این جمله پس از رویدادهای دهشت افگنی در پاریس و دیگر جاها، بارها و بارها از زبان دانایان کار آزموده سیاسی در سراسر جهان شنیده می‌شود. منظور آن نیروی‌های افراطی و بنیادگرای اسلامی است که چندین دهه پیش با حمایت کشورهای غربی و سازماندهی برخی از کشورهای اسلامی پا بمیدان سیاست گذاشتند و با کار نامه‌های خونین خود پشت بشریت را به لرزه در آوردند. جنگ‌های پیاپی در این سال‌ها، فروپاشی دولت‌های مستقر و شدت یافتن مذهب و اتنیک گرایی در سرزمین‌های اسلامی، موج مهاجرت‌های کتلوی ناشی از ناامنی و خشونت، فقر اقتصادی و ویرانی شالوده‌های اجتماعی در کشورهای جنگ زده، ناآرامی‌های امنیتی و تنش‌های تهدید آمیز در پهنه روابط بین‌المللی پیش از همه این پرسش را مطرح نموده که چرا چنین شد و مسبب این همه بحران‌ها و خونریزی‌ها کی ها اند؟ محمد البرادعی برنده جایزه صلح نوبل و دیپلومات شناخته شده مصری در همین تازه گی ها ضمن مصاحبه‌ای پدیده‌های ناگوار کنونی را پیامد مدیریت بد غرب در سال‌های گذشته در خاور نزدیک دانسته و با انتقاد از نزدیکی و همکاری گسترده آن با دیکتاتوری‌های منفور و ضد مردمی پرسید: " کی ها اسلام را وارد سیاست نمودند؟ آن‌ها مجاهدین را در افغانستان در خدمت خویش گرفتند ولی سپس این نیروهای جهادی به تنهائی کار خویش را به‌پیش بردند. در سوریه نیز آن‌ها سعی نمودند تا چیزی شبیه " شورشیان میانه رو " را ایجاد نمایند، ولی در آنجا هم این گروه‌ها به افراطیون پیوستند. این سیاست که دیگران را نمی‌دید یک طرفه بود." داوود کامل نویسنده الجزایرئی هم چند روز پیش در مقاله‌ای در نیوریارک تایمز در همین رده نوشت که مادر داعش، تهاجم ایالات متحده امریکا بر عراق و پدر آن عربستان سعودی و سکتور صنعتی ـ مذهبی آن کشور می‌باشند. امروز در غرب همه به این گفته باور دارند و می‌دانند که تعرض خود سرانه ایالات متحده امریکا باوجود هوشدار های برخی از کشورهای اروپائی بر عراق، زمینه‌های پیدایش داعش و مذهب گرایی شیعه و سنی را فراهم نمود و آتش درگیری‌ها را در میان مسلمانان دامن زد. بیشترینه نویسنده گان و روزنامه نگاران اروپائی عربستان سعودی را گهواره فکری دهشت افگنی دولت اسلامی عراق و شام خوانده و از حکومات خود سخت انتقاد می‌کنند که چگونه با این کشور با مدارا برخورد می‌کنند و حتا با شرکت دادن آن در مجامع ویژه بین‌المللی چون نشست فرجامین روسای دولت‌ها و حکومت‌های گروه بیست در ترکیه، زمینه‌های سهمگیری آن را در تعین اجندای سیاست جهانی مساعد می‌سازند. از دید آن‌ها سرزمین سعودی بر مبنای روحانیتی استوار است که اسلامیزم سلفی را تولید می‌نماید، مشروعیت می‌بخشد، انتشار می‌دهد، تبلیغ می‌کند، از آن دفاع می‌کند و سر انجام داعش و گروه‌های مشابه آن را تغذیه می‌نماید. تمویل و صدور اسلامیزم رادیکال در واقعیت چیزی شبیه کفاره ایست که بخش بانفوذ هفت هزار شهزاده تجمل پرست سعودی در همدستی با روحانیت وهابی برای پوشاندن رفتار و کردار ناشایسته و اسلام ستیز خود می‌پردازند تا از یکسو در اذهان مسلمانان جهان محفوظ بمانند و از سوی دیگر خدشه‌ای بر سلطه میراثی آن‌ها وارد نگردد. پیآمدهای چنین طرز تفکر و سیاست، برای جهان اسلام و به‌ویژه مسلمانان افغانستان خونبار و زیان آور بوده و هنوز هم است. آن‌همه افراطیونی که از سراسر کشورهای اسلامی در کشور ما جمع شدند، تربیه دیدند، تجهیز شدند، خون ریختند و دهشت افگندند، اینک به " مرغانچه " های خود بر گشته‌اند. در هر جایی که رویداد خونینی در می‌گیرد، دیده می‌شود که سازماندهندگان اثر گذار آن، همان " مرغانی " بوده‌اند که دوره‌ای را در افغانستان سپری نموده‌اند. اکنون جهان در برابر دهشت افگنی بسیج گردیده و مردمان آن خواهان مبارزه قاطع بر علیه این پدیده زشت می‌باشند. برای نخستین بار است که چنین چانسی برای ریشه کن ساختن تروریزم مبتنی بر بنیاد گرایی دینی فراهم گردیده و غرب بدین گونه نمی‌تواند از آن به‌مثابه ابزاری در راه بر آورده ساختن مقاصد سیاسی و استراتیژیک خود استفاده کند. عربستان سعودی نیز با نگرانی دریافته که اکنون وضع تغیر نموده و انتقاد جهان بر سیاست و