حقیقت ، استاد صباح: فریادی از بی‌عدالتی و زورگویی

بخش نخست

 در حکومت غنی، کاهش شدید رشد اقتصادی و گسترش ناامنی، فقر و بیکاری افزایش یافته است. فقر در افغانستان در سال‌های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ به ۳۶ درصد می‌رسید و این رقم در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ سه درصد افزایش یافت و به ۳۹ درصد رسید و این وضعیت به این معناست که ۱.۳ میلیون افغان اکنون قادر به تأمین نیازمندی‌های خوراکی و غیرخوراکی خود نیستند. ارقام سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ نشان‌دهنده‌ی وضعیت بدتر فرصت‌های کاریابی است و از سال ۲۰۱۲ به بعد بیکاری در ولایات و ولسوالی ها سه برابر افزایش یافته است. در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ تقریبن دو میلیون افغان بیکار بودند که از آن جمله ۶۰ درصد آنان مردان و ۷۴ درصد از این بیکاران در منطقه‌های روستایی زندگی می‌کردند. جوانان و کارگران بی‌سواد قشرهایست که بیشترین ضرر را متحمل شده‌اند، چنانچه در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ از میان هر سه جوان، بین سن ۱۴ تا ۲۴، یکی از آنان بیکار بوده‌اند که سهم بیکاری جوانان ۴۶ درصد از کُل افراد بیکار را تشکیل می‌داد. پیشرفت‌های اجتماعی و اقتصادی افغانستان به گونه‌ی فزاینده‌ با خطر رو به رو است و دلیل‌های مختلف معتبر نشان می‌دهد که سطح فقر بیشتر از پیش افزایش یافته است. با افزایش میزان ناامنی، شکنندگی وضعیت کشور بیشتر شده و زندگی مردم بیشتر از پیش با "مانع‌ها و مشکل‌های غیرمترقبه" آسیب‌پذیر شده است. این کشمکش‌ها احتمال این را که فقر از نسل امروزی افغان‌ها به نسل بعدی انتقال یابد بالا می‌برد؛ چون برای کودکان زمینه‌ی رفتن به مکتب مهیا نبوده است و بیشترین خانواده‌ها ناگزیر بیجا شدند.

 قریب یک میلیارد نفر از مردم جهان در فقر و بدبختی به سرمی برند. مطابق آمارهای رسمی اکثریت قابل توجهی از گرسنگان درکشورهای کمتر توسعه یافته جهان سوم سکونت دارند. طی گزارش های سازمان خواروبارکشاورزی (FAO) تعداد گرسنگان جهان هرروز افزایش چشمگیری یافته، با ادامه بحران کمبود موادغذایی وتکرار فاجعه انسانی دراقصی نقاط جهان خطری بزرگ نسل بشریت را تهدید می کند. به یقین گرسنگی سلاحی مرگبار وغیر انسانی ست که در حال حاضر از هرشش نفر جان یکنفر را تهدید می نماید. اگر حکمرانان جهان برای گرسنگان کاری نکنند، قطعاٌدر آینده ای نه چندان دور مهار این فاجعه ی خاموش غیرممکن خواهد بود. سازمان های بین الملل باید با درک شرایط حساس کنونی  برای کاهش تعداد گرسنگان وتأمین امنیت غذایی آنان چاره ای بیندیشند. جهان خفته در هیاهوی شهرنشینی دیگر صدای کودک رنگ پریده آفریقایی یا دیگر کودکان گرسنه ی جهان را نمی شنودکه از سوء تغذیه چشمانشان از حدقه درآمده و استخوان بدنشان زیر پوست خشکیده شان نمایان است. همه ما از هر نژاد، قومیت ونسلی که باشیم انسانیم. باید به حرمت انسان بودنمان ضمن احساس همدردی، در پی التیام دردهای یکدیگر باشیم. اینک ضمن احترام به همه خیرخواهانی که در پی درمان دردهای بشریت آستین همت بالا زده اند وبرای پایان بخشیدن به هیولای زشت گرسنگی و نابرابری در دنیای پرتلاطم امروز از هیچ کوششی دریغ نکرده اند، مجموعه نوشته ای تحت عنوان" پرسش های بی پاسخ "، که یادآور سرنوشت درد آور کودکان گرسنه یا بهتر بگویم همه گرسنگان تاریخ است را تقدیم می نمایم، امید است همه ما انسانها بتوانیم با احساس مسئولیت در برابر یکدیگر به خصوص خیل عظیم گرسنگان، مبارزه جدی وعملی با این پدیده شوم ودرد خانمانسوز را آغازنمائیم که این مهم تنها با تکیه بر ایمان قلبی و تعهد انسانیمان برای پایان بخشیدن به تراژدی هولناک مرگ گرسنگان استوارخواهد بود.

  آیا ملت های  گرسنه و سیر می توانند متحد شوند؟

 روزی که انسان به فکر تسخیر جهان افتاد وآپولو 11 اولین سفینه فضایی این موجود ناشناخته وحریص را بر فراز ماه فرود آورد، آنروز قلب بشر آرام گرفت.

 ما جهان را فتح کردیم  وبر بلندای آن سیاره خاموش  قدم گذاشتیم.

 خبر پرواز انسان به دنیای بیکران وفتح ماه جهانیان را در بهت وحیرت فرو برد؛

 خبرهای خوشی از پیشرفت تکنولوژی، اختراعات عظیم و باورنکردنی یکی پس از دیگری به گوش می رسید.

 انقلابی عظیم در دنیای کوچک انسانها رخ داده بود، پرواز بر فراز آسمان، ساخت  قطارهای       سریع وسیر، کشتی های غول پیکر، فضاپیماهای فوق مدرن که تا اعماق فضا پیش می رفتند، پیش بینی حوادث طبیعی وغیر طبیعی توسط رادارهای پیشرفته وکشف اسرار آمیز انرژی اتمی وعلوم جدید همه وهمه نشان ازعظمت، قدرت و خلاقیت دنیای بشر داشت.  اما بلافاصله خبرهای تلخی از گوشه و کنار جهان به گوش انسان ها رسید، خبرهای تهدید کننده ی جان بشریت در دنیای توسعه یافته براستی تعجب آور بود.

 با تیتر بزرگ روزنامه های پرطرفدار جهان نوشتند:"گرسنگی جان بیش از یک میلیارد انسان را تهدید میکند".

 این خبر قابل تأمل ساکنان تنها سیاره ثروتمند وحیات بخش کهکشان راه  شیری را متحیرکرد بود، آیا براستی انسان گرسنه ای وجود دارد؟  گرسنگی حقیقت زندگی فرزندان زمین ثروتمند است. جای جای این کره خاکی طعم تلخش را چشیده اند. وطن ما، وطن شما ودر سرزمین های دوردست تردر روستاهای دور و نزدیک شهرها؛ کوچه ای که در آن زندگی می کنیم یا حتی همسایه دیوار به دیوار خانه مان که خبر نداریم همه جا انسان گرسنه وجود دارد. از دیرباز تا کنون بلایای طبیعی زیادی جان انسان ها را تهدید کرده است. سیل، زلزله، آتش سوزی ودیگرخطرات طبیعی به نوعی بلای جان انسان بوده اند. اگر بخواهیم  دربین حوادث بی شمار طبیعی و غیر طبیعی که لطمه های جبران  ناپذیری برپیکره ی آسیب‌پذیر نسل بشر از ابتدا تا کنون گذاشته، به یقین گرسنگی و فقر را می توان یکی از دردناک ترین حوادث ناخواسته قرون گذشته وحال دانست که میلیونها انسان بی گناه و بی دفاع را قربانی نموده است.

  دردهایی از قبیل: خودکشی خانواده ی هندی، فروش پسر بچه خانواده بنگالی، قاچاق کودکان و نوجوانان  آسیایی وآفریقایی، شکستن دست و پای کودک پاکستانی توسط پدر سنگ دل و بیرحمش برای مقاصد شوم وغیر انسانی گدایی و تکدی گری، راهزنی وگروگانگیری،  مکیدن پستان خشکیده آن گاو توسط کودک گرسنه آفریقایی،

 و هزاران فاجعه آشکار و نهان دیگر، همه و همه دردهای مشترک بشریتند.

