پاکستان از ۱۹۴۷ «سال تأسیس پاکستان» هیچ گاهی سیاست حسن همجواری ‌‌و دوستی نسبت به افغانستان نداشت و ندارد.

 اساس استراتژی سیاست پاکستان در چه نهفته است؟

      افغانستان ضعیف از لحاظ دولت داری و نبود ثبات سیاسی در این کشور

      ادامه فقر و گرسنه گی در افغانستان و محتاج بودن اقتصادی افغانستان به پاکستان

      افغانستانی بدون قوای مسلح مجهز و آزمونه شده

 با در نظر داشت اهداف تذکر یافته، پاکستان پیوسته کوشش نمود تا دست بلند در سیاست و اقتصاد افغانستان داشته باشد و به شیوه‌های مختلف استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی افغانستان را تهدید و چالش‌های جدی را ایجاد نماید.

 پاکستان در زمان ریاست جمهوری محمد داوود خان اولین خیزش‌های گروه‌های جنگجوی اسلام گرا را حمایت کرد و به سران آن شورش‌ها پناه گاه داد و در فکر حمایت بیشترشان افتاد

 پس از ثور ۱۳۵۷، بخصوص ورود قطعات اتحاد شوروی تبر پاکستان دسته پیدا کرد و با شعار اسلام گرایی گروه‌های جهادی را ایجاد، تقویه و برای جنگ به افغانستان فرستاد، پاکستان شعار دفاع از اسلام و آزادی افغانستان را مطرح کرد اما بر عکس همه فریب و دروغ بود.

 حمایت از آن جهاد برای دفاع از اسلام و آزادی افغانستان نبود بلکه هدف، شکست و ریخت بیشتر افغانستان بود و هنوز هم ادامه دارد

 پاکستان خوب می‌فهمید که حاکمیت حزب دموکراتیک خلق زمینه می‌شود برای کوتاه کردن و قطع شدن دست تجاوزکارانه‌ی پاکستان در سیاست و اقتصاد افغانستان، به همین دلیل دو برنامه را طرح و تا توان داشت عملی کرد؛

 ۱- ایجاد تنظیم‌های جهادی، جلب حمایت مالی غرب و عرب به‌منظور تجهیز و تقویه آن گروه‌های اسلامی، البته بیشترین کمک‌های پولی به دست آمده برای تقویه نظامی و اقتصادی پاکستان مصرف شد و کمترین آن امکانات به هفت تنظیم پرداخت شد.

 ۲- تبلیغ وسیع به‌منظور فرار مغزها از افغانستان، تا افغانستان به فقر تحصیل کرده‌ها و مردمان صاحب فکر و اندیشه مبدل گردد

 پاکستان هر دو هدف را با زیرکی تمام عیار عملی کرد، چهارده سال جنگ اعلان ناشده ویرانگر را بر علیه افغانستان رهبری کرد که نتیجه آن سقوط نظام حزب دموکراتیک خلق (حزب وطن) و به قدرت رسیدن تنظیم‌های جهادی بود. آن احزاب به جان همدیگر افتادند که کشتار هزاران انسان و ویرانی کابل را به ارمغان داشت.

 باز هم پاکستان آرام نه نشست به حمایت گروه دیگری «طالبان» که از دهه هشتاد ایجاد کرده بود دست و آستین بر زد، طالبان به قدرت رسیدند و پاکستان آن‌ها را به رسمیت شناخت اما دیری نگذشته بود که پاکستان متوجه گناه خود شد اما دگر دیر شده بود و باید با طالبان همکاری می‌کرد.

 طی این مددت پاکستان به مرکز تربیه و تجهیز گروه‌های بنیاد گرا و تروریستی مبدل شد که پیامدهای منفی آن در زنده گی مردم افغانستان به‌خوبی دیده می‌شود

 پس از ۱۱ سپتامبر ‌۲۰۰۱، سرنگونی حکومت طالبان، باز هم پاکستان آرام ننشست، پیوسته به ادامه جنگ در افغانستان متوجه بود، از یک طرف ستون پنجم در نظام جمهوریت را ایجاد و خواستار تأثیر گذاری بر روند سیاسی افغانستان شد و از طرف دیگر به گروه طالبان شیمه و توان بیشتر نظامی و سیاسی بخشید.

 پاکستان در بیست سال اخیر جنگ نیابتی را رهبری کرد، تا جایی که امریکای ها را وادار به تغییر سیاست شان نسبت به جمهوریت و طالبان ساخت، پاکستان برای امریکا اطمینان داد که با پول کمتر و نبود تلفات سربازان تان می‌توانید جمهوریت را دور زده و به طالبان باور داشته باشید که در نهایت چنین هم شد

 توافق نامه ۲۹ فبروری ۲۰۲۰ دوحه میان طالبان و امریکا که خواست بزرگ پاکستان بود امضا شد، فرش سرخ در قدم‌های طالبان هموار شد و طالبان در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ بر اریکه قدرت تکیه زدند.

 باوجودی که گروه طالبان بنا بر حمایت پولی و نظامی پاکستان به قدرت رسیده اند اما پاکستان حاضر به شناخت رسمی‌شان نشد.

