محتویات نوارهای مستند که پس از انهدام کامل و قسمی زیر بناهای اقتصادی افغانستان و بزرگترین جنایات بشری در افغانستان از آرشیفهای یخ زده غرب بیرون میتراود بر حقایق سیاستهای ملی و وطنپرستانه فقید ببرک کارمل و طرح دفاع مستقلانه جمهوری دموکراتیک افغانستان در پرتو نور خورشید حقیقت صحه میگذارد. این ویدو کلیپ توسط بزرگترین آژانس رسانهیی جهان یعنی «سی ان ان» ایالات متحده امریکا تهیه شده و برحقایق جریان طرح خروج ارتش شوروی از افغانستان روشنی عمیقی بخشیده و برخلاف هذیان گویهای یاوه سرایان متعصب و نابینایان مسخ شده سیاسی، بیان میدارد که: برای بار نخست طرح خروج نیروهای شوروی از افغانستان در زمان حاکمیت فقید ببرک کارمل آغاز شد. مرحوم کارمل درست پس از احراز مسئولیت حزبی و دولتی سعی نمود تا در چهارچوب یک میکانیزم بااعتبار و تضمین معتبر بینالمللی برای عدم مداخله در امور افغانستان، طرح مرحلهیی خروج سربازان ارتش سرخ از افغانستان را به کرسی نشاند. چنانچه بهطور مستند در این ویدیو میبینیم که بنا بر ابتکار جانب دولت افغانستان و اتحاد شوروی تحت سرپرستی ملل متحد، مذاکرات سیاسی حول خروج نیروهای ارتش شوروی از افغانستان آغاز شد، و جانب جمهوری دموکراتیک افغانستان به تاریخ ۴ می «۱۹۸۰» یعنی حدود چهارماه بعد از ورود ارتش شوروی در کشور، اعلامیۀ رسمی را که حاوی قطع مداخلات از خارج و خروج نیروهای شوروی از افغانستان بود به نشر رسانید. هکذا کورت والدهایم سرمنشی سازمان ملل متحد، جناب خاویر پریزدوکویار معاون سرمنشی ملل متحد را مامورساخت تا گفتمان مربوط را با جوانب زیربط آغاز نماید، وی دوبار در آغاز «۱۹۸۱» و در ماه اگست همان سال در کابل، اسلام آباد و تهران سفر نمود و حین سفر خویش در کابل، تلاش نمود تا ضمن ملاقات با فقید ببرک کارمل، به آرزوی قطع مداخلات خارجی، برگشت ارتش شوروی از افغانستان را که به ابتکار جانب افغانستان راه اندازی شده بود، مورد بحث قرار دهد.
در راستای تحرکات، جانب دولت افغانستان برای حصول توافق بینالمللی برای عدم مداخله و برگشت ارتش سرخ به کشورشان، بعد از درگذشت لیونید بریژنیف رهبر اتحاد شوروی در نوامبر ۱۹۸۲، اندروپوف رهبر جدید حزب کمونیست اتحاد شوروی در حاشیۀ مراسم تودیعی رهبر پیشین حزب، پیرامون ابتکار جانب افغانستان، با وزیر خارجۀ پاکستان ملاقات نموده و آمادگی ماسکو را برای پذیرش طرح ملل متحد و خروج سربازان شوروی از افغانستان مطرح نمود؛ اما سوگوارانه جانب آمریکا و پاکستان مبنی بر مقاصد استراتژیک و انتقامجویانه خویش با این طرح گویا به حیث یک «نمایش سیاسی» نگاه کرده و با آن مخالفت نمود. چنانچه «Cogan Charles» مدیر سابق و بلندپایه «سیا» میگوید: ما هرگز «آمادگی شوروی» را در این خصوص مورد برسی قرار ندادیم و به آن اعتماد ننمودیم، در مقابل ما، جانب پاکستان را تحت فشار قرار داده تا پیوسته بر فشارهای خویش بر جانب افغانستان ادامه دهد.
