هشتم مارچ فرصت خوبی برای تأمل در مورد حقوق زنان و کسانی است که برای دفاع از این حقوق مبارزه کردند و همچنان مبارزه می‌کنند و نیز زمان خوبی برای پرداختن به نا برابری‌هایی اجتماعی، جنسیتی و اقتصادی است که به زنان سراسر جهان لطمه وارد نموده است؛ زیرا در جهان نا برابری های پرداخت دستمزد و مسایل جنسیتی و سیر پدیده های منفی بین زنان و مردان به هیچ وجه از بین نرفته است و تا تحقق آن فرسنگها فاصله است و مبارزه خستگی نا پذیر میطلبد.

 از آنجائیکه زنان شجاع و چیز فهم در طول تاریخ برای احقاق حقوق شان به مبارزه پرداخته و پرچم مبارزه از دستی به دستی در اهتزاز بوده و است. لذا خشونت معمولأ درجامعه ای به تجربه می نشیند که در آن حاکمان مستبد، فرهنگ عقب مانده، جهل و بیسوادی، امراض تعصبی مذهبی وعدم اجرای قوانین بیشتر از هر چیز دیگردر آن جامعه جلوه افزایی داشته باشد که متآسفانه کشور عزیز ما افغانستان از آن مبرا نبوده و انواع خشونت در زمانه های مختلف در برابر «زن» جلوه افزایی داشته که از یکطرف مهمترین آن «تجاوز جنسی، مجبور نمودن زنان به فحشا، خود سوزی زنان، جراحت و معلولیت، لت و کوب، خرید و فروش زنان به بهانه ازدواج، بد دادن و بد گرفتن، تبادل زن با حیوانات- زمین یا پول، ممانعت از حق ازدواج، نکاح قبل از سن قانونی، وعدم دسترسی به سیاست و سایر عملکرد های غیر انسانی و منفی دیگر» و همچنان از جانب دیگر زنان قهرمان و مبارز وطن ما، در عرصه های مختلف و سالیان مختلف علیه محرومیت‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، برای حقوق خواهی و داد طلبی خود با شناخت دقیق و شجاعت کم نظیر در برابر تبعیض ها و نابرابری ها و بی عدالتی های حکام، فیودالهای جبار، وسرمایه داران ایستادند و پرچم مبارزه را برای عدالتخواهی سر بلند و با اهتزاز نگه داشته اند و در این راه کشته داده اند.

 زنان امروزقرن ۲۱ نیز چون سالیان قبل در برابر عملکرد های غیر انسانی متعصبین، متحجرین و روشنفکران دروغین، جهادی، طالبانی و داعشی پرچم عدالت و حق خواهی را رسانه ای سخته وصدای حق خواهی و حق طلبی را با صدای بلند به گوش زنان سایر نقاط کشور و جهانیان رسانیده و میرسانند. البته تحولات آغاز قرن ۲۱ برای افغانستان حاوی تغییر بنیادی بود، رژیم به شدت مستبد و قهقرایی طالبان سقوط کرد. امریکا و در حدود چهل کشور جهان برای نهادینه ساختن دموکراسی، حکومت داری مدرن، حمایت از حقوق بشر به خصوص حقوق زنان و محو هراس افکنی، با لشگری از نیروی جنگی و اعتبارات مالی به افغانستان آمدند. میلیاردها دالر برای نهادینه سازی دموکراسی مصرف شد و همچنان میلیاردها دالر دیگر نیز صرف رسیدن زنان به جایگاه حقوقی شان شد. دهها نهاد حامی حقوق زنان تاسیس و قانون محو خشونت توسط دولت افغانستان به تصویب رسید. سهمیه خاص برای مشارکت زنان در همه بخشهای سیاسی و اداری در نظر گرفته شد.

