محترم انجنیر صدیق قیام یکی از چهره‌های برازنده، توانمند و درخشان دنیای علم و هنر موسیقی وطن عزیز ما میباشد، که بیشترینه سالهای زندگـی خود را در تحقیق و پژوهش در عرصه علم و هنر موسیقی وقف نموده است.

محترم صدیق قیام ابتدا در جهت فراگـیری هنر موسیقی از نوازندگـی آلات موسیقی به این هنر رو آورد. بعدا آهسته‌آهسته به‌وسیله کورسهای موسیقی به آوازخوانی آهنگ‌های پشتو و دری پرداخت.

 قیام صاحب مطابق عنعنه موسیقی دانان حرفوی نزد استاد رحیم بخش زانوی شاگـردی زده و در فراگـیری خوب‌تر و بهتری اساسات هنر موسیقی پرداخت.

استاد مددی هنرمند مبتکر، چهره شناخته‌شده، مشعل‌دار هنر موسیقی و یکی از نخبهگـان دنیای ادب و فرهنگ کشور ما در مورد شخصیت علمی و هنری محترم صدیق قیام در یکی از نوشته‌های خود چنین مینگـارد:

((در مورد جناب انجنیر صدیق قیام باید بگویم که ایشان یک فرهنگی فرهیخته و یک دانشمند چندبعدی میباشد که در حال حاضر نه تنها در عرصه انجنیری ساختمان یک مهندس تحصیل یافته و خدمت نشان داده می‌باشند بلکه در زمینه‌های گوناگون هنر موسیقی از جمله پیش‌کسوتان این هنر بشمار می‌روند. جناب ایشان آوازخوانی کرده‌اند، نوازنده خوبی بعضی از آلات موسیقی افغانی می‌باشند، در فراگیری اساسات موسیقی افغانی نزد استادان از جمله استاد رحیم بخش شاگردی کرده‌اند و خود برای تشنهگان هنر موسیقی نقش آموزگار را بازی نموده‌اند و بلاخره در جهت تحقیق و پژوهش در زمینه‌های موسیقی شرقی و غربی همتی فراوان به خرچ داده‌اند و آثاری ارزشمندی را به جامعه هنری تقدیم نموده‌اند چنانچه کتاب (از صدا تا آهنگ) یکی از آثاری بزرگ و ماندگار این نظامی هنرمند برومند افغانستان بشمار می‌رود.

از خدای بزرگ (ج) طول عمر، صحت، سعادت و پیروزی های بزرگتری برای ایشان آرزومندم.))

این مشعل‌دار هنر موسیقی، آوازخوان توانا، مبتکر و زنده دل با عشق و علاقه که به هنر موسیقی داشت در پهلوی مصروفیت‌های و کار های مسلکی و تخصصی خود در عرصه انجنیری ساختمان در اوقات فراغت با مشق و تمرین آهنگ‌هایش از طریق کورسهای موسیقی در جهت فراگیری علمی و مسلکی هنر موسیقی شرقی و غربی میپرداخت، همین دلیل بود که آهنگ‌هایش از طراوت و زیبایی خاصی برخوردار گـشت.   

محترم صدیق قیام علاقه خاص و استعداد سرشاری که به هنر موسیقی داشت توانست با مطالعات و تحقیقات مسلکی درین عرصه، مقالات و آثاری ارزشمند، معتبر و مفیدی به خاطر فراگـیری علمی و مسلکی هنر موسیقی تهیه نماید و به دسترسی علاقمندان این هنر قرار دهد.

محترم داکتر ببرک ارغند که یکی از دانشمندان فرهیخته، نویسنده گرانقدر، ژورنالیست آگاه و ورزیده، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس ممتاز کشور ما است در مورد شخصیت علمي و فرهنگی محترم صدیق قیام چنین مینویسد:

((قوغی زیر خاکستر.

جناب صدیق قیام را نباید دست کم گرفت. ایشان با آگاهی، تواضع و بردباریی که دارند، جایگاه بلندی را در دنیای سحرآمیز موسیقی و در میان خنیاگران محبوب کشور به خود اختصاص داده‌اند. ایشان ارزش‌های نادری را با سروده‌ها و آفرینش‌های هنری و پژوهش‌های علمی خویش به علاقمندان هنر موسیقی عرضه نموده‌اند. شاگردان زیاد و گران‌قدری پرورده‌اند و تألیفات و فراهم آوری‌های باارزشی در عرصۀ خنیاگری و موسیقی و صدا و آهنگ خلق کرده‌اند. همانگونه که انجنیری مستعد و پرکار هستند به همان اندازه در تاریخ موسیقی و خنیاگری نیز دست بلند دارند. ایشان صاحب کتاب ورجاوندِ «از صدا تا آهنگ» استند و کمتر کسی یافته میشود که این عزیز را دوست نداشته باشد. جناب صدیق قیام عزیز ماست. قوغیست که زیر خاکستر مشتعل است.)) 

او توانسته است دانش، افکار، تجارب و اندوخته‌های علمی و مسلکی خود را بدون تعصب، کینه و حسادت از جان‌ودل به هم میهنانش و به علاقمندان هنر موسیقی تقدیم نماید.

محترم استاد داکتر صادق فطرت ناشناس که یکی از مشعل‌داران هنر موسیقی، هنرمند توانا و پرآوازه، دانشمند فرزانه و از نخبگان پرتلاش و ورزیده دنیای شکوهمند ادب و فرهنگ ما است در مورد شخصیت علمي و هنری محترم صدیق قیام در یکی از نوشته‌های خود چنین مینگارد:

((ښاغلی انجنیر صدیق قیام زموږ د موسیقۍ د معاصر تاریخ په ډګر کې هغه تکړه او پیژندل شوې علمی اوهنري څیره ده چې د افغاني اصیلې موسیقۍ په برخه کې یې په خپل توان اوامکاناتو سره نه ستړیکیدونکې هلې ځلې کړې دي.

د ده د هڅو او زیار په وسیله د موسیقۍ د علمي او مسلکي ودې، پرمختګ او پراختیا په برخه کې ګټور اثار او د پام وړ علمي او مسلکي پنځونې، تحقیقات او څیړنې تر سره شوې دي، چې دا علمي او مسلکي اثار اوسنيو او راتلونکو نسلونو ته د میراث په توګه یوه ستره شتمني او پانګه ده او له بلې خوا د محقیقینواو څیړونکو لپاره د هر اړخیزو معلوماتو په اړه داسې امکانات برابروي چې دوی به وکولای شي د خپلې علمي او هنري پنځونو او څیړنو لپاره له دغو اثارو څخه د یو ماخذ په توګه اغیزمنه ګټه پورته کړي.

ده په خپلو اثارو کې د افغاني اصیلې موسیقۍ ستر هنرمندان، سندرغاړي، د موسیقي آلات او دموسیقۍ د آلاتو غږوونکي، د افغاني موسیقۍ په بیلابیلو برخو کې هر اړخیزه معلومات او همداسې د شرقي او غربي موسیقۍ په اساساتو، علمي او مسلکي څیړنې تر سره کړې دي. زه دا ویاړ لرم چې د بیلا بیلو نورو اثارو تر څنګ د ده د اثارو څخه او په ځانګړي توګه د ده د یو ګټور اثر څخه چې (از صدا تا آهنګ) نومیږي او د افغاني موسیقۍ په تاریخ کې یو غوره لارښود او ارزښتناک اثردی، هم ګټه پورته کړیده.

ښاغلی قیام هغه تکړه او نوښتګر هنرمند دی چې له تعصب او کرکې پرته یې د موسیقۍ دهنر په برخه کې خپلو ملګرو او دوستانو ته تجربې، علمي او مسلکي زده کړې لیږدولي دي. دی د موسیقۍ د هنرپه ډګرکې ډیر شاګردان لري، خو زه غواړم د بیلګې په توګه د ده د موسیقۍ د هنر د یو تاند او ځلانده ځوان شاګرد فرهاد دریا نوم ونیسم.

