آرین: فریادی که شنیده نشد، ورنه فتنه در نطفه خاموش می‌گردید.

ده سال پیش که تازه سرو صداهای وحدت شکنی و تفرقه و انشعاب بلند شده بود و احساس می‌گردید که فتنه‌ای در راه است، من به حزب و رفقا هشدار داده و این نوشته را به سایت‌های حزب، به مرکز و به سایت وزین «وطندار» جهت نشر فرستادم که تا به همین لحظه در سایت مذکور موجود است.

تردیدی نیست که حزب ما و جنبش چپ میهن پرست در شرایط کنونی آینده‌ای دشوار و بغرنجی از مبارزه و گسترش سازمانی و تشکیلاتی خود را در پیش خواهد داشت، برای این از آن طلسمی که «تفرقه» نام دارد و  از آن زمان تا به حال جنبش گرفتار آن است و در دام آن دست و پا می‌زند نجات یابد، به این تجربه بزرگ یکبار دیگر توجه رهروان راه آزادی و عدالت اجتماعی را جلب نموده و به خواندن با حوصله، آهسته و عمیق آن فرا می خوانم.

 

باز نشر 

نیروی ما در وحدت ماست

جنوری 2012 عیسایی

داکتر آرین

در این اواخر تمام نیروهای سیاسی "چپ" و "راست" در داخل و خارج افغانستان شاهد این واقیعت هستند: زمانیکه روند تغییر تناسب نیروها به سود "حزب واحد" با موفقیت به پیش میرفت و پیوندهای گسیخته شده دوباره مستحکم میگردید و اعضای "حزب واحد" به درستی راهی که حزب در پیش گرفته بود باورمند میشدند و از وحدت "حزب واحد" پاسداری مینمودند، ناگهان به دلایل که صحت آن تا به حال معلوم نیست صدای وحدت شکنی و انشعاب بلند شده و تلاش بخاطر سد شدن در راه وحدت حزب بمشاهده میرسد و کوشش صورت میگیرد تا وطنپرستان را دوباره به بند تفرقه و تردید نسبت به یکدیگر بکشانند. چیزیکه در نخستین برخورد به این واقعیت تلخ وعبرت انگیز ایجاد تعجب میکند این است که عده ای انگشت شمار از اعضای "حزب واحد" به یکدیگر بی باوری نشان داده و میخواهند همدیگر خود را مورد سخیف ترین حملات بخاطر "ملامت" بودن و " سلامت " بودن قرار بدهند.

رفقا!

با چسپیدن به دو انتهای "ملامت " و "سلامت " ما نمی توانیم ارزیابی واقع بینانه از پدیده منفور "تفرقه " داشته باشیم و راهی که میرویم ما را "به ترکستان " میبرد و این مبارزه سیاسی نه، بلکه چیزی شبیه ای "روز گمی " ویا هم "آب ریختن به آسیاب دشمن است "  تفرقه در "حزب واحد " باعث بحران شده و در فعالیت آن وقفه می آورد، اعتبار سیاسی آنرا خدشه دار ساخته و اعضای حزب را دل سرد و از شور و کیفیت مبارزه آنان میکاهد و یا هم جنبش را به ورشکستگی کلی سیاسی روبرو میسازد.

 به این ترتیب ما حق نداریم به علت تنگی چارچوب دید سیاسی و اجتماعی خود و بیخبری دردناک از واقعیت های موجود جهانی، با وحدت "حزب واحد " برخورد قشری و کوتاه بینانه کنیم و در برابر چشمان خویش از دست رفتن یک موفقیت بزرگ تاریخی و سیاسی را مشاهده و زمینه های شکست آنرا تدارک ببینیم، به آرزوهای نیک اکثریت اعضای "حزب واحد " توجه نکرده و این غبطه را بصورت وحدت شکنی و انشعاب جامه عمل بپوشانیم.

