جنگ در افغانستان ناخواسته و در مالکیت افغان‌ها نیست و صلح، حق اساسی و یگانه آرزوی دیرینه ئ مردم رنجدیده و مظلوم افغانستان است.

 

در حقیقت، آنانی که نمی‌توانند و یا نمی‌خواهند منافع را از طریق و صورت برنامه‌های مسالمت‌آمیز به دست بیاورند، با کشاندن شعله‌های خانمان‌سوز جنگ در کشورهای چون افغانستان می‌خواهند به مقاصدشان برسند و به گونه‌های تسلط استبدادی، استعماری و استثماری قدرت، به غارت و چپاول منابع اقتصادی و سرکوب اقتدار انسانی و همزیستی مسالمت‌آمیز ملت‌های درگیر و متضرر از جنگ، می‌پردازند؛ و این عمل بدریخت و پچل آن‌قدر که می‌تواند، انسان‌ها و ملت‌های بزرگ را متضرر و دردمند بسازد به همان اندازه بهتر می‌تواند شکل و صورت قبیح و خبیث عاملان شنیع و استثمارگرِ استبداد، جنگ و غارت منابع اقتصادی را به جهانیان برملا و واضح بسازد. چنانچه تداوم و تشدید خشونت و جنگ در ممالکِ در حال جنگ و گاهی هم تضاد و برخوردهای ناخواسته ئ سیاسی، مذهبی و اجتماعی در حوزه‌های مصون و مقتدر ملل جهانِ رده ئ اول و دوم، بیانگر خواست و امیال ضد بشری جنگ‌افروزان، مدیران جنگ و صلح ستیزان آشوب گر است که در این اواخر با وضاحت کامل، چشم و گوش می‌بینیم و می‌شنویم.

 

اما متأسفانه مالکان، مدیران و عاملان بزرگ جنگ و جنایتکاران جنگ‌افروز جهانی با استفاده از عمال خاین و خودفروخته ئ داخلی، جنگ و رویدادهای خونین و ننگین را، تحت عناوین مختلف چون به‌اصطلاح جهاد، دولت اسلامی، امارت اسلامی و یا کدام سو استفاده ئ دیگری از ارزش‌های تاریخی و مقدسات دینی و مذهبی، چندی ست بالای مردم مظلوم افغانستان جاری ساخته و از آن بی‌شرمانه سود می‌برند.

 

مردم شریف افغانستان فاجعه‌های خونین و ننگین فراموش ناشدنی دوره‌های استبداد و جنگ خاصتا دهه ئ هفتاد و تسلط سیاه ارتجاعی حاکمیت به‌اصطلاح امارت را در کشور عزیز خود تجربه نموده‌اند و می‌دانند عامل بدبختی و ویرانی افغانستان کدام های داخلی و بیرونی هستند.

 

 زندگی در فضای صلح و رفاه حق اساسی بشری هر انسان خاصتا ما افغان‌ها که حدوداً چهار دهه می‌شود در آتش و اثرات ناگوار جنگ‌های تحمیلی و تمویلی بیگانه، جان می‌بازیم و تا هنوز به یک آرامش نسبی در کشور خویش نیستیم، است.

 

فراموش نشود، هر آن صلحی که باعث نابودی ارزش‌ها، دستاوردها و ساختارهای سازنده ئ مدنی و ملی ما گردیده منافع دیگران را تأمین بکند، نا خواستنی و نامیمون است.

 

بناً در این زمان، فهم، شعور و احساس وطن‌دوستی مردم شرافتمند افغانستان خاصتا نسل پویا و بالنده ئ جوان آن‌قدر است تا از برنامه‌های که وطن شان را به منجلاب بدبختی فرومی‌برد، آگاه و در محور برنامه‌های وطن‌پرستانه و دلسوزانه ئ رهبران و فرزندان واقعی کشور منسجم گردند و از حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، شرف و عزت میهن آبانی‌شان دلیرانه و وطن‌پرستانه دفاع نمایند.

 

صلح پایدار و باعزت غرور و عفت ملت افغانستان است نه صلح نمادین و تحمیلی که ما را به گذشته ئ خونین، ننگین و سیاه ببرد و منافع نامشروع و نادرست دیگران را تأمین بکند.

 

این خواست‌ها و خودکامگی‌های نادرست اندیشان قرن، وضعیت را در افغانستان آن‌چنان بحرانی و ناباب جاری ساخته است که نظام فعلی نمی‌تواند و یا اجازه ندارد حتی کوچک‌ترین مشکل امنیتی همانا مصونیت اجتماعی شهروندان است را رفع بسازد.

 

بناً با درک مسؤولیت تاریخی و تقاضای مادر وطن، یگانه اقدام و تصمیم خردمندانه و مسئولانه ئ معقول، در یک چنین شرایط حساس تاریخی بیداری، انسجام و ایستادگی قاطعانه تمامی اقشار جامعه در محور برنامه ئ ملی معتبر تا برچیده شدن برنامه‌های ضد ملی و ویرانگر و اقتدار سیاسی ملی مترقی و دموکراتیک در کشور است و خواهد بود.

 

به‌پیش تا پیروزی برای همیش!

 عقرب ۱۳۹۹