حفیظ الله امین به حیث یک چهره مشکوک نزد جناح پرچم ح.د.خ.ا. مظنون به ارتباط با سی.ای.ای. بود. سابقه او در دوران تحصیل در امریکا و ریاست اتحادیه محصلان در پوهنتون کولمبیا، بعداً روابطش با (ایشیا فوندیشن) و نقش منفی‌اش در درون حزب شکوک و شبهات را به‌سوی درک حقایق سوق می‌داد.

 امین در جناح خلق ح.د.خ.ا.بامهارت توانست خودش را مورد اعتماد مرحوم نور محمد تره کی منشی عمومی حزب قرار داده مدارج پیشرفت در داخل حزب را به‌سرعت بپیماید، او عضو کنگره مؤسس حزب نبود اما توانست به حیث چهره دوم در جناح خلق نقش ایفا کند و شاخه نظامی آن را به خود اختصاص دهد.

 طرح‌ها و شعارهایش در داخل حزب همیشه انگیزنده شدت اختلافات بود، او در داخل حزبی که بر بنیاد مبارزه طبقاتی فعالیت می‌کرد طرح طبقاتی داشت (نور محمد تره کی فرزند چوپان و ببرک کارمل جنرال زاده است، خلقی‌ها فرزندان رنج و محنت طبقاتی و پرچمی‌ها اشراف زادگان‌اند) این شعارها در نوشته‌ها، میتینگ‌ها و تظاهرات پیوسته تکرار می‌شد و او هیجان تفاوت طبقاتی مطروحه‌اش را وسیله حمایت خلقی‌ها از خودش می‌دانست.

 پس از تأمین وحدت هردو جناح حزب در سرطان سال ۱۳۵۶ امین از وحدت تشکیلاتی سازمان نظامی جناح خلق و برخی کادرهای ملکی مصروف باکار نظامی طفره می‌رفت. در یکی از جلسات کمیته حزبی شهر کابل که گزارشات توحید و انسجام سازمان‌های حزبی ارائه می‌گرد‌ید (دران وقت شرعی جوزجانی از جانب جناح خلق داکتر نجیب الله شهید از جناح پرچم کار این جلسات را اداره می‌کردند)، بعد از ارائه گزارشات در مورد ادغام سازمان‌های حزبی شرعی جوزجانی از پیشرفت کار اظهار رضائیت کرده گفت: پروسه وحدت حزب به‌سرعت و درست پیش می‌رود اما هنوز یک خط سیاه در درون حزب وجود دارد که در تکمیل این کار سنگ اندازی می‌کند (منظور شبکه امین بود).

 سرکشی امین از توحید سازمان‌های نظامی حزب باعث ناخوشنودی مقام رهبری بود. مرحوم نور محمد تره کی در زمستان همین سال اعلامیه‌ای بنام «اعلامیه نور محمد تره کی» در داخل حزب نشر کرده و در سازمان‌های حزبی قرائت شد، در اعلامیه گفته شده بود که نور محمد تره کی به هیچ دسته بندی حزب تعلق نداشته منشی عمومی حزب می‌باشد (منظور ازین دسته بندی باند امین بود).

 حزب برای به انزوا کشانیدن امین یک دست عمل می‌کرد شاید اقدام خودسرانه قیام نظامی هفت ثور یکی از عوامل پیش گیرنده و تغیر دهنده وضع درون حزبی به نفع خودش بوده باشد.

 امین در خارج از حزب گروپ تروریستی تشکیل داده و رهبری آن را به دست یک هرزه گرد بنام (عارف عالمیار) مشهور به (عارف ژیدو) سپرده بود که اجرای یک سلسله ترورها غرض زمینه سازی قیام نظامی توسط همین گروپ اجرا می‌شد.

 امین که در حصول قدرت به اعمال کودتایی اتکا داشت به شیوه‌های تروریستی امریکایی می‌خواست موانع این عمل را ازسر راهش بردارد. او برای پیشبرد فعالیت‌هایش به جمع آوری اسناد، شانتاژ و تهدید می‌پرداخت.