آری! این فشارها ادامه یافت لاجرم نیروهای اتحاد شوروی تحت توافق نامۀ یکجانبه معامله گرانه، تسلیم طلبانه و خاینانۀ گرباچف در عهد حاکمیت شهید داکتر نجیب الله بدون هیچ پیش شرط تضمین کننده بینالمللی، افغانستان را ترک نمود، متعاقباً مجموعه کمکهای نظامی و اقتصادی اتحاد شوروی حتی صدور گندم و نفت در برابر پرداخت دالر بهجانب افغانستان قطع گردید و کمکهای سیل آسا و مداخلات گسترده غرب، دول مرتجع عرب و دولت خونتای پاکستان و ایران برای اپوزیسیون دولت افغانستان ادامه یافت و در پی آن پس از سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان، نظامهای خونتا، چپاولگر و فاسد تحت سناریوی استراتژیک غرب و شرکا در افغانستان استقرار یافت و جنایات بس بزرگ و جبران ناپذیر درین بلاد انجام یافته و تا سالها و تحقق اهداف راهبردی غرب و پاکستان ادامه خواهد یافت.
کراراً باید خاطر نشان ساخت که برخی نابینایان سیاسی، عناصر گمراه و وابسته به بلاک دشمنان افغانستان حضور ارتش سرخ در افغانستان را عامل اصلی بحران پنداشته و بهسادگی برای کار برد شستشوی مغزی نسل جوان از شعلههای آتش جنگ که در دو صد جبهه منظم در سراسر کشور در برابر دولت وقت یعنی حفیظ الله امین زبانه میکشید و تا دامنههای کابل و چندول و بالاحصار رسیده بود انکار میجویند. حتی این قماش مردمان پررو گفته مشهور و تاریخی بریژنسکی مشاور امنیت قصر سفید را که گفته بود «امریکا شش ماه قبل از دخالت ارتش شوروی در افغانستان حضور گذاشت» به فراموشی میسپارند. امید سند حاضر بتواند پاسخ مناسب برای گوشههای تاریک تاریخ جمهوری دموکراتیک افغانستان باشد.
دیدگاه دیپلوم انجنیر عمر محسن زاده:
سند جالبی است و باید نگهداری شود تا با پارچههای دیگری از این گونه اسناد، تصویر مکملی را در بیان واقعیتهای دیروزی عرضه دارد. واقعیت مسلم این است که ناتو، بهویژه ایالات متحده امریکا و متحدان منطقوی شان خواهان حضور نیروهای نظامی شوروی در افغانستان بودند و شرایط را برای حضور دوامدار آنها مساعد مینمودند. جمهوری دموکراتیک افغانستان به رهبری شادروان رفیق ببرک کارمل بهزودی ابعاد متنوع پروسه سیاسی در باره اوضاع اطراف افغانستان را درک نمود و با ابتکارات بهموقع و خلاق خود مبنی بر پیشنهادهای مذاکرات سیاسی مورخ ۱۴ می ۱۹۸۰ و ۲۴ اگست ۱۹۸۱ در عمل مسأله برگشت قوای شوروی را مطرح نمود. این موقف صادقانه افغانستان حتا آغا شاهی وزیر خارجه پاکستان را وادار ساخته بود تا از ضیا الحق، اردو و ای اس ای بخواهد که پاکستان وارد مذاکره با افغانستان گردد. البته ضیا الحق وزیر خود را توبیخ نموده و به دستور نظامیان پاکستان که با سی ای ای رابطه مستقیم داشتند از مذاکرات مستقیم ابآ ورزید. کارنامههای دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان در این مقطع حساس تاریخ کشور ما مسؤولانه، انعطاف پذیر و راستکارانه بود. اگر ایالات متحده، پاکستان، عربستان سعودی و متحدان شان آرزوی حل سیاسی قضایا را در سر و حسن نظر را در کار میداشتند، هرگز آتش جنگ شعلهور نمیگردید. رفیق کارمل بارها و بارها در آن زمان تذکر داده بودند که افغانستان نمیخواهد تا قضایا اطراف افغانستان بینالمللی گردد، بل تشنج در روابط میان افغانستان و پاکستان بهطور دو جانبه و در نهایت با ایران بهطور سه جانبه حل گردد. امروز میبینیم که ایالات متحده با این طرح مخالف بود و از همان وقت میخواست که افغانستان به نقطه محراق جهانی کشیده شود، چنانچه اکنون شاهد این حقیقت تلخ هستیم. حاکمیت افغانستان در این پروسه درد ناک سخت متأثر گردید.