از هجوم نیروهای تا دندان مسلح غرب به سردمداری ایالات‌متحده امریکا به بهانه‌ای محو تروریزم طالبان و القاعده وبی قاعده و ... در افغانستان و مجازات حامیان‌شان تقریباً چهارده سال می‌گذرد؛ اما با تأسف عمیق باید اذعان کرد که پیامد جنایت‌بار این هجوم و اشغال، افغانستان را به پرتگاه وحشت و ذلت کشانده است. اشغالگران در نظر دارند تا افغانستان را به جولانگاه و مرکز تربیه و صدور تروریزم به آسیای میانه تبدیل نمایند.

 سلب آزادی و استقلال افغانستان، تحمیل اقتصاد منحط نیولبرال بازار چور آزاد که هیچ مطابقتی با شرایط و امکانات اقتصادی افغانستان ندارد، بیکاری و فقر و گرسنه گی، مریضی و بی‌دوایی، بمب های کنار جاده، راکت‌های کور و انتحاری های طالب، شیوع داعش، دولت دست‌نشانده آلوده با انواع از مفاسد و کثافات، کشتار مردم بی‌گناه وبی دفاع ما توسط طیاره‌های بی پیلوت خارجی، فرار نیروی کار و جوانان نسبت بیکاری وعدم امنیت. این است ثمره اشغال که عناصر آن دریک دایره کاذب یا معیوبه عمل نموده متمم یک دیگراند.

دگر وقت را نباید تلف کرد چهارده سال بیهوده در اسارت و بدبختی گذشت. این دایره را باید شکست و این سیستم را از ریشه باید تغییر داد.

امروز به اساس اسناد، شواهد و تأیید هزاران نفر علما و دانشمندان رشته‌های مختلف علوم (سیاسی، تاریخی، نظامی، استخباراتی، دانشمندان کیمیا و مواد انفلاقی؛ ذوب‌آهن و تخریب کنترول شده عمارات بزرگ) تردیدی وجود ندارد که واقعه یازده سپتمبر 2001 میلادی یک دسیسه دولتی سازمان‌یافته است که عاملین آن از نخبه‌گان استخباراتی، نظامی سیاسی، بانکی، مافیای مواد مخدره، صنایع نظامی اضلاع متحده و شرکت های چندین ملیتی نفت و گاز گذشته به راکفلرها، راتشیلد ها و گروه بلدر برگ میرس.

واقعه یازده سپتمبر بهانه سازمان‌یافته ایست که به نیروهای اهریمنی فوق‌الذکر زمینه را مساعد کرد تا جهت نیل به اهداف استراتیژیک شان (تاراج منابع طبعی جهان، کنترول راه‌های تجارتی، تجمع و انبار لایتناهی سرمایه، بسط نظم نوین جهانی، تطبیق پروژه قرن نوین امریکا و بالأخره آقایی جهان و کنترول جهان توسط یک حکومت واحد با قربانی کردن ملیون‌ها انسان بی‌گناه سیاره ما) جنگ دروغین علیه تروریزم را به راه‌اندازند و در پهلوی این همه پلان‌های شوم آن‌ها به تدارک مواد سوخت این پلان‌ها و جنایات سازمان‌یافته خود پرداختند و گروپ‌های تروریستی قماش‌ها و نام‌های مختلف را از مجاهدین یا فریدم فایترهای افغانستانی گرفته تا القاعده و طالب وداعش را ایجاد نمودند.

امروز به هیچ کس پوشیده نیست که گروپ‌های مختلفه تروریستی دارایی استخباراتی و عساکر پیاده امپریالیزم امریکا و شرکای اروپایی، عربی و ترکی اش می‌باشد.

اکنون برای هیچ‌کس پوشیده نیست که منشأ و منبع تروریزم جهانی تروریزم دولتی اضلاع متحده امریکا است از این رو ایران، هندوستان، جمهوریت های آسیای میانه، روسیه و چین، ممالک امریکای لاتین تصمیم قاطع دارند تا تروریزم را نابود و یا در میز مذاکرات امریکا را وادار سازند تا سیاست خارجی تروریستی اش را تغییر داده از یکه‌تازی صرف‌نظر نماید. (من یقین دارم که بحث تروریزم و نقش امریکا و شرکایش در تمویل و تسلیح و صدور تروریزم موضوع داغ در جلسه آینده اسامبله عمومی ملل‌متحد خواهد بود)

 فعلن ایران و روسیه عملن با دادن تسلیحات و فرستادن مربیون نظامی و کمک‌های بشردوستانه به سوریه به سرکوب داعش و دیگر گروپ‌های تروریستی که تعدادشان به 170 گروپ می‌رسد و تعداد عمومی افرادشان معلوم نیست پرداخته در حقیقت غیرمستقیم به ضد امریکا و شرکای خلیج فارس اش درنبرد اند.

