به گواهی تاریخ و اتفاق نظر مورخین شهیر کشور، قوم شریف پشهیی از جملهی اصیلترین اقوام آریایی بوده و در تاریخ آریاییها و آریانای بزرگ در رابطه به اصالت اجتماعی و شمایل ذاتی پشهیی ها آمده است که این مردم شریف بهمثابه اخلاف آریاییها همانند پدران و نیاکان خود بلند قامت، خوش چهره، خوش برخورد و مهمان نواز، شجاع، دلاور و پر غروری هستند که با نیاکان خود دارای خصایل مشترک میباشند.
خصلت آزادهگی و سربلندی این قوم شریف از هدایای طبیعت سرشار قلههای بلند کوهها و ارتفاعات زیبای کشور میباشد. باید گفت که مردم شریف پشهیی تاریخ طولانی، بزرگ و درخشانی دارد که بحث حاضر شمهیی از آن است.
آریاییها از قدیمالایام سطوح مرتفع و بلندیهای سلسله کوهها و دامنههای سر سبز و شاداب را برای زندهگی شان برگزیدهاند. ازین رو در تاریخ آنها را بنام آقا و نجیب یاد کردهاند. زندهگی در بلندی کوهها و ارتفاعات در واقع بیانگر طبع بلند، غرور آفرینی و زیر نظر داشتن بقیه سرزمینهای اطراف سکنه آنها میباشد. آریاییها از پنجهزار سال قبل در بلخ مدنیت بزرگ را ایجاد کرده و بدنهی اصلی آریاییها را پشهیی ها تشکیل میدهند که گذشتهی مهاجرت آنها به سمت جنوب و جابجا شدن در ارتفاعات کاپیسا و دیگر ولایات کشور از دو الی سه هزار سال قبل را در بر میگیرد.
زبان پشهیی از همان ادوار قدیم ریشه آریایی داشته و لهجه مشترک اجدادی خود را قسماً حفظ کردهاند و یا لا اقل با آن وجوهات مشترک دارد؛ که از دورههای آغازین بنامهای بهاشه، بهشه، بیشایی، باشایی، بشه یی وپشهیی مروج بوده است. بقول زبان شناسان وجه تسمیه ی پشهیی با نظریات مختلف تعریف شده است. چنانچه پشهیی از کلمه بهاشه و همچنان بشانه قدرت مند، بشی مستحکم، برخی ها پشهیی را از بشه یی، باشاهی و یا با شاه که پادشاه از آن گرفته شده است. در حال حاضر این قوم بزرگ هم بزبان پشهیی تکلم میکنند وهم بزبان فارسی دری تسلط کامل دارند.
طوریکه از اسناد تاریخی بر می آید بقول علامه میر غلام محمد غبار مورخ شهیر کشور پشهیی ها دو الی سه هزار سال قبل سلسله کوههای هندوکش را پشت سر گذاشته مناطق خوشگوار ارتفاعات جنوب هندو کش را برای بود وباش برگزیدند. ازسند تاریخی بر می آید که پشهیی ها با عبور از سلسله کوههای هندوکش در مناطق کوهبند، بولاغین، کوهستان، دره پچه غان نجراب، اله سای واسکین واشپی مناطق تگاب جابجا گردیده وبخش بزرگی آز آنها بسمت جنوب وشرق کشور یعنی لغمان، کنرها، ننگرهار، نورستان، غزنی، هلمند وکندهارا زیست وزنده گی دارند.
در قدیم ها پشهیی ها را بنام الینا یعنی شاداب، لغمان، یعنی دهنشین، شار یعنی برویم، علی شنگ، علی نگار، ودر جای دیگری الینا بنام اله سای والینگار جای بود وباش اشین، ایشین نام قوم یاد میشده. گرچه علامه کهزاد مورخ شهیرکشور در کتاب تاریخ افغانستان جلد دوم کلمه ی الینا را نام قدیمی نورستان یاد کرده است واما این کلمه در جای دیگری بمعنی شاداب واله سای نیز یاد گردیده است؛ اما هدف اصلی این کلمه معنی شادابی میدهد.
واما در ولایت کاپیسا پشهیی ها ساکنین مناطق مختلف و ارتفاعات کوه شمیانه بوده تعداد شان نزدیک به ده هزار خانه وار میرسد. با وجودیکه احصایه های گذشته چندان دقیق نبوده مگر نفوس این ملیت شریف را در ولایت کاپیسا به بیش از پنجاه هزار نفر تخمین نموده اند. از آنجمله ولسوالی کوهبند کوهستان ولایت کاپیسا که بنام بولاغین نیز یاد میشود، قرای مشهور ولسوالی کوهبند عبارت از قلعه عطاخان، دشت بولاغین، توغک، شاوانی، حاجی خیل، شهسوار خان، قلعه نسیم خان، شایی خان، کرم خیل، شهسوار خان، قلعه محمد نسیم خان، شا وانی، باقی خیل، چشمه وزیر، عرب خیل، شیراغم، ملیکر، سنجن، درنامه، گیاوه وترنگساره میباشد.
