. قرارداد های فراوان برداشت این منابع برای این کشور ها را خود رهبران مرتجع و خاین این کشور ها مساعد میسازند.

- اهداف سیاسی پس از اقتصادی، دارای اهمیت زیاد اند: توسعه ساحه نفوذ سیاسی/نظامی ناتو و گویا دولت جهانی در هیئت گروه بیلدربرگ، باشگاه روم، کمیته سیصد ...، زیر فشار قرار دادن مخالفان مانند چین، روسیه، هندوستان، آمریکای لاتین ...

- اهداف اجتماعی: بوجود آوردن فضای نا امن در سرتاسر جهان،‌ جنگ دایمی و جنگ هر کس بر ضد همه متباقی. مغز شویی میلیارد ها انسان زحمتکش در مورد چهره ها و تصاویر بشردوستی نهایت تخریب شده رهبران اروپایی/آمریکایی و متقاعد ساختن مردم بطور کتلوی در پذیرش غربی ها و سیاست های شان در انساندوستی بشکل اعلان های تجارتی (از جمله حمل کردن عکس مرکل بدست پناهجویان و نمایش آن در سرتاسر جهان، نشان دادن مردم اتریش در انتظار بی صبرانه شان در ایستگاه قطار ریل در شهر ویانا، نشر و تکثیر خبر انزجار سیاستمداران کشور های غربی در نمایش پسرک کوبانی در ساحل ترکیه ...) اما در این روزها هیچ کانالی از اردوغان، اوباما و ملکه انگلیس و بیل گیتس و شرکا حرفی ندارند؛ زیرا آنها میدانند که انسانها کاه میخورند و خوشباوری تا حدی است که روشنفکران آگاه ما نیز در تبصره های خویش، با افتخار و مباهات از مرکل یاد میکنند و حتا دیگران را تشویق میکنند تا مراتب قدردانی خویش را ابراز نمایند، بدون آنکه یکبار به بررسی دلیل این پناه جویی ها بپردازند. (زیرا گفته شده: خدا حاضر را میبیند).

- فرهنگی: تخریب و کوبیدن فرهنگ اسلامی و شرقی در اذهان مردم خود این کشور ها و نمایش بشر دوستی غربی ها با کشتی های نجات ایتالیا و کمک به پناه جویان در حال غرق شدن. از سوی دیگر داعش را پول میدهند تا مجسمه های شمامه و صلصال را تخریب کنند، پالمیرا را تخریب کنند، کلیسا های عراق و سوریه را منفجر کنند و ...

هیچ کسی از خود نه میپرسد که چی شد که در یک شب، دولت آلمان بر مبنای کدام دلیل ویژه ۸۰۰۰۰۰ پناهجو را پذیرایی خواهد کرد. (۲۰ میلیون انسان در انتظار گشایش دروازه های جنت اروپا هستند). همان دولتی که تا چندی پیش یک یک افغانهای ما را بنام جنایتکار جنگی، بنام های مختلف دیگر سالها سرگردان نگهداشته بود. دولتی که برای پناهنده مساحت ۳۰ کیلومتر تعیین کرده بود تا مردم محل از آزار پناهنده گان بی کلتور در امان باشند، دولتی که دولدونگ (سند آلمانی پناهنده تحمل شده) پناه جویان را هر دوماه یکبار تمدید میکرد ... و حالا اعلان میکند که در پذیرش پناهنده گان مالیات مردم بلند نخواهد رفت؛ اما همین دولت در رامشتاین مرکز هدایت هواپیماهای بی پیلوت را فعال نگهداشته است تا مناطق پناهجویان را بمباران کنند.

کسی نه میپرسد که چرا دولت کانادا برای خانواده پسرک کوبانی، یافت شده در سواحل ترکیه، پناهنده گی نداد؟ حالا تعریف پناهنده و پناهجو را باید از سر نوشت و حقوق بشر را تغییر داد. اگر این خانواده که عملا از بین برده شد، زیرا کانادا برایش پناهنده گی نداد، اقامه دعوا علیه دولت کانادا یا ملل متحد کند، این خداوندان زور و حیله و نیرنگ برای آنها چی جوابی خواهند داشت؟ اگر این خانواده پناهنده نمیتوانست باشد، پس کی میتوانست پناهنده گی کانادا را حاصل کند؟ شاید بگویند، خانواده ها یا خود افراد داعش و القاعده. این حقیقت برای من بیشتر قابل قبول است.

دیوار برلین را با دبدبه و تجلیل از پیروزی تاریخی تجلیل کردند، اما در برابر صد ها کیلومتر دیوار دیگر در قلمرو کشورهای «تازه به استقلال رسیده اروپای شرقی» هیچ واکنشی وجود ندارد. ملکه انگلیس یک حرفی هم نزده است، بیل گیتس با میلیارد هایش هم خاموش است. گاهی بود که حرفهای وی مطبوعات را پر کرده بود و روشنفکران ما با مباهات نقل قول میکردند.

شنیدم که راه دیگری از بالای یخ های قطب شمال در حال گشایش به روی پناهجویان بسوی اروپا است. مسیری از طریق روسیه به صوب ناروی از بالای یخ ها. ببینیم که در آنجا چی نسل کشی های، مانند دوران عثمانی ها بالای مردم ارمنستان، تطبیق خواهد شد،‌ که مردم بر ایلان سه ساله کوبانی شکر بکشند.

بمباران یمن هرگز قطع نه میشود، بمباران مناطق و خاک سوریه توسط ناتو/اسراییل قطع نه میشود. ترور افغانها در کشور شان هرگز قطع نه میشود.

همین عکس مرا واداشت تا این متن را قلمی کنم. پناه جویان هم میتوانند باعث شهرت طلبی و پوپولیزم رهبران کشور های ثروتمند شوند. دلم نهایت درد دارد.