 شاه زمان وریز استانیزی یک‌تن از ژورنالیستان (مدیر مسئول مجله لمر) در کتابش بنام «سهل انگاری محمد داود و کودتای هفت ثور» می‌نویسد: که امین از وی تقاضای سندی را نموده بود که «نور محمد تره کی از دارالتحریر شاهی ماهانه شش هزار افغانی به دست میاورد» اما او از سپردن سند امتناع ورزیده زندانی شد، او در زندان این سند را به امین فرستاده آزاد گردید، ستانیزی در جای دیگر می‌نویسد:«شبی در منزل گل احمد فرید رئیس دفتر نور احمد اعتمادی صدراعظم سابق بود که امین هم به آنجا آمد (گل احمد فرید علاقه‌مندی به جناح خلق داشت)، جروبحث روی تحول و انقلاب صورت گرفت امین گفت میر اکبر خیبر مخالف انقلاب است وی طرفدار آن نیست که پرچمی‌ها از راه کودتا یا مداخله نظامی قدرت را به دست آورند، اگر ما راه لینین یا میر اکبر را تعقیب کنیم پنجاه سال دیگر به کار است تا جامعه ما از حالت موجوده نیمه فیودالی خارج شود و داخل مرحله کاپیتالیسم گردد، در شرایط موجوده برای به دست آوردن قدرت دولتی یگانه راه کودتا و مداخله نظامی می‌باشد.» ص.۲۵-۲۴

 نویسنده می‌گوید در بحثی که پیرامون به دست آوردن قدرت صورت گرفت گل احمد فرید در مورد کارمل پرسید امین بوی گفت «ببرک تا آن وقت وجود نخواهد داشت» ص ۲۶

 زنده یاد دکتور اناهیتا راتب زاد در اولین پلینوم بعد از شش جدی حزب در تالار قصر چهل‌ستون گفتند که ترور رفیق خیبر توسط باند امین اجر شده است.

 بجای ببرک کارمل پیلوت گران که از لحاظ جثه و چهره شباهت زیاد به مرحوم کارمل داشت در شام یک روز در مقابل بلاک رهایشی ببرک کارمل به‌اشتباه آنکه کارمل است ترور شد.

 سلسله فعالیت‌های تروریستی به‌سرعت پیش می‌رفت. قیل از ترور میر اکبر خیبر، در زمستان سال ۱۳۵۶ گروه تروریستی امین علی احمد خرم وزیر پلان حکومت داود را ترور نمود، اجرا کننده این قتل شخصی بنام (مرجان) از دشت ارچی کندز بود. شام همان روز کریم میثاق مسئول امور مالی حزب (محمد آصف دین) یکی از کادرهای جناح پرچم را که سابقه معلمی در کندز داشت و سازمان‌های حزبی آن ولایت را می‌شناخت با دادن یک مقدار پول هدایت داد والگائی کرایه کرده تا شب خود را به کندز برساند و به سازمان‌های حزبی بگوید که مرجان عضو حزب ما نیست. بنا بر نفوذ حزب در وزارت داخله پولیس نتوانست ثابت سازد که مرجان عضو حزب است.

 منظور امین ازین ماجراجویی‌ها مواجه ساختن دولت داود خان با حزب بود تا بهانه‌ای برای کودتا آن‌هم بدون تصمیم رهبری حزب به دست آورده به قیام نظامی خود سرانه اقدام کند. چنانچه بعد از ترور میر اکبر خیبر و مارش مراسم خاک‌سپاری وی رهبری حزب بدون امین زندانی شد و امین اقدام به قیام نمود او بعد از دادن دستور قیام نیمه روز هفت ثور خود را به پولیس تسلیم کرد.

 پس از قیام نظامی هفت ثور امین خود را قوماندان سپیده دم انقلاب لقب داده با گرفتن مراجع کلیدی نظامی در پی تطبیق پلان‌های بعدی‌اش شد.

 هدف و منظور امین به حیث یک گماشته سی.آی.ای. به داخل حزب تضعیف و انفجار درونی حزب بوده این نقش را به‌خوبی اجرا می‌کرد. او در اولین فرصت به تصفیه رهبری جناح پرچم از حزب پرداخت و ببرک کارمل را با عده‌ای از رهبران آن جناح از بیروی سیاسی اخراج و به حیث سفرا به خارج فرستاده بخش دیگر هیئت رهبری و کادرهای ملکی و نظامی آن را به شمول کادرهای سازمان‌های جوانان وزنان زندانی، شکنجه و اعدام نمود، درحالی‌که قسمت دیگر کادرها و صفوف آن جناح به مخفی گاه‌ها رفته فعالیت مخفی را علیه این باند تبهکار آغاز کردند.