ده د موسیقۍ د هنر په برخه کې ستر نوښتونه تر سره کړې دي. 

فرهاد دریا هغه تکړه او خوژبې هنرمند دی چې د خپلو کمپوزونو لپاره د اشعارو په انتخاب کې ځانګړۍ استعداد او مهارت لري.

ده خپل آهنګونه او سندرې په ډیرعالي کچه ویلې دي او په ډیر ظریفانه بڼه یې په ښکلو قالبونو کې ځای په ځای کړې دي.

دی هغه پیژندل شوې هنري څیره ده چې د خپل هیواد او هیوادوالو سره ژوره مینه لري. ده په خپلو سندرو کې له ژبني او قومي تعصباتو پرته د ملي وحدت، وطني عواطفو، انساني او اخلاقي احساساتو پیغامونه په ډیر ظریفانه توګه انځور کړې دي.

زه ښاغلي صدیق قیام ته د پاک الله څخه د لا زیاتوهستونو، بریوو او غوړیدو په هیله یم.))

محترم صدیق قیام، صاحب زنده‌گی پرافتخارء علمی، مسلکی و هنری میباشد، استعداد سرشار، توانایی فوق‌العاده علمی و هنری او، باعث شده که در بین دوستان خود از احترام، مقام و منزلت خاصی برخوردار گردد.

محترم صدیق قیام یک انسان مهربان، مؤدب، متواضع، صمیمی، با دانش، شجاع و حقیقت گو است.

به خاطر معرفی بیشتر این هنرمند عزیز، مرد سخن و ادب با او مصاحبه اختصاصی انجام داده‌ام که توجه شما دوستداران علم، ادب و هنر موسیقی را به آن جلب مینمایم.

قیام صاحب عزیز احترامات مرا بپذیرید، اجازه دهید به پرسش‌ها آغاز نمایم.

آقای مسعود!

تشکر از شما من هم به شما و از طریق شما به تمام هموطنان عزیز خود در داخل و خارج از کشور سلام‌های خود را تقدیم می‌نمایم، و در خدمت شما هستم.

پرسش: محترم قیام صاحب شما به حیث هنرمند معروف، شخصیت برازنده و مبتکر دنیای علم، و هنر موسیقی معرفی هستید. بگــذار یک بار دیگر هموطنان ما در داخل و خارج از سرزمین باستانی و مدنیت پرورما با شما بیشتر آشنا شوند.

پس مهربانی نموده در مورد زندگــی علمی، ادبی، هنری و شخصی خود به طور مختصر معلومات ارایه نماید.

پاسخ: اسم من صدیق و نام فامیلی ام قیام است. از لیسه نادریه فارغ و شامل فاکولته انجنیری "مهندسی" شدم. بعد مدت پنج سال با دوره ستاژ شامل وظیفه در ریاست تعمیرات وزارت دفاع شدم دوره ستاژ را که مربوط صنف پنجم می‌شد در حربی پوهنتون معرفی شدم و گذشتاندم و بعد همانجا به صفت آمر تعمیرات قرارگاه در بست دگروالی تعین بست شدم. در ضمن بعضی مضامین غیر نظامی را مانند مقاومت مواد, رسم تخنیکی, تیوری میخانیک و سروی را بصورت حق الزحمه در بعضی از پوهنحی های حربی پوهنتون درس هم میدادم؛ و یک کتاب رسم تخنیک راهم نوشتم، که از طرف ریاست تدریسات به چاپ رسید. بعد از سال (۱۳۵۷) دوباره به ریاست تعمیرات به خواست خودم با وجود عدم رضایت مقامات رهبری حربی پوهنتون تبدیل شدم چون ازمسلک دور می‌شدم و خوش داشتم دیزاینر ساختمان باشم. خوش بختانه موفق شدم بازهم در بست دگروالی به‌صفت دیزاینر در شعبه ساختمانی ایفای وظیفه نمودم.  

در سال (۱۹۸۴) جهت تحصیلات تخصصی در رشته ساختمان به کشور پولند رفتم. بعد از ختم مؤفقانه تخصص در رشته دینامیک ساختمان به کشور عودت نمودم.

در اواخر حکومت دوره مرحوم داکتر نجیب الله, به یکی از دفاتر ملل متحد بعد از وقت رسمی کار را شروع کردم. چون آنوقت به ندرت مردم به کمپیوتر دست رسی داشتند, من به کمپیوتر آشنایی داشتم و برای اداره مذکور پروگرام می ساختم.

 از همان جا خود را کاندید کردم به یک بورس و بعد از سپری کردن امتحان موفق گردیدم و رفتم به انگلستان و در پولی تخنیک آکسفورد انگلستان و مسلک مجادله با حوادث طبعی را که به مسلکم مرتبط بود آموختم وبعد از ختم دوره درس, به انجنیری امپریال کالج لندن به خاطر تست ساختمان بالای میز زلزله معرفی گردیدم چون میز زلزله که خیلی قیمتی است تنها در انجنیری امپریال کالج موجود است. آنجا هم تحقیقات مسلکی را روی میززلزله مصنوعی تحت نظر پروفیسور شناخته‌شده جهان امبرسیس انجام دادم. بعد از ختم تحصیلات به کشور برگشتم؛ که چندی بعد نظام تغیر کرد؛ و جنگ های داخلی شروع شد متاسفانه مسلکی را که جدیداً آموختم نسبت شدت جنگ های کابل نتوانستم در این راستا به کشورم خدمت موثر کنم؛ اما بعد از سقوط طالبان چانسی از طریق دولت نیافتم برا ی کار اما خوشبختانه بازهم از طریق ادارات بین‌المللی در کابل کارهای موثر کردم که از کارم راضی هستم.

پرسش: محترم قیام صاحب شما برای اولین بار چگونه به هنر موسیقی روی آوردید، و این هنر را به طور علمی و مسلکی از چه کسانی، چطور و در کجا فراگرفتید؟

پاسخ: من از چند نسل یعنی پدرم دکتور طب نظامی, پدر کلانم قیام الدین خان از افسران نظامی دوره مرحوم امان‌الله خان غازی, و پدر پدر کلانم بنام عبدالمجید همه نظامی بودند؛ یعنی در یک فامیل نظامی و روشن‌فکر در کوچه قاضی فیض‌الله خان شهر کهنه کابل به دنیا آمدم. پدرم مرحومم زمانی که تازه تولد شده بودم طنبورنوازی را از مرحوم زمان شوقی که عسکرش بود آموخته بودند و گاه‌گاهی در خانه وقت فراغت از کار دولتی یا معاینه خانه, نیکو تنبور می‌نواخت. همچنان پدرکلان مادری ام که آدم با رسوخ در کابل بود و وضع اقتصاد بهتری داشت. بعضی از استادان نامدار خرابات را به خانه میخواست و به آنها گوش میداد. از همانجا تأثیر جادویی موسیقی بالایم اثر گذاشت.

 تا صنف دوم مکتب را در مکتب ابتدایی ابوریحان البیرونی خواندم در شهر کهنه کابل.