از روی تاریخ شفاهی، یاد داشتهای قلمی ومجله ی آریانا برون مرزی و کتاب مهاجرت دروازی ها گفته میشود، پس از شهادت امیر دلاور خان شاه درواز، پسران ودختران آن نزدیک به چهار صد سال قبل از طریق اندراب و دره شاداب پنجشیر به کاپیسا مهاجرت کرده کوهستان را به سکونت برگزیدند وبرای نخستین بار قریه یی را در شمال دشت کوهبچه کوهستان در دامنه ی کوه ایجاد کردند که بنام کهنه ده یاد میشود.
گفته میشود که امیر دلاورشاه هفت پسر و دو دختر داشت که اولی بنام گلبانو که گلبهار بنامش مسمی گردید ودومی دربانو که منطقه درنامه از نام دربانو گرفته شده است وپسران شاه به رهبری ورهنمایی مادرایشان شرفبانو مدنیت بزرگی را در مناطق مختلف کوهستان ایجاد کردند که قرای بزرگ تا بحال بنامهای شان بیاد گار مانده است که از کهنه ده اداره میشد چنانچه از نام پسر اولی شیرخان، شیر خانخیل، از نام عزت خان، عزت خیل که بقول محققین علوم وفرهنگ، نخستین مکتب در ولایت کاپیسا در زمان غازی امان اله خان بنام مکتب عزت یاد میشد که بعد ها اشتر گرام وپس از آن بنام میر مسجدی خان کوهستانی مسمی گردید واز نام عبدی خان، عبدی خیل، از نام پات خان پات خیل از نام جمال خان پسر محمد آغه، جمال آغه از نام ناصر خان قریه ی ناصر خانخیل واز نام صفت اله نواده شاه در واز، قریه ی صفت اله خیل در کنار نهر خروشان ریگروان باقی مانده است که نسبت آبایی بنده نگارنده نیز با آن میرسد چنانچه عبدالوکیل کوچی، فرزند محمد ابراهیم، فرزند نادر شاه، فرزند محمد شاه، فرزند صفت اله، فرزند عزت شاه، فرزند امیر دلاور شاه در یک خانواده دهقانی کم زمین بدنیا آمده است.
باید گفت که بنده بدون هیچ گونه تعلق پسندی نسب ی وچسپیدن به آن، صرفاً با مروری در رابطه به تشکیل بعضی از قرای ولسوالی کوهستان طور ضمنی یاد آوری گردید ه است. ولی بنده در یک خانواده غریب دهقانی در قریه ی صفت اله خیل اشتر گرام بدنیا آمده ام که فقر اقتصادی پیوند اصلی واساسی مرا با توده های میلیونی زحمتکش وطنم گره محکم زده وتعمیراصلی تعلقیتم ام را در جغرافیای انسانیت که عالی ترین تعلقیت است اعمار نموده که نسبت به قلمر هزاران شاه وسلاطین، بسیار وبی اندازه وسعت وبزرگی دارد.
واما در مورد اشتر گرام: میگویند که در آنزمان این مناطق تحت قلمرو شاهان مغل هندی قرار داشت ودرایام تابستان گله های اشتر از جلال الدین اکبر مغل اعظم به چراگاه های این مناطق آورده میشد که با قطع کردن پاهای اشتران توسط دو فرزند امیر دلاور شاه وبرگرداندن متباقی اشتر ها بسوی هند در واقع اخطاری بود به شاهنشاه مغل بدفاع ازین منطقه، پس از آ ن شاه مغل که مرد عاقلی بود دوفرزند دلاورشاه را به حضور دعوت نموده وهر کدام را با نوازش شاهانه در مناطق شاداب قلمرو خود زمین وباغستان بخشید تا از منطقه کوهستان دور بمانند.
به این منظور برای محمد آغه در منطقه لوگر وبرای صوات خان در مناطق صواد دیره اسمعیل خان پشتونستان زمین وباغستان بداد. ازین رو این منطقه ی که پای شترها ی شاه بریده شده است ومتباقی اشتر ها پس به طرف هندوستان گشتانده یا گردانده شده بود بنام اشتر گردان، اشتر گران وپسانها به اشترگرام یاد شده است.