 اما با وجود تمامی این سعی و تلاشها همچنان زنان نتوانسته اند به حق مسلم شان برسند زیرا درحاکمیت تفنگسالاران بخصوص در دادگاه صحرایی طالبان در ولایت غور زنی زیر نام دین سنگسار شد اما این عملکرد، اولین و احتمالا آخرین مورد سنگسار پس از «امارت اسلامی» طالبان در افغانستان نبود. پیش از این، یکی از خبرسازترین موارد، سنگسار زن و مردی در سال ۲۰۱۰میلادی در ولایت قندوز بود که سازمان عفو بین‌الملل آن را اولین مورد سنگسار رسمی پس از سقوط طالبان توسط افراد آن گروه عنوان کرد. در همان سال، مادر و دختری در غزنی هم سنگسار شدند.

 در سال ۲۰۱۳ میلادی پلیس افغانستان موفق شد زنی را که از سوی طالبان به اتهام رابطه خارج از ازدواج در آستانه‌ سنگسار قرار داشت، نجات دهد. ولی سرنوشت «رخشانه»، از دردناک ‌ترین حوادثی بود که مردم افغانستان را در سال ۲۰۱۵میلادی تکان داد. او هم در ولایت فقرزده غور، به اتهام همبستری خارج از ازدواج، سرخط خبرها شد. او که قرار بود برخلاف میل و رغبتش به ازدواج اجباری مردی درآورده شود، با نامزد ۲۳ ساله‌اش فرار کرد، اما توسط بستگان و اعضای گروه طالبان دستگیر شد. او سپس در دادگاه صحرایی طالبان سنگسار شد و برای نامزدش حکم شلاق صادر شد. براساس گزارش‌ها، فتوای سنگسار رخشانه را فردی صادر کرده بود که پیش از آن، او را برای برادر خود خواستگاری کرده بود. در فیلم منتشر شده، رخشانه هنگام پرتاب سنگ از طالبان می‌خواهد که بس کنند و تکرار می‌کند که مسلمان است.

 اما گزارشات همچنان نشان میدهد که زنان در ارگانهای مختلف دولتی و سازمانهای مختلف نقش آفرینی خوبی از خود تبارز داده اند و وجود رهبرمقتدر، توانا و برنامه های مدرن واستراتژی مشخصی را میخواهند تا در پرتو آن بتوانند افغانستان را به ترقی وتعالی رسانند برای جامعه و مدرن سازی فعالیتهای گوناگون را دنبال میدارند و در مفرزه های نظامی ره یافته اند و روحیه مثبت وقوی نظامی کسب میدارند و آنان خواهان یک حاکمیت جمهور، اقتصاد قوی و شکوفا در افغانستان هستند نه، به امارات طالبانی که افغانستان را به قرون وسطحی غسل تعمید میدهند.

 زنان برای کسب سواد آموزی علایق بیشتر از پیش کسب نموده اند و علیه تبعیض جنسیتی و تفکیک جنسیتی تا مبارزه علیه حجاب اجباری و حق کنترول بر بدن و علیه خشونت خانوادگی و سنگسار ونیزعلیه ناقضین حقوق بشر برای محاکمه و مجازات عاملان جنایات به پاه استاده اند و مبارزه برای داشتن حق کار و تحصیل و همینطور برای سایر حقوق اجتماعی و سیاسی پیگیرانه وبی وقفه در شرایط خاص چه در رسانه ها و چه در شورای ملی صدای رسا بلند نموده اند و هیچ گاه نا امید نشدند.

 گزارشات مشعر از آنست که بعد از ۱۱سپتمبر ۲۰۰۱میلادی، هزاران گزارش درمورد خشونت علیه زنان منتشر شد [گزارش بی بی سی از قول کمیسیون حقوق بشر افغانستان در گزارشی از وضعیت زنانی که در صفوف نیروهای امنیتی این کشور مشغول کار‌ند، گفته است، هفت درصد این زنان از سوی همکاران مرد و یا فرماندهان مورد آزار جنسی قرار گرفته‌ اند و این کمیسیون علاوه میدارد گه شمار چشم گیری از زنان در این مصاحبه گفته ‌اند که در هنگام ایفای وظیفه از سوی همکاران مرد و گاهی از طرف فرماندهان‌شان آزار دیده‌ اند.