 با آن‌هم پاکستان دست بلند در سیاست داخلی و خارجی طالبان دارد، آنان به لابی گری طالبان می‌پردازند و به تکرار خواستار تعامل جامعه جهانی با طالبان شده‌اند

 به همه هویدا است که پاکستان همیش بازی دوگانه سیاسی را در جنگ و صلح افغانستان بنمایش گذاشته است، تا جای که منافع استخباراتی و تجاوزکارانه‌ی شان ایجاب می‌کند به‌پیش می‌روند و اگر ضرورت به تغییر بود آن گاه با مهره‌های جدید وارد جنگ افغانستان می‌شوند.

 پاکستان از طالبان دو انتظار بزرگ دارند:

 ۱- حل رسمی معضله خط دیورند و تابعیت بیشتر طالبان از نظامیان پاکستان

 ۲- قطع حمایت طالبان افغانستان از طالبان پاکستان و مجبور ساختن طالبان پاکستانی برای قبول کردن هدایات استخبارات دولت پاکستان.

 هنوز پاکستان به این اهداف خود نرسیده و در کنار آن حکومت طالبان «شاخه حقانی» قدرت سراسری در افغانستان ندارد، چیزی که پاکستان بیشتر به آن دل بسته است.

 حالا استخبارات پاکستان چه فکر در سر دارد؟

 مراجعه به سیاست بازان کهنه، سوخته و باخته بیست سال اخیر که بیرون از افغانستان در فکر حفظ ثروت خویش و سهم در قدرت طالبان اند، به همین دلیل رییس آی اس آی پاکستان به ترکیه سفر کرد و دیداری داشت با عطا نور، محقق و دوستم.

 پاکستان چند هدف را تعقیب می‌کند؛

 ۱- نخست اینکه می‌خواهد به سیاست بازان افغانستان و جامعه جهانی بفهماند که پاکستان نقش تعیین کننده‌ در سیاست افغانستان دارد

 ۲- می‌خواهد برای طالبان پیام داشته باشد که به خواسته‌های وعده داده شده طالبان برای پاکستان مهر تائید بگذارند و هیچ گاهی از رهبری سیاسی پاکستان عقب نروند در غیر آن همان بازی دو‌گانه قبلی که استفاده از مهره‌های دیگر است وارد سیاست پاکستان می‌گردد

 ۳- و یا هم علاقه‌مند وارد کردن برخی سیاست مداران نظام جمهوریت زیر عنوان حکومت مشارکت ملی با طالبان اند، تا به جهان نشان دهند که سهم همه اقوام و سیاسیون در نظام امارت اسلامی برجسته است و تا دیر نشده حکومت طالبان را به رسمیت بشناسید تا جاده بیشتر برای تحقق سیاست‌های مداخله گرانه و تجاوز کارانه پاکستان هموار گردد

 نتیجه گیری؛

 ۱- پاکستان هیچ گاهی از اخلاق بد سیاسی خود نسبت به افغانستان تا زمانی که به خواست‌های شوم خویش نرسد صرف نظر نمی‌کند

 ۲-حکومت طالبان دوست، متحد و دست نشانده پاکستان باقی می‌ماند، زیرا زاده و پرورش یافته استخبارات پاکستان اند

 ۳- سیاست بازان بیست سال حاکمیت‌های کرزی و غنی را می‌توان فرصت طلبانی نام گذاشت که در گذشته سیاسی‌شان جز شرم ساری و خیانت دگر دست آورد و پیامی ندارند، این‌ها روی دگر سکه‌ی اند که افغانستان را به‌سوی بدبختی و بحران کلان سیاسی و اقتصادی برده‌اند.

 تکیه به آنانی که در بیست سال اخیر جنگ و ویرانی را در افغانستان مدیریت نموده‌اند جفا به‌حق کودکان، زنان و در نهایت شهروندانی است که قربانی برای هیچ شده‌اند و هنوز هم قربان می‌شوند تا طالبان شریعت خود را عملی کنند و سیاست بازان قوم گرا، عوام فریب، دروغگو‌ و فساد پیشه دو باره به وطن برگردند و به کاخ‌های مجلل شان با زنده گی ننگین شان ادامه دهند.

 راه حل چیست؟

 باید برای بدیل وضعیت موجود کار کرد، فکر ایجاد و مردم را برای تحقق آن فکر بسیج و با کار بزرگ روشنگری، مدنی و صلح آمیز ایستاده شد، مبارزه کرد و زمینه شد برای تغییر بزرگ فکری و فرهنگی در کشور و فراهم ساختن بستر اتحاد، همدلی و همدیگر پذیری که جوهر آن آزادی، عدالت، قانونیت و برابری هر انسان آن سرزمین باشد.

 افغانستان ضعیف به معنای ادامه بلند بودن دست پاکستان و همه‌ی بیگانه گان است، تا زمانی که مشت بیگانه گان را از فرق تان دور نکنید و ایستاده گی را نیاموزید، چنان می‌باشید که هستید.

 آرزو دارم آن‌چنان که افغانستان در چهل سال جنگ سوخت و هنوز می‌سوزد، پاکستان همچنان بسوزد تا بفهمد که بازی با سرنوشت یک سرزمین دیگر چه پیامد دارد!

 با درود و مهر

 صمد کارمند

 فبروری ۲۰۲۲