بخش نخست
آقای ترامپ با فشار بی سابقه ای پروسه مذاکرات با ایران را تحمیل کرد. نخست به جا بجائی نیروهای ضربتی به ویژه بمب افگن های رادارگریزوسنگین بیشتر از دومیلیارد دلاری B-2درجزیره "دیگوگارسیا" پرداخت واولتیماتوم داد که: یامذاکره یا حمله نظامی. درمورد شرایط آغازاین روند نا متعارف در روابط بین المللی باشیوه ای که ترامپ به راه انداخته است، صحبت های زیادی صورت گرفته و زوایای مختلف آن مورد ارزیابی قرارگرفته است. دراین جا مروری داریم درباره احتمالات تقریبی وعواقب این روند نامتعارف.
درزمینه ارزیابی خود این حادثه وشیوه برخورد، درنخستین روزها دومصاحبه بسیارنمادین ازجانب دوتن ازمتخصصین ایرانی وامریکائی این عرصه صورت گرفت که احتمالات مذاکره وجنگ دراین زمینه را بسیار روشن ومستقیم مورد ارزیابی قراردادند. این دوتن عبارت اند ازآقایان "سید محمد مرندی"استاد دانشگاه و مشاور تیم مذاکره کننده ایران در دورهای سابق مذاکرات پیرامون معضله اتمی ایران و"اسکات ریتر" افسر نیروی دریایی و بازرس سابق تسلیحاتی ایالات متحد امریکا.
نخست آقای "مرندی" با ارائه فاکت ها درچهارچوبی وسیع وباجزئیات کارشناسانه درزمینه کاربرد امکانات دفاعی و بازدارنده ای که ایران ازآن برخورداراست، معتقد بودکه تبعات یک چنین حمله احتمالی برای امریکا بسیار زیان بارخواهد بود ودرنتیجه آرایش جنگی امریکا بیشتروسیله اعمال فشارامریکا با اتکا بر پس منظرتحمیل شکست های سنگین برایران درسوریه ولبنان برای بدست آوردن حد اکثرامتیازاست، تایک استراتیژی واقعی جنگی.
یک روز بعد اقای "اسکات ریتر"بازرس تسلیحاتی وافسرسابق نیروی دریائی ارتش امریکادرعراق که به مثابه یک تحلیلگر متخصص توانا و باصلاحیت درعرصه جنگ وسلاح های امروزی و با دید منصفانه وعینی شهرت دارد، درمصاحبه با دوکتور"گلین دیزن"( Glenn DIesenنویسنده و ژئوپولیتولوگ نرویژی) معتقد بود که اگرمذاکرات به نتیجه مطلوب امریکائی ها نرسد امریکا دست به حمله سنگین و گسترده ای خواهد زد که دربرابر آن ایران توانائی دفاع رانخواهد داشت. او با جزئیات و با دقت تمام امکانات دفاعی ایران وامکات تعرضی امریکا را مورد ارزیابی قرارداد وحتی امکان کار بردسلاح هسته ای به وسیله امریکا رامحتمل دانست. یعنی این که استراتیژیست های امریکائی تصمیم قاطع دارند تا کارایران رابه مثابه یک نیروی قابل حساب منطقه ای یک سره کنند.
