هر روزی که میگذرد و تاریخ را ورق میزنیم نیات استعماری انگریزی با ایجاد غده سرطانی در منطقه یا کشوری بنام پاکستان در جنوب آسیا برملا میشود. رژیمهای کرنیلی و دست نشانده پاکستان از همان آغاز تشکیل نا منحوس این مملکت به دلیل ناباوری و هراس از موجودیت و دوام آیندهشان به حیث یک کشور که نیمی از سرزمین هند و نیمی از خاک افغانستان تشکیل و تحمیل شده است با هر دو کشور همسایه دشمنی پایان ناپذیر داشته و بخصوص با صدور تروریزم و تحمیل جنگهای نیابتی در مسیر پالیسی جیواستراتیژیک حامیان بینالمللی خود در افغانستان اهداف مشابه را دنبال میکنند.
در راستای جنگ نیابتی و مداخلات مستدام پاکستان، گزینش طالبان به حیث طرف سیاسی و جانب دخیل در قضایای افغانستان و توافق واگذاری مناطقی در جنوب و شرق افغانستان بنام مناطق امن برای طالبان در نظر گرفته شده است.
گفته میشود که توافق و تفاهم دولت افغانستان با پاکستان و طالبان با پا در میانی ایالات متحده امریکا با ظاهر صلحآمیز اهدافی را دنبال میکند که بهعنوان صلح و امنیت روی دست گرفته میشود؛ اما از نظر برخی تحلیلگران سیاسی پیامد ناگوار آن برای مردم افغانستان تحمل ناپذیر بوده و سلامت کشور را زیر سؤال خواهد برد. زیرا که این موضوع تکرار تجاربی است که مشابه به آن در زمان داکتر نجیب الله شهید با واگذاری ولایت کاپیسا در سال بهعنوان حسن نیت به حزب اسلامی گلبدالدین حکمتیار، کشور ما شدیدترین ضربه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را متحمل گردید که در نتیجه آن توافق یکجانبه، فابریکه نساجی گلبهار بهمثابه بزرگترین دستگاه عصر خود در شرق دنیا اولاً تاراج و پس از آن بدست حزب اسلامی، بدست مدعیان اسلام منهدم گردید و سامان آلات و ماشینری آن توسط مدعیان اسلام در بازارهای پشاور لیلام شد وبرخی از کارگران این فابریکه شهید و یا زخمی گردید و یکصد هزار نفر از نفوس کشور لقمه نان ودرآمد شغلی خود را از دست دادند.
این توافقات برغم تفاوت ذاتی «درابعاد سیاسی ونظامی آن» با برجام ایران قابل مقایسه نبوده ولی با توجه به برخی وجوهات، نقا ط مشابه را میتوان در هردو توافق مشاهده کرد. چنانچه بموجب توافقات برجام بین ایران وشش قدرت بزرگ در سال این کشور پس از رفع تحریمها وبر گشتاندن دارایی های ارزی خود از خارج به گسترش تجارت، دسترسی به بازار جهانی، نقش موثردر بازار نفت، رشد اقتصادی، ساخت وسازصنایع نظامی پیشرفته تا حضورنظامی در کشورهای منطقه یعنی عراق، سوریه لبنان ونفوذ سرسام آور درفلسطین یمن و افغانستان به پیشرفتهای چشمگیری نایل گردید واما مهمترین تفاوت عمده این دو توافقات، اینست که برای ایران در ازاُی توقف فعالیتهای هسته یی، رفع تحریمها و برای طالبان در ازاُی توقف جنگ وتعرض، واگذاری زمین میباشد.
برای کشور ما در چشم انداز توافقات واگذاری مناطق امن برای طالبان در حالیکه در ترکیب آن طالبان پاکستانی نیز شامل میباشند، طوریکه معلوم است درین معامله بجز استحکام پایه های تجاوز وعمال استخباراتی پاکستان، گسترش نفوذ عناصر غارتگر پاکستانی، تسلط متجاوزین و تروریستان در مناطق یاد شده، انهدام زیر ساختارها ی تولیدی، تخریب سیاسی کشور، وارد کردن ضربات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، ترویج روز افزون مواد مخدره، تاراج معادن، مسدود شدن مکاتب ومدارس، شستشوی مغزی کودکان ونوجوانان، آموزش جبری موارد استعمال اسلحه ومواد انفجاری وتحکیم حکمرانی گروه های دوران حجر بر سرنوشت مردم، وتبدیل شدن مناطق کشور به جولانگاه تروریزم با پیامد کشنده وجانکاه آن چیز دیگری نخواهد بود.
بنقل ازمنابع خبری منتشره درسایت همایون تحت عنوان «پاکستان مناطقی را زیر نام مناطق امن در افغانستان بدست می آورد» می خوانیم «بحث واگذاری مناطق برای طالبان از سالها قبل مطرح بوده است اما بنظر میرسد که حالا از جانب امریکایی ها پذیرفته شده است وآقای غنی بهعنوان مجری این به عمل کردن آن اقدام کرده است. در عین حال واگذاری برخی مناطق برای طالبان بمعنای واگذاری بخشهایی از کشور برای پاکستان نیز است وپاکستان ازین برنامه سود سر شار می برد» در بخش دیگری از همین مقاله آمده است «از جانب دیگر در مناطقی که برای طالبان واگذار میشود هم طالبان افغانی وهم طالبان پاکستانی ودیگر گروه های جنگجو میتوانند حضور بهم رسانند» ودر ادامه بخش بعدی «این برنامه ممکن است تا سر حد انتقال قدرت برای طالبان هم منجر شود» همچنان بنقل از روزنامه ویسا درهمین سایت زیر عنوان «تفویض صلاحیت های شش ولایت کشور به دو افسر استخبارات پاکستان» آمده است که «در نتیجه مذاکرات اخیر افغانستان، پاکستان وایالات متحده امریکا تمام جوانب به توافق رسیده اند که شش ولایت افغانستان که اکثریت شان در جنوب افغانستان قرار دارند بهعنوان ساحه امن برای طالبان در نظر گرفته شود»
بنا بر آن معلوم است که داستان حضور مستدام عناصر وعوامل خارجی در نقاط مهم کشوربا توجه به رویکردهای کشنده استخباراتی ونظامی پاکستان در واقع مکمل ومتمم نیروهای طلبان داخلی وخارجی بخاطر تاراج معادن و دسترسی بر منابع طبیعی افغانستان میباشد که از دیر زمانی در هلمند، شرق ننگرهار و بسا نقاط دیگر کشور چنین هدفی را دنبال میکنند.