 در دور دوم تصفیه حزبی گروپ داکتر کریم زرغون را که مربوط جناح خلق بود تحت ضربه درآورده او را با برخی کادرهایش اعدام و قسمت دیگرشان را زندانی و شکنجه نمود. بعداً اقدام به ضربه زدن به بدنه اصلی جناح خلق کرده نور محمد تره کی را با گروهی از کادرها به قتل رسانید و باقیمانده‌ها را به زندان افگند حتی خانم کهن سال و بیمار تره کی را نیز زندانی ساخت.

 آخرین نشانه امین در کار تصفیه حزبی صالح محمد زیری و دستگیر پنجشیری اعضای بیروی سیاسی بود که زیر نام (کنجکی ها) تحت تعقیب قرار داشتند ولی به گرفتاری آن‌ها نارسیده به اثر هجوم عساکر شوروی به قتل رسید. (امین می‌گفت این رفقا در گوشه‌های کاغذ هدایات و دساتیرشان را به پیروان شان می‌نویسند ازین جهت آن‌ها را کنجکی‌ها نام مانده بود.)

 همه فعالیت‌های بیرون و درون حزبی امین توطئه‌های بود معطوف به زیر ضربه درآوردن حزب، پارچه‌پارچه ساختن آن از طریق راندن، کشتن و زندانی ساختن بالخصوص منشی‌های عمومی هردو جناح و اعضای مؤسس حزب تا نقش و موثریت حزب را در حیات ملکی و نظامی تضعیف نموده حزبی را که خار چشم امپریالیسم امریکا بود اولاً با یک اقدام کودتایی قبل از وقت و ثانیاً با تصفیه‌های خونین پی‌درپی از صحنه سیاسی کشور محو ساخته با یک عمل دیگر یعنی تفاهم با پاکستان و حکمتیار به حیات آن خاتمه دهد.

 کشتارهای جمعی و گورهای دسته‌جمعی مردمان بی‌گناه که کشور را به ماتم‌سرای مرگ مبدل کرده بود پلان دیگری برای انگیزش مردم غرض انحراف تحول آغاز شده از مسیر مثبت آن بود تا مردم به مقاومت برخیزد. سی. آی. ای در پشاور توسط تنظیم‌های ایجادشده در آنجا به آتش این خیزش‌ها دامن می‌زد. گویا امین در کابل و سی. آی.ای در پشاور موازی باهم عمل می‌کردند.

 پلان سپرده شده سی.آی.ای. برای امین باعث کشانیده شدن پای عساکر روسی به افغانستان شد، همه اسناد افشا شده سی.آی.ای. نشان می‌دهد که امریکا جداً خواهان تحریک شوروی برای فرستادن عسکر به افغانستان بود تا آن را درین جا زمین‌گیر ساخته با گرفتن انتقام شکست در جنگ ویتنام به حریف قدرتمند دوران جنگ سرد ضربه کاری وارد نماید.

 بر طبق نوشته کتاب جنگ اشباح امین پنج بار در خزان همان سال با سفیر امریکا ملاقات کرده بود و بعد از هر ملاقات به مقامات شوروی پیشنهاد فرستادن عسکر به افغانستان را می‌کرد.

 وقتی حزب با تصفیه‌های خونین در عرصه نظامی و ملکی سخت تضعیف شده فرار از قطعات نظامی شدت گرفته و فعالیت مخالفین مسلح با تحریک و حمایت امریکا، پاکستان و عربستان سرتاسر کشور را در نور دیده بود، جانب شوروی با در نظر داشت سرحد طولانی مشترک با افغانستان و پلان‌های خطرناک (امین - سی.آی.ای.) به برخی تدابیر اقدام ورزید تا از سقوط افغانستان به دست بنیادگرایان و تروریست‌های مورد حمایت امریکا جلوگیری به عمل آید، ازجمله هیئتی به ریاست پینی ماریوف مُسئول شعبه روابط بین‌المللی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی به افغانستان آمد تا امین را تشویق به ایجاد یک حکومت با پایه‌های وسیع سازد، زیرا اندروپوف رئیس کی.جی.بی. یادداشتی به برژنف نوشت که «پس از کودتا علیه تره کی و قتل او اوضاع در حزب و دولت و اردو... بحرانی شده است وهم چنین علایمی از تغیر تمایل امین به‌سوی غرب حکایت دارد... از سوی دیگر امریکا با دستیابی به پایگاه‌های نظامی در افغانستان قادر خواهد بود راکت‌های پرشنگ را در مرزهای جنوبی شوروی که از لحاظ دفاع هوایی ضعیف است مستقر سازد» ص ۴۸

 قدوس غوربندی در کتابش بنام «نگاهی به تاریخ ح.د.خ.ا. (حزب وطن)» می‌نویسد ما دروازه غرب را از طریق پاکستان کوبیدیم. این خود بازگو کننده پلان امین در مورد سپردن کشور به پاکستان و بنیادگرایان و امریکا بود چیزی که همین اکنون ادامه دارد.