صحبت های "سید محمد مرندی" و"اسکات ریتر" برای مخاطبین عادی که حوادث راصرفاً ازدید میکانیکی ومشخصات فنی می نگرند مجاب کننده وجذاب بود وهرکسی برپایه ذوق وجانب داری خودمی توانست سخنان یکی ازاین دو فرد متخصص رامبنای ارزیابی ونتیجه گیری خود بیابد. صحبت های هردومصاحبه کننده با استدلال بسیارمحکم ومتکی برپیش بینی های با اطمینان وفاکت های دقیق انجام شد، ولی بیشتردارای خصوصیت تکنیکی بود. شاید آن چیزی که دراین صحبت ها جایش خالی بود، کانتکست و زمینه امروزی تحقق این اطلاعات وتئوری هاست. دراین شکی نیست که ایران امکانات دفاعی و وسایل فشار و محمل های واقعی اعمال آن ها را دارد وازامکانات باز دارندگی وسلاح هائی که بتواند امریکا رادچارمخمصه عملی بسازد هم برخورداراست و می تواند استراتیژیست های امریکائی رادر برابر یک انتخاب دشوار قبل ازاغاز ماجراجوئی قراربدهد. ازجانب دیگر امر روشنی است که امریکائی ها هم امکانات عملی وتسلیحاتی بسیارکشنده وموثرو شیوه های تهاجم ناشناخته ای را درآستین دارند که احتمالاًمی تواند ایران رابا وضع فوق العاده دشوار وغم انگیزی مواجه سازد. اگرمحاسبه برپایه تنها همین فاکت هاصورت بگیرد نتیجه روشن است. یعنی اگر به طور میکانیکی محاسبه شود نیروهای ضربتی ای که امریکا دراختیاردارد کافی است ایران راسراسر ویران کند وایران هم از زیر بارآوار چنین جنگی زخم های خونینی برپیکر ارتش وبالا ترازآن برحیثیت ومنافع امریکا واردآورد؛ اما اگرکانتکست امروزی ونیروهای حاضردرصحنه وتبعات چنین تهاجمی رادرنظربگیریم به نتایج بسیارمتفاوتی برخواهیم خورد. پس ببینیم دروضع کنونی چه احتمالاتی رامی توان مدنظرگرفت.
نخست ازهمه درتمام این روندها لایه ای ازلاف وگزاف نوع "ترامپی" را نباید نادیده گرفت. آقای "ترامپ" تا آنجائی که آزادی عمل درکادر ریاست جمهوری خود را دارد، همواره شیوه پرسروصدا و قمار بازانه خودرا اعمال می کند. دیده شده که این آقا گاهی چنان برخوردی غیرقابل انتظاردارد که حتی اطرافیانش راهم دچارسرگیجه می سازد. جهان بااین برخورد اقای "ترامپ"که به سادگی می تواند روی تصامیم وقرارهای خود پا بگذارد و طرحی نودراندازد، به اندازه کافی آشنائی دارد. درمورد ایران این بارهم غیرمحتمل نخواهد بود که اوعلیرغم آرایش جنگی سنگینی که راه انداخته، معیاررا بسیاربالا در نظرگرفته وتهدیدات راهم متناسب با آن صادرکرده است. اگرطرف مقابل بتواند تنها مقهوراین آرایش ترس آورنشود وتمام زمینه های ذوجوانب این وضع رابه خوبی بسنجد و متناسب باآن عمل کند، شاید بتوان به این نتیجه رسید که این بارهم آقای"ترامپ"برگی رادرمیدان قمارانداخته است که بابلوف بسیارگنده ای همراه است وشاید به آن نتیجه ای که اعلام کرده است نتواند دست بیابد. بهرحال دراین روزهاهوای غرب هوای جنگ است. جنگی که دوعامل متضاد می توانند به مثابه انگیزه درونی آن تلقی شوند. ازاحتمال دراین زمینه گفتم زیرابعید به نظرمی رسد که اگر باعقل سلیم سنجیده شود، چنین جنگ ناروائی که ابعاد و تبعات آن تاحدود زیادی ناشناخته اند، دربگیرد. این دوعامل کدام هاستند؟ شاید بتوان گفت که یکی غره شدن بیش ازحد امریکا واسرائیل ازپیروزی درجنگ هائی است که دارای خصوصیت های وحشی گری بی سابقه ای بود و توانست توازن قوا درخاورمیانه راتغییر بدهد وعامل دیگرشکست سنگین غرب جمعی دراوکرائین می باشد.