 پرسش اساسی اینجا مطرح است، چگونه می توان بیش از یک میلیارد انسان گرسنه جهان را از عفریت مرگبارگرسنگی نجات داد؟ آیا تا کنون کسی به داد خواهی  این ستم دیدگان زمین پاسخی داده است؟

 نباید فراموش کنیم رنجی که بر انسان گرسنه امروز و دیروز تحمیل شده؛ نتیجه بی‌عدالتی وجمع شدن ثروت ومنابع غذایی در انحصار گروهی انسان خودخواه، فرصت طلب وبی رحمی است که به ناحق با اعمال سیاست های ضد بشری ونادیده گرفتن حقوق انسانی ملت ها، اکثریت قابل توجهی از درماندگان و فقرا را بی شرمانه گرسنه نگه داشته اند. پس سکوت ما در برابر گرسنگی انسان ها چه معنایی دارد؟

 شاید شنیده باشید کشورهای مرفه جهان  برای تعادل وحفظ قدرت تسلط بر بازارهای جهانی سالانه هزاران تن گندم و سایر حبوبات را به قعر اقیانوس ها می ریزند؛ تا جایی که صاحبان کمپانی های بزرگ این روند را عاملی جهت جلوگیری از خطر تولید اضافی محصولات خود توجیه می نمایند. اما در مقابل این اقدام شرم آور در کشورهای مختلف جهان حتی کشورهای توسعه یافته میلیونها انسان سرگشته و گرسنه برای سیری شکم خود شرف و حیثیت شان را می فروشند و یا مظلومانه بر اثر گرسنگی جلوی چشم کور آنان جان می سپارند. این نابرابری زشت ورفتارهای غیر انسانی واقعیت های تلخ دنیای به خواب رفته مدرن است که همچون کرم ابریشمی تارهای محکم و بی روزنه ای به دنیای اطراف خود تنیده است وبی خبر از زندگی وحشت بار انسانهای پیرامون خود بدون دغدغه واحساس مسئولیتی سالهاست شاهد پرادعای مصیبت های جانسوز بشر می باشند. دغدغه ذهنی نسل گرسنه امروز پرسش بی جواب همیشگی است که باید نسل مرفه امروز  پاسخگوی آن باشد. گرچه این عوامل غیر انسانی رابطه مستقیم  با اندیشه های غلط نظام سرمایه داری، باورهای بی اساس نسل های گذشته در تقسیم بندی بشریت به طبقات چندگانه ودر حقیقت زیاده خواهی و طمع ورزی انسان حریص و سیری ناپذیر این عصر دارد.

 از چه کسانی وچه چیز هایی باید پرسید؟

 از زندگی پرتنش بشر ودردهایش،

 از روزگار سخت وحوادث ناگوارش،

 از وعده های پوچ بهبود اوضاع اقتصادی کشورهای فقیرکه هرگز جامه ی عمل نپوشیده است.

 از رویدادهای تکان دهنده ای که هرروز به عنوان خبری مهم در صفحات روزنامه ها، جراید ودیگر رسانه های دیداری و شنیداری بدون تجزیه و تحلیل وعواقب ناگوار آن منتشر می شود

 از جنگ افروزان تا دندان مسلح، که صدای چکمه های پولادینشان گوش عالم و آدم را کر نموده است.

 از مدعیانی که ژست نجات می گیرند و خود حلقه های در هم تنیده  اسارت را به گردن ملت ها آویخته اند،

 از انسان های گرگ صفتی که بی رحمانه در پی غارت ثروت کشورهای فقیر وگرسنه به کمین نشسته اند،

 آنان که با حکم چماق، زور اسلحه و تانک  با کودتای خشن  به تغییر حکومت های مردمی  مشغولند وداعیه دار اعطای نشان آزادی به انسانهای گرسنه  سرزمین های دور و نزیک می باشند.

 از منادیان حقوق به اصطلاح بشر باید سراغ سیری شکم خود را گرفت.

 آنان که این واژه های فریبنده ودهان پرکن را ابزاری برای سرکوب و به بند کشیدن انسان ها  قرار داده اند،

 شعار برابری و برادری انسان ها  سر می دهند و با ریسمانی از رنگ سیاه وسفید به تقسیم ظالمانه بشریت همت می گمارند. جهان را با راه اندازی جنگ وخشونت به سرزمین های پر خطر وناشناخته ای مبدل کرده اند و  گورستا نها را به برکت وعده های توخالی رونقی دیگر داده اند.

عصرجنگنده های بی سرنشین وماهواره های نظامی

 

بخش دوم

 کودکان قربانیان اصلی سوء تغذیه محسوب می شوند. کودکانی که ازسوء تغذیه شدید رنج می برند هر ساله تا 160 روز از سال را با بیماری پشت سر می گذارند.  تغذیه نامناسب نقش مهمی در نیمی از 10.9 میلیون مورد مرگ و میر سالانه کودکان جهان را دارد سوء تغذیه، همچنین بر کوتاهی قد، 32.5 درصد از کودکان در کشورهای در حال توسعه تاثر مستقیمی داشته است. به لحاظ جغرافیایی، بیش از 70 درصد از کودکان دچار سوء تغذیه در آسیا، 26 درصد در آفریقا و 4 درصد در آمریکای لاتین و کارائیب زندگی می کنند. در بسیاری از موارد، حتی قبل از تولد، مادر نیز دچار سوء تغذیه می باشد. سوء تغذیه زنان باردار در کشورهای در حال توسعه باعث آن شده كه یك ششم كودكان با وزن كم متولد شوند، متعاقبا این امر باعث افزایش ناتوانی های یادگیری، روانی، عقب ماندگی، بهداشت ضعیف، کوری و مرگ زودرس در بین كودكان می شود.

 از طراحان جنگنده های بی سرنشینی که زندگی پیلوت قومیت خود را برمرگ هزاران کودک و زن گرسنه ی سرزمین های غارت شده جهان سوم ترجیح می دهند. از آنان باید پرسیدکه بی واهمه در جستجوی پس مانده های خود ساخته  تروریسم در DNA خون ساکنان بی دفاع افغانسان بردست های بی رمق زنان و کودکان مظلوم این دیار سرنگ فریب میزنند. از آنانکه با طرح نقشه های بدبینی تفکیک قومیتی ومذهبی در مراکز فرماندهی سازمان های امنیتی و جاسوسی به فکر گسترش قلمرو سیاسی خود  جا خوش کرده اند.

 در پشت درهای بسته وکاخ های فولادین و بی روزنه شورای حقوق بشر تشکیل می دهند از حقوق بر باد رفته بشریت سخن می گویند با اعضایی ثابت از انسان های  بی رحم  وبی اطلاع از دنیای پیرامونشان ودقایقی دیگر بی شرمانه با پر رویی تمام سر از اتاق جنگ در می آورند تا آمار انسان های کشته شده در جنگ های تحت مدیریت شان را در دفتر سیاه حقوق به اصطلاح بشر ثبت نمایند سپس در پشت تریبونهای وابسته خبری جهان که از جیب مبارکشان ارتزاق می کنند ازمدیریت جهانی، نجات بشر و رفع فقر وگرسنگی در اقصی نقاط جهان سخن می رانند وبا نوشتن مقالات خوشرنگ در قالب ادبیات کلاسیک ازحقوق حیوانات تا انسان ها  هزاران سطر ادبی به رشته تحریر در آورده اند؛ اما با کمال تأسف نتیجه این  تعاریف، چالش بزرگ گرسنگی انسان های قرن بیست و یکم  است که میلیون ها نفر از زنان وکودکان سرگشته و ناتوان درکشورهای مختلف با این پدیده شوم دست به گریبانند که بر این اساس ضرورت بسته ی نجات جامعه بین اللمل بیش از هر زمانی برای سیری شکم این ملت ها کاملا احساس می شود.

 چرااز هرشش انسان زنده بر روی کره زمین یک نفر باید گرسنه بخوابد؟

 غارت معادن طلا، الماس ودیگر معادن کمیاب در قاره سیاه چه معنایی دارد؟ درست است که تعدادی ازکشورهای جهان سوم  توانایی سیر کردن شکم  مردم خود را ندارند اما حق استفاده از ثروت های خدادادی کشور خود را که دارند! سئوال اساسی که سالهاست دراذهان عمومی ملت ها ی چپاول شده بی پاسخ مانده این است: اگر دنیای مرفه غرب و یا بلوک به اصطلاح سرمایه داری خود صاحب  چنین معادن استراتژیک، چاه های نفت ودیگر ثروت های زیر زمینی دنیا ی شرق یا به اصطلاحی جهان سوم بودند اجازه گرسنگی وبدبختی ملت خود و سیری شکم  انسانهای غیرخود ویا به نوعی دنیای شرق را می‌دادند؟ جنگ، کودتاهای متعدد و نظامیگری وهمچنین تقسیم شک برانگیز مرزهای جغرافیایی ملت ها به سرکردگی استعمارگران در نقاط مختلف جهان سالیان متمادی است در پدیده شوم قحطی و گرسنگی ملت ها نقش مؤثری دارد. پیامدهای زیانبار این چنین تحرکات علاوه بر کشتن، زخمی شدن وآوارگی انسان های بی دفاع تداوم جنگ های داخلی بوده که جز نابودی مزارع و کشتزارها، آلودگی آب ودر نهایت فقر حقارت بار و بدبختی انسان ها حاصلی به بار نیاورده است. در این گونه ممالک انسان هایش  به علت کمبودغذا، رواج فقر، بیسوادی، سطح پایین فرهنگ و بهداشت، سوء تغذیه ورواج روز افزون بیماری های روانی و ناراحتی های جسمی تابلوی هولناک، غم انگیز وبسیار فاجعه باری به تصویرکشیده است.