 بعد پدرم به صفت سر طبیب لوای میمنه و بعد سرطبیب شفاخانه فرقه هژده مزارشریف تبدل شدند. همانجا که طفل شاید صنف سوم یا چهارم بودم از بازار یک غیچک وطنی را خریدم. بدون رهنمایی شروع کردم. بعد تونت را یاد گرفتم که مانند توله است. وقتی صنف هشتم لیسه باختر مزارشریف بودم پدر مرحومم دوباره به کابل تبدیل شد و من شامل لیسه نادریه شدم. به اجازه پدرم بعد از وقت مکتب, به کورس موسیقی وزارت معارف شامل شدم که معلمین آن دو مرد و دو خانم همه اطریشی بودند از همدوره های آن کورس صابر جان شیرزوی و رحیم جان غفاری را اکثر می‌شناسند. موسیقی غربی را آموختم بعد از ختم کورس غربی چون علاقه‌مندی به موسیقی شرقی داشتم به کورس های موسیقی رادیو شامل شدم و دلربا را از مرحوم استاد غلام نبی آموختم, بعد از سه ماه آموزش در امتحان موفق شدم و شامل ارکستر جوانان گردیدم که مرحوم امین‌الله ندا آنرا رهبری میکرد یعنی از صنف دهم تا صنف دوازده بعداز ساعت چهار عصر به ارکستر جوانان دلربا می‌نواختم؛ و اولین بار با یک آهنگ مرحومه خانم ژیلا دلربا نواختم که ثبت رادیو شد. بنام " گیسو بپاشی بر سر شانه ... ساز قیامت گشته روانه "؛ که برایم پر خاطره بود.

بعداز فراغت از لیسه نادریه به فاکولته شامل شدم. بناً موقتا موسیقی را ترک گفتم چون خواندن انجنیری که خود میدانید وقت زیاد کار دارد و وقت برای موسیقی نمی‌ماند.

بعد از ختم فاکولته نزد مرحوم استاد رحیم بخش که دوست بسیار نزدیک پدر مرحومم بود به رسم خرابات " گُر" ماندم و رسماً شاگردش شدم.

بعضاً البته غیررسمی از استادان هندی که در کابل درس میدادند مانند استاد دیش پندت و استاد دایشنکر کلاسیک می‌آموختم البته هندی ها از طرف دولت استخدام شده بودند.

در وظیفه رسمی ام چون مرا می‌شناختند در کنسرت های رسمی حربی پوهنتون اشتراک میکردم و یعنی هم رباب می‌نواختم و هم می‌خواندم. زیاد استقبال میگردیدم. مخصوصاً قواندانان وقت مانند دگرجنرال میوند, تورنجنرال شاهپور احمد زی و جنرال عبدالواحد سراج زیاد تشویقم میکردند؛ و به اثر تقاضای منسوبین و استادان (ح. پ) دوره مرحوم داود خان شب های جشن را به شکل افتخاری بدون کدام حق الزحمه درکمپ حربی پوهنتون تا ساعت یک ودو شب می‌خواندم.

باید خاطرنشان کنم که موسیقی هیچ‌وقت مانع تحصیلات در مکتب یا فاکولته های داخل خارج و کارم نشده است بلکه احساس می‌کنم که باعث رشد حافظه‌ام نیز گردید و حتی توانستم ضمن کارم دو کتاب مسلکی انجنیری و کتاب از صدا تا آهنگ در باره موسیقی را بنویسم.

حتی در کشور پولند زمانیکه مصروف کورس زبان پولندی بودم بار اول نظر به خواهش سفیر افغانستان در پولند. ضمن یک مصاحبه البته به زبان انگلیسی چون هنوز توانایی صحبت به پولندی را نداشتم یک پارچه رباب در تلویزیون ملی پولند هم نواختم.

بعد ها به اثر دعوت رادیوتلویزیون پولند در دو فستیوال اشتراک کردم که در فستیوال اول در شهر پوزنان پولند اجرا شد دیپلوم هم گرفتم که سفیر افغانستان در پولند دیپلومم را با مهر سفارت و امضای‌شان نیز تایید کردند چون از طریق تلویزیون ملی پولند دیده بودند همچنان در اخبار شهر پوزنان در ماه می (۱۹۸۵) انعکاس یافته بود. بعد از آن با موسیقی‌دانان پولند آشنا و رابطه داشتم مخصوصاً با آقای یورک طبله نواز شاگرد استاد الله رکها خان و خانم ماریا که خود تحصیلات عالی موسیقی در شهر کراکوف و هندوستان دارد, سارنگ نواز است و شاید اولین خانمی‌باشد که سارنگ می‌نوازد؛ و شهرت زیاد در پولند دارد. گاه‌گاهی با من سارنگ نواخته است ومن هم تعدادی از راگ‌ها را برایش درس داده‌ام در سایت فیسبوک با من است.

پرسش: شما علم موسیقی را چگونه تعریف مینماید؟ به نظر شما آوازخوانان و نوازندگــان در جهت فراگیری علم موسیقی باید به کدام نکات جدی و ضروری توجه نمایند؟

پاسخ: موسیقی هنری ظریفی است که روح انسان را پرورش می‌دهد. از انسانها اولیه تا امروز بشر در هر قاره‌ای که زندگی می‌کند به موسیقی دلچسپی نشان داده‌اند حتی از موسیقی برای تداوی بعضی امراض استفاده کرده‌اند که سابقه‌اش تا (۲۶۰۰) سال می‌رسد. ابن‌سینای بلخی هم در تداوی از موسیقی استفاده نموده است؛ که امروز آنرا بنام موزیک درمانی یاد میکنند.

همان طوریکه اشاره نمودم. تعداد زیادی خوش دارند تا موسیقی بیاموزند و روح خود را تلطیف نمایند کار خوبی است؛ اما این بدان معنی نیست که حتماً در تلویزیون ها و رادیوها بخوانند. فقط کسانی این حق را دارند که شوق عالی و مهمتر تر که استعداد داشته باشند و صدای شان اثر داشته باشد. اگر جوانان در خود استعداد می‌بینند باید نزد رهنما یا استادی مراجعه کنند و تمرینات شاقه را سپری نمایند وقتی به مرحله پخته گی برسند می‌توانند در خدمت مردم قرار بگیرند.

پرسش: به نظر شما موسیقی علم است یا هنر؟ زیادتر به کدام جنبه موسیقی اهمیت داده می‌شود، به جنبه علمی یا هنری؟

پاسخ: موسیقی هم علم است و هم هنر؛ یعنی نزد هنرمندان و زیباشناسان هنر است؛ اما نزد اهل ساینس علم است. چون مبدأ ء موسیقی صوت است و صوت بخشی از فزیک است و با ریاضی هم سروکار دارد و با هم نسبت های عددی دارند؛ اما اهل هنر به جنبه هنری آن اهمیت قایل هستند. به خاطری که اگر از علم کار بگیرند پارچه‌های موسیقی خشک و بی‌اثر خواهد بود. چون موسیقی بااحساس سروکار دارد.

حتی اهل عرفان و تصوف هم به علم بودن موسیقی تاکید کرده‌اند. چنانچه حضرت مولانا بلخ دریک غزل خود که مقام ها را بامهارت تشریح کرده است دریک مصرعش نوشته:" این علم موسیقی برمن چون شهادت است ... چون مؤمنم شهادت و ایمانم آرزوست". یا حضرت سعدی فرموده است." سعدیا تاکی سخن از علم موسیقی رود ... گوش جان باید که معلومش کنی اسرار دل ". 

پرسش: فعالیت هنری تانرا چه زمانی با رادیو افغانستا ن آغاز و اولین آهنگی را که در آن زمان سرودید، چگونه مورد استقبال شنونده‌ها قرارگرفت؟ کدام آهنگی تان، شما را در بین مردم زیاد تر به شهرت رساند؟

پاسخ: همان طوریکه در بالا تذکر داده شاید صنف دهم مکتب بودم که عضو ارکستر جوانان قبول شدم یعنی اول به نواختن دلربا با هنرمندان شروع کردم. بعد از ختم فاکولته به آوازخوانی شروع کردم که معمولاً غزل می‌خواندم. در محافل خاص بسیار تشویق می‌شدم. صرف در همان اوایل دو آهنگ در رادیو ثبت کردم که یکی آن پشتو بود یک آهنگ دری. چند بار نشر شد و بعد کمتر نشر کرده‌اند راستش چندان علاقه به ثبت کردن نداشتم و تا امروز همان طور است و دوستانم زیاد تقاضا و گله می‌کند.