اعضای دلسوز و متعحد به سرنوشت مردم و میهن! و تمام آنانیکه با حسن نیت به وحدت و نیرومندی حزب می اندیشید! جلو این آغاز خطرناک و این فتنه بزرگ را که هدف آن پارچه، پارچه نمودن "حزب واحد " است بگیرید، نگارنده در این زمینه بارها هشدار داده ام و با دلایل ابعاد خطرناک آنرا روشن ساخته ام، لطفا به نوشته های قبلی ام در مورد وحدت حزب و تشکیل جبهه چپ مراجعه کنید.

آرزومندم که این بحران گذرا باشد، زیرا از یکطرف پیدایش پدیده ننگین "تفرقه " موجب میگردد تا سهم گیری در مسائل حیاتی سیاسی در لحظات داغ تاریخ کشور ما در درجه دوم قرار گیرد و یا بکلی غیر محسوس گردد ویاهم نقش منفی از خود بجا بگذارد و ازجانب دیگرنیروهای را که با صداقت به "حزب واحد " روی آورده اند و در کنار ما ایستاده و آماده وحدت و همکاری اند از دست میدهیم.

بد نیست به گذشته ها برگردیم به زمان اختناق، به روزهای دشوار مبارزه که برای ما دولتهای وقت حق مبارزه علنی و قانونی و سیاسی را نمی داد و نسبت به تمام گروه ها و نیروها و احزاب دیگر با نیروهای راستین انقلابی دشمنی میورزیدند و در شرایط به مراتب دشوارتر از امروز قرار داشتیم و از امکانات صدها بار کمتر از امروز برخوردار بودیم و تبلیغات رسمی مخالفان با تمام شدت علیه حزب ما جریان داشت و رواج بود اعدام، زندان و شکنجه هرلحظه ما را تهدید میکرد، در آن زمان با پیگیری و آگاهی تمام، با شور و شوق فراوان جنبش مردمی را به پیش میراندیم وطنپرستان را به تشکیل جبهه ووحدت و ائتلاف دعوت نموده و به ویژه با نیروهای که زیر پرچم دموکراسی و ترقی مبارزه میکردند صمیمانه ترین روابط را داشتیم و پیوند ها میان ما هر روز محکم تر آبدیده تر و با تجربه تر میشد و پیروزی های تازه و تازه تر را بدست می آوردیم، به گفته  مانی " در ویرانی خود آبادی جهان را " میدیدیم " و سکوت مرگ خویش را رساتر از بانگهای بلندی که نقاب انسانیت بر چهره کشیده بودند، اما با دروغ و حیله باهمنوع خود برخورد می نمودند، ترجیع میدادیم " قطره قطره مسوختیم " تا شب را سحرسازیم و برخلاف آنانیکه شهوت نیرومند خودبینی و خودخواهی در درون آنها فریاد می زد و تنها، بودن خودرا میخواستن، ما نبودن خود را بخاطر بودن دیگران میخواستیم، جمع را میخواستیم، وحدت را می خواستیم و پرچم بدست با نبردهای گاه خونین، گاه خموش و شگرف خویش جهان را پر از هیاهو ساخته و برای هرگونه فداکاری واز خودگذری بخاطرمیهن ومردم حاضر و آماده بودیم.

با این وصف من به این باورم که اعضای "حزب واحد " با تجربه تر از آن خواهد بود که بر اثر این گونه اقدامات وتبلیغات بی اساس وحدت شکنانه، کنترول خود را از دست داده و یا گنگس وگول شده قدرت ابتکار را از دست بدهند ورسالت خویش را فراموش نمایند و ناخواسته در دامهای مزورانه اسیر شده و در شرایط فوق العاده حساس و بحرانی کنونی تیشه بر ریشه حزب خود زده و اسیرنظریات آنانی شوند که در چارچوب تنگ سود جویی خود محدود و محصور اند و تنها به طرز تفکر خود و اندیشه خود پافشاری مینمایند، ما باید به این مشکل برخورد قاطعانه همرا با تدبیر مصلحت آمیز با درنظرداشت واقعیت، رفیقانه و صادقانه ومبرا از ذهنی گرایی ها داشته باشیم.

