آیا جنرال عبدالرشید دوستم از حکومت ساقط خواهد شد؟ نوشته‌ی: فروغی

قراین و شواهد به وضاحت نشان می‌دهد که دستان نامریی اما بسیار قدرتمندی، به خاطر دست یافتن به امیال و نیات ناپاک و سودجویانه‌ای، با بکار گرفتن انواع توطیه ها و دسایس، آرزو دارند تا تنش و جنگ در سرزمین ما همواره ادامه داشته باشد.

آنان گاهی درامه‌ی پر از افتضاح احمد ایشچی را بروی صحنه می‌آورند تا اگر ممکن و میسر شود با یک تیر چند فاخته را شکار نمایند و زمانی به رییس جمهور محمد اشرف غنی یاد می‌دهند تا اکت کاکه گی کرده، کمک بلاعوض پنجصد میلیون دالری پاکستان متجاوز را (در داخل کشور هندوستان و در حضور نماینده‌گان کشورهای منطقه و جهان) رد نماید. تا به این وسیله تنش، بی اتفاقی، جنگ و انتحار بیشتر را در کشور ما دامن زده، خود به خواسته‌های شوم و پلیدشان دست بیابند.

این دستان سیاه قدرتمند به‌منظور حفظ و تداومِ تنش و جنگ در کشور، این بار با به راه انداختن درامه ی افتضاح آور احمد ایشچی می‌خواهند به سه هدف مهم دست بیابند: هم جنرال دوستمِ جنگجو، واقعاً ضد تروریزم و نسبت به همه رهبرانِ تنظیم‌ها و احزاب اسلامی، شخصیتی مدنی‌تر و روشن‌بین‌تر را از صفحه‌ی روزگار بزدایند؛ هم گروه کثیری از مردمان شمال کشور را از پیکر دولت لرزان و آسیب پذیر کابل به حاشیه رانده، شمال مملکت را با مخاطرات بیشتر امنیتی مواجه سازند و هم درز بزرگی میان اقوام شریف و زحمتکش اوزبیک و ترکمن ایجاد نموده، در سایه‌ی اختلافات میان آنان به حاکمیت مافیایی‌شان ادامه دهند.

اگر بی‌طرفانه به دنبال این‌چنین قراین و شواهد برآییم، به‌آسانی در می‌یابیم که این دستان نامریی قدرتمند از چهار دهه به این‌سوست که به شیوه‌ها و بهانه‌های رنگارنگ، آتش نفاق و جنگ را در افغانستان شعله‌ور نگه‌داشته همواره خود از میان سود برده‌اند و ما فقط تاوان گزاف تحقق این بهانه‌ها و توطیه های شوم شان را پرداخته‌ایم ــ فقط ما مردم افغانستان.

از حقایق نمی‌توان چشم پوشید. مگر کلان‌ترین بهانه‌ی آنان هجوم شوروی سابق در افغانستان نبود؟

بلی بود. آنان به بهانه‌ی جنگ در برابر تجاوز ارتش سرخ شوروی، جهاد و جهادگران را بمیان آوردند که نتیجه‌ی آن، کشتار بی‌رحمانه‌ی هموطنان بی‌گناه ما از هر دو سوی جنگ، آواره شدن میلیون‌ها افغان، ویرانی شهرها بخصوص ویرانی شهر کابل و مولتی میلیونر شدن چند سرکرده، قوماندان و رهبر جهاد بود و بس. تاوان گزاف تحقق این بهانه را تا امروز مردم ما می‌پردازند ولی سودش را همان سرکرده‌گان جهاد و دستان نامریی قدرتمند بردند که هم حریف بزرگ شان شوروی سابق را لنگ خاک کردند، هم دین مبارک اسلام را بدنام نمودند و هم کیسه‌های شان را پر از زر کردند.

پس از رسوا و بدنام کردن جهاد و جهادگران در افغانستان، بازهم همان دستان قدرتمند نامریی، به بهانه‌ی سرنگونی دیکتاتوران اسلامی و تحقق و برپایی دموکراسی نوع غربی در کشورهای اسلامی، سازمان‌های تکفیری افراطی‌تری را به وجود آوردند تا هم حضور سیاه و سودجویانه‌ی شان را در منطقه مسلم سازند و هم از دین مبارک اسلام سیمای خشن و هولناکی به جهان ارایه نمایند.

تاوان گران تحقق این بهانه را بازهم مردم پرداخته‌اند و هنوز هم می‌پردازند ــ مردمان بی‌گناه کشورهای اسلامی و در سرزمین ما مردمان ساده دل و بی‌فکر خود ما.

حالا درین مورد خاص، پرسش ایجاد می‌شود که: آیا در چنین شرایط حساس و آسیب پذیر مملکت، که از اثر سیاست‌های نابخردانه‌ی حکومت‌های مافیایی، قومگرایی و تنظیم پرستی مقدم‌تر از هر مسأله ی ملی برای اتباع کشور شده است، چاق کردن قضیه‌ی احمد ایشچی و بالفرض ساقط کردن جنرال عبدالرشید دوستم از حکومت، یک عمل قصدی و آگاهانه برای افزایش تنش در کل کشورــ بخصوص در ولایات شمال افغانستان نخواهد بود؟ که حتماً هست.