 چرا بشریت به چنین سرنوشت فلاکت باری گرفتارشده است؟

 همه ملت ها چشم امید به سیاست های سازمان ملل متحد دوخته اند. سالهاست منتظر نسخه های نجات بخش لاتین وترجمه شده به سایر زبانها ی ملل که از کاخ  شیشه ای نیویورک  بیرون می آید نشسته اند.

 آیا درسازمان مللی که نمایندگان همه کشورهای دارا و ندار حضور دارند راهکاری اساسی برای نجات سیل عظیم گرسنگان جهان وجلوگیری از جنگ و خشونت علیه بشریت گرفته شده است؟

 البته منکر خدمات این سازمان در حل بسیاری از بحران های خشونت بار جهانی نمی شویم علیرغم تلاش های سازنده و پیگیری های مؤثری که درحل مناقشات بین الملل وخشونت ها ی جهانی داشته، هنوز جامعه بشری نگران اعمال نفوذ قدرت های سلطه جو و بهره برداری های سیاسی از این سازمان  به سرمی برند. سازمان ملل متحد برآمده از رأی و نظر ملت های جهان است باید خطر گرسنگی بشر را به عنوان مهمترین بحران قرن حاضر در دستورکار قرار دهد. نباید وقت نشست های مهم این سازمان معتبرجهانی صرف خواسته کشورهای صاحب نفوذ ودارنده همیشگی برگ برنده حق وتو شود وتحت تأثیر سیاست های توسعه طلبانه این گروه که بر مبنای تفکر اعمال فشار در قالب زورناتو و حکم شورای امنیت استوار است قرار گیرد. منشور ملل متحد همه انسان ها را فارغ از رنگ، نژاد، ملیت ومذهب برابر به حساب می آورد وضمن خرابی همه دیوار های پلید نابرابری و تبعیض تعهد  می نماید در برابر هر گونه  تخطی به حقوق انسان ها ونجات بشر از گزند روزگار مسئول و پاسخگو باشد.

حقیقت، استاد صباح: چرا ملل جهان متحد نشدند؟

چرا ملل جهان متحد نشدند؟

 

بخش سوم

 این جهان جا پست اولین وآخرین دنیایی که عکاسان سیرش،

 برای جایزه ازگرسنگان جهان سوم عکس می‌گیرند ...وگرسنگان هنوزدنبال يک لقمه نان سرگردان اند.

 تابلوي نقاشي ازکودکي که درچهارراهي بوت رنگ ميزد، نقاش تابلورا ثروتمند کرد.

 وهنوزسرهمان چهارراهي کودک گرسنه بوت هارا پالش میزند کودکی که بهترین سوژه بود

 شعرشاعر به چند زبان ترجمه شد.

 کارگردان جایزه ها را درو کرد

 شاعرونويسنده ازگرسنگي درگوشه خلوت خانه کرايي اش جان سپرد.

 آیا ملت های گرسنه و سیر می توانند متحد شوند؟

 تز اتحاد ملت های استعمارگرو استعمار شده را چه کسانی مطرح کردند؟

 از روزولت باید پرسید، چرا ملل جهان متحد نشده اند؟ در اولین بیانه ای که کشورهای فاتح  جنگ جهانی دوم  صادر کردند چرا حقی که برای خود در تعریف ارکان و نهادهای وابسته به سازمان ملل قائل شدند برای کشورهای شکست خورده در نظرنگرفتند؟

 جامعه ی بشری سالها ست نظاره گر نابرابری های اجتماعی از جمله کمبود غذا وگرسنگی درجای جای این کره خاکی است. خطری پنهان وسلاحی مرگبار جامعه انسانی را تهدید  می کند  و به آرامی ناباورانه انسانیت رابه مسلخ مرگ می کشاند.

  انسانیت ما کجا رفته؟

 انسانی که همه چیزش درتايرموترها ي بی برگ قرن بيست يک گیرکرده است!

 واژه ای نا آشنا که کاربرد معمولش برای فریب ملتها و توجیه غارتها و ظلم ها  تفسیر می گردد

 انسانی که واژه غریب انسانیت را تنها در لای کتابهای به خاک نشسته کتابخانه های شهر جستجو  می کند، چطور می خواهد از حیثیت هم نوع خود دفاع کند؟

 اصطلاح «ملل متحد» را نخستین بار فرانکلین روزولت، رئیس‌جمهور آمریکا در جریان جنگ جهانی دوم برای اشاره به متفقین بکار برد. اولین کاربرد رسمی این اصطلاح در بیانیه اول جنوري ۱۹۴۲ ملل متحد بود که در آن متفقین از مفاد منشور آتلانتیک پشتیبانی و اعلام کرده ‌بودند که از صلح جداگانه با نیروهای محور خودداری خواهند کرد.

 انسان گرسنه ای که قرار بود به وعده حاکمان ثروتمند قرن نکبت بار بیست ویکم دیگرگرسنه نباشد وتاوان همه چیز خواهی انسان سیر شده را نپردازد کجا رفته است؟

 انسانیتی که درصدای مهیب شلیک توپ و تانک ها وغرش  پیشرفته ترین جنگ افزارهای نظامی  جهان گم گشته وهیچ ردپایی از آن به جا نمانده است کی نمایان خواهد شد؟

 انسانیت چکمه پوشان خشنی که بر گریه های دردناک زنان ستم کشیده اش درسومالی، کنیا، بوسنی، بحرین، عراق، افغانستان، فلسطین وجای جای این کره خاکی می خندند، چه معنایی می تواند داشته باشد؟

 کسانی که بر بی عدالتی و تبعیض انسانها وتقسیم آنان به رنگ های ظالمانه سیاه و سفید خرسندند، کی بر منش انسانی والهی خویش اعتراف می کند؟

 گرسنگی بزرکترین خطر دنیا برای سلامتی انسان‌هاست

 هر ساله تعداد کسانی که از گرسنگی جان خود را از دست می‌دهند از مجمع قربانیان ایدز، مالاریا و سل بیشتر است

 نزدیک به ۸۷۰ میلیون نفر از ۷.۱ میلیارد نفر، به عبارتي ديگر یک هشتم نفوس جهان، از سوء تغذیه مزمن رنج می برند. تقریبا تمام افراد گرسنه ۸۵۲ میلیون نفر- درکشورهای در حال توسعه زندگی می کنند، اين ميزان حدود 15 درصد ازنفوس كشورهاي در حال توسعه را تشكيل مي دهند.

 انسانیتی که کودکان مظلوم گرسنه را به حال خود بی شرمانه رها نموده است چرا بیدار نمی شود؟

 حقیقت این است پدیده گرسنگی در بسیاری ازنقاط حاصلخیز هنوز جان انسان ها را می گیرد. با این وجود می توان به این نکته مهم اذعان نمود که انحصار غلات وبهره برداری های سیاسی از گندم بر معادلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشورها نقش بسزایی داشته، در طول قرون گذشته میلیونها انسان گرسنه قربانی این نگرش نفرت انگیز شده اند که حتی نتوانسته اند شکم خود وفرزندانشان را سیر نمایند. اگر نگاهی عادلانه به طبیعت داشته باشیم سرزمینی بدون از موهبت الهی پیدا نمی شود حتی در بیابانهای برهوت می توان با ارائه راهکارهای عملی از بلای گرسنگی ساکنان این مناطق در سخت ترین شرایط جلوگیری نمود. همه نقاط زمین به اندازه تأمین زندگی بشر و آسودگی ساکنانش ظرفیت و توانایی دارد واین شرایط طبیعی را فراهم نموده است. اگرچپاولگران چشم طمع به ثروت های این مناطق نداشته باشند و با نیرنگ و خودکامگی زمینه قحطی و شرایط دشوار زندگی  را برای این ملت ها پی ریزی ننمایند، به یقین شاهد انسان گرسنه ای نخواهیم بود تا برای زنده ماندن دست به هر عمل غیر انسانی ورفتار ناپسند اجتماعی بزند.  