 گزارش دیگری بتاریخ ۶ عقرب ۱۳۹۹(۲۷ اکتوبر ۲۰۲۰ م)، محترم «سینا شنا منصور»، معاون بخش مبارزه با خشونت علیه زنان در یک نشست خبری در کابل گفت که تنها در سال جاری سه هزار مورد خشونت علیه زنان ثبت شده از جمله ۱۷۳ مورد آن تجاوز جنسی بوده است. او گفت ۲۸۷ نفر در این ارتباط محکوم به مجازات شدند. خانم منصور تاکید کرد که در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ خورشیدی به ترتیب ۱۹۵ و ۲۰۱ مورد تجاوز جنسی در سراسر افغانستان ثبت شده و مورد رسیدگی قرار گرفته‌اند.

 در گزارش فدراسیون بین‌المللی فوتبال سید علیرضا آقازاده، دبیرکل فدراسیون فوتبال افغانستان را به دلیل شکایات مربوط به آزار جنسی بازیکنان تیم ملی فوتبال زنان این کشور از حضور در تمامی فعالیت‌های مرتبط با فوتبال برای پنج سال محروم کرده است البته شکایات بازیکنان تیم فوتبال زنان افغانستان در مورد سوء استفاده جنسی به سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ برمی‌گردد]

 لذا از آنچه در بالا تذکر بعمل آمد واکنشهای زنان از درک رنج و ستم نهادینه شده بر علیه شان، اشکال گوناگونی داشته از هشتم مارچ گذشته تا امسال نیز برای زنان افغانستان چندان سال خوش نبوده است. چگونگی گفت‌ وگو‌های صلح با طالبان و بحران همه‌گیری کرونا بیشتر زنان افغان را به یک جنگ فرسایشی کشیده ‌است. حکومت غنی از موضع زنان، استفاده سیاسی ‌برده‌، مثلآ همواره برای جلوه نمایی در مناسبت‌ها و محافل مهم سیاسی و برای جلب توجه دیگران «جامعه جهانی» موضوع زنان را مطرح کرده است اما اهمیت چندانی به زنان در سیاست روز به ویژه در یک سال گذشته نداده است.

 خشونت خانوادگی و قتل و ترور زنان فعال به دست طالبان و داعش هم در یک سال گذشته افزایش یافته است که فعالین زنان بهتر از ما آگاهی در این موضوع دارند زیرا زنان نتوانستند برای از میان برداشتن نگرانی‌ها و چالش‌ها، در همسویی کامل بسیج و دست به کار شوند که از بدخشان تا قندوز و از سرپل تا غور و غزنی وبعلان و بلخ و جلال آباد و خوست و کاپیسا و کابل و بسا جا های دیگر کشور ما، در نبود حکومت موثر ملی، انواع زجر ها و شکنجه را بیشتر از همه زنان متقبل شده اند که اکثرأ این نا بسامانی زیر چشم به اصطلاح جهادیها وجمهوری اسلامی نیز تکرار شده شما شاهد، تصاویر و مراسم خاکسپاری فرخنده ملکزاده از قربانیان خشونت علیه زنان در افغانستان را از طریق رسانه بودید که در آن چند دقیقه ویدیو، نشان داده شد که ضجه و ناله و فریاد آن زن در شا دوشمشیره کابل برای نجات جانش کارساز نبود و مردان با وسایل مختلف از چهار طرف چنانکه پنداری میشی درمیان گرگان گیر مانه به فرخنده حمله ور شدند تا سر انجا با چه فجیح و قصی القولبی جانش را گرفتند. درحالیکه زورمندان و قدرتمندان سالیانیست که بر جان و روان پیکر زنان بی دفاع بی رحمانه تجاوز و شلاق می زنند.

