تاکنون همه بگو مگو های انتخابات را تعقیب کردیم و به جزئیات نمی روم. آنچه این روزها کشور را به پرتگاه بی ثباتی سوق داده و اوج تنش و تشدید شکاف های سیاسی را در جامعه بیشتر کرده بحران انتخاباتی و سوء استفاده از این پروسه می باشد. یک طرف با توصل به تقلب قدرت را بدست گرفته و طرف دیگر مشروعیت را به گروگان.  

 فعلا قرار بر این است که دوباره هر دو تیم «ثبات و همگرایی و دولت ساز» در راستای یک حکومت توافقی علاقمند هستند. اینبار باز هم مسئله انتخابات و بحث بیومتریک که آخرین امید مردم افغانستان بود که شاید رهبری تیم ثبات و همگرایی از آن دفاع بکند، که نکرد و حالی انتخابات دیگر ماهیت خود را از دست داده بل تفاهم سیاسی برمحرومیت این پروسه سایه افگنده.

 بناً، فرهنگ و مبارزه سیاسی معاصر ایجاب می کند که هر گاه یک رهبر ویا شخصی که در رأس فراکسیون یا ائتلاف بزرگ قرار دارد و در امر تحقق بخشی آرمان ها و وعده های انتخاباتی خود ناکام گردد و یا هم با چالش های پسا انتخاباتی با ناتوانی و لاچاری روبرو گردد، پس قاعدتاً کنار رود و جایگاه رهبری را مطابق به رای اکثریت حزب و ائتلاف، به چهرۀ دیگر واگذار نماید. مثلا، حزب سبزهای اتریش و یاهم حزب سوسیالیست های مجارستان و دیگر احزاب جهان وقتی در جریان انتخابات برای حزب و مردم شان 60 درصد چوکی های پارلمان را هدف تعیین می کنند، اما بعد از اعلام نتیجه، اگر وعده هایشان تحقق پیدا نکند و کمتر از تارگت تعیین شده باشد پس رئیس ائتلاف یا فراکسیون جای خود را به چهرۀ جدید رها می نماید تا این آلترناتیف جدید بهتر از آرمان های مشترک شان نمایندگی و دفاع نماید و راه کامیابی را تا انتخابات آینده باز نماید. در چنین موارد ما شاهد هستیم که رئیس حزب یا ائتلاف اعتراف می کند که از دید کمپاین و مبارزه سیاسی نتوانستیم آرمانهای طرفدارهای خود را درست بکرسی بنشانیم.

 یکی از مبنای شکل گیری تیم ثبات و همگرایی، تغییر ساختار حکومتی از ریاستی به نیمه ریاستی با ایجاد موقف صدارت اعظم بود، که اکنون صلاح الدین ربانی و بعضی دیگر از اعضای تیم بر همین اصل تاکید دارند. اما رهبری تیم ثبات و همگرایی چه در دو انتخابات گذشته و چه فعلاً با شعارهای اینکه «از آرای پاک مردم دفاع می کنیم و تحت هیچ شرایطی نمی گذاریم حکومت مبتنی بر تقلب تشکیل شود»، تفویض صلاحیت های بیشتر اجرایی به ریاست اجرائیه و... که متاسفانه از تارگت معنوی و سیاسی که برای مردم ویا کمپ طرفدارانش تعیین کرده هیچ گاه بعد از انتخابات درست ممثلیت ننموده. بدین صورت، اگر قرار باشه که تفاهم سیاسی صورت می گیرد و باز هم حکومت توافقی میان دو کمپ بزرگ انتخاباتی تشکیل می شود پس باید فرد اول تیم ثبات همگرایی این کشتی شکسته را که به گودال بدبختی تفاهم سیاسی می اندازد، یک کار دیگر نیز انجام دهد و پس از تفاهم، جایگاه خود را به صفت رئیس همین ائتلاف به یکی از چهره های جدید سیاسی که در همین تیم وجود دارد و در کریر سیاسی خود نقطه های مثبت زیاد داشته، واگذار نماید. متأسفانه، همه میدانیم که بقای فرد شماره یک فعلی ائتلاف بزرگ ثبات و همگرایی باز هم تکرار تجربۀ تلخ پنج سال گذشته می باشد. از این رو ما به چهره جدید نیاز داریم که الی انتخابات بعدی بتواند یک الگوی جدید برای مردم شود و باعث امیدواری و ایجاد باور به هواداران این کمپ بزرگ سیاسی گردد. مسئلۀ واگذاری رهبری به چهرۀ جدید و دارای گذشتۀ کامیاب از آنجا مهم می باشد که طرف مقابل در معادلۀ کمگیری و ناچیز بینی با او بلد و آموخته نباشد. اگر مانند پنج سال گذشته ائتلاف ثبات و همگرایی باز هم با عین چهرۀ 5 سال دیگر زیر دست تیم مقابل قرار گیرد پس راهی باری احیای امید و باور باقی نخواهد ماند.

 در نظام های دموکراتیک آنچه باعث مشروعیت بخشی می شود، آرای شفاف و مستقیم مردم است. پروسۀ رای دهی از طریق میکانیسم انتخابات صورت می گیرد. اگر چه انتخابات راهی جدید برای چرخش و جابجایی مسالمت آمیز اقتدار می باشد که به ثبات سیاسی منجر می شود، اما در افغانستان به خاطر چالش ها و موانع بر سر برگذاری یک انتخابات شفاف و عادلانه، گاهی منجر به بی ثباتی سیاسی گردیده که در انتخابات های مملو از تقلب دوره های گذشته (2009  و 2014) شاهد این مسئله بودیم. دو انتخابات اخیر نه تنها ممثل دموکراسی و نظام مردم‌ سالار نگردید، بلکه اعتماد مردم را نسبت به این روند بگونۀ جدی صدمه زد. از میزان اشتراک اندک مردم در آخرین انتخابات می ‌توان به انتهای این ماجرا رسید.

 اما یکی از تفاوت‌ های مهم انتخابات سال 2019 با دوره ‌های قبلی استفاده سراسری از دستگاه بیومتریک بود. امیدوار بودیم که با وارد کردن این سیستم کشور ما پس از دو دهه صاحب یک انتخابات شفاف، عادلانه و مشروع می شود، و تجربه های دوره گذشته دوباره تکرار نمی گردد. اما متاسفانه بحران بوجود آمده سیاسی پسا انتخابات نشان می دهد که هنوز هم ما به همان فرهنگ قدیم باقی ماندیم و سیستم بیومتریک هم نتوانست این مشکل را رفع بکند.

 به عنوان آخرین سخن، یگانه راه برگزاری انتخابات شفاف و عادلانه و نهادینه شدن دموکراسی همین است تا همه طرف های سیاسی دارای چهره های جدید کامیاب شوند و چهره های که در گذشته باعث ناکامی، بحران و معامله شده اند از میدان سیاست گوشه شوند. امید این اقدام نیک و مدرن را ائتلاف بزرگ ثبات و همگرایی آغازگر شود! 

 جواد محسنی

 آگاه امور سیاسی و روابط بین الملل

 بوداپست – هنگری