واما اصل مطلب مورد بحث در رابطه به اقوام شریف پشهیی است:
چنانچه گفته آمدیم که نخستین دسته یی از مهاجران پشهیی در مناطق خوش آب وهوای مرتفع و دامنه کوههای پوشیده از چنار وبلوط و دارای چشمه ساران زلال دره های سر سبز و شاداب با غستانهای میوه، درختان توت وانجیر، انار، بادام وسیب مسکن گزیدند وبا سرور وشاد مانی بکار وزنده گی پرداختند.
شکار در کوهها و گردشگری در ارتفاعات از طبیعت سر شاراین مردم بوده، دام پروری، زراعت و صنعت بافنده گی پیشه اصلی مردم زحمتکش بولاغین را تشکیل میدهد.
فرهنگ بزرگ مردم پشهیی همچون گنجینه های ارزشمند تاریخی سابقه طولانی دارد واما تا زمان جمهوری محمد داود خان مکتب رسمی در ین منطقه وجود نداشت بلکه مردم در مدرسه های دینی ویک مکتب دهاتی تعلیم و آموزش میگرفتند. پس از پیروزی تحولات ثور ۱۳۵۷ خورشیدی در برج جوزای همان سال که بنده مسولیت معارف آن ولایت را بعهده داشتم بنا به پالیسی فرهنگی وبرنامه انکشافی و ترقیخواهانه ی حاکمیت دموکراتیک تحت رهبری ح د خ ا به استقبال از روز معلم سنگ تهداب مکتب متوسطه بولاغین را به اشتراک مرحوم عبدالجلیل مسکینیار علاقه دار وقت گذاشتم که اکنون به لیسه ارتقا یافته است.
دولت آنوقت یعنی جمهوری دموکراتیک افغانستان تحت زعامت زنده یاد ببرک کارمل فقید بمنطور تحقق اهداف ترقی خواهانه در امر انکشاف معارف وبلند بردن سطح دانش وفر هنگ، رشد تعلیم تربیه در کشور بمنظور رشد متوازن فرهنگی واجتماعی وتامین استقلالیت وحدت زبانها ی مروج هرمنطقه، آموزش در مکاتب ومدارس را بزبان مادری ومحلی رایج ساخته واز جمله در مناطق کوهبند کتب آموزش بلسان پشهیی در پهلوی لسانهای دیگر طبع ونشرآن رویدست گرفته شد که متاسفانه در شعله های آتش جنگ همه سوخت. در حالیکه زبان شیرین پشهیی بهمثابه خوش تکلم ترین زبانها در پهلوی دری فارسی بخش بزرگی از جمعیت کشور به آن تکلم میکنند.
داکتر احمد زیار زبانشناس افغانستان از بیست گویش جدا گانه بزبان پشهیی سخن میگوید. وزبان شیرین پشهیی زبانیست که در بیشتر ولسوالی های افغانستان بیشترین گوینده را داشته واز ارزشهای تاریخی بر خوردار است. برخی رسم الخط زبان پشهیی ما نند زبانهای دری پشتو رسم الخط مروج عربی میباشد کتابهای مشهورقدیمی وتاریخی آنها (بدهت کهنا) (ملندانیه) بزبان پشهیی نوشته شده است.
فرهنگ مردم شریف پشهیی برغم داشتن وجوهات مشترک با دیگر مناطق قسماً متفاوت است وبسیاری از ارزشهای فرهنگی وکلتوری، عنعنات پسندیده ی قدیمی را حفظ کردهاند. در میان مردم برای حل مشکلات چیزی بنام (مارات) یعنی نشست بزرگان که شباهت به جرگه قومی دارد مروج است. زنان ومردان پشهیی ها بیشتر به لباس سیاه وسفید علاقه دارند. رسوم خویشاوندی ومراسم ازدواج در بین برحی از اقوام پشهیی بسیار پیچیده و تشریفاتی و پر مصرف میباشد که برای زوجین بسیار طاقت فرسا وزمانگیر است. بآنهم مردم شریف پشهیی بسیار خوشبرخورد ومهربان اند.
مردم شریف پشهیی هرکسی را که بشناسند و یا نشناسند (موتگی) یعنی خوش آمدید میگویند زنان با کار مشترک در مزارع ودامپروری وصنعت اصیل با فنده گی وفرا گیری آموزش تعلیم وتربیت مردان را همراهی میکنند. تجلیل روزهای عید نوروز وسایر روزهای تاریخی در مناطق کوهبند وساکنین اقوام پشهیی با گرمجوشی استقبال میشود. مردم شریف پشهیی موسیقی اصیل آر یایی را تا به عصر حاضر ادامه وانکشاف داده اند. آنها سروده های شیرین پشهیی را با نوای دایره زنگی، غجک، دمبوره ودوتاردر سایه ی درختان توت ودر کنار چشمه ساران زلال وبعضاً بروی بلندیها و تخته سنگهای بزرگ آراسته با صنایع دستی بسرایش میگیرند.
