ضرورت بازنگری حمایت سیاسی «چپ» از نظام موجود!! با توجه به چشم‌انداز مبارزات سیاسی و اندیشه‌یی دادخواهانۀ حزب دموکراتیک خلق افغانستان به مثابۀ بخش عظیمی از اردوگاه چپ که فصلی از مباحثات موجود را احتوا نموده و حدود یکنیم دهه بر سکوی قدرت سیاسی در کشور تکیه داشته است، باید نگاشت که آن حزب چه در برهه‌های تاریخ اپوزیسیون و چه در زمان اقتدار به استثنای کژ روشی های ناپایدار هدایتگری «امین»، در اوج آماج های تجاوزات ابرقدرت‌های جهان، ارتجاع منطقه و حواریون داخلی‌شان، تصویر تمام‌نمای دادخواهی, عدالت اجتماعی، قانون‌مداری، نظم و مدیریت سالم را به جا گذاشته و در کُل درفش سرافراز خویش را در خط منافع زحمتکشان بر بلندای تاریخ این بلاد به اهتزاز درآورده است. پس از فروپاشی آن حزب نگون‌بخت که قربانی حوادث پرشتاب سناریوی «نظم نوین جهانی» گردید، فروپاشی آرمانی، اندیشه‌یی، و ارزشی در بسا از شاخچه های بازمانده و جداشده از تنۀ زخمی و خون‌آلود آن میراث دار کبیر جنبش دادخواهانۀ کشور که به گونۀ به آن حزب هویت می‌یابید، دمیدن گرفت و با «همرنگی سیاسی» و چرخش دراماتیک، بدون معیارهای ماهوی و درون‌مایۀ حوادث و رخداد های سیاسی، همسفر باد شده و با یک بستۀ پوشیده با ترفند های ناصواب، نامشروع ترین راه را به سوی پلکان قدرت سیاسی در وجود منادیان ارتجاع در جریان کمپاین مبارزات انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۳ برگزیده و لاجرم در میان دو کاندید «ارتجاع» و «امپریالیسم»، مبهوت افسانه شده و دومی را ارجحیت بخشیده و با تمام سازوبرگ سیاسی و سازمانی به خاطر پیروزی کاندید غرب اشرف غنی، بدون توجه به تضادها و تناقضات آرمانی و تبعات زیان‌بار آن و شکست و ریخت‌ها و تکیدن اعتبار سیاسی و مردمی‌شان در همه حوزه‌ها و در سراسر کشور عرق ریختند. با این رویکرد بهادار، از یکسو رنگ دادخواهی درفش تاریخی‌شان را در داخل جامعه و در برگه‌های از تاریخ مکدر نموده و از سوی دیگر پراگنده‌گی و سردرگمی سیاسی را در میان رده‌های سازمانی برتافته و در نهایت مسیر طی شده را در خط ایجاد «ایتلاف» نیروهای ترقی‌خواه کشور به مثابۀ اولویت‌های اجتناب‌ناپذیر تاریخی دگرگون نموده و از کاروان زمانه فرسخ‌ها عقب افتیده و درین گذرگاه بدون حصول کوچک‌ترین پاداشی، جفای بزرگی را در حق جنبش دادخواهانۀ کشور ایجاد نمودند. آنچه که از همه رنج و تلاش‌های پیگیر و خوشباورانۀ «چپ» در پی انتخابات تقلبی و کشتن دموکراسی و آرای مردم مشترکآ به همیاری غرب و نیروهای «چپ» پدید آمد و نیمرخ اصلی خود را به نمایش گذاشت، یکی از ناکارا ترین و فاسد ترین نظام‌های تاریخ بود که بر گردۀ ملت رنجور و زحمتکش کشور سوار گردید. رژیم ع و غ با گروگان گرفتن تاریخ تکامل جامعه در نخستین روزهای ظهور خویش با بروز یک سیگنال دیپلوماتیک و نامگذاری میدان هوایی کابل به نام یکی از فاسد ترین زمامداران کشور «حامد کرزی» خط و مشی سیاسی و ماهیت درونی خود را اعلام نموده و بدین‌سان بر «تداوم» راه سلف پیشین خویش که راه فساد، چپاولگری و سوءمدریت بود، تاکید ورزید. داده‌ها و فراورده‌های رژیم فرتوت موجود برای مردم، سوگوارانه جز فقر، درمانده‌گی، بیکاری، بی امنیتی، فساد، کُشت و خون و چپاولگری، معتاد شدن سرسام‌آور مرد و زن به مواد مخدر، ترافیک و قاچاق آن به سرکرده‌گی کرسی نشینان و زورمندان و فرار روزافزون نسل جوان از کشور چیزی دیگری نیست. رژیم از هم گسیخته و منقطب با انتخاب نام بلندبالای «حکومت وحدت ملی» که بر قد اندام سیاسی آن هیچ ساز گاری ندارد به طرز مرموز و ماهرانه و در چارچوب نقشۀ طراحی‌شده در جستجوی راه‌اندازی تضاد های ملی کمر بسته است:

راه‌اندازی نمایش‌های خیابانی با ترکیب بد نام ترین چهره‌های ضد ملی به بهانه «شناسنامۀ الکترونیک» و سیلی کاری بیش از نیمی از شهروندان کشور، هموارسازی میدان های بزکشی تحت نام «هفتۀ شهید» و جاری ساختن خون‌های بی‌گناهان شهریان کابل، بروز آهنگ‌های ضد ملی از بلندپایه‌گان رژیم در قبال همدردی مظلومانه با جانی‌ترین نیروهای تاریخ به نام طالبان، برپایی محفل ترحیم برای خون‌خوارترین و جلاد ترین عنصر زمان (ملأ عمر) در شهر کابل پایتخت کشور و تغافل و ترفندهای عوام‌فریبانه در خصوص موجی از لشکر طالب وداعش و کله منار ساختن بی‌دفاع ترین شهروندان کشور به دست این گروه‌ها، هموارسازی جادۀ استراتیژیک برای تردد و استقرار پایگاه‌های تروریسم «طالب» و «داعش» جهت تحقق اهداف راهبردی کشورگشایان در کشور، تسامح و چشم فروبندی در خصوص تجاوزات پاکستان و لشکر نیابتی آن، از جملۀ نمایشنامه‌های مرگبار و عریان این نظام پنداشته می‌شود. شگفت‌انگیز است که آقای رییس‌جمهور که در جریان کمپاین انتخاباتی مارک «سیکولار» را بر جبین زده بود، به جای گزینش سیستم و راه‌کردهای کارا برای زدایش فساد سرطانی و تمام گستر در تار و پود نظام، به ملأ، رمال و جادوگر مراجعه نموده و از آن‌ها طلب حاجت می‌نماید تا به خاطر امحای فساد تنیده شده در کالبد بی‌جان نظام، دعا نمایند. حال بخشی اعظم از سیاست دولت در کف ملأ تره خیل و نمایندگان آی اس آی که در بالاترین ارکان نظام سنگر گرفته‌اند قرار دارد.