به هرحال مذاکره شروع شده وبعدازچهاردورمی بینیم که براساس آجندای امریکائی ها پیش نخواهد رفت یعنی آنچه مربوط به نیروی موشکی ایران ونقش آن درمنطقه می شود به عنوان یک طرح بسیاربی اساس تلقی شده وهیچ عقل سلیمی نمی تواند آن رابپذیرد؛ طرح کنارگذاشتن نیروهای نیابتی دروضع کنونی جهان هم بی اساس، مسخره وغیرواقعبینانه است. دراین صورت تنهامسئله هسته ای ایران درمیدان باقی می ماند. مزید برهمه مذاکره کننده اصلی جانب امریکائی درهردور نقشی تازه در می اندازد و ابهام برابهام پیرامون این مذاکرات می افزاید. بالاخره، علیرغم آنچه تاکنون درعرصه مذاکرات روی داده است، آیا می توان درباره تداوم ونتیجه آرامش بخش آن برای بشریت امیدواربود؟ امر مسلمی است که درمورد محتوی وفرجام مذاکرات نمی شود از حالا ابرازنظرقاطعی کرد؛ ولی اگر این مذاکرات به نتیجه ای منتهی نشود، آیا بازهم می توان آن سان که آقای "اسکات ریتر" می گوید باید نگرانی این را داشت که امریکا با "قانون زورگوئی جنگل" برایران خواهد تاخت وایران به مثابه کشوری که همین اکنون دربرابرما قراردارد دیگروجود نخواهد داشت- یعنی اینکه ویران خواهدشد ونخواهد توانست به آسانی سربلند کند؟ من معتقدم که اگرازبدشانسی روزگاراین جنگ دربگیرد تبعات آن به همان اندازه ای که ایران را ویران خواهد کرد به خود ایالات متحده امریکا نیزصدمه خواهد زد واحتمالاً برای موجودیت اسرائیل نیزدارای اهمیت حیاتی خواهد بود. زیرا این جنگ نه تنها درصحنه؛ درروی زمین و درپیکر ایران و پیرامون آن رخ خواهد داد، بلکه در روان تمام دنیای اسلام ودرخلوت " جنوب جهانی" غوغا بر پاخواهد کرد و درسناریوئی "درون ضمیری" همه کشورهای اسلامی آینده خود رادر ویرانی ایران تجسم خواهند داد. چنین جنگی تکانه بسیارجدیدی درجهت بیداری کشورهای اسلامی خواهد شد. زیرا بعد ازحوادثی که افغانستان، عراق، لیبیا، سودان، یمن، سوریه، لبنان ویمن دراثرتجاوز بی بندوبارانه امپریالزیم ازسرگذشتاندند، برای هیچ کسی ودرهیچ کشور اسلامی شکی نمیتواند باقی بماند که امریکا خواهان از پا درآوردن همه کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه بوده وهمه را درپای رویای ناشدنی اسرائیل بزرگ قربانی خواهدکرد. ازجانب دیگرشاید بتوان سنجید که تبعات این جنگ ازجنگ ویتنام هم برای امریکا خطرناک ترخواهد بود، زیرا درآن جنگ امریکا، جنگ ومتحد دست نشانده خودرا باخت ولی دراین جنگ امریکا به طورعلاج ناپذیری ضعیف خواهد شد ونزول امریکا راا زمقامی که امروزدرجهان دارد شاید بتوان خیلی سریع تروبزرگ تر از تصورعمومی موجود، پیش بینی کرد. درواقع ایران مبدل به ویتنام دوم امریکا اما با مشخصات علمی- فنی زندگی درنیمه اول قرن بیست ویکم باتمام تبعات آن خواهدشد.
دراین جنگ (اگر واقع شود) روسیه فراترازآن حدی نقش خواهد داشت که تمام غرب جمعی دراوکرائین عمل کرده است وچین نیزباتمام امکانات آرزوی ازپا درآوردن امریکا را خواهدداشت(شبحِ نقش سلاح های چینی درسرنگونی هواپیماهای ساخت غرب هندی در رو دررویی اخیرنیروهای هوائی هند و پاکستان در روان غربی ها وحشت بپا کرده است).