رفقا ! باید بادقت تمام، گره حل این بحران را که میخواهد دامنگیر "حزب واحد " گردد تشخیص داد، زیرا این "بیماری کودکانه " حزب ما را فلج می نماید وپیوند آنرا با توده های مردم ضعیف و زندگی درون حزبی را مختل می سازد، ضروراست تا معضل وحدت درحزب را با سهم گیری فعال خویش در یک روند عاقلانه ومنصفانه و عادلانه حل نماییم و برطرح ها و نظریات خودخواهانه و سود ورزانه که تشنج آفریده است پیروز شویم، زیرا تا زمانیکه نظریات وحدت شکنانه و انشعابگرانه درحزب برپاست نمیتوانیم وحدت حزب را ازحضیض گندابی خودمحوری به سوی فرازستان همکاری و یکدلی رفقانه برد، این امکان میسراست و می توان حزب را نجات داد.

میخواهم بطور روشن بگویم که طراح ایده وحدت شکنی هیچ کشورخارجی و یاسازمانهای امنیتی آنها نیست ونباید گناهی خودرا بگردن دیگران بیندازیم و خود بخود هم به وجود نیامده، بلکه این پدیده تحقیرآمیز اگر سوتفاهم نباشد، انعکاس از خود خواهی ها، خودشیفتگی های تعداد انگشت شمار از خود راضی و انحصارطلب در "حزب واحد " است .

 اکنون که فضای نسبتا باز سیاسی و دموکراسی نیم بند و ناتمام توسط جامعه جهانی حفظ و تامین می گردد وظیفه جنگ با تروریزم، گرفتن امنیت، اکمالات مردم، بازسازی وساختن کشوربدوش امریکا و اروپاست، درچنین وضع مساعد وظیفه ما تنها وتنها ساختن "حزب واحد " است واز این فضای مناسب سیاسی جهت وحدت خویش و متحد ساختن نیروها و سازمانهای چپ باید استفاده اعظمی را نمایم، نه اینکه بحران بیافرینیم، به نفاق افگنی و ناتوان ساختن حزب خود شروع کرده سؤ ظن متقابل را کشت نمایم و اختلافات را پرورش بدهیم.

رفقا! نیروی ما در وحدت ماست، موضعگیری خود را درقبال وحدت روشن بیان کنید وصریحا اعلام نمایید که برای نجات وحدت در "حزب واحد " که ارتباط مستقیم با سرنوشت مردم افغانستان دارد، راهی دیگر جز از وحدت آهنین وجود ندارد و باید ریشه وحدت شکنی را خشکاند تا میوه زهرآگین آن ببار نیاید، ورنه فاجعه درسکوت و مماشات ما و مباحثات نا معلوم و گذشت وقت و ازدست دادن زمان هرلحظه شکل می گیرد، ضروراست با قاطعیت و صداقت تمام از این وحدت که درآینه ای آن حاصل تمام زحمات زندگی خود را می بینیم دفاع کنیم. 

 خلاصه بگویم، کنه مسله دراین است، که تلاش پیگیر و بسر رساندن وحدت "حزب واحد " توازن قوا را تغییر داده، باعث اعتبار و نفوذ سیاسی حزب میشود و شرایط سیاسی را در جامعه بنفع ترقی و دموکراسی دگرگون ساخته وحزب از حیثیت و اعتماد میان مردم و نیروهای مترقی برخوردار میگردد و راهی رسیدن به آرمانهای ما را که دموکراسی، عدالت اجتماعی، صلح و ثبات، ترقی و شگوفانی میهن ماست نزدیکتر میسازد، طبعیی است که با پیچیدن به یک نقطه و چرخیدن به دور خود با ضعف خوصیات و کم بها دادن به تجارب تاریخی نمی توانیم به این آرمانهای بزرگ و انسانی برسیم، بلکه سنگ بنای رسیدن به آن، وحدت آهنین و برگشت ناپذیر "حزب واحد " است و این وظیفه مقدس ماست./

 

باقی دارد.