یگان کمپوز کرده‌ام. اولین کمپوزم صنف (۱۲) بودم, لیسه نادریه با لیسه زرغونه به خاطر جشن استقلال کنسرت مشترک داشتند. یک شعر مقبول شیر و شکر فارسی و پشتو نزدم بود آنرا کمپوز کردم بندهای پشتو مردانه بود و فارسی زنانه. فارسی اش را یک ممثله رادیو که متعلمه زرغونه بود اقلیما جان مخفی با من اجرا کرد و بی‌نهایت روی ستیژ کابل‌ننداری استقبال می‌شد که چند روز دوام کرد و آخرین کمپوزم در پشاور بود که میهنی بود. چنان هیجان میداد که در وقت تمرین با ارکستر که خودم رهبری میکردم در وقت تمرین خودم می‌خواندم با (۱۵) نفر از نوازنده‌گان رادیوتلویزیون که بارها محترم شیرمحمد غزنوی فریاد میکشید و رویم را می‌بوسید. بالاخره برادرم نجیب الله قیام خواهش کرد که این آهنگ را من می‌خوانم؛ اما متاسفانه آوازش برای آهنگ مناسب نبود چون به آواز باس و کورس ضرورت داشت؛ اما همان آهنگ در دوره بعد از سقوط طالبان از وزارت اطلاعات و فرهنگ جایزه هم گرفت اما در رادیوتلویزیون نشر نشد چون خودم نخواستم نشر شود آواز ضعیف بود؛ اما وقت میسر نشد که آهنگ را خودم یا کدام نفر دیگر بخواند البته تصنیف آن هم از خودم است و این‌طور " پشتون تاجیک هزاره و ازبک بلوچ ما ... هم ترک پشه یی هم اهل هنود ما ... با وحدت ملی افغانانو ورو ولی ... ویرانه‌های جنگ تو آباد می‌کنیم ...از جهل و فقر تفرقه آزاد می‌کنیم ".

 اما زیاد تر شهرتم با تشریح دادن موسیقی از طریق تلویزیون ملی, نوشته‌هایم و تربیه یک تعداد جوانان به شمول شاگردان خارجی ام از آلمان, ایتالیا و پولند بودند و کنسرت های رسمی که خواندم و زیاد تشویق می‌شدم.

پرسش: شما درقسمت ساختن و کمپوز آهنگ‌های تان برای اولین بار از کجا و چطور آغاز نمودید؟ آیا کسی دیگری هم شما را درین قسمت همکاری نموده یا خیر؟

پاسخ: نخیر هیچ‌کسی همکاری نکرده است شوق وافر و تلاش هایم به هنر موسیقی بوده اما تشویق های استادم و اهل فرهنگ هنردوستان زیاد کمکم کرد.

پرسش: شما سبک را در هنر موسیقی چگــونه تعریف می‌نماید، پیرو کی و کدام نوع سبک هستید.

پاسخ: یکی از نویسندگان فرانسوی در باره سبک می‌گوید: سبک نظم و حرکتی است که در افکار خود داریم.

در موسیقی سبک روشی است که کمپوزیتوریا آوازخوان یا حتی نوازنده, می‌تواند افکار و احساسات خود را بدان وسیله نمایش داده و بیان کند.

سبک در ملل مختلف دنیا روی قواعد معینی به وجود می‌آید. موسیقی هر ملتی سبک خاص خود را دارد؛ که معرف همان ملت است.

پرسش: شما منحیث یک هنرمند متعهد و رسالتمند موسیقی کشورما برای حفظ و زنده نگاه‌داشتن موسیقی اصیل افغانی چه کارها و فعالیت های را تا کنون انجام داده‌اید؟

پاسخ: همان طوریکه در بالا تذکر دادم من یک انجنیر ساختمان هستم و وظیفه دولتی داشتم یا در ادارات بین‌المللی کار میکردم هیچ‌وقت مامور رسمی رادیوتلویزیون ملی نبوده‌ام, هر کاری را که در موسیقی انجام داده‌ام بعد وقت رسمی بوده و وقت به‌کارهای هنری که شما اشاره کردید نداشتم تا دراین‌باره کار کنم و اکنون هم کاری که می‌کنم برای ادامه زندگی ام همان کار مسلکی انجنیری است به طور شخصی نه دولتی؛ و در طول عمر هیچ‌وقت از موسیقی عایدی به‌دست نه آورده‌ام همه کارهای هنری ام افتخاری بوده است.

در این کار کمتر سهم داشتم.

 اما قبلا مرحوم فرخ افندی رهبر ارکستر جاز سال های دوره شاهی یک تعداد زیاد آهنگ های اصیل پشتو را جمع‌آوری و به نوت غربی آماده کرده بودند که توسط مرحوم محمد دین ژواک به شکل کتابی ضخیمی آماده شد و توسط انجمن هنرمندان بعدها نشر شد و هم چنان مرحوم استاد ننگیالی هم در حدود یک‌صد آهنگ اصیل فارسی پشتو, ازبکی و هزارگی را از نقاط مختلف کشور جمع‌آوری و به شکل غربی نوت کرده بودند که انجمن هنرمندان آن را نیز به نشر رساند. متاسفانه تعداد زیاد آن هنوز در تهکوی دفتر انجمن باقی بود که تحول آمد و در وقت جنگ های کابل توسط سه نفری که برادر بودند با فامیل خود در تعمیر اتحادیه زندگی می‌کردند آنها را برای تسخین در بخاری سوختاندند. لازم است هنردوستان کمک مالی کنند تا هر دو کتاب دوباره چاپ شود غنیمت بزرگی است.  

پرسش: محترم قیام صاحب در عرصه هنر موسیقی چطور به شهرت رسیدید؟

پاسخ: در فوق تذکر دادم, همه هنردوستان خاص می‌دانند که بعد از تعلیم موسیقی از صنف نهم شامل ارکستر جوانان شدم در بالا تذکر دادم و با یک تعداد آوازخوانان دلربا می‌نواختم و در تلویزیون ملی در برنامه‌های هر پانزده روز, موسیقی غزل و کلاسیک, با پرودیسری مرحوم ظاهر هویدا قبل از شروع آهنگ های استادان در برنامه غزل و کلاسیک, انواع موسیقی غزل و کلاسیک و راگ‌ها و تات ها را تشریح میکردم زمانی که همه استادان در قید حیات بودند و این کار در آن زمان ساده نبود. حتی زمانی دوره تحصیلاتم در پولند, وقتی رخصتی کابل می‌آمدم چون وقت کم بود, روز های جمعه مرحوم ظاهر هویدا استدیو تلویزیون را آماده میکردند و ادامه لکچرها را ثبت میکردم و دوباره پولند می‌رفتم که شاید در آرشیف تلویزیون ملی باشد اگر ضایع نشده باشد. همچنان مقالات معلوماتی را مسلسل در جراید کشور از جمله مجله سباوون زمانی که محترم ظاهر طنین مدیر مسول بودند به شکل سریال گونه نشر میشد. با به وجود آمدن انترنت مقالاتم در سایت‌های افغان نشر شده است. چند سال قبل نظر به خواهش محترم داکتر واحد نظری که رییس نشرات تلویزیون شمشاد بودند از من خواهش کرد. از طریق تلویزیون شمشاد موسیقی را درس می‌دادم. یا از آموزش شاگردان بعد از وقت رسمی که تعدادشان به شهرت رسیدند. همچنان کتاب از صدا تا آهنگ را نوشتم که زیاد مورد قبول واقع شد؛ اما متاسفانه کتاب از صدا تا آهنگ در زمان مهاجرت در پشاور نشر شد و مردم از ترس طالبان جرأت نمی‌کردند که کتاب را داخل کشور بیاورند اما زیاد تر افغانها به آمریکا و جرمنی و بعضی کشور های دیگر بردند.