 حوادث دلخراش قرن حاضر قلب هر انسانی که به انسانیتش معتقد است و انسان را باور دارد به درد می آورد. درد گرسنگی وآثار زیانبارش تعریف معادله ساده ای است. عدم تقسیم عادلانه ثروت

 وگرسنگی واژه غریبی نیست، نداشتن و نخوردن! همین است وبس!

 گرسنگی احساسی از نوع شرم بر بی شرمی بشر امروز

 و تداعی کننده همه رنج های بشریت است.

 میهمان همیشگی وناخوانده سفره های بی رنگ  فقرا وکابوس سیاه انسان ستیزی،

 تلخی روزگار وسرسختی انسان هایش، نماد حقیقی  تبعیض وسکوت مرگبار رنج های او،

 دنیایی از پرسش های بی پاسخ درکوران زندگی ودر اعماق دلهای فروخفته بشریت است.

 تعریف نومیدی از روزگار و روزهایی که سراسیمه می آیند.

 پرسشی بی پاسخ از کودکی غمگین، آواره وگرسنه!

 دنیایی از ناشکیبایی است، واژه ای آشکار از جنس تاریکی بر انسانیت مبهوت

 راهی بی پایان از سختی زندگی ودلزدگی.

 فریاد فروخفته درحنجره خشک انسان های ناتوان ودرد دلی بی گوش شنوا!

 پیامی از جنس اضطراب وشکننده برای روح های ناآرام

 در جستجوی پرسش های بی پاسخ  همیشگی تاریخ!

 ماگرسنه ایم؟

 خاطرات تلخ  زندگی انسان های گرسنه ومظلوم دیروز، امروز و فردا.

 حکایت کودکی تنها ورها شده در پناه خدا به امید دست نوازشگری ویا بوسه ی گرمی برگونه ها ی خشکیده اش.

 دستی مهربان از جنس دستان پرمهر پدر

 وبوسه ای سرشار از مهربانی ومحبت مادر.

 شاید هابیل هم گرسنه بود!

 سوگند به تنهائیت ای انسان سرگشته!

 فرزند آدم؛

 به اشک های غلتان بر صورت چروکیده ات

 ودست های لرزان بی رمقت،

 به سرگشتگی توکه از رنج گرسنگی حیرانی و به تماشای دستان بی خیر ما  مبهوت

 ما بدهکاریم به لحظات بی کسیت

 وشب های بی خوابیت.

 سوگند می خوریم  به ستارگانی که شبا هنگام محو تماشای بی خیالی جمعی انسان نمایند.

 موجوداتی دوپا، غرق در خوشی های ناخوشی روزگار و بی خیال روزگار.

 سوگند به مهتاب که  قصه گوی شب های تنهایی توست.

 سوگند به آسمان رفیع این سقف بی ستون،

 سقف گسترده خانه های بی دیوار وفرش،

 شاهد بی ادعای همیشگی گرسنگان تاریخ!

 سوگند به اصل انسانیتمان که بر بی انسانی ما  ضجه می زند.

 به روح مقدسی که به کالبد بی جانمان حیات بخشید تا به حکم انسان بودنمان  یار و غمخوار یکدیگر باشیم،

 به اشکهای جاری شده بر گونه های کودکی گرسنه

 و نفس های بریده شده مادری سوگند

 ما مسئولیم در برابر یکدیگر، در برابر اصول اخلاقیمان 

 در برابرکودکان گرسنه ای که حریصانه پستان بی شیر حیوانی  را می مکند

  مسئولیم ومتعهد؛

 اما چه مسئولیتی در برابر این همه انسان گرسنه به عهده گرفته ایم؟

 می دانیم انسان امروز قربانی هوس های ناتمام خویش گردیده است 

 چرا زندگی دردناک گرسنگان را درک نمی کنیم؟

 یکی سیر می خورد چون دارا ست ودیگری کم، چون ندار

 عجبا از این قانون وحشت بار!

 چگونه می توان ادعا کرد جامعه جهانی از این معرکه بزرگ به دور خواهد بود، سیل غمبار و ویرانگر گرسنگی به شهرو دیارو خانه ی ما هرگز نخواهد رسید؛ این چه باور غلطی است؟

 مکیدن پستان بی شیرگاو شاید به دردناکی آن تصویری نباشدکه انسانی را در پشت گاوی شاهدیم  که از شدت گرسنگی دهان بر...؟  گذاشته وچه رقت بار ادرار آن گاو را بی اختیارمی مکد

 در برابر این همه ظلم به انسانیت چه پاسخی داریم؟

 این لکه ننگ بر دامن کل بشریت خواهد ماند

 این صحنه دلخراش حقیقت تلخ  نومیدی انسان های گرسنه به دستان بی سخاوت بشریت امروز است،

 دریچه ی نومیدی به دنیای آدم نما های مرفه وبی درد.

 خاطره تلخ گرسنگی همه بشریت ودورنمایی مبهم ازآینده تاریک فرزندان آدم بر زمین!

 زنگ خطری است برای نابودی بشر و رسوایی او،

 پیامی از جنس قساوت قلب های بشریت،  

 فریادی است برهمه کاخ نشینان بی درد وشب نشینان سرمست،

 هشداری، به پایان زمان

 وبدبختی وفلاکت  پابرهنگان،

 بغضی ترکیده از هیاهوی درون انسان گمشده وگرسنه،

 تعریفی از خفت وخواری وشرمساری انسانیت

 قصه قابیل، اولین ارباب بیرحم تاریخ

 وهابیل اولین قربانی مظلوم این خاک که تنها جرمش تلاش برای عدل ومساوات بود بر زمین

 چه مظلومانه در خون سرخش غلطید تا زمین این شاهد خاموش، تا ابد بر حقانیتش شهادت دهد

  براستی، شاید او هم گرسنه بود!

 تکرار مصیبت آدم وقصه ناتمام سرگشتگیش، رانده شده از بهشت وهبوط بر زمین

 یادآور محنت های نوح بر سرکشی قومش

 ورنج های ابراهیم پیامبر خدا،

 سختی های موسی شبان،

 اشک های خشکیده یعقوب در فراق نور چشمش،

 ناله های بی کسی یوسف در قعر چاه،

 تهمت های ناروا بر عیسی پیامبر،

 وفریادهای تاریخ ساز محمد بر اشراف بی درد قریش،

 سند رسوایی  تقسیم بشریت، نتیجه نامطلوب بی عدالتی حاکم بر جهان 

 مهر تأییدی بر شکست طلسم نامبارک نظام های نوظهور انسان پرستی،

 حقیقت فروپاشی چارچوبه مکتب های «ایسم» دار پول نهاد است،

 زلزله ای بر اندام باد کرده حکمرانان مست شده

 وبرچسبی سیاه بر تابوت بی پیکر سیاه نماها است.

 براستی ما از کدام نسلیم،

 سلسله هابیلیان یا قابیلیان؟

 دردهایی که آرزویم نگفتن آنها بود

 از قاره سیاه آفریقا، آنجا که انسانهایی مثل ما زندگی می کنند، تصویری از درماندگی کودکی را دیدم که در سال ۱۹۹۴ توسط عکاسی به نام «کوین کارتر» گرفته شده بود. رها شده در بیابانی خشکیده بی حیات که به جز پوست واستخوان چیزی از او به جا نمانده بود. 

 مسافتی را در پی یافتن غذا روی زمین خشک، بی آب و علف با دست و پا حرکت کرده بود  تا خودش رابه کمپ سازمان ملل متحد که در یک کیلومتری محل سکونتش بود برساند. در کنارش پرنده ای لاشخور منتظر مرگ او ویا درحقیقت به نظاره مرگ انسانیت نشسته بود.

 چه صحنه ی دلخراشی!

 تصویر تکان دهنده ای که جهانیان را در بهت و حیرت فروبرد و همه انسانهای دردمند را شوکه کرد.

 تابلوی وحشت بار مرگ وحیات،

 دورنمای سیاه آینده مبهم فرزندان آدم،

 پیوند نامبارک فقر و زندگی،

 وتولد نامیمون گرسنگی،

  در یک کلام این تصویر سمبول همه دردهای ناتمام انسان است.

 اما، دریغ از انسان باوری ما.

 تصویری که انسان های لوکس دنیای برتر آن را به عنوان بهترین عکس سال 1994 انتخاب و جایزه پولیتزر را تقدیمش کردند گرچه سزاوار بود این سند قابی بر پشت میز سردمداران  جهان قرار می گرفت تا بیچارگی انسان های درمانده وتنها، هرگز از یاد شان نرود.