حال با این وضع و مشخصات سیاسی رژیم موجود، نیروهای «چپ» در کدام بخشی از این بساط و در این معبر گاه برای خود جا خوش می‌کند؟؟؟؟ «چپ» به حیث تماشاگر حوادث موجود و یا بعضآ در موقف سخنگوی نظام فاسد چگونه و کدامین شعار دادخواهانه را برای مردم و جامعه پیشکش خواهد نمود؟؟

به باور این قلم تا دیر نشده و قبل از قضاوت نهایی تاریخ «چپ» با نظر داشت دورنمای مبارزه با یک بازنگری شجاعانه و صدور اعلامیه رسمآ بر حمایت سیاسی خویش از این نظام نقطۀ پایان گذاشته و در ازای آن از مجموع پتانسیل های سیاسی و ظرفیت‌های اجتماعی سود برده و با ایجاد «جبهۀ میهنی» با بسیج مردم و به خاطر دفاع از وطن و رهایی آن از چنبرۀ طاغوتیان برای ایجاد جنبش های مردمی و رستاخیز ملی تدابیر عاجل و لازم اتخاذ نماید. باید به یادداشت که با توجه به گمانه‌زنی‌ها در راستای ارتباطات برخی ارکان بلندپایۀ دولت و شواهد متعدد در خصوص وابسته‌گی آن‌ها با لشکریان تروریسم، و آی اس آی پاکستان، از مدت‌ها بدین سو مرز مشخص میان «دولت» و «ملت» شکل گرفته است، چپ باید جایگاه سیاسی خویش را در آیینۀ برنامه‌یی خویش و پیوند با مردم درین آشفته‌بازار بازجویی نموده و راه‌های گمشده را بازیابی نماید.


    • Habib Fatah
      نیروی های چپ در زمان انتخابات حمایت مشروط از کاندید مورد نظر داشتند نه حمایت دایمی
    • Aminullah Muffaker Amini
      تا دیر نشده هر چه زودتر باید به حاکمیت این حکومت وحدت ملی نام نهاد ساخته و بافته ای
      خود شان که مردم را تحت سخنان فریبنده بخاطر آبادی مردم و مهین اغوا کردند و به قدرت خود ها
      را رسانیدند خاتمه داده شود . در این موقعیت حساس تاریخی وظیفه نیروهای چپ انقل
      ...Meer weergeven
    • Naqebullah Begzada
      ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎ ﻭاﻧﺘﻘﺎﺩ اﺯ ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺑﻬﺘﺮ ﺭاﻩ ﻧﻮ اﺯ ﻋﻘﺐ ﮔﺮاﻫﻲ ﻗﺮﻭﻥ اﻭﺳﻂﺎﻫﻲ ﻛﻪ ﻏﺮﺏ ﺑﺮ ﻛﺸﻮﺭ ﻫﺎﻱ ﻛﻢ ﺭﺷﺪ و ﻓﻘﻴﺮ ﺣﺎﻛﻢ ﻣﻴﮕﺮﺩاﻧﻨﺪ ﺣﺮﻑ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﻋﺰﻳﺰ ﺗﺎﻳﺪ ﻣﻴﮕﺮﺩﺩ ﻧﺠﺎﺕ اﻥ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ.
    • Ali Rostami
      بسیارعالی تحلیل شده وقابل تاییداست. بایدنیروهای چپ نظربه ندای زمان ومادروطن درطیف وسیع دریک اتحادیه ویازمان سیاسی اجتماعی بدون هرنوع اختلافات عقیدوی بسیج ومستقلانه باخط مشی واحدی به صفت اپوزیسون علیه دولت درجامعه درفش دادخواهی رابلندنمایندتاتوانسته باشند دین تاریخی خویش رادرپیشگاه وطن ومردم رنجیده انجام داده باشند
    • Yahya Sarwari
      هر نوع همکاری با دولت قلابی و دست نشانده هی امپریالیزم وفاصله گرفتن ازتیوری علمی انقلابی واجتناب از ارمانی مقدس زحمت کشان وپرولتاریا خیانت است نا بخشیدنی زیراعملا با جنایت کاران مزدوران اجنبی که زیر شعاع افراطیون اسلامی واشرار بی فرهنگ زنده گی میکنند ووطنپرستان واقیعی در هیچ مقطع تاریخی به هیچ عنوانی با وطنفروشان وارتجاع اشتی پذیری ندارد
    • توریالی خاوری
      یک تحلیل نهایت علمی وبجا، سران سازمانهای چپ دموکراتیک به خاطر حصول کرسی ومقام ،درفش حزب شانرا زیر پا کردند واز کاندید غرب وحامی تروریسم دفاع کردند.تا دیر نشده باید به این شرمندگی تاریخی پایان داده شود.زمان بسیار حساس پیشرو است.این نظام با قاتلین ملت راز ونیاز دارد.نیرو های چپ بنا بر ضرورت زمان باید متحد شوند وراه چاره دفاع وطن را تدارک جویند. بهترین سقف ایجاد جبهه میهنی است.
    • Hafizullah Dehzad
      از نظر من وضعیت موجود حکم میکند تا نیروهای چپ ملی دموکراتیک مبارزه طبقاتی را کنار زده به مبارزه ملی آزادیخواهی بخاطر انسجام مردم برای صلح وآزادي اززیر یوغ استبداد شیطانی غرب که درقالب دموکراسی وحقوق بشر دنبال میشود جبهه متحد ملی براه انداخته شود تا گام...Meer weergeven
    • Schahabuddin Sarmand
      تا جایکه تجربه نشان داده و زمان حکم میکند تمام نیروهای داد خواه ، مترقی ووطن پرست باید به خاطر نجات وطن از مرگ حتمی در یک جبهه وسیع ملی یکجا شده و جنیش نیرمند مبارزه علیه این اوباشان و فروخته شده گان را تشکیل داده متحدانه برزمند صدای باهمی و عمل مشترک ما را پیروز میسازد .