 بربنیاد یک گزارش تازه سازمان ملل متحد، در یک سال پسین در افغانستان ۳۰۳۵ نفر در نتیجه خشونت‌ها و جنگ ها کشته شده‌اند و ۵۷۸۵ تن دیگر زخم برداشته‌ اند. این آمارها نشان می‌دهند که ۴۳ درصد کل تلفات غیر نظامیان را در سال ۲۰۲۰میلادی زنان و کودکان تشکیل داده.

 از آنچه گفته آمدیم زنان وطن عزیزم نه تنها بارسنگین فوق الذکر اجتماعی را بر دوش دارند و پنجه نرم میدارند که فرزندانی سالم و توانمند و عاشق به وطن را بارآوردند وبه وطن تقدیم نمودند، همین زنان بودند که مبارزه علیه ظلم را به فرزندان شان آموختند و از طریق رسانه ها صدای خاموش را به همنوعان خود تقدیم جامعه و جهان نمودند، زنان که ضمن انجام کار بیرون از خانه، کارهای خانه را نیز با عشق انجام داده اند. ولی این کافی نبوده بلکه اصلاحات واقعی اجتماعی صورت گیرد، زنان آموزش ببینند و قوانین ناعادلانه دگرگون شود؛ زیرا کاستیهای زنان ناشی از قانون طبیعت نبوده بلکه ناشی از شرایط زیست آنها است و بنابراین ضرورت است تا زنان توانایی های ذهنی خود را توسعه دهند و از این راه صاحب فضایل برتر شوند. ولتر بی‌عدالتی را عامل فرودستی زنان در جامعه می‌دانست. کندرسه معتقد بود باید به زنان حقوق اجتماعی و سیاسی برابر داده شود و تام پین، اندیشمند امریکایی که هدف انسانها را در جامعه حفظ حقوق طبیعی، مدنی و سیاسی آنها می‌دانست، خواهان بسط این حق به زنان بود. خود زنان نیز به ‌تدریج تحت ‌تاثیر این افکار قرار گرفتند و بر حقوق برابر خود با مردان تاکید کردند. امروز زنان از حقوق حقه شان که همان حقوق آزادی است بخصوص در تعلیم و تربیه، حق تحصیل، حق کار و استراحت، حق آزادی ورای، مصونیت فردی، آزادی کفتار و بیان، اجتماعات، فعالیتهای سیاسی ومدنی و غیره حقوق انسانی شان تا رسیدن به این مأمول مبارزه و پیکار نمایند.

 بی مناسبت نخواهد بود تا از نقش یکی از مبارزین عدالتخواه زنده یاد دکتورس اناهیتا راتب زاد که با عشق و شجاعت و پایداری، الگویی برای دیگر خانواده‌ های زخم خورده شدند یاد آوری کنم، البته تاریخ زنان قهرمان و نیکو و عدالتخواه را که تعداد شان در کشور عزیز مان افغانستان فراوان بوده اند و درشرایط فعلی مشارکت سیاسی وجای برجستهء دارند؛ که امید است با آمدن گروه های متحجر «تحریک طالبان» که مایه دلهرگی مجموع زنان افغانستان و جهان اند به شرایط سخت نه انجامد. ولی هر چه باشد مبارزات زنان قهرمان بیاد و در سینه تاریخ حک بوده وخواهد شد ونسل یافته گان فردا زحمات آنها را به دیده قدر خواهد نگریست و به نیکویی یاد آور خواهد شد چنانچه که ملالی ها، امنه فدویی ها، رابعه بلخی ها، ریحانه غزنوی ها، جنرال سهیلا ها و هزاران زن نیکو و قهرمان دیگر که نوشتن در این برگه نمی گنجد به نیکویی یاد می دارند.

 این روزمبارک و فرخنده «8 مارچ» را بر زنان مبارز که در راه حق و عدالت مبارزه نموده اند و میدارند خجسته و میمون میخواهم.

 «سراج اديب» 8/3/2021