در اغلب نگارش ها و جستار های که در تارنما ها و دنیایی مجازی و حتی اغلب نویسندگان واژه (آبگان) را در آثار شأن یاد کرده اند:

 از آن میان پوهاند عبدالحی حبیبی در کتاب: تاریخ مختصر افغانستان ج ۱ کابل ۱۳۴۶ رویه ۷۲ چنین آورده است:

در یکی از کتیبه های شاپور اول و دومین شاه ساسانی که بعد از ۲۶۰ میلادی به دو زبان پارتی (پهلوی اشکانی) و یونانی نوشته شده است و این کتیبه از معبد زردشت در نقش رستم شیراز به دست آمده در آن در بند دوم نام شهر پشاور به حیث سرحد نهایی شاهان کوشانی ودر قسمت ششم آن در جمله رجال سلطنت شاپور نام (وبنده فرن آبگان رزمه ود) ذکر شده است. ترجمه پارسی دری این کتیبه که از روی متن انگلیسی تهیه شده است از جمله سه کلمه (وینده فرن آبگان رزمه ود) واژه نخستین (ویند فر ن) پارتی و کند بفر یونانی آن است و این اسم علم یکی از سالاران جنگ است، کلمه دوم (آبگان) یونانی و (اپگان) پارتی آن باشد (می باشد)؛ یعنی افغان. همین نگاه پوهاند حبیبی در نزدیک به صد ها جستار و مقاله بازتاب شده است از آن میان در دیکشنری آنلاین اپادیس چنین آمده است: آبگان به معنای مخالفت کننده با پگان (دیوتای ایرانی) است و اشاره دارد به قومی که از عبودیت این خدا سرباز زده اند، همچنین بیان شده است که نام های آبگان اوغان و پشتون و پتان همه یکی اند.

منبع دوم: در وبسایت ریشه شناسی چنین آمده است: واژه آبگان:

به معنی صاحب عزت، ومقام بلند است و آب در این کلمه نماد اعتبار مانند ابرو، ابدار تیغ می باشد. (منبع معلوم نیست).

در ویکی پدیا:

(صفحه واژه افغان)

شاپور اول ساسانی برای نخستین بار در قرن سوم میلادی از واژه افغان یعنی آبگان یا افغان یاد کرده که به معنای جنگجو، جنگ آور و گاهی سوار کار بوده است (منبع ذکر نشده است)

بدبختانه در هیچ یک آثار نشر شده و سرگردان که افزون بر این ها در ده ها جستار و مقاله از آن میان در جستار جناب دکتر حلیم تنویر، و دیگران نیز واژه افغان را به برداشت خود شأن اورده و برگردانی کرده اند، حتی جناب دکتر تنویر ذکر کرده آن؛ که افغان با پشتون به معنی محافظ کوه ها

(که کسی کوه ها را دزدی نکند)

مجبور شدم تا به منظور دریافت منبع واقعی به سراغ آثار ومنابع معتبر و تحقیقاتی بروم:

نخست سراغ کتاب (فرمان های شاهنشاهی ایران اثر نارمن شارپ) رفتم؛ که در آن عکس تمام فرمان ها و نامه های شاهان ایرانی آمده است ودر فرجام آن فهرست لغتنامه سنگ ها نیز به نشر رسیده است.

که در آن واژه آبگان و این سنگ نوشته. وجود ندارد. به کتاب پاول هورن فرهنگ ریشه شناسی زبان فارسی باستان رفتم:

Grundriss der Neupersischen Etymologie 1893 Paul Horn 1908

در این اثر برازنده تاریخی نیز واژه آبگان وجود ندارد.

سپس سراغ کتاب کنت رولان

به نام:

Old Persian Grammar Texts Lexikon, Kent Roland 1953.

در ابن کتاب نیز واژه آبگان وجود ندارد.

سپس به کتاب مشهور مکنزی اوستا شناس نامور مراجعه کردم.

A Concise Pahlavi Dictionary D.N.Mackenzir

 در ابن اثر که تمام واژه های زبان پهلوی با ریشه شناسی آنها آمده است، واژه آبگان وجود ندارد.

کتاب بعدی که نزد من بود و به آن مراجعه کردم:

فرهنگ واژه های پهلوی اثر احمد تفضلی چاپ بنیاد فرهنگ ایران تهران بود در این اثر فروزنده نیز واژه آبگان وجود ندارد.

یعنی در این چهار اثر پژوهشی و تحقیقی که فرایند کار صد ها اوستا شناس و پهلوی شناس است واژه آبگان وجود ندارد.

در فرجام به این باور رسیدم که واژه آبگان از سوی استاد پوهاند عبدالحی حبیبی جعل و ساخته شده است، سپس آن را استاد دکتر محمد حسین یمین در کتاب افغانستان تاریخی در رویه ۴۷، پوهاند دکتر احمد جاوید در کتاب اوستا چاپ شورای فرهنگی افغانستان و همچنان دیگر نویسندگان با مراجعه به کتاب تاریخ مختصر افغانستان و آثار ذکر شده بالایی واژه را پهلوی پنداشته ودر آثار شأن بازتاب داده اند.

در حالی که واژه آبگان در هیچ سنگ نوشته پهلوی نیامده و جعلی و.

ساخت پوهاند. عبدالحی حبیبی می باشد

این است روزگار دانش و فرهنگ در افغانستان.

با درود و مهر