    • Yahya Sarwari
      محترم حفیظ جان فرموده شما درست اما باید یاد اور شد که نیرو های چپ دیمکراتیک هیچ زمانی و حتی در زمان قدرت خویش شعار های کمونیستی نداده حزب طراز نوین ناشر اندیشه های دموکراتیک خلق افعانستان و دولت دولت دیموکراتیک خلق افعانستان بود صرف ارتجاع به خاطر بهره برداری وکشانیدن مردم بیگناه محلی در صف نا مقدس خویش از واژه کمونیستی استفاده میکرد تا کشور ما بسوی بدبختی غلامی کشانیه شود چنانیکه میبیند همانطور شد وقدرت سیاسی اقتصادی ونظامی کشور مابدست ارتجاع وامپریالیزم وصهونیزم است پس با چنین دولتی که همه و همه چیزش از خودش نیست همکاری نیرو های مترقی و دیموکراتیک خود فروش جز خیانت و قدرت طلبی دیگر چیزی نیست فقد زیر نام نجات وطن جنایت میکنند و میخواهند فرزندان اصیل و وطن دوستان دیموکراتیک وانقلابی را زیر سوال ببرند در حالیکه تیوری انقلابی ضد استثمار و استعمار است هیچ پدیرش را با وطنفروشان دولت نشانده هی مزدور ندارد راه نجات وطن میتوان در وحدت نیرو های مترقی ودیمکراتیک با زحمت کشان یافت نه با همکاری با دزدان تایخ و امپریالیزم
    • Wahidulla Wahid
      من فقط به نمايندگي از خودم منحيث يك چب ، نوشته كوتاهي داشتم و از نيرو هاي چپ تقاضا نمودم تا با انتخابات بايكوت نموده و موضع روشن خود را طي اعلاميه اي به گوش هموطنان مان برسانند ،كه اين خواست من به باد انتقاد و حتي مورد تمسخر عده اي قرار گرفت ، ولي خوشبختانه امروز ثابت شد كه ، ان راهي را نيرو هاي چپ انتخاب نموده بودند به تركستان ميرود كه رفت ، اما هنوز هم سر وقت است و لازم است تا طي اعلاميه اي همانطوريكه جناب عرفان اشاره نموده اند موقف خود را بيان داشته و خود را از لجن زار بدنامي ، ان بد نامي ايكه توسط رژيم مزدور ووابسته به نيرو عاي چپ زده ميشود ، خود را نجات داده و اعتبار خويش را در ميان مردم و جامعه ارتقا داد
    • Asef Alam
      من طرح رفیق عارف عرفان راتائید میکنم اما شایسته میدانم که این طرح دادخواهانه وعدالت پسندانه با ابراز نظرسائر دوستان اندیشمند چنان تکمیل گردد که بحیث یک برنامۀ عمل راه را برای بسیج نیروهای چپی که حتی موجودیت شان در جامعۀ افغانستان محسوس نیست باز کرده بتواند ؛ درینجا نمیدانم رفقا ودوستان به کدام نیروی چپ استشاره دارند ؟ چنین گردان پیشتازی را که در شرایط موجود به مثابۀ یک پاور مطلوب وقابل لمس برای جامعۀ افغانستان بوده وبا دولت مرتجع ونوکر منش فعلی مقاطعه کرده وبه دادخواهی بپردازد واهداف دور ونزدیکی برای خوتعیین کرده بتواند به فکر نقصا نمند من وجود ندارد که باید مشخص گردد . بلی من بدین حالت موافقم که اندیشمندان چپ در داخل وخارج کشور به دور این طرح رفیق گرامی ما جمع شده وبرای نجات گشور دست به کار شوند با درود دوستانه .
    • Schahabuddin Sarmand
      رفیق الم گرامی کوتاه و کلن دقیق نگاشته اند بیاید برای نجات وطن هر نیروی مترقی ، ملی ووطن پرست در یک جبهه وسیع با تشکیل یک جنبش داد خواهانه متشکل ساخته و از حرف به عمل بپردازیم .
    • Asef Alam
      سرمند عزیز ! من بحیث یک نظامی که مطالعۀ ضعیف از حوادث ورویکرد ها دارم واژۀ (جبهۀ وسیع) را می پسندم وتائید میدارم اما اولا باید چپی که هنوز خیلی ضعیف است خود را تقویت گرده وبه مثابۀ یک نیرو عرض اندام کند که متا سفانه با تمام کوشش ها ئیکه صورت گرفت تحقق نیافته است ازینرو واژۀ جبهۀ وسیع آرمانی بوده وبدون یک گردان پیشتازو یک نیروی ترقیخواه ووطنپرست که لوکوموتیوی برای جامعه شود تشکیل جبهۀ وسیع ناممکن میشود تا نظر شما اندرین باب چه باشد ؟ .
    • Shahwali Asifi
      نظر همه صاحب نظر پرارزش است به تائید از طرح محترم سرمند عزیز باید مکث شود .. بسیج یک نیرو قوی جنش آذایخواه بدور یک جهبه ملی وسیع ...
    • Shahwali Asifi
      محترم الم صاحب ما و شما شاهد این هستم که اگر یک بخش از شاخه های حزب مسئله بسیج و اتحاد و حدت را پیشنهاد کرده توسط یک چند رفیق مریض رد شده .. اما فرموده شما هم قابل تائید و حمایه است باید همه نیرو های چپ از شاخچه حزب که نظر به سلیقه های خود تقسیم شدند از هردو بخش« پ ، خ » فعالیت دارند و حتی بمقابل یکدیگر سلاح قلم کجی را گرفته اند به نیروی واحد و تفاهم با نیرو هاایکه حس وطنپرستی دارند و مترقی اند مطابق به اندیشه خویش اند صورت گیرد و از گذشته ها یاد نکنن فقط برای نحات وطن بی اندیشن که عینآ نظریه سرمند عزیز میشه در یک جهبه با تشکیل یک جنبش ظهور کنند
    • Asef Alam
      دوستان عزیزسرمند وآصفی ! من جبهۀ وسیع را به این معنی گرفته ام که جبهه از نیروهای نا همگون فکری به وجود می آید حالانکه چکیده های چپ از ح ، د ، خ ، ا دارای عین برنامه ومرامنامه بودند که اطلاق جبهه به ایشان اکر به ائتلاف اصلاح شود بهتر خواهد بود اگر طور دیگری باشد از شما پوزش میخواهم .
