برگه‌های تاریخی و شواهد جنگ در افغانستان بیانگر آنست که قدرت‌های ذی‌دخل به‌منظور تسلط بر اوضاع و تحکیم نفوذ خود به خاطر اهداف استراتیژیک خویش، شرایطی را به وجود می‌آورند که بر بنیاد آن گروهایی در لباس خودی و مخالف، برخی با زیور نکتایی و جمعی آراسته به لنگی‌های مطول، عده‌ی در شهر، در مراکز قدرت تعداد دیگری در محلات بر سکوی ثروت، در دو طرف جبهه با سناریوی مشترک به شکل دراماتیک و مضحک، هردو طرف در گیر در خدمت استراتیژی واحد از یک آدرس تمویل می‌شوند و این مردم هستند که در میان آتش و خون دریک جنگ تحمیلی و نیابتی می‌سوزند و قربانی می‌دهند.

 

میراث خواران استعمار پیر در جنوب و غرب آسیا، در مسیر تکرار حوادث و بقایای جنگ سرد با طرحها وپلانهای تراویده از ذهن آی اس آی پاکستان ودیگر قدرت‌های استخباراتی برای اهداف واستراتیژی کلان، میخواهند جبهات جنگ را در منطقه گسترش دهند.

 

بدین منظور به باور بعضی از تحلیلگران سیاسی، بنظر میرسد که گروه های تروریستی، داعش واحزاب تند رو اسلامی از خاک پاکستان ودیگر نقاط جهان به‌منظور تشدید وتقویت جبهات جنگی در محلات، روی اهداف ذیل در کشور انتقال داده می‌شوند.

 

* تعقیب اهداف جیو پولیتیک، جیو اکونومیک وجیواستراتیژیک در داخل وخارج مرزهای افغانستان.

 

* اختلال روابط بازرگانی آزاد وتلاش به خاطر کنترول خطوط مواصلاتی وشاهراهای بزرگ تجارتی وتشدید رقابتهای انحصاری در جهان.

 

 * متعادل نگهداشتن ظرفیتها وتوان جنگی بین طرفهای درگیراز یکسو وتشدید حملات جنگی با گروه های وابسته بقدرتهای رقیب به‌منظور برداشت منافع وغارت منابع طبیعی کشور.

 

در حالیکه مردم از نبود زیر ساختار های اقتصادی و فقر تولید، تخریب زراعت وکشاورزی، زرع وقاچاق مواد مخدره، اعتیاد. فساد دولتی، قانون شکنی، رشوت، چپاول دارایی عامه، غارت ثروتهای طبیعی، جهل مرض، ظلم، استبداد، بیکاری، جنگ ونا امنی، کشتار وخونریزی، نسل کشی، حملات انتحاری آنهم در موجودیت قوای نظامی جامعه جهانی، با مرگ ومیر دست وگریبان اند.

 

واما متجاوزین به خاطر گسترش سلطه وتا مین منافع شان به‌منظور چرخش تولید زراد خانه های اسلحه و تدارک جنگ در کشورهای عقب نگهداشته شده بخصوص ممالک اسلامی با ارسال سلاح، پول وهجوم تبلیغاتی، جنگ را یگانه وسیله بقای خود دانسته بر مردم جهان تحمیل میکنند.

 

در کشور ما افغانستان در اثر تجاوز و تحمیل جنگهای نیابتی پاکستان وحامیان بین المللی آن با اعزام گروهای تروریستی و ارسال مقادیر هنگفت اسلحه وپول به نقاط مختلف کشور خون انسانهای بیگناه ریختانده میشود. دردناکتر اینکه کسانیکه خود را اهل افغانستان مینامیدند، اولتر از همه آنها افغانستان را تخریب ومردم آنرا به خاک و خون یکسان کرد ه و متباقی هست وبود کشور را در معرض لیلام قرار دادند. در همین حال وهوا تبلیغات کرکننده در رابطه به سرآزیر شدن کمکهای خارجی که بنام کمک بمردم افغانستان جریان داشته است در واقعیت این کمکها از دسترس مردم بدور بوده بیشتر از همه در اختیار طرفهای درگیر جنگ و زورمندان و وابستگان ایشان قرار گرفته که باعث تداوم جنگ خونین در افغانستان میشود. به این ترتیب معلوم است که سیاستهای دوگانه و مماشات در واقع دشمنی با مردم افغانستان بوده و با افزار های کشنده مادی ومعنوی منافع خود را بدست آورده وتبعات ناگوار آن بر مردم افغانستان سا یه می افگند.

 

چنانچه

 

تحمیل دولتهای ضعیف، تحت الحمایه وابسته بخارج بر جامعه.