 بلي؛ اینها گوشه ای از واقعیات تلخ سرنوشت بشریت امروز است.

 تراژدی هولناک مرگ انسانیت، دنیای رقت بار انسانهای گرسنه ای که دیگر نای سخن گفتن و راه رفتن ندارند.

 پرونده قطور وسیاه قدرت های  سلطه جویی است که جز به غارت و کشتار نمی اندیشند وفرجام  کارشان محصولی جز فقر، گرسنگی وآوارگی انسانها به بار نخواهد آورد.

چرا ارزش هاي انساني به تاراج میرود؟

 

بخش چهارم

 یکی از بحران‌های دنیای معاصر این است که ثروتمندترین افراد لزوماً بهترین و بامعرفت‌ترین و با عرضه‌ترین افراد نیستند. شک دارید؟ به دور و برتان نگاهی بیندازید...خیلی از آدم‌های باشرافت و فهمیده وضعیت معیشتی خیلی مناسبی ندارند... باورکنید راست می‌گویم...

 لکه ی ننگی از افکار ناپخته قدرتمندانی است که جهان را  به خواست و طمع خویش به دو بلوک نابرابر تقسیم کرده اند ،شرق و غرب.شرق را ممالک ضعیف ،درمانده وقابل سرزنش نامیده اند وغرب را مدرن ودارايي تمدن ،صاحب قدر ت وپولدار وتعين کننده سرنوشت انسانهاي شرقي .

  دنیای کثیف کسانی که هیچ بهایی به انسانیت نمی دهند وهمواره درمشق هزار و یک برگ انسان نوازی خود همه خوشی ها را در عالم خیال برابر تقسیم کرده اند و هرکسی را به سهم واقعی خویش رسانده اند .

 آنان که آدمی را به نژادهای بدتر وبرتر تقسیم نموده اند وهمواره بر طبل بدآواز خشونت کوبیده اند، یک روز در پی یافتن تروریسم، لشکری تا دندان مسلح به آن سوی مرزهای خود روانه می کنند، میکشند،غارت می کنند،به تاراج مي برند وبه انسانهای بی دفاع  تعرض می کنند، حیثیت آنان را بر باد می دهند واز سوی دیگر،در پی اعطای نشان آزادی ملت ها وسرنگونی نظام ها ی غیر مردمی " به اصطلاح دیکتاتور"دم از نجات ورهایی ملت ها وحقوق بشر می زنند.خیالی جز استثمار آنان در سر نداشته وهمه وعده های دروغین آنان سرابی بیش نیست.به راستی که خود مسبب اصلی حقارت انسانهای گرسنه وبدبخت قرن حاضر هستند( روزي بوش پسربه افغانان گفته بود سخاوت وانسان دوستي غربي ها راخواهيد ديديد ، اين وعده عملي شد اما برعکس آن  .

 تنها بر طراحان و مسببان جنگ نمی توان خرده گرفت ،آنان که به قتلگاه بشریت نمی اندیشند وطراح هیچ خشونتی علیه بشریت نبودند اما در برابر این همه سختی و  رنج های بشر بی تفاوتند ومهر سکوت بر لب چسبانده اند.به یقین بر رنج هایی که برنسل های دیروز و امروز وارد است باید پاسخگو باشند گرچه یقین دارم وجدانشان از مصیب های بیچارگان عالم  به خواب آرام  هرگز فرو نخواهد رفت .

 من خود شک داشتم این تصاویر،واقعیات  زندگی انسانهای قرن بیست و یکم باشد!

 قرنی که ادعای حا کمانش نجات بشریت  ازچنگال شوم قحطی و گرسنگی بود!

 کودکی چگونه برای سیری شکم خود پستان خشکیده گاوی را می مکد

 چه می دانیم فقط تماشاگر خوب حوادث ناگوار تاریخیم وبس وشاید امتحان انسانیت ماست.

 به چه قیمتی این چنین ارزش انسان به تاراج میرود و چوب حراج به سرش می کوبند

 این چه دنیای تلخی است؟

  دنیای ازحیرانی وسرگردانی بشرامروز، حکایت دنیای مدرن وانسان های گرسنه او

 جهانی فرورفته درگرداب سنگ دلی وبی رحمی

 چه رویداد هولناک وشرم آوری !

 جنگ هیولای فقر وگرسنگی به سرزمین فرزندان آدم.

 فرجام کار چیست؟چه پاسخی به نسل های پرسشگر فردایمان  خواهیم داد؟

 آیا نمی پرسند این درماندگی و بدبختی معلول چه چیزهای بوده ؟

 آیا نمی پرسند چطورانسانی برگرسنگی و تنهایی انسانیت دیروز اینچنین بی تفاوت بوده است؟

 دیدگان ما چه پاسخی به نسل های پرسشگر فردا خواهد داد؟

 کودک ناتوان وبی کس امروز ،آینده ساز فرداست

 انسان فردا ! فردایی که امروز می سازدش

 چه جمله عجیبی"انسان جانشین خدا در زمین"

 عاطفه ها کجا رفته!؟

  چرا بر وجدان خفته بشریت فریاد نمی کشیم ؟

 پی در پی ،بی وقفه فریاد بزنیم

 آنچنان که وجدان فروخفته ی انسان سیاست زده وماشینی، آشفته و سراسیمه بیدار شود وازدرد بی مسئولیتی وتعهد به انسان وهمه مصیبت هایی که بر نسل بشر تحمیل شده  ناله و خون گریه کند.

 چه اتفاقی افتاده است!

 نمی دانی چگونه بشریت قربانی هوس های زشت دنیا شده.

 دنیایی که ذلیلانه به دنبال ما می دود ومارا در حصار فولادین خویش حقیرانه زندانی نموده است

 بیدار شو!

 برخیز؛حیثیت انسانیت بر باد رفته است!!

 شرافتش در بازار سیاه  چه ارزان به حراج گذاشته شده!!!

 بیدار شو!

 خفت روزگار برگردن انسان نماها همچون طوقی بلند آویخته شده 

 ببین انسان به چه روزی افتاده است!

 گرسنه!

  چه درد جان سوزی به جانمان افتاده است .

 این سلاح خاموش شرم آور قرن چه بیدا می کند،

 چه بیرحمانه شلاق سرخش را بر تن نحیف کودک گرسنه فرو می آورد.

 بیدار شو!فریاد بزن! تا انسانیت بیدار شود

 از خواب زشت غفلت و بی مسئولیتی

 چشمانت را باز کن !خوب بنگر!

 چگونه گاوی ،فرزند آدم را نوازش می کندوبه فرزند خواندگیش پذیرفته است.

 چگونه ممکن است محبت حیوانی به کودکی از جنس وشکل ما

 که ما خود او را رها کرده ایم.

 حتی به فکر شیطان هم خطور نمی کرد روزی فرزند آدم برای زنده ماندن تقلا کند،نه برای زندگی

 ببین چگونه ابلیس برگرسنگی فرزند آدم می خندد

 در تلاطم سخت روزگار ودر پیچ وخم زندگی دشوار ماشینی امروز پاسخ فردا را چه خواهیم داد؟

 چه کسی بر شکم های گرسنه این نسل فراموش شده گواهی خواهد داد؟

 نسلی خاموش،بی هیاهو وگریزان ،تنها برای سیری شکم خود از دست روزگار نامهربان چه   شلاق هایی که نخورده است. نسلی که  بر رخسار به خاک نشسته شان دنیایی از سئوال بی جواب را نظاره گریم.

 بی پاسخ ! نسلی که تاریخ  شاید آنان را هم فراموش کرده است؛

 چرا که برگ های  تاریخ به خدمت تهی دستان ورق نمی خورد وبه باورم برگرسنگی گرسنگان هم شهادت نمی دهد

 تا حاکمیت نمرودیان بر زمین استوار است و زر در خدمت  زور کمر همت بسته است

 تا فرعونیان بر استخوانهای مظلومان اهرام  بزرگ  بنا می کنند

 براستی چه کسی پاسخ نسل های آینده را می دهد ؟

 اگر کسی سئوالی از جنس پرسش آن کودک گرسنه از ما بپرسد ،چه پاسخی داریم ؟

 نسل خاموش امروز چگونه فردا را می سازد ؟

  بیائید به دردهای بشریت گوش کنیم،رنج هایی را که بر او در طول تاریخ تحمیل شده است ،یکی یکی بازگو کنیم

 بیائید با سخاوت دستانمان عشق را معنا کنیم ولبخند را تقسیم.