آنچه مسلم است این است که ایران مانند عراق با سرعت سقوط نخواهدکرد. هرلحظه تداوم جنگ برای امریکا حساب خواهد شد. امریکا دروضع کنونی ودراین گوشه دنیا امکان جنگ درازمدت را ندارد. امریکا، گذشته ازفاصله نامساعد با سرزمینی که مورد تجاوزقرارمی دهد، سیستم لوژیستیک وتدارکاتی لازم نیزدراختیارنخواهد داشت؛ زیرا
تمام علایم جدی تاکنون نشان دهنده این امراند که استفاده ازپایگاه های منطقه خلیج فارس برای امریکا به صلاح نیست. محیط جنگ بین امریکا وایران به سرعت به محیطی غیرقابل تحمل برای امریکائی ها مبدل خواهدشد. هیچ یک ازکشورهای منطقه درکمک به امریکا درچنین جنگی هیچ منفعتی ندارند و اگر احیاناً در زیرفشار کمکی هم به امریکا برسانند، آینده خودرا درپرده ابهام وجودی قرارخواهند داد و ازاین ناحیه نگرانی عمیق خواهند داشت. زیرا ایران به هرحالی باقی خواهد ماند و دوباره سربلند خواهدکرد. هیچ کشورعربی دراین منطقه ریسک رو در رویی بیجا با ایران رانخواهد پذیرفت.
نباید نادیده گرفته شود که جنگ با ایران درقالب هیچ یک ازجنگ هائی که امریکا درخاورمیانه به راه انداخته است نمی گنجد؛ عده ای ازطرفداران امریکا که کاسه داغ ترازآش رابیاد می آورند جنگ برعلیه ایران رابرق آسا و بد تر ازعراق تصور وآرزو می کنند. نه! وبه طورقطع چنین نخواهد شد. امریکائی هاهم می دانند که چنین نخواهد شد. جای تاسف دراین است که عده ای ازمرتجعین وشاه پرستان بیگانه ازمنافع ملی ایران آرزوی چنین حمله امریکا برایران و یا تجزیه ایران رابا بیشرمی وبی هیچ عذاب وجدانی مطرح می سازند. هیچ فرد با احساسی درمنطقه ما نمی تواند باچنین آرزوئی سرِسازگاری داشته باشد.
عامل دیگری که دراین معادله رو در رویی احتمالی امریکا وایران نقش جدی خواهد داشت، تجربه ای است که درتقابلی عظیم تاریخی دراوکرائین بین "شرق" و"غرب" به میان آمد. ازیاد نبریم که امریکا همراه با همه اقمارش با تمام نیرواز ورای اوکرائین درجهت ویرانی وحتی تجزیه و فروپاشی روسیه کمربسته است. درواقع صریح ترین رویاروئی تاریخ همین"شرق" و"غرب"بعد ازجنگ جهانی دوم دراوکرائین رخ داد. این رودررویی سرنوشت تمام روابط واقدامات عملی بعدی هردوطرف رابرای مدت های بسیار طولانی رقم زده است و این وضع حتی بادرنظرداشت پشت سرگذاشتن دوره هائی از روابط متشنج وبه گرمی گرائیدن موقتی روابط روسیه و امریکا نمی تواند روی این واقعیت پرده بیاندازد. روسیه برای همیشه ازامریکا امید بریده است. هرنوع تغییرشکلی در روابط این دوقدرت بزرگ نمی تواند طبیعت درونی عمیقاً ناسازگاراین روابط راد گرگون سازد. دراین بزنگاه است که هرنوع حمله نظامی امریکا برایران فرصتی برای روسیه خواهد بود تا هم باتمام قدرت وامکانات درجهت عدم پیروزی امریکا برایران بکوشد وهم آنچه رابرای شناخت سلاح های تاهنوز شناخته ناشده امریکا درمیدان عمل نیاز دارد درمیدان چنین جنگی به دست آورد. تازه این یکی ازعوامل دخیل شدن عمیق و وسیع روسیه دراین ماجرامی تواند باشد؛ درحالیکه عامل اصلی وتعیین کننده با دلایل مشخص وفراوانی می تواند این باشد که اگرامریکا برایران غلبه حاصل کند، از دید ژئوپولیتیک وسرنوشت آینده روابط جهانی امریکا وروسیه وتناسب نیروها درصحنه بین المللی شکست کامل ایران برای روسیه یک تهلکه جبران ناپذیرخواهد بود. اگرامریکا واسرائیل ایران را ویران کنند، امریکا یک گام بسیارمهمی را درجهت مهارروسیه برداشته است. درصورت تسلط امریکا برایران کمربند تجاوزی ازطریق افغانستان، ایران واحتمالاً آذربایجان درجنوب روسیه می تواند شکل بگیرد. بناً در رو در رویی درکادراین جنگ، آنهم درمقیاسی که امریکا وروسیه را دربرابرهم قرارخواهد داد، رودربائیستی نمی تواند کوچک ترین محلی برای اعراب داشته باشد. پس وضع متزلزل وبدون دورنمای محکم روابط ظاهراً گرم کنونی امریکا وروسیه نمی تواندمانع اقدام قاطع وسنگین روسیه درجنگ احتمالی بین امریکا وایران شود.