 نظر به خواهش دوستان که دوباره نشر کنم. شروع کردم به بازنویسی دوباره آن با مطالب تحقیقی جدید و همراه با چهار سی دی که تعداد کمتر از یک‌صد راگ با نوتیشن غربی و شرقی و به شکل عملی هر راگ را برای دو دقیقه هم ضمیمه داشته باشد؛ اما متاسفانه نسبت بلند رفتن هزینه نشر آن موفق نشدم و مواد آماده نشر است. 

پرسش: چاپ و تکثیر آثارعلمی و هنری تان در طی چه مدتی به تحریر درآمد و استقبال مقامات هنری از آن چگونه بود؟

پاسخ: مدت دقیق آن برایم مشکل است. متاسفانه مقامات دولتی در طول همین د وازده سالی که گذشت حتی یکبار هم از کتابم یک یادآوری ساده هم نکردند. در ابتدا دولت بعداز سقوط طالبان یک تعداد از هنرمندان خواهش کردند که جناب سید مخدوم رهین که وزیر فرهنگ است شاید هنرمندان را نشناسد یکبار نزدشان بروید و یک جلد کتاب تانرا برایش ببرید. رفتم در اتاق انتظار دیر نشستم. او با خارجی ها ملاقات داشت. وقتی خارجی ها خلاص شدند با آنها یکجا از دفتر خود برآمدند و برایم گفتند شما چه کار دارید با من؟ گفتم کار به‌خصوصی ندارم. یک جلد کتابم را برایتان آوردم. کتاب را به بسیار بی‌تفاوتی گرفت و آنرا به بادی‌گارد خود داد. فقط فرمودند که کاشکی دیگر انجنیران هم این کارها را بکنند؛ و سخن‌شان سخت متأثرم ساخت و پشیمان شدم از آمدن نزدشان.

بلکه خاطره تلخی تری که از وزارت فرهنگ دارم. دوبار مرا خودشان موظف ساختند که در باره موسیقی و فولکلور باید در سمینار سارک در هندوستان بروم. من مواد به شکل پریزنتیشن به زبان انگلیسی تهیه کردم؛ و نظر به مکتوب رسمی‌شان وزارت امور خارجه پاسپورت خدمت هم دادند؛ اما بار اول که در دوره محترم کریم خرم بود سه نفر از زور داران رفتند و بار دوم در دوره محترم رهین باز هم تکرار از من خواهش کردند من معذرت خواستم اما معین صاحب وزارت آقای وحید سلطان که در هر دو دوره معین بودند برایم گفت که انجنیر صاحب کدام هنرمندی را روان کنم که هم موسیقی اکادمیک بداند؟ و هم مثل شما به آسانی به انگلیسی سخنرانی کند. قبول کردم وقتی زمان سمینار نزدیک شد با وجودی که آماده شده بودم باز کدام سمارق زوردار را روان کردند این بدترین خاطره‌ام است.

اما کتابم بعد از نشر در مجلات و جراید افغان‌ها در پشاور، در مجله دُردری در ایران، اخبار امید در امریکا و دریک تلویزیون افغان ها در هامبورگ جرمنی تقدیر شد که از ایشان متشکرم.

پرسش: موسيقی اصیل افغانی در سرزمین هنرپرور و هنردوست ما در محافل و مجامع هنری مردمی در مناطق مختلف رشد و تکامل نموده است. شما در مورد انواع موسیقی در کشور ما چگونه می‌اندیشید؟

پاسخ: افغانستان عزیز یک کشور چندملیتی است و هر ملیت موسیقی های بخصوص خود را دارند با ریشه مشترک. موسیقی های شهری ما به‌خصوص شهر های کلان متأثر است از راگ های هند؛ و غزل‌خوانی, یگان کلاسیک و تهمری و بعضاً جوانان به موسیقی نوع غربی به شکل گروه‌های هنری ظهور کردند, مخصوصاً کابل, قندهار, هرات و جلال‌آباد, مزارشریف و غیره؛ اما در نقاط دوردست کشور مثلا سمت شمال هنوز هوای موسیقی باستان که تحت تأثیر مقام های دوازده‌گانه باستانی ماست سینه‌به‌سینه دوام کرده اما متاسفانه اجرا کننده‌ها به عمق آن اکادمیک نمی‌دانند. یا حتی کهن ترین موسیقی هنوز هم در مناطق نورستان و شمال شرق کشور مانند مناطق پامیر و قسمت های دوردست بدخشان باقی مانده است مثلا موسیقی چندصدایی یا پولی فونیک؛ که یک محقق اطریشی بنام پروفیسور" هارمن پرسل" در باره موسیقی نورستان تحقیقات جالبی انجام داده است هارمن پرسل به گفته خودش افغانستان را مدت پنج سال با پای پیاده مسافرت کرده و تحقیق نموده است. یا یک محقق فرانسوی بنام" موسیولوجی دیلور" شاید نیم‌قرن قبل یک مقاله جالب در باره موسیقی های مختلف افغانستان و اتن های محلی نوشته که مرحوم عبدالرحمن پژواک مقاله را به انگلیسی ترجمه و به یکی از مجلات انگلستان به نشر رسیده است که قسمت آنرا من به فارسی ترجمه و در کتاب از صدا تا آهنگ خودم جا داده‌ام. نقطه جالبی را که این محقق فرانسوی در مقاله خود اضافه کرده است که موسیقی افغانی موسیقی دو دنیاست یعنی دروازه است بین موسیقی شرق و غرب و او اضافه کرده است شباهت های دارد با موسیقی های اسکندوی و مراکشی و یک آهنگ بنام " اویرگین " فرانسوی.

پرسش: شما در بخش آهنگ‌های طنزآمیز و انتقادی، نقش و رسالت هنری کدام هنرمندان را می‌ستاید، محبوب ترین و معروف‌ترین آوازخوانان درین بخش کی ها بودند؟

پاسخ: راستش کمتر به این آهنگ توجه کرده‌ام و نمی‌توانم جواب خوب بدهم.

پرسش: شما نقش موثر شاعران، تصنیف‌سازان، آهنگسازان، آوازخوانان و هنرمندان را در قسمت زمینه‌سازی پیشرفت و تکامل آهنگ‌های حماسی و میهنی چگونه ارزیابی می‌نماید؟

پاسخ: آهنگ های میهنی و حماسی را زیاد دوست دارم. از زمان مرحوم استاد قاسم اسناد است اما پیشتر از آن را خبر ندارم چون ریکارد کردن در کشور نبوده است. از دو آهنگ استاد قاسم درزمان محاربه استقلال زیاد خوشم می‌آید که یکی آن را همه هموطنان شنیده‌اند (ناز دارد بی‌سر و سامانیم) و یک آهنگ دومش متاسفانه ناشناخته مانده است. بار اول با مرحوم استاد رحیم بخش یکجا رفتیم به خانه یک دوستش آن کست را به فرمایش استاد ماند در راگ ملتانی و شعر شش مصرع ای از مرحوم مستغنی است یعنی ندای یک مادر به فرزند سربازش است و مطلبش این بود که فرزندم بدون کسب آزادی برنگردی ورنه شیرم را برایت نمی‌بخشم. متاسفانه نه پسران مرحوم استاد قاسم آن آهنگ را خوانده و نه شاگردانش از جمله استاد رحیم بخش. من آن آهنگ را صرف یک بار برای پنچ دقیقه شنیده‌ام و به حافظه‌ام است و گاه‌گاهی در یگان محفل دوستان می‌خوانم. البته بعداً اکثریت هنرمندان ما حتماً آهنگ های میهنی و حماسی خوانده‌اند مثال آقای استاد مددی, مرحوم استاد اول میر, مرحوم مسحورجمال, مرحوم احمد ظاهر, مرحوم استاد زلاند و خلاصه همه که نام بردن همه مشکل است؛ اما در این اواخر یک جوان بنام لطیف ننگرهاری یگان آهنگ میهنی را بسیار با احساس خوانده است که خوشم می‌آید.