    • Schahabuddin Sarmand
      الم عزیز ! باز به یک گذشته ناکام کمی مکث میکنم ما تشنه وحدت و بعد از آن ائتلاف بودم ولی هردو در بین چکیده های از حزب مادر نتیجه نداد من به جبهه و به شکل وسیع به تشکیل یک جنبش با در نظر داشت فکر های نا همگون معتقد استم زیرا با این نا همگونی اگر تصمیم صادقانه گرفته شود و به احساس و درک منقابل برای یک هدف ملی و انسانی بسیج شویم شاید دست آورد داشته باشیم .من شما را درک کردم و هدف من اتحاد ملی سراسری بین نیروهای داد خواه و مترقی است . از دید من حمایت از نظام موجود بار دگر اشتباه لغزیدن به دامان اشرار خواهد بود وبس . تشکیل یک اپوزیسیون قوی برای نجات وطن و مردم امریست بجا ولی مشکل که باید با همه مشکلات اقدام ورزید . درود
    • فرهاد بارکزوی
      گپ های رک و راست:
      ==============
      .

      .
      من در حالیکه با طرح موجود در کل هیچ مخالفت ندارم و از آن پشتی بانی میکنم،
      اما بیایید قطعه ها را در روی میز بازی کنیم:
      تشکیل جبهه میهنی یا هرچی نام بگیرد، کار درست و طرح برناموی ح. د. خ. ا. بود و است. اما با کدام شرایط و با کدام نیرو و امکانات و با کدام عناصر؟
      آیا عزیزان معتقد اند که ایجاد چنین جبهه بدون موجودیت یک حزب با انضباط، با برنامه روشن و خطوط آشکار مبارزه با هیولای سرمایه منطقوی و جهانی ممکن است؟ اگر بلی، مسئله روشن است. ما موفقیت دست اندر کاران آنرا میخواهیم.
      اگر نی، پس از کجا باید آغاز کرد؟
      گزینه های ممکن:
      - جمع آوری احزاب موجود که از ح. د. خ. ا. جدا شده اند. چنین چیزی اگر ممکن است، باید با این احزاب و تمام احزاب که مطرح اند، تفاهم صورت گیرد. اما تفاهم روی کدام مسایل؟ اگر هدف این جبهه تنها برقراری صلح باشد، شاید بتوان زمینه مشترکی بوجود آورد، اما آنعده رفقای که در ترکیب این ائتلاف داخل میشوند، با کدام نصب العین، با کدام برنامه و با کدام خطوط فکری دست به دست هم خواهند داد و رهبری و سمتدهی این جنبش را کی خواهد داشت؟ پرچمی ها، خلقی ها، مائویست ها، افراد ملی و یا تکنوکرات های که از جانب آمریکا (کولین پاول و مدلین آلبرایت و شرکا) اداره میشوند؟ اینجا حرف در مورد افراد نی، بل در مورد خطوط فکری این جریان های سابق سیاسی میباشد.
      - گزینه دوم، ایجاد یک حزب مترقی و با انضباط طراز ح. د. خ. ا. است که برای آن، افراد و برنامه وجود دارد، اما اراده نی. تنها امیدواری ها و تخیل ها را نه میتوان سرهم بندی کرد و چنین حزبی ایجاد نمود. اگر از حساسیت های روزگار و جو حاکم کشور هراس وجود دارد، آیا به تر نیست تا بوسه کرده در جایش گذاشته شود؟ تا حال هم احزاب بوجود آمده اند که بجز در دفتر ثبت احزاب دولت وجود دارند و یگان میز مدور، دیگر تبارزی از آنها احساس نه میشود. شاید گفته شود، به خاطری که شرایط حاکم چنین تبارزی را اجازه نه میدهد. باید اذهان مردم را از دوست و دشمن شان آگاه سازیم. اما با کدام وسیله ها و شرایط؟ اگر در حادثه بمب گذاریها، نماینده این حزب ها وجود ندارد تا مردم را در غم شان همراهی کند و سپس بالای احساس آنها غلبه کرده و آنها را بسیج نماید، پس کار توده یی میان مردم با کدام شیوه های پیش میرود که مردم از آن احساس قناعت نه میکنند؟ چرا چپی ها بر سر زبانها نیستند، در حالی که تمام گروه های سیاسی دیگر برای مردم کار موثری انجام نه میدهند؟
      تبارز سیاسی راوا از ما مردم به تر و بیشتر است. شاید آنها کدام حمایتی دارند که رفقای ما ندارند ؟؟؟!!!