 امین درک می‌کرد که در حکومت با پایه‌های وسیع شخصیت‌های سیاسی رژیم شاهی چون نور احمد اعتمادی و محمد موسی شفیق و دیگران نقش اساسی خواهند داشت ازین جهت به‌سرعت به قتل آن‌ها اقدام کرده طرح شوروی را خنثی ساخت.

 در کتاب اسناد لانه جاسوسی آمده است:«طبق گذارش، شوروی‌ها زمانی در صدد توسعه پایگاه سیاسی رژیم کابل برآمده بودند تا بدین‌وسیله اغتشاشات را سر کوب نمایند اکنون این پایگاه را بسیار محدود و حتی به باریکی نوک مداد یافته‌اند».

 اسناد استخباراتی امریکا توسط ایرانی‌های که سفارت امریکا را در تهران اشغال کرده بودند بنام «اسناد لانه جاسوسی» در چندین جلد طبع شده جلد ۲۱ آن مربوط به افغانستان می‌باشد.

 شعبه سی.آی.ای.در سفارت امریکا مقیم کابل طی گزارشانی به دفتر منطقوی اش مقیم سفارت امریکا در تهران در باره رهبران حزبی گزارشات بد نام کننده و جعلی می‌فرستاد اما در مورد حفیظ الله امین چنین نوشته بود:«...در سال ۱۹۷۹ ما سرگرم یکی از تمرین‌های عادی مواد لازم برای تشخیص هویت رهبران بودیم ما امین را در فهرست مربوطه نه گنجانیده بودیم، همچنین پی بردن به این مطلب در جریان صحبت با این مرد دوستانه بسیار دشوار بود ...در هر چیزی که او می‌گفت معقول جلوه می‌کرد و چهره مردی را نشان می‌داد که می‌توان با او بحث منطقی کرد و به تفاهم رسید...» ۴۱۹ جلد ۲۱

 وقتی سی.آی.ای. به گفته خودش یک کمونیست را مرد دوستانه با گفته‌های معقول و منطقی و قابل رسیدن به تفاهم معرفی می‌کند و دیگران را به باد اتهامات می‌گیرد معلوم است که او عنصر ریزرف شده خودش می‌باشد.

 «سندی در دهلی منتشر شد که نشان می‌داد امین وقتی در دانشگاه کولمبیا در نیویارک درس می‌خواند با ایشیا فوندیشن در تماس بود. موسسه ایشیا فوندیشن با سی.آی.ای. ارتباط داشت» جنگ اشباح ص ۴۶

 «همچنین کی.جی.بی.از جریانات اوضاع افغانستان آگاهی چندانی نداشت. مثلاً در باره ملاقات امین با امریکایی‌ها اطلاع داشت، اما از محتوی گفتگوها چیزی نمی‌دانست» ایضا ص ۴۸.

 پیروان امین حالا هم از امریکا و اعمالش در افغانستان جداً حمایت می‌کنند. یک‌تن از پیروان باوفای امین که در بحث‌های سیاسی تلویزیونی زیاد شرکت می‌کند باری در تلویزیون طلوع نیوز گفت:«بعد از خدا و پیغمبر امریکا بر ما مهربان است»

 با آن چنان وضع در حاکمیت افغانستان و سرحدات جنوبی شوروی وقت منافع شوروی مثل روسیه امروز ایجاب می‌کرد تا در جنوب سرحداتش بنیادگرائی و تروریسم باعث تهدید آن نگردد، ازین جهت بروی یک استراتژی مربوط به خودش به افغانستان قشون کشید و برای ۱۴ سال مانع رسیدن امریکا به تأسیس پایگاه‌های نظامی درین جا شد ولی با فروپاشی آن حالا امریکا به کاخ آرمان‌هایش دست یافته بر این سرزمین به‌زور بی ۵۲ و مادر بمب و بمب افگن های بی‌سر نشین حکم میراند.

 با تغیر جو سیاسی- نظامی جهان و منطقه امریکا همچون حفیظ الله امین راه مذاکرات را از پاکستان و ممالک عربی حامی تروریستان پیش گرفته می‌خواهد در مقابل سیاست ۴۰ ساله پاکستان و بنیادگرائی زانو بزند.