 

 بقدرت رسیدن کسانیکه هیچ تعهدی در برابر ملت ومردم ندارند.

 

 نا توان نگهداشتن دولت آلوده به بیروکراسی و فساد.

 

 سرآزیر شدن گروه های تروریستی القاعده، داعش، طالب واحزاب تند رو اسلامی والتحریر، جیش ودیگران درین سرزمین.

 

 ادامه جنگ وحملات تروریستی در کشور.

 

 انتقال وجابجایی گروه های جنگی در گوشه ونقاط مورد نظر.

 

 دسترسی گروه های جنگی به اسلحه وپول.

 

 تاراج منابع طبیعی، موزیمها وعابدات تاریخی.

 

 ازبین رفتن زیر ساختارهای اقتصادی، اجتماعی فرهنگی وسیاسی کشور.

 

 زرع وترویج مواد مخدره، آلوده شدن جوانان به اعتیاد وآسیب ضربه زدن زراعت کشور.

 

 تشدید فقر، جهل مرض وبیکاری به‌منظور کشاندن جوانان به صفوف جنگ ومهاجرت.

 

 عدم مواظبتهای لازم از قوتهای دفاعی کشور از لطاظ تخنیک ومعشیت.

 

 ظهور قشر سرمایدار خود محور ونفوذ آنها در دستگاه دولتی وغصب سرنوشت مردم بدست آنها.

 

 فقیر، مریض، گرسنه نگهداشتن مردم وبیکار ماندن قشر جوان کشور به شکل مستدام به خاطر در قبضه نگهداشتن ملت در مسایل نظر خواهی عمومی، همه پرسی ونمایشات انتخاباتی وزمینه سازی بر سر قدرت رساندن فرزندان وابستگان زورمندان داخلی ونفوذ عوامل خارجی آنها.

 

 گسترش روز افزون جنگ وتروریزم وکشتار بیرحمانه مردم توسط تروریستان صادر شده بکشور وشستشوی مغزی مردم در مناطق تحت تسلط گروهای تند رومذهبی بیگانه وارتجاع داخلی.

 

هجوم فرهنگ نفرت انگیز بیگانه و آماج گرفتن اخلاقیات جامعه.

 

منحرف ساختن مردم از واقعیات تاریخی وافتخارات گذشته.

 

 کشته شدن افراد وشخصیتهای شناخته شده ووقوع حوادث قتلهای زنجیره یی.

 

این همه مصایبی است که در جریان جنگ تحمیلی و نیابتی دشمنان افغانستان دامنگیر کشور ما گردیده است. فکر میشود اگر کمکهای لازم ودرست وصادقانه به قوای مسلح کشور صورت میگرفت ومداخلات سری وپنهانی خارجی و بازیهای دوگانه در قبال اوضاع افغانستان وجود نمیداشت، قوای مسلح فداکار کشور ما توان آنرا میداشتند که در برابر چندتا تروریست جنگ طلب ویا فراری های جبهه سوریه در کشور ما بطور مستقلانه مقاوت نموده از خاک ونوامیس ملی خود مستقلانه دفاع کنند ومیتوانند که دفاع نمایند.

 

بگونه مثال اگر قوتهای نظامی جامعه جهانی مسلح با عصری ترین اسلحه وتجهیزات که پشه از کنترول شان خارج نبوده جمع قوای مسلح افغانستان را در یک طرف جبهه در جنگ با تروریستان ودهشت افگنان در نظر بگیریم برای هر تروریست ودهشت افگن چند نفر افراد قوای نظامی میرسد؟

 

ولی دیده میشود که برغم موجودیت قوای نظامی جامعه جهانی ودولت ضعیف، قوتهای دفاعی ما هنوز با چالشهای بیحدی روبرو میباشند که هم از داخل و هم از خارج منشاُ میگیرد.

 

درین قسمت بنقل از مقاله عزیز آریانفر تحت عنوان «اگر مردم ما ازین خطر آگاهی یابند همه یک جسم وجان خواهند شد» منشره سایت وزین همایون میخوانیم

 

 دو خطراساسی موجودیت افغانستان را تهدید میکند. اول فساد وتفرقه در ونی که بگونه پیچیده یی از بیرون ودرون کشور مدیریت وسازماندهی میشود.

 

دوم پاکستان که در راستای قیمومیت کامل بر افغانستان گام بر میدارد. هر دهشت افکن فکری وسخت افزاری در هر نقطه ی از افغانستان وهر مهره ستون پنجمی مستقر در سلسله مراتب سیاسی ونظامی کشور یک سرباز پاکستانیست. هیچ گروه دهشت افگنی در افغانستان نمیتواند از زیر چتر فرماندهی ونظارت استخبارات پاکستان بیرون باشد پاکستان در حال حاضر بخش قابل ملاحظه ی از خاک افغانستان را توسط این گروه اشغال کرده. پاکستان بر ایمان صدها هزار نفر از اتباع افغانستان ومدیریت دینداری وجهاد آنها موثر ترین ابزار اجرا ی این استراتیژی است.