یکی از آواز خوانان محلی بنام عزیز محمد بولاغینی بود که صد سال قبل اشعار فولکلور محلی را خود میسروده است با گروهی از همکاران وهنر مندان، با اجرای آهنگهای محلی سرایشگر ونوازشگر محافل عروسی وجشن روزهای تاریخی وسرور مردم بود که هم به فارسی وهم به پشهیی آهنگهای مست وشاد بطور انفرادی ودسته جمعی اجرامیکرد ند که در قرن گذشته میزیست. نمونه خوانش آن بفارسی دری: عزیز محمد بجهان + نام نیکی ته ببان ــ که این دوران تو گل تا بکی میمانه + تو شم مه وپروانه... شم مراد از شمع، مه مراد از من، میمانه یعنی میماند.
پشهیی ها همواره در اخیر ابیات شان کلمه جی یار وجی یارو را بکار میبرند که بنظر بنده مفهوم التماس وتوصیف عاشقانه را بنمایش میگیرد که این خود بیانگراحساس مردم نسبت به معشوق وشرایط مشخص همان دوره بوده است.
در منطقه کوهبند ولایت کاپیسا درگذشته ها و تمام دورههای پادشاهی ظاهر شاه کدام کلنیک صحی، دستگاه برق و یا بازار قابل ملاحظه یی وجود نداشت ولی درین اواخر از برکت جوانان تحصیلکرده، مردم از کلنیک صحی وعصری برخوردار هستند. بازار پرجمع وجوش شهرک بولاغین وبرخی از منازل رهایشی مردم به ابتکارجوانان منطقه بوسیله ی برق خود ساز وخود جوش مردم با استفاده از طبیعت سرشار و شرشره ی ارتفاعات بلند دره ها روشن گردیده است.
مردم شریف پشهیی کوهبند دارای شوراهای قومی بزرگان ومویسفیدان هستند که در امورات خیر وشر مردم صلاحیت دارند. از جملهی
هزاران نفر شخصیتهای بزرگ ومویسفیدان آن ولسوالی چندتای آنها که بیاد بنده مانده هست اسمای شان تذکرداده میشود محمد خان بولاغینی، مولوی عبدالقیوم، محمد نسیم خان، عطا محمد خان، جنرال عبدالهادی، استاد عبدالواسع روشنگر، داکتر عبدالرقیب داکتر مردمی، داکتر عبدالاحد، داکتر عبدالحی، ملک عبداله جان، نادر خان، کرمخان، داکتر حیات اله، ملک غلام جیلانی، استاد غلام فاروق، ملک سورگل، ملک رستم خان، ملا محمد حنیف، ملا خدا داد، صوفی امیر جان، منشی عبدالجلیل سنجنی سناتور کاپیسا ویکی از روشنفکران وطندوست وانسان فرهیخته صیف الرحمن کوهی وجمع کثیری خبره گان از گلهای سر سبد مردم وماندگاران منطقه میباشند.
مردم کوهبند مطابق عنعنه قدیمی اسلحه بشانه وکمری، قجری در بازو وکمر با گشت زنی در ارتفاعات و دامنه کوها عادت دارند. شکار وگردشگری هواخوری وتفریح شان میباشد.
مردم زحمتکش پشهیی خوراک وپوشاک اشیا ولوازم خانگی را بدستان توانای خود تولید میکنند وهمه ضرورتها وما یحتیاج مردم در خود محل تولید میشود. بسیار اندکی از لوازم عصریه وتحنیکی از شهرها به آنجا انتقال و بفروش میرسد.
منابع زیر زمینی وسرزمینی مناطق کوهبند بولاغین عبارت از سنگ شیشه وابرک و دیگر اقلام معدنی میباشد. در گذشته قرار بود که فابریکه شیشه سازی درآن منطقه ایجاد گردد ولی بد بختانه جنگ مانع آن شد امید است که با آمدن صلح وصفا در کشور عزیز ما وگسترش تکنالوژی وصنعت در عرصه های مختلف برای رشد بیشتر سیاسی اقتصادی اجتماعی وفرهنگی بمنظور ایجاد اشتغال برای مردم وانکشاف جامعه رونق یابد.
موخذ ومنابع
تاریخ علامه کهزاد
علامه غبار
شناسنامه آریانا
ویاد داشتها وبرداشتهای بنده