پرسش: به نظر شما چه تفاوتی میان آلات و وسایل موسیقی اصیل افغانی با موسیقی کشور های غربی وجود دارد؟

پاسخ: اگر منظور تان صرف آلات موسیقی باشد. آلات موسیقی غربی پیشرفته‌تر ساخته شده است. حتی هارمونیه آله موسیقی هندی نیست بلکه انگلیس‌ها بار اول هارمونیه را به هند آوردند. آلات موسیقی ما پرده‌های ساده و طبعی دارند؛ اما خوش‌آواز و مطبوع اند و به گوش‌های ما آشنا است.

پرسش: به نظر شما مشهور ترین آلات و وسایل موسیقی اصیل افغانی کدامها اند؟ نقش عمده و اساسی کدام هنرمندان نوازنده می‌تواند بر جسته شود؟

پاسخ: اگر به گذشته‌های دور در باره آلات موسیقی سرزمین ما فکر کنیم آلاتی بوده‌اند که بنام های " وانا, یونا, دندوبهی " یاد شده‌اند؛ اما بعد ها آلات موسیقی آریانای کبیر شامل حوضه بزرگ می‌باشد مانند:

به استناد شهنامه و دیگر آثار شعرا، آلات موسیقی مروج در منطقه وسیع آریانا کهن عبارت بودند از: نی، چنگ، زنج، کنار یا سنتور، زنگ، تاس، دنبک، زیل یا نوع چنگ، سورنای، غژک، ارغنون، دف، چغانه یا قانون، کرنا، ناکر یا نغاره، انابال یا طبل، دمبوره، رباب تنبور و غیره بوده‌اند. قابل ذکر است که کلمه ارگن از ارغنون گرفته‌شده است.

مثلا زیر بغلی هم شامل همین حوض ها است یا دهل ریشه افریقایی دارد.

پرسش: شما سبک موسیقی لوگــری را با موسیقی (سویت) اروپایی که یک موسیقی لایت غربی است چگــونه مقایسه می‌نمایید؟

پاسخ: شباهت های دارند؛ و اما اگر در سطح بالا موسیقی غرب و شرق را مقایسه کنیم. تفاوت زیاد و جود دارد. موسیقی شرقی میلودیک و یک‌صدایی است که به گوش غربی ها آشنا نیست و فکر میکنند موسیقی یکنواخت است؛ که این‌طور نیست؛ و موسیقی غرب چندصدایی پولی فونیک است مثلا سمفونی ها که به گوش شرقی ها آشنا نیست و شرقی ها کمتر به موسیقی عالی سمفونیک علاقه دارند.

پرسش: در سبک موسیقی ننگرهاری (د حجره مجلس) و (دیره مجلس) که معمولاً به‌وسیله آوازخوانان ولایات شرقی کشور برگزار می‌شود و از غنا و اصالت های خاص هنری برخوردار است. آوازخوانان این سبک در زمان های مختلف مجالس گوناگون برپا نموده‌اند مگر درین اواخر ازین مجالس سروصدای وجود ندارد واگراست هم خیلی ها ضعیف. به نظر شما علت این امر چه است؟

پاسخ: در این اواخر شوق ها به نوع درآمد پولی تبدیل شده است. هنرمندان امروز کمتر توجه دارند به فرهنگ ملی, اکثریت به پول فکر میکنند و توجه دارند به سی دی سازی ها همراه با رقاصه‌ها یا تقلید کلپ های غربی برای فروش.

پرسش: استاد گلزمان که یکی از پیشگــامان سبک موسیقی پکتیایی است و در آرشیف رادیو و تلویزیون آهنگ‌های معروف فلکوریک دارند از نظر شما کدام آهنگ‌های شان بیشتر درخشیده است؟ مهربانی نموده در مورد نقش مثمر و ارزنده یی هنری استاد گــلزمان به طور مختصر معلومات ارایه نمایید.

پاسخ: استاد گلزمان را از زمانیکه در کورس موسیقی رادیو شامل شدم یعنی صنف نهم مکتب تا امروز می‌شناسم. زیاد در موسیقی زحمت کشیده آهنگ‌های زیاد هم برای خود و هم برای هنرمندان ساخته است. ابتدا با داریه آهنگ می‌خواند. استعدادی خوبی دارد. مشکل استاد گلزمان فقط عدم دسترسی به نوشتن و خواندن است ورنه زیاد تر ارتقا میکرد. در زمان مهاجرت در پشاور یک (ان جی او) افغانی از من تقاضا کرد که باید برای بازتوانی هنر موسیقی که در حال رکود است و اکثریت هنرمندان در زمان طالبان برای پیدا کردن اعاشه فامیل خود به‌کارهای غیر هنری مبادرت کرده‌اند کمک کن. قبول کردم و به تعداد (۱۵) نفر از نوازندگان حرفه‌ای را که در پشاور مهاجر بودند جمع‌آوری و گلزمان را از کویته خواستم. همه‌روزه بدون وقفه از ساعت هشت صبح تا سه عصر تمرین ها آغاز شد و من رهبری میکردم. هفته یکروز برای‌شان سواد موسیقی و نوت نویسی را درس میدادم؛ که دو نفر از جمله استاد گلزمان و استاد امرالدین دلربا نواز زیاد دلچسپی نشان میدادند و دقیق نوت می‌گرفتند. بعد استاد گلزمان از من خواهش کرد که انجنیر صاحب من نزد شما رسماً " گر " می‌مانم و شاگرد می شوم. برایش گفتم گلزمان من در پی شهرت و پول نیستم بدون سروصدا و گر ماندن من در خدمت هستم و کمکت می‌کنم. انسان متواضع است.

پرسش: به نظر شما آوازخوانان غزل‌سرای کشور ما کی ها بودند و هستند؟

پاسخ: به‌صورت عموم اکثریت استادان آوازخوان خرابات. بعضاً هنرمندان مطرح غیرحرفه‌ای مانند احمد ولی و داکتر ناشناس و غیره در کابل استاد اولمیر و استاد ایوب و همین‌طور اکثریت آوازخوانان قندهار و هرات و بعضاً مزارشریف و بدخشان؛ یعنی آن عده‌ای که به راگ ها و تال ها دسترسی داشتند.

پرسش: از نظر شما در پیشرفت، تکامل و شگــوفایی سبک موسیقی هراتی نقش و رسالت کدام هنرمندان، آوازخوانان و نوازندگــان جای و مقام خاص خود را دارند؟

پاسخ: در هرات مثل کابل هنرمندان خوب بوده‌اند و زحمات زیاد کشیده‌اند و شاگردان تربیه نموده‌اند که نام گرفتن همه مشکل است.

پرسش: در مورد ارکان موسیقی (سرُ)، (تال) و (لی) چه توضیحات و نکاتی را قابل یادآوری می‌دانید؟

پاسخ: از سه عنصر عمده‌ای که شما از آن نام برده‌اید عناصر اساسی است که در موسیقی غرب و شرق باید مراعات شود. درغیر آن موسیقی موسیقیت نمی داشته باشد.

سُر: به معنی آواز موثراست که بالای شنونده اثر داشته باشد. یا از دید علمی تر معیاری است که آلات مختلف موسیقی چه تار دار باشد یا بادی یا ضربی یا رشته‌های صوتی انسان باید آن را پوره کرده بتواند. اگر تفاوت فریکونسی های معیار سُر اندک باشد چه بالا تر از معیار یا پایین تر شنونده به شنیدنش علاقه نمی‌گیرد و بی‌تفاوت می‌ماند؛ و اگر تفاوت فریکونسی های هر سُر زیاد باشد حتی شنونده‌ای عادی را اذیت می‌کند. باید اضافه کنم که برای آواز انسان نباید بی‌سُر مطلق گفته شود یعنی کم سُر یا عکس آن باید گفت. بی‌سُر برای آواز های مانند آواز مرکب, زاغ و غیره گفته می‌شود که دل‌خراش اند.