درنتیجه روسیه با قاطعیت درکنارایران قرارخواهد داشت. پادرمیانی روسیه دراین ماجرا به هرشکلی که باشد(جنگ دراوکرائین وحضورجنون آمیز و وسیعاً خصمانه غرب جمعی دراین عرصه کار قرار گرفتن روسیه درکنارایران را آسان و برای همگان ازقبل، قابل هضم ساخته است)، سرنوشت این جنگ راتعیین خواهدکرد. امریکا این رابه خوبی می داند. شاید بتوان گفت که امریکا بعد ازمداخلات فراون درچیچن، گرجستان وقزاقستان وغیره وبالاخره درجنگ اوکرائین بخت خودرا درجهت دشمنی وتضعیف روسیه تا آخرآزمود واین بار اگربرایران حمله صورت بگیرد روسیه بخت دفاعی خودرا آزمایش خواهد کرد. واما ورود وحضور روسیه دراین جنگ احتمالی چگونه می تواندباشد؟
دور از تصور نخواهد بود که روسیه هواپیماهای مدرن، سیستم های دافع هوائی حتی پیشرفته ترازS400(که بتواند جواب گوی حمله پیش بینی شده امریکا باشد)، سلاح های اختلال الکترونیک (که روسیه دراین عرصه پیش قدم دنیا است)، خدمات بسیار با اهمیت ماهواره ای، پهباد های پیشرفته ای که درجنگ اوکرائین کارآئی خودرابه اثبات رسانیده اند، موشک های ضد نیروی دریائی، وغیره وغیره وبالاخره ارائه مشوره های میدانی درعرصه هنر رزمی وتاکتیک های عملیاتی درصحنه نبرد را برای ایران ارائه دهد که نتیجه این همکاری ها می تواند یک باردیگر خاطره سرنگونی کاروانی از B52های سقوط داده شده امریکائی درویتنام درآخرین سال های جنگ را بیاد آورد. درجهت نا ممکن ساختن پیروزی امریکا درایران حتی انتقال تکنولوژی راکتی پیشرفته تر به ایران راهم منطقاً می توان محتمل دانست.
اگرجنگ به درازا بکشد مسلماً امریکائی ها دچارمشکل لوژیستیکی خواهند شد. اما روس ها توان پشتیبانی درازمدت ازایران را به علت برخورداری ازچرخه متناسب تولید جنگ افزارهادرکنارجنگ اوکرائین، توان اقتصادی، سیاست سنجیده شده تعیین اولویت ها و رده بندی دوست و دشمن، استقامت درقول وقرار، تجربه ذیقیمت جنگ جهانی دوم وجنگ کنونی دراوکرائین و بعد فاصله نزدیک وهم مرز بودن ازطریق بحیره خزر را خواهند داشت.
آنچه تعیین کننده فرآیند وسرنوشت حوادث کنونی خواهد بود این است که هیچ استراتیژیست وزمامدارعاقلی که درامریکا بامسئله جنگ برعلیه ایران دخیل باشد نمی تواند از یاد ببرد که براساس ارزیابی های خود غربی ها، ایران درصورت حمله امریکا به سرعت اولین آزمایش سلاح هسته ای راانجام خواهد داد واین می تواند برمسیرجنگ، بزرگ ترین تاثیرممکن را به بارآورد. تازه این ها، تنها فاکتورهای تاثیرگذار برروند یک جنگ درازمدت بین امریکا وایران درشرایط کنونی نیستند.
(ادامه دارد...)