جنرال عبدالرشید دوستم بخواهید یا نخواهید هم از پشتوانه‌ی قومی و هم از پشتوانه‌ی سیاسی ــ سازمانی برخوردار است. دوستم نه همانند اشرف غنی، حامد کرزی و برخی دیگر از قدرتمندان حکومت وحدت ملی، دیسانت شده از امریکا، از بیخ بته و بدون پشتوانه‌ی حزبی، سیاسی ــ قومی‌ست؛ بلکه در کوره‌های داغ جنگ بزرگ شده، گروه کثیری از مردم در عقبش در حرکت‌اند؛ و مهم‌تر از همه رهبر و بنیان‌گذار حزب نیرومندی است که هم در انتخابات هردو رییس جمهور نقش برجسته داشته و هم در مبارزه علیه تروریستان و آدمکشان.

به باور من آنکه نقش دوستم را در اوضاع حساس و آسیب پذیر کنونی کشور نادیده گرفته، طرفدار چاق کردن و دامن زدن بیشتر قضیه‌ی مفتضح احمد اینچی است، یا خودش را به کوچه‌ی حسن چپ میزند و یا آگاهانه به اشاره و دستور همان دستان نامریی سیاه، خواهان ادامه‌ی تنش و جنگ در افغانستان می‌باشد.

آنچه این مسأله را بیشتر سیاسی و تنش افزایی محض نشان می‌دهد، برخورد عجولانه، بی‌سابقه و یکدست قدرتمندان حکومتی، برخی نهادها و رسانه‌های وابسته، سفرای کبار برخی کشورهای غربی، نماینده‌ی اتحادیه‌ی اروپا و حتا وزارت امور خارجه امریکاست که همه همصدا باهم مثل اینکه این اولین و آخرین بی‌قانونی و جنایت در افغانستان باشد، خواهان بررسی قضیه و حتا خواهان به تعلیق درآوردن وظیفه‌ی رسمی جنرال عبدالرشید دوستم معاون اول رییس جمهوری شده‌اند.

اگر تاریخ چهار دهه انقلاب، جنگ و جهاد در کشور را صادقانه مرور نماییم، ده‌ها پرونده‌ی جدی‌تر، جنایت‌کارانه‌تر و خون‌بارتر از قضیه‌ی ایشچی را می‌یابیم که بهتر است اول به آنان پرداخته شود تا هم عدالت انتقالی برقرار شود و هم به جنگ و جنایت در کشور خاتمه داده شود.

مگر امریکاییان، سفرای کبار کشورهای غربی و قدرتمندان دولت مافیایی وحدت ملی آنانی را که پولیگون‌ها برپا کردند، قوماندانان و رهبرانی را که رقص مرده سازمان داده، میخ‌ها بر سرها کوبیدند و سینه‌های زنان جوان را بریدند نمی‌شناسند؟ که می‌شناسند؛ ولی هرگز در اندیشه‌ی به محاکمه کشاندن آنان نشده‌اند؟

آیا امریکاییان، اروپاییان و رهبران حکومتی، غاصبان ده‌ها هزار جریب زمین دولتی و دزدان و فاسدان میلیونی دولتی را نمی‌شناسند؟ که می‌شناسند؛ اما هیچ‌گاهی نیت گرفتاری آنان را نداشته‌اند.

دور نمی‌رویم، نزدیک؛ هرگاه هدف نه تنش افزایی بلکه تحقق یکسان قانون است، چرا پیش از احضار جنرال دوستم، جناب فاروق وردک وزیر معارف پیشین را به محکمه احضار ننموده و در مورد هزاران باب مکتب خیالی و میلیون‌ها شاگرد و معلم خیالی از ایشان تحقیق نمی‌نمایند؟ مگر امریکاییان خودشان این دزدی صدها میلیون دالری را افشا و برملا ننموده‌اند؟

یا چرا از حامد کرزی رییس جمهور پیشین نمی‌پرسند که همان هلیکوپترهای مشکوکی که جنگجویان مشکوک را در شمال افغانستان پیاده می‌کردند، به کدام پادگان نظامی تعلق داشت و کدام جنگجویان را به شمال گسیل داشته‌اند؟

یا چرا محترم ظاهر قدیر دستیار رییس ولسی‌جرگه را به دادگاه عالی نخواستند تا اسناد موثق دست داشته‌اش را درباره‌ی دست داشتن مستقیم شورای امنیت ملی و شخص حنیف اتمر در پیاده کردن و تقویت داعش در ننگرهار به محکمه ارایه می‌کردند؟

و یا اینکه چرا به فریادهای معاون اول رییس جمهور پاسخ نداده، قضیه توطیه ی غورماچ را که در نتیجه‌ی آن چندین محافظ و سرباز معاون اول جان باخته ولی خودشان جان به‌سلامت بردند، به بررسی جدی نگرفتند؟

ازین همه شواهد و قراین به‌آسانی می‌توان استنباط نمود که، چاق کردن قضیه‌ی احمد ایشچی فقط و فقط سیاسی، از قبل سازمان یافته و به‌منظور ایجاد تنش و آشوب بیشتر در کشورــ بخصوص در شمال افغانستان است و بس؛ که امیدوارم مردم ما بیداری‌شان را حفظ نموده، به حاکمان نفاق افگن حکومتی و حامیان سودجو و استعمارگر خارجی‌شان اجازه ندهند تا از هر موقعیتی برای ادامه‌ی آشوب‌ها و حفظ منافع آزمندانه‌ی شان استفاده نمایند.

به باور من بر رییس جمهوراست تا از آن قدرت تفکر خدادادشان سود جسته، تصمیمی نگیرند تا اسباب آشوب‌ها و تنش‌های بیشتر در کشور را فراهم نماید.