از اهریمنست آنکه زو شاد نیست 

دل و مغزش از دانش آباد نیست

"فردوسی"

شب ششم جدی سال ۱۳۵۸، زندگی و سلطه جنایتکاری ختم شد که از روز هفتم ثور با کشتار ظالمانه رییس جمهور داوود وفامیلش، صفحه جنایتکارانه را در تاریخ کشور گشوده بود. بنابر ارقام رسمی و آنهم انتشار یافته توسط دستگاه اطلاعاتی خودش در مدت کمتر از دوسال بیش از دوازده هزار هموطن  شامل پیرمردان، جوانان و حتی اطفال را در پولیگونها به قتل رسانیده و با افتخار لیست حاوی شهرت آنها را بر دیوارهای وزارت داخله آویزان نمود و بیش از بیست هزار دیگر را در زندان های سرتاسر کشور به انتظار مرگ نشانیده بود. او تعداد بیشماری دیگری را چنان سر به نیست کرد که با گذشت چند دهه اثری از آنها بدست نیامد. هموطنان بیرون از زندان نیز با بیرون شدن از خانه، امید بازگشت به خانه را نداشتند و در صورت رسیدن به منزل، بازهم ترس ربودن شبانه خواب را بر آنها حرام ساخته بود. این واقعیت عینی کشور بود قبل از ششم جدی ۱۳۵۸ و آنهم بدون کوچکترین مبالغه.

با مرور بر کردار واعمال ددمنشانه حفیظ الله امین میتوان گفت که بر علاوه وظیفه و دستوری خاصی را که در کشاندن جامعه بسوی بحران داشت؛ از لحاظ روانی شخص بود عقده مند، بی رحم، بی عاطفه و مبرا از مروت.

نخستین حمله او بر اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود که با همراهی دوسه مخبر ونوکر تشنۀ قدرت و معامله گر (سلیمان لایق و غوربندی)، خواست اولین موانع را که  درمقابل اقدامات غیر اصولی وغیرحزبی او بود از سر راه بردارد و برای این منظور صدها پرچمی را تیرباران کرد و هزاران دیگر را روانه زندان. سپس به دامن زدن اختلافات مذهبی دست یازید وشعار «سر یی زما او مال یی ستا» را عملی نمود.

حفیظ الله امین با تحقیر معتقدات مردم وبا بگیر وبند سران قوم و عناصر با نفوذ مذهبی قصداٌ و عمداٌ  به تحریک بیشتر مردم پرداخت ودر مناطق مختلف کشور قبرهای دستجمعی را برپا ساخت؛ جنایت ارتکاب یافته به دستور او در قریه کرهاله کنر به شیوه پلپوت یک نمونه کوچک آن است. حوادث هرات، چنداول و بالاحصار کابل، کشتار های بی حساب  را در قبال داشت.

 حفیظ الله امین با گذاشتن بالشت بر دهن استادش شاد روان نورمحمد تره کی که به برکت حمایه و پشتیبانی او بر همه امور حزبی و دولتی مسلط گشته بود و برای ابراز ارادت، بر دستانش بوسه میزد و با القاب گوناگون او را توصیف مینمود؛ انتهای بیرحمی و شقاوتی را که در تاریخ مانندش کمتر دیده شده است؛ ثبت تاریخ نمود.

حفیظ الله امین خود نیز از القاب گوناگون چند سطره لذت  میبرد و شعارش این بود که "میم زبر ما، دا قدرت ټول زما". تهیه فیلم از کارنامه هایش و آنهم  با اشتراک خودش، نمونه از موجودیت عقده های روانی بی پایان او بود. درحال یادآوری از آن روز های دشوار و بگیر وببند دوران سیاه، برای بازماندگان تمام قربانیان جنایت امین و امین و امینی ها تسلیت عرض مینمایم

* * *

تحقیر دین اسلام و معتقدات مردم، عملکرد روز مره امین بود. نمونه کوچک آن این ویدیو کوتاه است

https://www.youtube.com/watch?v=0BwoGuTt4F4&feature=youtu.be