عملکردش شدیدتر شده است. از همین رو در فعالیت‌های سیاست خارجی آن در هفته‌های پسین تلاش‌های برای ترمیم حیثیت سیاسی و جلو گیری از تعارض رسانه‌یی و دپیلوماتیک سایر کشورها بچشم می‌خورد. توافق سعودی برای " گفتمان سوریه ", سهمگیری در " گروپ بین‌المللی حمایت سوریه ", گرد هم آوری و تدوین لست " مخالفان رژیم سوریه " نشانه‌های از آماده گی آن برای همکاری سیاسی است. منصور سلطان الترکی سخنگوی وزارت داخله عربستان در همین تازه گی ها به ژورنالیست‌های بیرونی بیان نمود که عربستان سعودی خود آماج داعش است و نیروهای امنیتی آن کشور قانون انفاذ شده سال قبل را در مقابله با تروریزم به‌شدت رعایت می‌کنند. بر اساس این قانون نه تنها شرکت در" جهاد " جرم است بلکه تبلیغ آن به‌خصوص در رسانه‌های اجتماعی نیز قابل مجازات می‌باشد. به گفته الترکی عربستان قوانین مالی خود را چنان تشدید نموده است که انتقال پول به داعش به‌سختی ممکن خواهد بود. آموزش ضد تروریزم نیروهای امنیتی عربستان به‌طور سیستماتیک برای یک ماه در سال هم از زمره اقدامات سودمند تازه است. شهزاده محمد ابن نواف سفیر کبیر عربستان سعودی در انگلستان هم در مقاله‌ای در روزنامه " تلگراف " ناراحتی خود را از اینکه کشورش بنا بر کارنامه‌های " داعش " در نقطه محراق افکار عامه جهان قرار گرفته است ابراز نمود. همکاران او به‌طور غیررسمی سندی را به ژورنالیست‌های تلگراف نشان دادند که " طرح استراتیژیک ریفورم " در زمینه کار با رسانه‌ها به خاطر بهبود بخشیدن شهرت آن کشور در نقض " حقوق بشر " و " حقوق زن " با حفظ خصلت تئوکراتیک و محافظه کارانه دولت اسلامی آن رویدست است. عبدل الجبیر وزیر خارجه عربستان سعودی نیز در هر فرصتی بیان می‌دارد که کمبود دموکراسی و حقوق به‌طور حتمی عامل دهشت افگنی نبوده و نظام سعودی و سلفی گرایی هم منشأ ایدیالوژی افراطی نیستند. او از رویدادهای تروریستی در ایالات متحده و کشورهای اروپائی یاد نموده و خاطر نشان می‌سازد که دولت سعودی سه صد سال پیش از امروز تأسیس گردید و در درازنای دو صد و هفتاد سال تروریست‌های سعودی وجود نداشت. اگر این ایدیالوژی افراطی و خشن بود پس چرا در این مدت دراز به‌صورت مسالمت آمیز دوام نمود؟ البته این وزیر نمی‌تواند به یاد بیآورد (او در آن زمان پانزده ساله بود) که چهار دهه پیش بزرگان خانواده سلطنتی او تصمیم گرفتند تا افراطیونی را به خاطر سر کوبی جنبش‌های دموکراتیک و آزادیخواه آموزش ایدیالوژیک بدهند و برای جهاد به هر نقطه‌ای بفرستند که بدبختانه افغانستان نخستین میدان عملکرد آن‌ها بود. امروز هم دهشت افگنان اسلامی در کشورهای غربی و دیگر جاها متأثر از همین گونه دید ایدیالوژیک ایست که طی چهل سال اخیر به‌طور منظم و سیستماتیکی اشاعه گردیده است. مذهب گرایی شیعه و سنی هم در واقعیت انگیزه‌های سیاسی دارد و تنها برای منافع خودی و انتقام‌جوئی‌ها در منطقه دامن زده می‌شوند. اگر مقامات رسمی عربستان آرزوی راستین در مبارزه علیه تروریزم داشته باشد و این پدیده را واقعاً به‌مثابه مجموعه‌ای از مسایل سیاسی، اجتماعی، روانی، اقتصادی و بینش دینی ـ ایدیالوژیک درک کند، در آن صورت دورنما نوینی برای مهار کردن آن گشوده می‌شود زیرا دهشت افگنی بدون سازماندهی و حمایت سیاسی، نظامی، مالی و لوژستیکی دولت‌ها قابلیت زیست را ندارد و نمی‌تواند فعالیت‌های دامنه داری داشته باشد. انعطاف پذیری سیاسی و تحرک دیپلوماتیک عربستان سعودی در فاصله گیری از افراط گرایی به‌زودی نشان خواهند داد که انگیزه‌های آن ناشی از شناخت و ضرورت سیاست پراگماتیک و مبتنی بر طرز دید نو است و یا اینکه بحران درون خانواده سلطنتی، مصارف شدید جنگ در یمن، مشکلات ناشی از تنزیل بی‌سابقه قیمت نفت، کسر بودیجه (بیست در صد), اختلاس و حیف‌ومیل دارائی‌های دولت (در حدود سی در صد مصارف), افزایش فقر، تنش میان شیعه‌ها و سنی‌ها و فشار افکار عامه جهان برخی از پسگردهای تاکتیکی را در دستور روز قرار داده است. سعودی‌ها اگر در حرف خود صادق باشند، در آن صورت در همسایگی‌های ما نیز شرایط بهتری فراهم خواهد شد و داستان " مرغان " هم به پایان خواهد رسید.