راه حل جامع واساسی مسُله، قوای سه گانه کشور را به دریافت راه حل های واقعی و تصامیم مشترک، جامع وهمه جانبه باتوجه به نظریات ودیدگاه های مردم افغانستان ومنافع علیای کشور ملزم میسازد تا با خرد جمعی و گسترده، تصامیم وفیصله جمعی آنها راه حل بدست آید؛ زیرا مسایل سرزمین به هر عنوانی که باشد شامل تصامیم کلیه ساکنان کشور بوده و توافق یکجانبه را نفی میکند.
توجه بمسایل بزرگ وسرنوشت ساز کشور مستلزم مشارکت وسیع مردم در توافقات جمعی وجمعامد ملی میباشد که با خرد ورزی ومسولیت پذیری و تصامیم مشترک روی سرنوشت مردم از استقلال، تمامیت ارضی وحاکمیت ملی حراست میشود.
لذا تاریخ این دین وطنی واین وظیفه بزرگ ملی را بدوش روشنفکران چیز فهم وطنپرست، مومنین پاکنهاد، مردمان وطندوست، شخصیتهای مستقل وطنخواه، احزاب سیاسی ترقیخواه ودموکراتیک، سازمانها وگروه های مسُول ومتعهد به آزادی، صلح ودموکراسی، وعدالت خواه گذاشته است تا بار مسولیت وطن را در چنین شرایط هولناک وحساس تاریخ با امانت داری، استواری، اتحاد وحدت ویکپارچگی کامل بدوش کشیده وبسرمنزل مقصود برسانند. بقول معروف تاریخ آنانی را هرگز نخواهد بخشید که در چنین شرایط حساس وسرنوشت ساز کشور فرصتها وریظرفها را از دست داده شاهد بربادی وطن خود باشند.
البته این یک حقیقت است که صلح و امنیت خواست همیشگی مردمان آزاده افغانستان بوده و همواره میخواهند که صلح و امنیت پژواک جاودانه فضای کشور ما باشد واما صلح عادلانه وپایداروهمه جانبه، نه صلحی که در پیامد آن کشور را خط کشی کرده و مردم را به دو سوی خط بکشاند که یکی از طرفها بخاطر تحکیم سلطه واقتدار، دیگری بخاطر آزادی، عدالت ورهایی بجنگند ومطابق به نقشه شوم وپلان خصمانه تجاوزگران که میخواهند مردم سالها مصروف جنگ باشند وخارجیهای تجاوزکار ثروتهای طبیعی کشور ما را تا آخرین ذره آن غارت وچپاول کنند؛ اما نمیدانند که غارت کردن ثروتهای این کشور هزینه سنگین داشته و روزی متجاوزین غارتگر را به زانو خواهد نشاند.
در اخیر باید گفت دشمنان افغانستان باید بدانند که با توجه بتاریخ پنجهزار ساله کشور ما هیچ دشمن مکار ولو قدرتمند جهان ومجهز با سلاح کشتارجمعی وپیشرفته هرگز نتوانسته در برابر مردمان قهرمان افغانستان همیشه استاده گی کنند زیرا که این کشور افغانستان، این بیشه شیران، زمانی مقتدر ترین کشور جهان را که آفتاب در ساحه تسلط آن غروب نمیکرد سه بار درس عبرت داده وسه بار از آمدن بکشور ما پشیمان ساخته است وآنها نخواهند فراموش کرده باشند که در میدان های معرکه با مردم این سرزمین کوهستانی سربفلک کشیده واین جایگاه شیران ودلاوران آزاده بود که از روی نعش قوای بزمین افتاده خود با سرآسیمه گی وهراسان فرار کرده زخمیها وکشته شده گان خود را بی دفاع گذاشته بودند. این درس عبرت تاریخ است زیرا که با اتکاه به گروههای زرخرید نمیتوان روح آزادی ملتی را درهم شکست. چونکه افغانستان نظر به ساخت جغرافیایی در شجاعت ومناعت خود با دیگر کشورها قابل مقایسه نبوده و تا یکنفرهموطن زنده باشد افغانستان آزاد وسربلند زنده است یعنی که در ازاُ قربانی ها ی ولو سنگین واضح است که از خاک افغانستان، آب افغانستان وکوهای سربفلک کشیده وبیدار افغانستان ملیونها میلیون قهرمان وطنپرست میروید ودشمن را از تجاوز پشیمان کرده و بار دیگر پرچم آزاده گی را بر فراز کوهای شمشاد وهندوکش بیدار، با با وفیروز کوه، سپین غر وپامیر برافراشته خواهند کرد.
ستاره ی بکشند آفتاب میروید + فروغ هستیُ ما بیحساب میروید.