 

برون رفت از این وضع مستلزم طرح «راهبرد ملی مبارزه برای بقا» واجرای آن از طریق یک کار زار بزرگ میهنی است که تنها از مجرای انسجام ملی ومشارکت تمام نیروهای وطندوست ممکن خواهد شد

 

بلی! بشهادت تاریخ، جهانیان بخوبی آگاهی دارند که مردم افغانستان هرگونه تجاوزی را دیر یا زود از خاک شان برون رانده اند و از کشور آبایی خود قهرمانانه دفاع نموده اند.

 

زیرا افغانستان کشور آریایی دارای تمدن پنجهزار ساله در قلب آسیا است. افغانستان یک کشور اسلامی است، نی یک کشور عربی، البته کسانیکه افغانستان را عمداً ضعیف نگهمیدارند وپاکستان را تا تولید سلاح اتومی کمک کرده اند آنها بخوبی بدانند که مقایسه کردن افغانستان با سرزمینهای قطر، ابوظبی، بحرین، کویت، اردن ودیگر کشورهای عربی شیخ نشین شکست ننگین خود را امضا میکنند زیرا افغانستان کشور اسلامی است نی عربی، همین جنگ پاکستان خود دال بر بزدلی وعجز آنکشور در مقابل افغانستان است اگر قوتهای خارجی در منطقه نباشد آیا پاکستان برغم داشتن سلاح پیشرفته تاب توان ایستاده گی با افغانستان را خواهد داشت؟

 

 هرگز نه... بنابرین سیاست مماشات با پاکستان وگروه های دهشت افگن جنگ را طولانی ساخته است؛ اما همانطوریکه مردم آزاده افغانستان چندین بار پوزه استعمار پیر را درین جا بزمین مالیده اند بار دیگر بقیمت خون های پاک شان از وجب وجب خاک وسرزمین واحد شان دفاع خواهند کرد.

 

یکنفر زین سرزمین تا زنده هست

 

خاک ما آزاد و هم پاینده هست

 

سو ختن ما هست در آزاده گی

 

دشمنا ن بادا در شرمنده گی

 

این را همه میدانند که جنگ درافغانستان بسود هیچ طرفی نیست بآنکه ارتجاع، استبداد وحامیان شان دوام ننگین تسلط و بقای زنده گی شرم آور خود را در طولانی بودن جنگ میدانند؛ اما اگر جلو جنگ گرفته نشود دامنگیر همگان خواهد شد. هر چند افسانه سرایی های تولید شده از زراد خانه استخباراتی خارجی چنین وانمود میکنند که یکی میگوید تا خارجی است میجنگیم ودیگری میگوید تا جنگ است می مانیم، معمای قرن بیست ویکم را به شکل مضحک وخنده آور رقم میزنند ولی بآنهم اگر تاریخ افغانستان را بخوبی خوانده باشند بدون شک آینده خود را میتوانند بدرستی مجسم سازند.

 

درین جا رسالت تاریخی کلیه وطنپرستان واقعی اعم از مومنین پاکنهاد، قشر روشنفکر وروشنگرای جامعه، احزاب سیاسی وطندوست عدالت خواه وداد خواه، گروهای وطنپرور، صلحدوست و مترقی، اقشار دلسوز ومتعهد وبا مسولیت جامعه میباشد که همه در یک جبهه وسیع وجنبش سرتاسری کشور با قوت بیشتر از گذشته متحد ویکپارچه گردند وتمام اختلافات، تعصبات وتنگنظری را بیکسو گذاشته متحدانه دست بدست هم داده تا همه به خاطر ختم جنگ وآوردن یک صلح سراسری وپایدار بطور آشکارا در پیشگاه مردم افغانستان بار رسالت تاریخی را بدوش کشیده و راه حل های جنگ چهل ساله را مشترکاً به وجود آورند. منتظر آوردن صلح توسط خارجیها طمع جنون آمیزی بیش نیست؛ زیرا در گام نخست بدون مشارکت سراسری خود مردم افغانستان وتوجه دقیق ومسولانه جامعه جهانی بر سرنوشت این کشور جنگ زده، صلح میسر نخواهد بود. بنا بر آن اتحاد وهمبستگی نیروهای صلحدوست، دلسوز وفادار کشور میتواند در چشم انداز بعدی تجلی صلح و آرامش کشورباشد به امید رهایی وطن از شر جنگ.