      • Schahabuddin Sarmand
        بارکزی عزیز ! همانطوریکه شخصیت از بین مردم بروز میکنند و بلاخره به تاریخ مبدل میگردند ساختار ها هم به اساس ضرورت بوجود می آیند در طرح ساختار ها جز اهداف ملی و دادخواهانه هرگز پیوند به شرق و غرب مطرح نیست نه امزیکا و نه روسیه و نه ایران و نه پاکستان صاف و ساده وطنی ، اگر ما تاریخ را ورق بزنیم که بدون تردید شما در مورد آگاه اید جنیش جوانان و نهضت امانیه را کدام حزب با انظباط بوجود نیاورد حال شرایط کشور بد تر و زشت تر نسبت به آن زمان است و چکیده ها به یک دیگر تنم نمی دهند از روند که در وطن روان بود و روان است من به مثابه یک عضو حزب مادر در جریان استم باورکنید که باز همان کشمکش ها و خود خواهی ها است و بس ولی برای امری مشترک با اخلاص میتوان رهبری مشترک و دورانی را سازمان داد تا بهم بیشتر پیوند یابیم و آهسته آهسته روال رفتن و ساختن یک جنبش داد خواه را از طریق نشست های بزرگ براه اندازیم
    • M Aref Erfan
      رفقا ،دوستان ،سروان وهموندان عزیز ومهر بانم انجینر فتاح گرامی ،نویسنده توانا مفکر گران ارج ،بیگ زاد قدرمند ؛رستمی محبوب ودانشور، سروری گرانقدر،خاوری مهربان ،دهزاد فرزانه ،سرمند فرهیخته و گرانقدر،وحید الله نازنین ،الم بزرگوار وفرهیخته ،بارکزوی خردورز ،فرهاد گران ارج ،باسپاس های بیکرانه از سهم ارزشمند، ،وطرح ها ونظریات بکر وخردورزانه فرد فرد شما حول این نوشتار ودر راستای اولویت های تاخیر ناپذیر سیاسی جامعه مان.هر طرح ونظر شما عزیزان بارز ترین نسخه نجات است.نجات کشتی که عملا در موجها فرو رفته وبدون کپتان سرگردان است. از نگاه این قلم نیرو های چپ با تجارب وپیشینه های سیاسی شان هرگاه از یخزدگی وکومای سیاسی وخواب بیست ساله بیدار شوند وطر نو افگنند ،طرح همبستگی ،میتوانند آلتر نتیف موثر را پی افگنند،
    • انجیلا پگاهی
      آری ...تا دیر نشده ،
    • Yazdan Zafari
      ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻋﺎﻟﻲ ﻭاﻧﻜﺎﺭ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﺑﻘﻠﻢ ﺭﻓﻴﻖ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﮔﺮاﻧﻘﺪﺭ اﺯ ﺷﺮاﻳﻄ اﺳﻔﺎﺭ ﻭﻃﻦ ﺗﺤﺖ ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﻓﺎﺳﺪ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻭﺿﺮﻭﺭﺕ ﺑﺎﺯ ﻧﮕﺮﻱ ﺟﺒﻬﻪ ﭼﭗ ﺩﻣﻮﻛﺮاﺗﻴﻚ اﺯ ﻧﻆﺎﻡ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻭاﻳﺠﺎﺩ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪ ﻭﻗﻮﻱ ﻭاﺣﺪ ﻭﻣﺴﺘﻘﻴﻞ ﻭﺩﻋﻮﺕ اﺯ ﻣﺤﺼﻼﻥ, ﻣﺘﻌﻠﻤﻴﻦ, ﻛﺎﺭﮔﺮاﻥ, ﺩﻫﻘﺎﻧﺎﻥ ﻛﺴﺒﻪ ﻛﺎﺭاﻥ, اﻳﺠﺎﺩ ﻛﻤﺴﻴﻮﻥ ﻫﺎﻱ ﻓﻌﺎﻝ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺟﻬﺖ ﻛﺎﺭ ﻭﺩﻋﻮﺕ ﺑﺎ اﻗﺸﺎﺭ ﻭﻃﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻴﺎﺯ ﻣﺒﺮﻡ ﻧﻴﺮﻭ ﻫﺎﻱ ﭼﭗ ﺩﻣﻮﻛﺮاﺗﻴﻚ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ. اﻳﻦ ﺁﺭﺯﻭ و ﺧﻮاﺳﺖ ﻧﺪاي ﻫﺮ ﻫﻤﻮﻃﻦ ﺭﻧﺠﺪﻳﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ. ﺑﻪ ﭘﻴﺶ ﺑﺴﻮﻱ اﻱ ﺭاﻩ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﺤﺎﻃﺮ ﻣﺮﻫﻢ ﮔﺬاﺭﻱ ﻭاﻟﺘﻴﺎﻡ ﺑﺨﺸﻴﺪﻥ ﺑﺮ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﻧﻴﻦ ﻭﺩﻳﺮﻧﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻭﻣﻴﻬن ﻣﺎﻥ اﻓﻌﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ اﻳﻦ ﻧﻆﺮ ﺭﻓﻴﻖ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﻋﺰﻳﺰ ﺭا ﺑﻴﻚ ﺩﻋﻮﺕ ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ ﻭﻛﻤﭙﺎﻳﻦ ﺧﺴﺘﮕﻲ ﻧﺎ ﭘﺬﻳﺮ ﺗﺎ ﺳﺮﺣﺪ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﻣﺒﺪﻝ ﺳﺎﺯﻳﻢ...
    • Hanif Mohammad Aziz
      نگارش بسیارعالی منعکس دهنده رویداد های زمان انتخابات بد نام وتشریح واقعات بعد ازتشکیل حکومت ع.غ. اما با تاَسف که یکتعداد چپی ها امروزهم درپهلوی همین ارتجاع و امپرالیزم دنبال جای پای جهت کسب قدرت تلاش میکنند
      • Shoaib Eshaqzai
        اګر یګان مثال از چنین افراد که در سطح رهبری یکی از سازمنهای چپ داده شود از دید من بد نیست ۰
    • Mohammad Amin Partaw
      ﺭﻓﻘﺎ ﻳﻌﺰﻳﺰ.ﻃﺮﺡ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻋﺎﻟﻲ ﻭﺑﺠﺎ, اﻣﺎ ﺩﺭ ﺭﻭﻱ ﻛﺎﻏﺬ. ﭘﺮﻛﺘﻴﻚ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﺮ اﺳﺖ.
      1ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ اﻃﺮاﻑ ﻛﻲ ﺣﻠﻘﻪ ﺯﺩ? ﻛﻴﺴﺖ ﺭﻫﺒﺮ ﻭاﻗﻌﻲ و ﺩﻟﺴﻮﺯ.?
      2. ﺭﻓﻘﺎﻱ ﻣﺎ و ﺟﺰاﻳﺮ ﭘﺮاﮔﻨﺪﻩ ﺣﺰﺏ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺩﻳﮕﺮ ﺗﻦ ﻧﺪاﺩﻩ ﻫﺮﻛﺪاﻡ ﺩﻫﻞ ﺭﻫﺒﺮ ﺑﻮﺩﻥ و ﺭﻫﺒﺮ ﺷﺪﻥ ﺭا ﻣﻴﻨﻮاﺯﻧﺪ.

      3. اﮔﺮ ﺗﻴﻢ ﻫﺎﻱ اﺻﻮﻟﻲ ﺗﻀﺎﺩ ﻫﺎ ﺭا ﻛﻨﺎﺭ ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﻭﺣﺪﺕ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ, ﺑﺎﺯ ﻫﺰاﺭ اﺗﻬﺎﻡ ﻭاﺭﺩ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ و اﻧﻬﺎ ﺭا ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻭاﻥ ﻗﻠﻤﺪاﺩ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ.