 اکنون علاوه بر ارتش سوریه که تعدادش به یک‌صد و هشتاد هزار می‌رسد، نیروهای دفاع خودی متشکل از دروزها، علوی‌ها و عیسوی‌ها به تعداد هشتاد هزار، حزب‌الله به تعداد ده تا پانزده هزار، نیروهای داوطلب ایرانی، افغانستانی و پاکستانی به تعداد پانزده هزار به مقابل نیروهای اهریمنی و امپریالستی در مبارزه‌اند. (منبع ارقام- سوه بودنیه پرسه)

از اخبار و فضای سیاسی منطقه چنین برمیاید که جنبش خلق‌ها و اشتراک داوطلبانه‌شان در مبارزه بر ضد تروریزم امریکا (شاید بعضی از خوانندگان با استعمال کلمه تروریزم امریکا موافق نباشند از این رو قابل‌یادآوری میدانم که چند روز قبل جنرال پتروس سابق باس و آمر سی آی ای توصیه نمود تا القاعده را بر ضد داعش بسیج نمایند یعنی تروریست‌های خود را به ضد تروریست‌های خود بجنگانند آیا ای مداری‌ها را باداران تروریزم نباید خواند؟) به قوام رسیده است و شرایط آماده گردیده است تا برخلاف تبلیغات و توصیه‌های رزاق مامون که افغانستان را می‌خواهد مرکز تربیه و صدور تروریزم سازد و رول پاکستان را برایش اعطا نماید. افغانستان می‌تواند با بسیج همگانی مردم و همه ملیت های باهم برادر افغانستان و با جلب کمک‌های مالی و تسلیحاتی ممالک منطقه و با دعوت داوطلبان تاجکی، هندی، پاکستانی، ایرانی، ازبیک، قرغزی، قزاقی، ترکمنی و یمغوری تروریزم را در دامنه‌های هندوکش، بابا، سپین غر و سلیمان دفن کند و یک بار دیگر نام نامی خود را در سر لوحه مبارزات ضد استعماری حک نماید.

گفته‌اند سگ را بزنید که صاحبش بترسد وقتی ما تروریزم (طالب وداعش) را نابود می‌کنیم دگر به صاحبان شان بهانه اشغال افغانستان و داشتن یک حکومت دست نشاند در این سرزمین از بین می‌رود آن‌ها مجبورند یا از طریق مذاکرات صلح و یا در زیر رگبار راکت‌های نیروهای ضد تروریزم دم خودبین پای های شان فشار داده افغانستان را ترک کنند.

شاید این بیانات به نظر بعضی‌ها (مخصوصاً اپرچونست‌های چپ که با اعمال خود ح.د.خ.ا. را نابود کردند و اپرچونست‌های راست که با اعمال خود اسلام را بدنام و مملکت را تسلیم خارجی‌ها نمودند. هر دو گروپ مخرب ترین عناصر خائین به وطن‌اند) فانتازی آید و فکر کنند که من سر کلخ استادم و بخارا را تماشا دارم اما نه اینطور نیست من هنوز به هوش‌ام شرایط آماده است اگر اراده قوی موجود باشد هر چیز امکان دارد. ما صد مرد جنگی کارداریم که سرنوشت، زندگی و دار و نه دارشان با سرنوشت مردم و وطن گره خورده باشد از این رو پیشنهاد میکنم که:

کمیته نجات وطن با اشتراک قوماندانان مکتبی و چریکی از تمام ملیت‌های افغانستان به استثنای اشخاصی که قبلن با ای اس ای و سی آی ای همکاری داشتند و یا اکنون همکاری دارند تشکیل گردد. البته شخصیت‌های مانند جنرال دوستم خیلی در این سناریو مطابقت دارد اما گمان نمی‌کنم که او بتواند خود را از تلک ترکیه رهایی بخشد و راه مردم را در پیش گیرد.

این کمیته بعد از کسب پشتیبانی عام و تام مردم و تمام نیروهای فعال سیاسی و نظامی داخلی به گفته سیاف از مردم بخواهد تا جهت نجات وطن کمرشان را بسته نمایند.

کمیته بعد از کسب پشتیبانی داخلی با ممالک منطقه تماس گرفته پشتیبانی سیاسی، مادی و معنوی‌شان را جلب کند که در نتیجه با استفاده از تمام امکانات و نیروهای دست داشته بتواند طالب وداعش را نابود کرده صلح دایمی را که مردم افغانستان از دیر زمانی در انتظار آن‌اند به ایشان به ارمغان بیاورد البته این وظیفه مقدس و دشوار است اما به گفته سیاف از این که هر روز در اثر حمله انتحاری بمیریم سعادت است که به خاطر وطن و مردم با سربلندی در مرکه آزادی جام شهادت نوشیم.

البته تماس و تقاضای کمک از متحدین منطقوی ما بدین معنی نیست که ما از چنگال یک ابرقدرت که عامل تروریزم است خود را رها و تسلیم ابرقدرت های منطقوی می نمائیم. موضوع فرق دارد. ابرقدرت های منطقوی همه ضد تروریزم اند و به کمال خوشی ما را کمک خواهند کرد البته برای مرحله بعد از تروریزم پلان خاص آن باید قبلن طرح گردد تا تحت‌الحمایه گی دیگری برای ما خلق نکند.

آنچه نوشته‌ام همه نظری است ناشی از انالیز اوضاع ابژکتیف داخلی، جهانی و منطقه وی که توجه هموطنان و مخصوصاً نخبگان امور مربوطه و دل سوز مردم را به آن جلب می‌نمایم.

 پیروز باشید