تال: از تاله گرفته شده به معنی کف زدن یا واحد های ضرب‌اند که اقسام مختلف دارد از نگاه شمار ضرب ها در یک دور. هر تال دارایی دو واحد است یکی سیلاب یا " بار" که می‌تواند باهم بارها مساوی باشند یا متفاوت. دوم ضرب یا ماتره در انگلیسی بنام "Beat" یاد می‌شود. شما ر ضرب ها در هر تال فرق می‌کند و نام تال ها به اساس شمار ضرب نام‌گذاری شده است. قلب هر انسان و زنده جان دارایی تال دو ضربی است یعنی دو ماتره. تال صنعت است آنرا باید آموخت مخصوصاً کلاسیک خوان ها و غزل و تهمری و ترانه‌سرایان.

لی: لی یا حرکت یکنواخت اجسام, یک پدیده طبعی است در طبیعت هر انسان موجود است عوامل مختلف موجود است که بعضی ها لی ندارند. یا به عباره دیگر هر گاه لحظه‌های زمانی بین ماتره ها منظم و مساوی نباشد معنی اش این است که نوازنده یا سراینده بی لی است. تما م نظام کایینات در یک لی منظم‌اند. اندکترین بی‌نظمی یا بی لییی در نظام طبیعت طوفان و بی‌نظمی را به وجود می‌آورد و در موسیقی بین نوازندگان بی‌نظمی رخ می‌دهد؛ و اگر فاصله بین ضربات قلب ما مساوی و منظم نباشد معنی اش این است که مشکل قلبی داریم.

پرسش: در ساختن یک آهنگ، راگ چه نقش را بازی می‌کند؟ مهربانی نموده در مورد (ریشه، نام و انواع راگ ها)، اوقات و ماه‌های مناسب که برای (راگ ها) تعین نموده‌اند. به طور مختصر معلومات دهید؟

پاسخ: برای کسانی که غزل, تهمری, ترانه, تپه, خیال, وادر یا دادره و غیره می‌خوانند بدون معلومات و تمرین عالی شناخت از راگ ها بی‌کیفیت است؛ اما کسانی که پیرو شیوه‌های غربی‌اند اثری ندارد.

راگ, راگنی یا تات همه سکیل های باستانی است که ریشه‌های فولکلور, مذهبی و حماسی یا قبایل خانه بدوش دارند و یگان کمپوز جاودان مانند راگ "سارنگ "و غیره موجود است که هندی ها ی برای آنها نام های رنگین داده‌اند یا بنام اختراع کنند ه اش یاد میشود. برای صنف بندی و تشخیص سکیل ها چنان نام‌گذاری شده‌اند. وقت اجرا یا فصل راگ ها را صرف کلاسیک خوانان محافظ کار مراعات میکنند و بس.

مراعات کردن وقت و زمان یا فصل راگ ها را صرف کلاسیک دانان محافظ کار اهمیت می‌دهند و مراعات می‌نمایند نه همه هنرمندان. در مقام های باستانی سرزمین ما هم هر مقام در زمان خاص خوانده می‌شد. حتی نکاتی است که پیشرفته‌تر از هند بوده؛ یعنی برای اشخاص از نظر روانی چه خوانده شود؟

پرسش: امیر خسرو بلخی (رح) که یکی از مشهورترین و بااستعداد ترین دانشمند علم موسیقی، شعر و ادب بود، در بخش موسیقی ابتکارات و اختراعات مفید و مثمری انجام داده‌اند. مهربانی نموده در زمینه معلومات مختصر ارایه نماید؟

پاسخ: یمین‌الدین امیر خسرو فرزند سیف‌الدین امیر محمود, اصلا مشاور دربار یکی از سلاطین هند بود. به موسیقی علاقه وافر داشت. او اولین کسی بود که از تقسیم کردن پکاوچ که نوع دهل است طبله را به وجود آورد ابتدا مورد استقبال دربار قرار نگرفت که بعد از فوتش مورد توجه هنرمندان قرارگرفت. چندین خیال و ترانه‌های ساخت به شمول چند راگ و ستار را ارتقا داد.

پرسش: یک تعداد اصطلاحات موسیقی در محافل موسیقی شنیده می‌شود مانند (تهمری)، (خیال)، (غزل)، (ترانه) لطفاً در مورد این‌گونه اصطلاحات اندکی روشنی بیاندازید؟

پاسخ: مکتب های موسیقی است که یکی بعد تکامل کرده‌اند؛ مثلا دُربت تا قرن چهارده دوام یافت بعد خیال به وجود آمد که نسبت به دُربت شیرین تر و آزادی دارد و تا امروز مروج است کلمه فارسی است یعنی تخیل. شعرش کوتاه و اهمیت ثانوی دارد دارایی دو قسمت است خیال کلان و خیال خورد. تمهری از تومک گرفته‌شده به معنی ناز و خرام آوازی یا غوطه زدن پرندگان در هوا موقع پرواز. به راگ های آزاد خوانده میشود در شروع معمولاً خانم ها تهمری می‌خواندند بعد بین مرد ها هم مروج شد. خواندنش ظرافت و حوصله زیاد و خلاقیت کار دارد. ترانه هم کلمه فارسی است الفاظش معمولاً فارسی است از الفاظ طبله گرفته میشود بسیار ریتمیک است. معمولاً بعد از اجرای خیال خوانده می‌شود. غزل در راگ های مختلف خوانده می‌شود باید شعر ش صدمه نبیند و اشعار عالی انتخاب می‌گردد

پرسش: آستایی و انتره را در موسیقی کلاسیک و نیمه کلاسیک چگونه ارزیابی می‌نماید؟

پاسخ: آستایی و انتره در هرنوع چه کلاسیک باشد یا نیمه کلاسیک یا آهنگ های سبک شرقی موجود است. قسمت اول خواندن را آستایی و بعد از نغمه قسمت دوم خواندن را انتره می‌گویند. در کلاسیک قدیم یا درپت خوانی دو قسمت دیگر هم بود که بعد از انتره خوانده می‌شد یعنی ابهوگ و سنچاری که حالا از بین رفته است.

پرسش: در مورد نقش و اثرگذاری نوازندگان و انتخاب موثر آلات موسیقی در ساختن و کمپوز یک آهنگ چگونه می‌اندیشید؟

پاسخ: متاسفانه تعداد نوازندگان دست‌اول به‌استثنای محدود کسان در داخل کشور بسیارکم‌اند و نسل جوان نتوانستند جای نوازنده‌های سابق را بگیرند. سارنگ نواز و سنتور نواز با مرگ نوازنده‌هایش از بین رفت دلربا نواز حسابی نسل جوان نداریم.

 یک آهنگ مثل یک تابلو نقاشی است که هر رنگ باید در جایش نصب شود تا تابلو درست خوانده شود. آلات موسیقی هم رنگ های صدا است که باید بجایش به صدا بیاید که به زیبایی آهنگ اثر زیاد دارد.