      4. ﺭﻓﻘﺎ ﺑﻪ ﻟﺤﺎﻅ ﺧﺪا , ﺧﻮاﺳﺖﺯﻣﺎﻥ ﻭﺣﻜﻢ ﺗﺎﺭﻳﺦ اﺧﺘﻼﻓﺎﺕ ﺭا ﻛﻨﺎﺭ ﮔﺬاﺷﺘﻪ, ﺩﺳﺖ ﺑﺪﺳﺖ ﻫﻢ ﺩاﺩﻩ,ﺟﻤﻊ ﺷﻮﻳﻢ و ﺑﺮاﻱ ﻧﺠﺎﺕ ﻭﻃﻦ از ﻣﺠﺎرﻱ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ و اﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﭘﻴﺸﺮﻭ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻬﮕﺎﻡ ﺑﮕﺬاﺭﻳﻢ .
      • Shahwali Asifi heeft gereageerd · 1 antwoord
    • Zuber Sherzad
      درقدم نخست ارزوهايي عرفان عزيز شريفانه وانساني ميدانم.
      نظريات همرزمان را نيز بخوانش گرفتم.
      از تحليل رفيق عرفان گرفته تا اخرين رفيقيكه كمنت داد همه انها يك هدف دارد وتحليل باركزوي عزيز مفصلتر بعد از تحليل رفيق عرفان يافتم.

      وهدف روشن است واين هدف بمعني يكجا شدن است چه دريك حزب وچه درشكل يك ائتلاف . هردوطرح به نفع جنبش چپ است.
      من نظر ديگر دارم دراين اواخر ازبركت وحدت اهنين وكاروپيكار وتلاش مثمر همرزمان تان حزب بنام حزب ملي ترقي مردم افغانستان عرض اندام كرد وبه فعاليت خويش دريك حزب واحد به نفع زحمتكشان وجنبش چپ مبارزه را اغاز نموده. در
      حزب ملي ترقي مردم افغانستان بدون شك هركس خودرا يافته ميتواند.
      نبايد وقت خودرا ضايع سازيم ومنتظر بنشينيم ما بايد از ان دوسازمان به يك سازمان بزرگ وواقعاً سراسري مبدل شد پيروي كنيم هر كس كه در هرسازمان باشد بايد صدايي وحدتخواهي خودرا بلند كند تا يك شويم واز بركت وحدت ميتوانيم صاحب نهضت بزرگ چپ وميهني شويم.
      اگر نظاره گر باشيم نه وحدت ها ونه ايتلافها ممكن است .
      ويك مسله را بايد افرود ساحت حزب دموكراتيك خلق افغانستان در پلنيوم دوم ان حزب كه به حزب وطن مسما شد ديگر ان حزب وجود ندارد.
      نه احيا اش ممكن است ونه ونه هم مفيد است ان حزب عزيزم را كه هويت من دران نهفته است جز تاريخ شده.
      زنده باد وحدت
    • M Aref Erfan
      بانوی فرهیخته وقلم پرداز توانای کشور انجیلا جان پگاهی درود ؛از حضور گرم شما درین برگه وتایید این نبشته؛ جهانی سپاس .
      همیش رستگار باشید
    • M Aref Erfan
      رفیق محبوبم یزدان ظفری عزیز؛
      از مطرح ساختن دیدگاه ناب وطرح مشارکت لایه های معین اجتماعی در امر بسیج نیروهای ملی یک جهان سپاس
      کامگار باشید
    • M Aref Erfan
      رفیق عزبز محمد عزیز گرامی درود.
      از مشارکت شما وبیان دیدگاه تان در قبال اتخاذ مواضع چپ دموکراتیک که حقانیت گفتار شما را بیان میدارد جهانی ممنون
      شاد وشادمان باشید
    • Shoaib Eshaqzai
      من با نظر رفیق عرفان هم نظر ام ، شورای اروپای ح م ا باید به زودترین فرصت ممکن جلسه وسیع از کادر ها را در اشتراک با همه نهاد های چپ و طرقی خواه وآزادی خواه تدارک نموده وبا رفقا رویاروی به بحث قرار دهند در غیر آن حزب دارد به طرف گم راهه سوق داده میشود . مسئولین رفیق کاوه ، رفیق توده یی ، رفیق زیارمل وسایر رفقا مسئول طرح رفیق عرفان را جدآ باز نگری نموده ودر زمینه اقدام نمایند حزب در حال سر در گمی قرار دارد .
    • M Aref Erfan
      رفیق عزیز امین پرتو را درود باد؛
      سپاسگزارم از ابراز نظریات پربار تان درین بحث، به پندار من باید مجموعه ساختار های سنتی را درهم شکست وطرح نوینی که متضمن بازتاب اراده جمعی ودموکراسی واقعی باشد ،افگنده شود.تمامی سازمان های چپ از برنامه های همگون استفا
      ده نموده وبخاطر بلند پروازهایی کاذب وحس خود بزرگینی منافع جنبش را فراموش کرده ودر جزایر کوچک ومحصور زندانی اند.باید الترنتیف یی را برگزید تا همه گان در ساختار واحد جایگاه خود را پیدا نمایند .آنها میتوانند تفاوتهای سیاسی شان را در چارچوب جبهه میهنی حفظ نمایند .فکر کنم زمان ان فرا رسیده است تا به سیستم رهبری مادام‌العمر پایان بخشیده شده وسیستم رهبری موقت ودورانی را برای احزاب وسازمان های متشکله جاگزین نماییم.
    • M Aref Erfan
      رفیق دیرین ویار پیشین ام شیر زاد عزیزدرود؛ احساسات ات در راه همسوی ،وحدت واتحاد نیرو های دموکراتیک ملی ستودنیست .وحدت دو حزب در حوزه گفتمان مان پدیده مثبت اما نا کافبیست. تجربه دو دهه یی اخیر ثابت ساخت که ما سازمانهای پر از رهبر فراوان داریم اما بدون صفوف و،چپ نتوانسته است طی این دوران آزگار برای نطریات همطراز وهمسو قالب یابد. شکست پروسه وحدت با رفقای متحد ملی وانشعاب حزب مردم در فقدان قالب مطبوع بر جنبش تحمیل گردید. این نشان میدهد تا راهکرد های نوینی را که محتوای سقف یی بزرگی را بازتاب دهد باید جستجو کرد.فرصت سوزیهای دو دهه درس تلخ واموزنده ایست برای چپ
    • M Aref Erfan
      رفیق محبوب وگران ارجم شعیب جان اسحاقزی؛
      از بازتاب نطریات ناب وحمایت جسورانه، ورفیقانه شما جهانی سپاس. شما داغترین وحیاتی ترین موضوع را در راستای حیات جنبش مطرح ساخته اید، چپ دموکراتیک با توجه به بحران فاجعه بار باید هرچه زودتر ازین قفسه های سازمانی بیرون آمده وراه صراطلمستقیم را بازیابی نمایند.