 

بیائید پل پیوند بشریت را معنا ببخشیم!

 

بخش پنجم

 

لشکرکشي استعمارگران، جنگ، کودتاهای متعدد ونظامیگری وهمچنین تقسیم شک برانگیز مرزهای جغرافیایی ملت ها در نقاط مختلف جهان سالیان متمادی است در پدیده شوم قحطی و گرسنگی ملت ها نقش مؤثری دارد. پیامدهای زیانبار این چنین تحرکات علاوه بر کشتن، زخمی شدن وآوارگی انسان های بی دفاع تداوم جنگ های داخلی بوده که جز نابودی مزارع و کشتزارها، آلودگی آب ودرنهایت فقر حقارت بار و بدبختی انسان ها حاصلی به بار نیاورده است.

 در این گونه ممالک انسان هایش  به علت کمبودغذا، رواج فقر، بیسوادی، سطح پایین فرهنگ و بهداشت، سوء تغذیه ورواج روز افزون بیماری های روانی و ناراحتی های جسمی تابلوی هولناک، غم انگیز وبسیار فاجعه باری به تصویرکشیده است.

 بیائید گوش کنیم صدای مادری پریشان حال را که از ترس له شدن فرزند خردسالش زیر پای چکمه پوشان بی رحم چنین ناله می زند. رنج های  پدری پیر، نان آور خانه ای که دیگر دست های بی طاقتش یارای کار ندارند.

 فریادهای برادری که مرگ برادر خود را شاهد است وخواهری که طاقت دوری مادر ش را ندارد.

 ناله پیرزنی ناتوان که عصای دستش را در این هیاهوی زمان گم کرده است و نگاه خسته  پیرمردی تنهاورها شده در کومه ای متروک، بی نان!

  وگله بانی که گله های رمیده اش  راطاقت جمع کردن ندارد

 همه را گوش کنیم، این ها همه درد است

 درد!

 دردهای  نانوشته، یا نوشته  شده و نخوانده!

 دردهایی که بر صفحه ی سپید کاغذ دردمندان می آید ولی بر دل سیاه بی دردان نمی نشیند

 دردهایی خسته تر از خستگی و درمانده تر از بی کسی ما.

 دردهایی که آرزویم نگفتن آنها بود

 وهرگز نشنیدن آنان!

 دیدم از دور همه برای گرسنگان دست تکان می دهند دست هایی با انگشتان بسته و بی روزنه،

 دست هایی که فرمان از دل نمی گیرند ویکپارچه گوش به فرمان نیرنگند

 وچشم هایی بی احساس، نظاره گر بی شرم  فلاکت انسان امروز،

 می بینم با دو چشم، رنج های او وفریاد های بی صدایش

 از حنجره ی بی صدای او که دیگر آوای امید زمزمه نمی شود

 از فانوس شکسته او که سالهاست در انتظار شعله ای خاموش نشسته است.

 دیدم برگرسنگی بینوایان هرکسی دل می سوزاند،

 اشک جاری می کند وشاید ناله سرمی دهد

 اما  ندیدم دلی که از سهم خود بگذرد

 اشکی سوزناک بر زمین ریزد،

 ودستانی که تکانش دهند، بلندش کنند ویا لقمه ای بر دهانش بگذارند.

 همواره از دردهای بی درد گرسنگان رنج می کشم وبرآن شدم تا رنج های آنان را بر صفحه ی کوچک کاغذ بیاورم تا شاید التیام درد بزرگ خود باشد

 تماشاگر رنج گرسنگان.

 نوشتم، نوشتم از نشان بی نشان آدمیت عصر اتم،

 از دست های نامهربان بشریت

 تا چشم های غمگین کودکان آواره وگرسنه سرزمین خود وسرزمین های دورتر

 هر جا که انسان گرسنه ای باشد؛ که نوشتن تنها شناسنامه بی کسی گرسنگان خواهد ماند وبه یقین روزی برگرسنگی شان در دادگاه  عادل تاریخ سوگند خواهد خورد.

 

ارزش های انسانی را پاس بداریم

 اگرشما مقداری خوراک دریخچال، لباسی بر تن،  سقفی بالای سر وجاي برای خواب دارید از ۷۵ درصد مردم دنیا پولدارترید.

 اگرمقداری پول دربانک یا جيب خود دارید جزو ۸ درصد پولداران دنیا هستید.
اگرامروز صبح با احساس سلامتی ازخواب بیدار شدید خوشبخت تر از ۱ میلیون نفری هستید که پایان این هفته را نخواهند دید.
اگرتا بحال میدان جنگ، اتاقهای شکنجه وسوراخ سوراخ شدن انسانها را ندیده اید، از ۵۰۰ میلیون نفری که زنده اند و زجر میکشند خوش شانس ترید.
و اگر این متن را خواندید از ۳ میلیارد نفری که سواد ندارند خوشبخت ترید.

 جامعه بشری اعم از توسعه یافته و درحال توسعه و بازماندگان از کاروان توسعه یافتگی باید نیازهای انسان دنیای فرا مدرن را درک کنند. برای این ارتباط دوسویه باید سلطه طلبی دولت ها کنار گذاشته شود. طبقات، گروه ها با اولویت بخشی به نیازهای ضروری انسان و تقدم بخشیدن به این نیازهای اساسی همه جوانب امر را در نظر بگیرند. انسان جدید که دوره بعد ازنظام سنتی را پشت سر می گذارد ناخواسته تن به وضعیت نابرابر ساختگی به دست انسان ها ی صاحب نفوذ دنیای مدرن می دهد. فراموشی اخلاق و فرار انسان از باورهای دیروز وضعیت نامطلوبی در محیط اجتماعی به وجود آورده است. ارزش های انسانی فراموش شده، بشر دچار نوعی خود فریبی گردیده است، همه چیز را با پول وارزش های مادی می سنجد ولی در گذر زمان ثبات وضعیت جدید که دوگانه و تعارض آفرین است، بشررا از ارزش های والای انسانی دور می کند. این چالش بزرگ شکافی عمیق بین جوامع غنی و فقیر را دوچندان می نماید.

 "ما هرگز نمی خواهیم حقی برای دیگران قائل شویم." این تفکر غلط انسان عصر پست مدرن باایجاد فاصله های طبقاتی زشت، منجر به سرخوردگی بشر وگسترش روز افزون خط فقر، کمبود بهداشت، ناامیدی و عدم آموزش می شود و به تبع آن سلامت جهانی مورد تهدید قرار می گیرد. زمانی می توان به تعریف انسان اجتماعی همت گماشت که حق اورا تعریف کنیم وشخصیت اجتماعی اش را توسعه دهیم. نمی توان با  اعمال محدودیت از جمله فشار اقتصادی، رواج فقر و گرسنگی به نتیجه فرمول شفا بخش نظام ارزشی انسان مدار امیدوار باشیم؛ زیرا بقای روابط بین ملت ها هرگز با توسل به زور و اعمال خشونت وگرسنه نگه داشتن جامعه بشری استمرار نخواهد یافت ولی با تعامل، تقسیم عادلانه ثروت ورعایت حقوق انسانی ملت ها می توان ارتباط ونزدیکی را ایجاد وبه حل مسالمت آمیز بحران های جهانی از جمله گرسنگی همت گماشت. ما انسان ها همه متعلق به این کره خاکی هستیم. تنها جایی در عالم بیکران هستی که حیات درآن  جاری است، باید با وحدت نظروکمک به یکدیگر از فروپاشی نظام اجتماعی جامعه بشری جلوگیری نماییم. نظام رقابتی حاکم بر جهان و طبقاتی کردن جامعه زیبنده عصر بیداری ملت ها نیست.

  گرسنگی وبرده کشی در عصر سرمایه داری هیچ توجیه منطقی ندارد. خطرات ناشی از قدرت یابی روزافزون نظام مدرن در چارچوب گروه جی-8 بدون توجه به نیازهای اولیه جوامع فقیر نوعی چنددستگی جهانی را بوجود آورده است. فرهنگ وعواطف انسانی دستخوش تغیرات اساسی گردیده، رشد تکنولوژی ودرکنارش نابرابری های اجتماعی موقعیت دولت ها را به خطر انداخته است. امروزه نیازهای ابتدایی بخش عظیمی از جوامع بشری برآورده نمی شود. شاید خطر بی هویتی وعدم شناخت فرهنگ بومی وملی در پس واژه گرسنگی هشداری جدی به فرمانروایان جغرافیای سیاسی ملت ها باشد.

 

اگر سجایای انسانی ثمره محیط است، باید محیط را انسانی کرد

 

بخش ششم

در دنیا فقر و گرسنگی بیشتر از ایدز و سرطان کشته داشته است،

اما چون آدم‌های پولدار را نمی‌کشد،

جاي تشويش و نگراني ندارد!

مردي را در جاده ديدم گدايي می‌کرد و اما سرش پايان بود.

من بلافاصله برايش گفتم:

ﻣﺮﺩ ﺳﺮﺕ ﺭا ﺑﺎﻻ‌ ﺑﮕﯿﺮ ﺍﺯ ﭼﯽ‌ ﺧﺠﺎﻟﺖ می‌کشی؟

ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ‌ ﺑﮑﺸﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻥ ﺭﺍ از سفره ﺗﻮ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ‌ﺍﻧﺪ و ﺣﺴﺎﺏ بانکی‌شان ﺭﺍ ﺩﺭ کشورﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ.

ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ‌ بکشند که ﻫﺮﻟﺤﻈﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺳﺮ می‌دهند.

و غیر ﺍﺯ ﺭﯾﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ!

بلي!

ﺑﺎ روي ﺳﺮﺥ ﻭ ﺯﺭﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻨﺪﯾﺪ
یک‌بار مثل ﻣﺮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻨﺪﯾﺪ

ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ می‌خندی ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ

ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻨﺪﯾﺪ...

آموزه‌های اخلاقی باید در ساختار زندگی انسان‌ها حاکم شود. مفاهیم متعالی انسانی به خوبی وارد زندگی بشر نگردیده، آرامش اجتماعی نتیجه عملکرد جامعه اخلاق مدار است. صلح جهانی وآشتی همگانی آموزه ای بزرگ از فرهنگ ادیان الهی است که هرگونه اقدام فریب کارانه علیه بشریت را منع می کند. جوامعی که انسان‌هایش گرسنه اند چگونه می توانند واژه صلح وآشتی را لمس کنند طبقات حاکم باید خشونت های آشکارو عریان  را سرکوب کنند وارزش های انسانی را  دیگر بار حرمت بخشند. گرسنگی عصرکنونی برآمده از نظام استثمار ودر بطن عصر ماشینیزم توجیه می شود. ستمی در خدمت قدرتمندان برای تیره بختان که هیچ توانایی از خود ندارند دامی هولناک گسترانده وهمه فضیلت های بشری را در انحصار فقر ودرماندگی به خوبی رقم زده است. ما باید بکوشیم بهشت را که همه پیام آوران الهی وعده تحقق آن را داده اند ابتدا روی زمین ایجاد کنیم، نه تنها منتظر تحقق آن در دنیای دیگری باشیم. آرزوی ورود به بهشت آسمانی ماحصل کوشش فراوان جهت تحقق بهشت زمینی است چرا که  حقیقت روشنی از رفتار ما خاکیان با یکدیگر است. تازمانیکه مفهوم خودرا به حقایق اجتماعی نظیر طبقه، نژاد، خانواده و...تغییر ندهیم وهمگان را برآمده از یک اصل انسانی ندانیم به یقین نمی توان مناسبات اخلاقی را تعمیم داد.

مارکس در نوشتاری می گوید "اگر سجایای انسانی ثمره محیط است، پس باید محیط را انسانی کرد".

اما گاهی ابراز محبت را در محیط حیوانی شاهدیم  نه محیط انسانی.

نمونه واقعی این عمل، شیر دادن آن گاو به کودک گرسنه قرن بیست ویکم است

که به خوبی درد نام آشنای این کودک بینوا را  درمان  می کند

ومرهمی استوار بر زخم های همه کودکان گرسنه وفراموش شده تاریخ می گذارد

اگر دردهای این کودک بینوارا حس می کردیم به این سرنوشت شوم دچار نمی شدیم.

اگر ته مانده های سفره های رنگینمان را به این کودکان مظلوم می دادیم شاید روزگاردیگری داشتیم

اگربراستی این کودک برادر من و تو بود چه دردی را احساس می کردیم؟

باز هم بی تفاوت از کنار این حادثه تلخ و دردناک می گذشیم یا بر بی شرمی انسان امروز در برابر هم نوعش فریاد می کشیدیم!

چگونه فرزندان آدم برای سیری شکم خود به هم نوع خود پناه نمی بردند،

شاید اگر پاسخی می یافتند و قدری مهربانی، حکایت چیز دیگری بود.

اگر فرزند ما بود چه می کردیم؟

باز نظاره گر این همه بی مهری و بی تفاوتی بودیم؟

ویا با هزاران آه و ناله از دست روزگار و انسان‌های بی دردش شکوه می کردیم.

چه قصه تلخی!

به راستی چه بر سر بشریت آمده است،

ما محو تماشای به تاراج رفتن غیرت بشریتیم

و در اسارت روزافزون قفس های آهنین عصر مدرن و بی اخلاق امروز

حکایت  تلخ کودگ گرسنه وسرگردان به نمایندگی از همه کودکان گرسنه جهان،

آنان که با هزاران امید پا به دنیای پر تلاطم ما می نهند

فرزندان ما؛

تا آنان را برای آینده ای روشن تربیت کنیم

آنان را سرپرست خوبی باشیم

آنان را غم خوار و یاور باشیم

آنان را دوست داشته باشیم؛

آنان را سایبانی مستحکم در برابر گرمای سوزناک و پناهگاهی استوار در برابر خطرات سهمگین ودلخراش به کمین نشسته باشیم.

قصه غم بار روزهای تلخ کودکی است که برای زنده ماندن خویش تنها به جنگ سرنوشت رفته است،

نمی داند در اطراف خویش انسانهایی بی خیال روزگار چه آسان انسانیت می فروشند ودلار می خرند.

او چه می داند انسان‌هایی که تا به حال طعم تلخ گرسنگی را نچشیده اند

ولباس کهنه بر تن نپوشیده اند،

آن چنان درکاخ باشکوه خود لمیده اند، با جمعی از هم قطارانشان به خدمت دنیا مشغولند و خدمتگزارانی خوش خدمت وکاخی آراسته از ابریشم و حریر

نشسته بر سفرهای رنگین،

چه دردی دارند؟!

مگر در این دنیا انسان گرسنه ای هم وجود دارد؟

کودکانی فراموش شده در هیاهوی داشتن های بی حد وحصرزمامداران

وبه جامانده گان از قطار ثروت اندوزان بی درد

کودکانی مانده بر زمین، درمانده و بی زبان

کودکانی سرگشته به امید دست های بی سخاوت زورمداران

کودکانی تشنه،

نشسته برلب جویبارهای خشکیده دل ما.

کودکانی چشم به راه  و رانده شده از روزگار

از روزها ی بی مراد گریزان واز روزگار بی مروت گله مند

فرزندان آدم،

گرسنگان عصر اتم ونانو.

این هشداری به همه بشریت است

اگر فرزندان آدم طالب بهشت آسمانیند باید از دروازه بهشت زمین بگذرند

آنجا که انسان گرسنه معنا ندارد.

آیاگرسنگی پدیده نوظهوری است؟

گرسنگی پدیده نوظهوری نیست؛ فاجعه مرگبار انسانی نتیجه زیاده خواهی وسیاستهای منفعت طلبانه نظام سرمایه داری که ناعادلانه بر تاریخ امروز ودیروز تحمیل کرده است. ابزاری به عنوان سلاح بازدارنده ی کشورهای بزرگ که برای ایجاد موازنه سیاسی در معادلات بین الملل بکارگرفته         می شود. نقش سیاسی غذا در برنامه های نظام مدرن بخوبی مشهود است. این راهبرد استراتژیک با اعمال فشار بر پیکره ی جوامع سنتی به خصوص بومیان مناطق مختلف به منظورمهاجرت های اجباری آنان در مرکز نهادهای سیاسی بلوک غرب ودیگر ممالک وابسته  طرح ریزی و اجرا می شود. بسیاری ازکانون های قدرتمند جهان در صدد سیاسی کردن جغرافیای محل سکونت بشر در راستای سلطه غیر قانونی خود می باشند. اگر مجامع بین الملل به تعهدات خود در قبال بحران گرسنگی تدبیری اساسی اتخاذ نکنند به یقین این خطر انسانی  تبعات جبران ناپذیری را بر جای خواهد گذاشت. گرسنگی انسانهای هزاره سوم افسانه نیست، حکایت تلخ نداری و بدبختی ملت هایی است که به جرم قرار نگرفتن در حوزه جغرافیای طبیعی جهان اولی ها باید گرسنه بمانند ومحتاج کمک آنان باشند.