      کامگار باشید
    • Omar Faiz
      تحلیل فشرده اما جسورانه و دقیق رفیق عرفان گرامی نکات برجسته و مهمی را دربر دارد، دید من هم با برداشتی که از برخی ساختار های بنام چپی در داخل کشور وجود دارد مشابه با دید رفیق بارکزی گرامی است ولی کمی خوشبینانه تر. اینکه رفیق عرفان گرامی از چپی ها تقاضا دارند که یادداشت و اعلامیه یی در رابطه با خاتمه حمایت شان از کاندیدهای طرف معامله شان در انتخابات گذشته صادر نمایند گمانم نیست که عملی گردد زیرا آن ساختار های که منظور شان است همین اکنون هم در معامله با طرف ها و محور های قدرت قرار دارند. آنچه مربوط به بسیج نیروهای چپ می شود باید هم حد اقل محاسبه بالای ساختار های موجود نمود. زیرا ایتلاف ها و اتحاد ها و وحدت ها باید صادقانه هدفمندانه و برنامه محور باشد. ادغام های تشکیلاتی مانند حکومت وحدت ملی به نتیجه مطلوب هیچ گاهی نخواهد رسید. زیرا خودفریبانه و دفع الوقتی است. رفیق بارکزی گرامی درست نوشته اند که نیروهای چپی اگر از میان مردم برخاسته باشند با مردم اند، در غم و شادی شان شریک و در حوادث که کشور رخ می دهد عکس العمل بجا، جدی و بیانگر خواست های مردم باشد. ولی شور بختانه ساختار های موجود از چنین کیفیتی برخوردار نیستند، ده ها حادثه خونبار در کشور و منجمله در کابل رخ داد از ارتجاعی ترین قشر جامعه که ملا ها است آواز اعتراض بلند شد ولی معامله گران نتنها از چهاردیواری دفاتر نبرآمدند بلکه حتی از صدور پیام و اعلامیه یی نیز خود داری نمودند. همچنان برخی از سازمان های که در برنامه های بلند بالای شان می نویسند که ریشه در کار و کارگر دارند ولی در روز اول می که کاگران بیکار و جامعه مدنی و برخی اتحادیه ها به تظاهرات می پردازند رهبری چنین ساختار ها به سیل و صفا در خواجه صفا و استالف تشریف می برند. بنابرین بیسج نیروهای چپ دموکراتیک امر ضروری و ضرورت زمان است. در این امر باید صادقانه و جانبازانه رزمید.

    • M Aref Erfan
      رفیق عزیز وگران ارجم عمر فیض فرزانه درود؛
      از جسارت بیان شما واز ژرفنگری نقاددانه وراستین شما جهانی ممنون؛ نظرگاه شما رفقای خردورز افق های جدیدی را برای برپایی رستاخیز درون سازمانی میگشاید. سوگوارانه برخی ار احزاب چپ به احزاب حکومتی مبدل شده وبه یک کالبد بیجان تبدیل شده اند.روح رزمندگی در وجود شان خشکیده است.تما می
      برداشتهای تان ستودنیست.

      سرافراز باد

    • Omar Mohsenzada
      رفیق عرفان گرانقدر ؛ تعهد به امر مردم و پرداختن به مساله اجتماعی سنگ پایه های اندیشه ای و هویتی نهضت چپ است که در چار چوب مناسبات سیاسی ـ اجتماعی موجود در دفاع از منافع مردم وبه ویژه زحمتکشان بخاطر دموکراسی و داد اجتماعی میرزمد . این نهضت , زمانی مطرح و اثر گذار خواهد بود که با مردم باشد و از توان بیکران توده ها نیرومند گردد . نیرو های دموکرات و ترقیخواه افغانستان در گذشته ها سر نوشت خویشرا با خواسته های مردم گره زده بودند و لحظه ای در مبارزه بخاطر بر آورده شدن ارمان های انسان زحمتکش درنگ نمیکردند . دریغا که اکنون چنین نیست . انگیزه ها و علل آنرا در سال های گذشته به اندازه زیاد به کاوش گرفته و در راه یکجا شدن نیرو های چپ دموکراتیک هم تلاش های فراوان نموده ایم . برخی از دلایلی را که در نگارش خود یاد کرده اید مواجه میدانم , ولی باید بخاطر داشت که پراگند گی سازمانی و آشفتگی اندیشه ای ناشی از دگرگونی های است که در جهان و به خصوص در کشور ما پدیدار گردیده اند . با تغیر ساختار های سنتی و بسیج بیمانند سیاسی , اجتماعی و جغرافیائی بر تعدد تشکیل های سیاسی نیز افزوده شد و سمتگیری سیاسی نیز دستخوش نوسان شد . اقتدار گرایان جهادی و هواداران غرب در همنوائی با حامیان بیرونی شان با همه نیرو از شکل گیری نهضت چپ جلو گیری نمودند . تا هنوز که هنوز است دامن تهمت زنی ها , توطئه ها و دسیایس سازمان یافته کاهش نیافته است و مجالی برای نیرو گیری نیرو های ترفیخواه داده نمیشود . اما خوشبختانه مردم در ترازوی سنجش خود تشخیص داده اند که تنها همین طیف سیاسی چپ است که میتواند قابلیت پیشآهنگی در مبارزه بخاطر رهائی مردم و کشور را داشته باشد . با وجود این پیش شرط نهایت مناسب اجتماعی و سیاسی باز هم سازمان های دموکراتیک و تر قیخواه نتوانستند در پیشاپیش مردم قرار گیرند . به باور من دو دلیل میتوانند در این راستا تعین کننده باشند : یکی اینکه راه مصلحت و سازش بسا از فعالین با دستگاه حاکمیت مایه دوری از مردم گردیده و تفکر اندیشه ای استراتیژیک را از آنها گرفته است .با این چند گام تاکتیکی چنان فکر میکنند که به پیروزی رسیده اند . دو دیگر بی باوری به اندیشه و راه است . از این زاویه برای نیرو های چپ دموکراتیک تنها یگانه جایگاه سیاسی وجود دارد : آغوش مردم و سهمگیری فعال در جنبش های سیاسی ـ اجتماعی داد خواه و دموکراتیک . دفاع ار منافع مردم در وجود فعالیت های سیاسی اپوزیسیونی به یقین به زودی پروفایل تشکل چپ را رنگ و رخ خواهد بخشید و موج پشتیبانی مردم را انگیزش خواهد داد . اما پیش از این باید همه نیرو داد خواه و متعهد به خود آیند و یکی شوند . از نگاه سازمانی و اندیشه ای چنین امری ممکن و ضرور است .به امید اینکه این آرزو بر آورده گردد .