روزگار سخت انسان‌هایی است که دچار قحطی و گرسنگی شده اند

کودکان مصیبت زده ای که  سوء تغذیه آنان را حتی از چهره انسانی محروم گذاشته است.

گرسنگی، بدترین فاجعه ی قرن معلول گسترش جنگ افزارهای نظامی؛ تسلیحات اتمی وبه راه انداختن جنگ های خونین است چه توجیه قابل قبولی دارد؟

در آن سوی عالم کودکی گرسنه جلوی چشم مادرش از شدت گرسنگی جان می سپارد واز سوی دیگر جماعتی غافل در پی برگزاری کنفرانس های بین المللی جهت کاهش راکتورهای هسته ای وسلاح های کشتار جمعی مشغولند وبا تصویب بودجه های هنگفت برای کشور گشایی و کشتار انسان‌های غیر نظامی و بی دفاع نقشه می کشند.

فرزندان آدم به چه روزی افتادند؟

آن گاو چطور به فکر سرپرستی این کودک گرسنه افتاده است؟

تعجب آور نیست؛ انگشت حیرت را بردهانتا ن مگذارید! این حیوان زبان بسته با این کار بزرگ از تکرارظلم انسان امروز بر انسانیت پرده بر می دارد وحیرت زده ازسرگشتگی وبی پناهی انسان قرن بیست ویکم با حوصله تمام از فرزند آدمی در برابر سلاح مرگبار وغیر انسانی گرسنگی محافظت   می نماید.

او موجودی با عاطفه است، فرزندان آدم را شیر می دهد.

اگر باز کودکی گرسنه ماند ویا رهایش کردیم، گاوی سرپرستی اورا به عهده خواهد گرفت نگران حالش نباشیم.

چه لطف بزرگی؛ او حیوان آرامی است، نمی تواند شکم فرزند خود را سیر ببیند و فرزند آدمی گرسنه!

ما انسانیم وآن موجود گاوی ماده، که شیری هم در پستان ندارد

چطور طاقت گرسنگی فرزندان آدم را ندارد

اما ما چه؟

به فرزند گرسنه ی اوهم محبت می کنیم

نه! او گاو است.

وما... این حکایت دردناک کودک گرسنه ی است که پستان خشکیده آن گاو مهربان را به خوبی می مکد.

چه احساسی به ما دست می دهد؟

آیا انسانها با این همه ثروت و قدرت، دارای قصر های باشکوه و ثروت های آن چنانی! سوار بر ماشین آخرین مدل، صاحب دهها ویلای شخصی، کارخانه، سهام دار بانک های خصوصی ویا حتی صاحب انبارهای بزرگ مواد غذایی که سالانه مقدار قابل توجهی از آن مواد فاسد شده و بدور ریخته می شود، نمی توانند شکم گرسنه ی این کودکان مظلوم را سیر نمایند.

مشکل اساسی نسل های آینده

 

بخش هفتم

 درهر اجتماعی که بیشتر قسم خورده شود…. آن اجتماع خرابتر و مردمش دروغگوترند...

 افسوس روزی خواهد آمد بی دینی نمادی از روشن فکری شود ...

  شاید چشم های ما نیاز داشته باشند که گاهی با اشک های مان شسته شوند
تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفاف تری ببینیم...

 اگرجنگ نباشد

 خوش جهانی كه در آن جنگ نباشد
مشت و لگد و سيلی وتفنگ نباشد
از وحشت بمب اتم و توپ وطياره
پيوسته به پا خارو به سر سنگ نباشد
باهم نستيزند سپيدان و سياهان
دعوا سر نام و نسب و رنگ نباشد
در باغ وفا مرغ بد آواز نيابيم
در بزم صفا ساز بد آهنگ نباشد
افسار به دست دو سه گمراه نیفتد
ايام به كام دو سه الدنگ نباشد
مادون ز ستمكاری مافوق ننالد
از دست دلی سنگ دلی تنگ نباشد
هر مملكتی تا طلبد حق خودش را
محتاج به هزاران لشكر وجنگ نباشد.

 قیمت مواد غذایی در چند سال اخیر بشدت افزایش یافته است، همزمان با این سیر صعودی گرانی و کمیابی مواد غذایی، امکان دسترسی بخش عظیمی از ساکنان کره خاکی ما را به غذای کافی با مشکلاتی دو چندان روبرو نموده است. بدون تردید کمبود غذا مشکل اساسی زندگی آینده نسل بشر خواهد بود. بحران گرسنگی رو به افزایش است؛ تلاش های جهانی برای مقابله با این پدیده شوم و نکبت بار با این روند راه به جایی نخواهد برد. اگر مواد غذایی موجود در جهان بطور عادلانه تقسیم شود به هریک از ساکنان زمین به اندازه کافی مواد غذایی می رسد، این در حالی است که بخش قابل توجهی از ساکنان کشورهای صنعتی بیش از آن چه که سهم واقعی شان از مصرف مواد غذایی باشد از آن بهره می برند. با کما ل تأسف باید اعلام کرد با وجود همه تلاش های انجام شده هنوز بیش از یک میلیارد نفر از مردم جهان در شرایط سخت فقر و تنگدستی به سر می برند، هرروز بر تعداد این درماندگان افزوده می شود؛ با این وجود اغلب گرسنگان ساکنان مناطق روستایی کشورهای جهان سوم می باشند.

 کمبود آب، نابودی جنگل ها، کشت های سنتی، دهقانان تنگدست و بی توجهی مسئولان در قبال ملت های گرسنه خود از عوامل مهم کمبود مواد غذایی به حساب می آید. آمار واقعی گرسنگان هنوز به طور مشخص گردآوری نشده، شاید بیش از آمارهای منتشره سازمان های بشردوستانه وخیر انسان گرسنه وجود داشته باشد. دولت ها مطابق تعهدات بین المللی باید سیاست های کشاورزی پایدار وسالم را توسعه دهند، ضمن نظارت بر قیمت غذا وتقویت بنیاد کشاورزی ودامپروری جلوی رشد روز افزون فقر و نداری را بگیرند. میلیون ها انسان سرگشته و گرسنه دردنیای پیرامون ما وجود دارند؛ اگرازخدمات حمایتی دولت ها از جمله برنامه کالا برگ مواد غذایی، خیریه های غذایی، کمک و لطف سازمان های مذهبی برخوردار نبودند چه سرنوشت شومی گریبانگیر آنها شده بود.

 اگرگرسنگی بر زندگی ما انسانها حاکم شود میزان ناامیدی، درماندگی وخشم افزایش می یابد وبه تبع آن زندگی اجتماعی بشر رو به وخامت و ناامنی سوق داده خواهد شد.

 هر سال به مناسبت فرا رسیدن شانزده اکتبر روز جهانی غذا با توجه به شرایط موجود، سازمان مواد غذايي شعاری را به منظور حمایت از بیچارگان ودرماندگان گرسنه مطرح می کند. شعار غذای سالم برای همه بشریت سالهاست به عنوان  طرح یا لایحه به تصویب سران مسئول سیری شکم گرسنگان می رسد. درکنفرانس های مختلف دولت ها را مطابق قوانین بین الملل و دستورالعمل های سازمان های مدافع گرسنگان، متعهد می کنند ضمن رعایت حقوق ا نسان ها شرایط زندگی برابررا جهت تامین غذای سالم آنان فراهم نمایند؛ اما سالهاست آرزوی دیرینه دلسوزان پابرهنگان ومصلحان جهان رنگ عمل به خود نگرفته تا همه انسان ها  بی دغدغه نان در دنیایی سالم کنار هم زندگی کنند. دراین روز زنگ خطر بحران غذا به صدا در می آید. برای تأمین تغذیه وسلامت بشر به عنوان حق طبیعی و اولیه آنان، پیامی به دنیای سیر شدگان بی درد ویادآوری همه رنج های بشریت است.

 در این روز صدای انقلاب گرسنگان به گوش  می رسد، بحران غذا دیگر خاموش نیست، صدای ضجه انسان گرسنه قرن بيست يک به گوش همه مردم جهان رسیده است، کتمان این چالش بزرگ ندیدن حقیقت گرسنگی  بیش از یک میلیارد انسان گرسنه دیگرکارایی خود را از دست داده است. گرسنگان مثل ما حق حیات دارند می خواهند زنده بمانند پس باید تا دیر نشده جلوی این فاجعه انسانی را بگیریم وبا تقویت کمک های بشردوستانه آنان را از چنگال شوم فقر و نداری نجات دهیم. منبع مورد استفاده: باشگاه انديشه، ازانسان تا انسانيت وراه توده.