    • M Aref Erfan
      رفیق نهایت عزیز وگرانقدرم داکتر محسن زاده درود؛تحلیل سراپا علمی ،آموزنده وریالستیک شما را که تصویر شفاف ودرخشان چپ رابدر کشور مان به نمایش میکشد به خوانش گرفتم .این نگارش اثرات وعوامل اثرگذار را در پیرامون حیات وبقای سیاسی نیروهای چپ واینده انرا دقیقا فرمولبندی نموده است .سوگوارانه درکشور مان از جفای روزگار حتی چرخ تاریخ بطرز معکوس در جریان است .در جهانی بیرون ومتمدن ،چپ در زیر پاشنه های استبداد جوانه میزند وبا رز ترین مثال آن پیروزی اخیررهبر حزب کارگر انگلستان "کوربین " وبدست اوردن آرائی شصت فیصد در انتخابات درون سازمانی است .همچنان شگوفایی احزاب چپ در یونان، هسپانیه، آلمانوبرخی کشورها ی آمریکای لاتین مصداق روشن بر این ادعاست. اما سوگوارانه در افعانستان همپا با صدای دادخواهی مردم ومدارج بی انتهایی ظلم واستبداد ،چپ در کومای سیاسی فرو میرود. وبر قول شما دلیل اش سازش وتبانی با نیروی حاکم واتخاذ فاصله با مردم است. من به این اعتقادم که زمین لرزه یی در کار است تا چپ ورهبران آن از خواب زمستانی بیرون شوند. یکی ازین فکتور ها وارستگی صفوف ومبارزه شجاعانه وبی امان با سلاح وسلامت اندیشه یی درین راه است.
      کامگار باشید

    • Rahim Habibi
      نوشته بسار مستدل و مقتضی با برحه کنونی جناب عرفان صاحب جدا توجه بنده را بخود معطوف داشت با انکه با نوشته های ایشان و تراویده های ذهنی شان اشنایی کامل دارم ولی این نوشته از نطر بنده بسیار جدی و قابل تعمق است ,برای اینکه خطر سقوط جامعه ملموس است ؛ می بینم همه سقوط کرده اند ؛ وجدان ها چنان خفته اند انگاه مرده باشند ؛ نیرو کاری انسان این جامعه ؛ عناصر اگاه و تعلیم دیده و درس خوانده روزانه در دسته های چند صد نفری کشور را به قصد غربت ترک میکنند .
      پادو های سیاه چرده کورباطن و خمیازه کش و برخاسته از سنگر های جهل و غارت در قصد رسیدن به مقاصد رویای شان بخاطر همخوابگی با هوران بهشتی ؛ در قتل و انتحار و کشتن فرزندان سرزمنیم بطور بی سابقه سبقت دارند و با این ترتیب این پیام اوران بهشت سرزمین مار ا به دوزخ روی زمین تبدیل ساخته اند .
      رهبران احزاب برای بستر گشایی در جاه و مقام و شناساندن چهره هایشان بمردم گاه بیگاهی از ورای امواج تلویزیون مصاحبات را انجام میدهند تا خود نمایی کنند و خود بشانسانند همین و بس .
      غربیها در رسیدن به مقاصد ستراتیژیک و منافع کلان ملی شان از کشور ما بمثابه تخته خیز استفاده برده که این وضعیت کشور را به میدان بازی های بزرگ کشت و خون و جنگ های نیابتی مبدل ساخته است .
      کتله های وسیع مردم که هم و غم شان تهیه لقمه نانی برای فرزندان خانواده است گله وار در فکر زنده ماندن اند .
      در یک کلمه وخامت اوضاع سیاسی – اقتصادی و امنیتی اشفتگیهای جدی را در جامعه ببار اورده و راه را برای اسیب های جدی تمهید داشته است که بدون شک بحرانهای جدی دیگر در حالت ابستن است .
      این مختصر چهره نمای وضع در کشور است.
      نه احزاب سیاسی ؛ نه جامعه مدنی ونه دولت مداران فاسد هیچ یک در فکر و اندیشه رفع مسولیت اخلاقی نیستند این وضعیت حکایت تلخ را به گوش مان میرساند. یعنی اینده تاریک و مبهمی در پیشرو جلوه نمایی دارد .
      جامعه به تواری , تشتت ؛ فلاکت و افتراق افتاده ؛ مگر این سقوط نیست ؟

    • M Aref Erfan
      رفیق فرهیخته ام حبیبی صاحب عزیز درود هایم نثارت باد؛از نبشته گهربار وتحلیل جامع وخط اصیل سیاسی تان جهانی ممنون، مسرورم که امانت ها وتعهد ات اندیشه را در سینه های فراخ شما رفقای عزیز میتوان شاهد بود.نبشته شما متمم ومکمل متن فوق در راستای معرفت آشفته بازار کنونیست. جادوی سحرانگیز کار رفته است که بخشی از وجدان ها را در دهکده یی سیاسی مان فلج ساخته وآنها را به نابینایی کشانیده است .خوشبختانه در خط مقابل لشکری بزرگی از دادخواهان ومدافعان راستین اندیشه های دادخواهی به کثرت حضور داشته وتضمین کننده بقا وسلامت فکری واندیشه یی خواهند بود
      کامگار باشید

    • Rahim Habibi
      عرفان صاحب گرامی نوشته تان بهترین راه نجات را در مخمسه کنونی بدست داده است فقط با ید درین راستا همه انهایکه دل و داغ شان برای این وطن در تپش مستدام است با عبور ار تعلقیت سیاسی شان به اقدامات عملی دست بزنند تا این اندیشه روی ورق پاره ها نپوسد