علت عمده‌ای که نوازندگی به رکود رفته و نسل جوان علاقه نمی‌گیرد بازهم ریشه‌اش همان تجارت پیشگی و رجوع کردن به کمپیوتر است. اکثر کمپنی های ثبت سی دی ویا خود هنرمند آهنگ را می‌خواند و به استفاده از کمپیوتر صدای آلات موسیقی را مکس یا جا گزین می‌نماید که نیاز به نوازنده نمی‌باشد. متاسفانه علت عمده دیگر آن در این اواخر, مؤسساتی که بنام هنر از دونر ها پول اخذ میکنند و بنام هنر محافل تدویر کرده‌اند یا تلویزیون ها همیشه در محافل نمایشی‌شان چه در داخل و خارج کشور تنها آوازخوانان را دعوت میکنند. به نوازنده یا دست‌اندرکاران موسیقی ارزش قایل نمی‌شوند البته استثنای اگر یکی دو نوازنده را خواسته‌اند آنهم جنبه پول‌سازی داشته است. 

پرسش: نخستین آوازخوان زن در رادیو کابل وقت کی بود؟ از آوازخوانان مجرب و ورزیده زنان در بخش‌های مختلف موسیقی کی ها را می‌پسندید؟

پاسخ: در باره نخستین آوازخوان زن زمانی که رادیو نداشتیم در خرابات ظهور کرد که در سوال پایین تر تان جواب خواهم داد؛ اما آوازخوانان زن در سابق اکثریت به سُر می‌خواندند؛ مثلا خانم ژیلا, خانم ناهید, استاد مهوش, قمر گل, خانم رخشانه, مرحومه خانم پروین, پرستو خانم افسانه, خانم سلما, و غیره که تعدادشان زیاد است. از نسل های که در خارج کشور سربالا کردند هستند انگشت‌شمار که خوب می‌خوانند. متاسفانه اگر بعضی‌شان به کابل می‌آیند و به تلویزیون ها داخلی آواز می‌خوانند تعداد دور از فرهنگ در صفحات فیسبوک سخنان دور از ادب به آدرس‌شان می‌نویسند؛ که اگر مقاومت نکنند سخت مایوس می‌شوند زیرا یک حرکت تحقیر آمیز برای یک هنرمند بسیار سنگین تراز یک فیر مرمی ثقیل است این حرکات نا موزن فقط تظاهر و ریا کاری است تا مطرح شوند؛ اما در کابل زنان جرت برامدن روی ستیژ را ندارند. سرکوب و توحین می‌شوند. من در سابق زنان آوازخوان و نوازنده طبله, ستار و رباب را دیده‌ام که ناشناخته ماندند. چون در رادیو یا تلویزیون ها ظاهر نشدند.

پرسش: بعد از سفر امیر شیرعلی خان در سال (۱۲۴۸) هجری شمسی به هند بریتانوی تعداد از معروف‌ترین آوازخوانان و نوازندگان هندی به کابل مقیم شدند. این هنرمندان کی ها بودند و چه نقش و رسالتی را در رشد و تکامل موسیقی افغانی داشتند؟

پاسخ: در گروپ اول میا سمندر خان پدر کلان استاد نتو, پربوخان, ساییین خان, گونکلی خان, رنگ علی خان, گامو خان, طالعمند خان, نته خان, کریم خان, راجی خان, قندو خان؛ که بعد در گروپ دوم تعدادی دیگری هم آمدند از کشمیر.

خانم ها: مینا در گروپ اول بود, کاکل, گوارا, صوبی, دخترش دیتو و گلشا که از نورستان آورده شد بودند که اولین آوازخوانان زن بودند.

پرسش: نظر شما در مورد رسم (گُر مانی) که در میان هنرمندان اهل خرابات مروج بود و میباشد، چیست؟

پاسخ: سند گُر مانی از زمان میان تانسن در هند مروج شد و تا افغانستان رسید یک مراسم رسمی است تار چند رنگ است که در کابل آنرا تار " اته " میگویند که بنام تار پانتره بین اهل موسیقی مشهوراست استاد به‌دست شاگرد بسته می‌کند و بعد رسماً شاگرد می‌شود. در حقیقت یک سند رسمی است برای استاد که شاگرد اگر شهرت می‌کشد منکر نشود. مراسم خاص و پرشکوه ای است همه استادان و هنرمندان را خبر میکنند و شاگرد تحفه‌های برای استاد تهیه می‌کند. این مراسم را من انجام داده‌ام چنان باشکوه بود که فردایش همسایه‌ها برایم مبارکی میدادند که در عروسی ات ما را خبر نکردی. فقط میگفتم عروسی هنوز دور است.

پرسش: در باره شخصیت هنری استاد قاسم جو یا قاسم افغان، محبوب همگان و سرحلقه خراباتیان چگونه می‌اندیشید؟ این استاد بزرگ و گرانمایه، شعر مرحوم مستغنی را که مطلع ان اینست:

ناز دارد بی‌سروسامانی ام + بحر در بر قطره‌ای طوفانی ام

آسمان سیر است سرگردانی ام + مشکل هر کار شد آسانی ام

گر ندانی غیرت افغانی ام + چون به میدان آمدی می‌دانی ام

در یکی از محافل وقت سروده است.

لطفاً معلومات دهید که استاد محترم این غزل را درکجا، چه وقت و به چه مناسبت سروده است؟

پاسخ: شخصیت استاد قاسم بی‌نظیر است او مشاور شاه امان‌الله خان غازی هم بود شاگردان زیاد تربیه کرد هنوز که خورد سال بود در زمان امیر حبیب‌الله با پدر خود همراه به دربار شاه رفته بود غزل را در چوکات راگ خواند و مورد علاقه قرارگرفت و بعد ها مروج شد او نه تنها یک هنرمند بود بلکه مبارز برای استقلال کشور هم بود. در باره شعر حماسی اش در بالا تذکر داده شد؛ که در باغ چهلستون هنگام امضای به رسمیت شناختن استقلال افغانستان مقابل سفیر انگلیس خواند؛ که داستان آن طویل است.

پرسش: از روی لطف شاگردان مکتب استاد قاسم افغان را نام بگیرید.

پاسخ: اکثریت استادان خرابات. به‌استثنای استاد سر آهنگ و بعضی از نوازندگان خرابات.

پرسش: اگر به تاریخچه موسیقی اصیل افغانی نظری بیندازیم در پهلوی استاد قاسم افغان، استاد غلام‌حسین خان و استاد نبی گل هم از چهره‌های درخشان هنری و استادان بزرگ و توانای دنیا موسیقی اصیل کشور ما اند. در مورد شخصیت و سبک هنری این بزرگمردان در جهت رشد و انکشاف موسیقی در کشور ما چگونه می‌اندیشید؟

پاسخ: فکر می‌کنم ضرورت به تشریح نیست شما خود از آنها به نیکویی و درست یاد کردید. استاد مرحوم سرآهنگ ممتاز ترین بود و افتخاراتی از کشور هند نصیب شد یگانه کلاسیک خوان توانا بود رساله قانون طرب را نوشت که ماخذش معارف النغمات بود. چون تعداد صفحاتش از (۱۰۰) صفحه کمتر بود میتوان آنرا رساله گفت نظر به قانون مطبوعات.

پرسش: از نظر شما موسیقی کلاسیک چگونه موسیقی است. در کشور ما نقش مثمر هنرمندان به‌خصوص استاد سرآهنگ را در رشد و تکامل موسیقی کلاسیک چگونه ارزیابی می‌نماید؟

پاسخ: کلاسیک عالی ترین نوع موسیقی است هم از نظر فورم و هم از نظر محتوا. استاد سر آهنگ چنانکه در بالا تذکر داده شد یگانه بود در اجرای کلاسیک. متاسفانه حالا در کابل جاگزینش دیده نمی‌شود خارج کشور را اطلاع ندارم و مهمتر اینکه به‌جز انگشت‌شمار اشخاصی که از سابق در قید حیات‌اند شنونده ندارد چون نسل جوان بی‌اطلاع است. حتی جوانان آنرا پدیده کهنه و ذوق پیران یا سالخورده‌ها می‌دانند. متاسفانه

پرسش: به نظر شما کدام تفاوت های اساسی در موسیقی کلاسیک هندوستان و غرب نهفته است؟

پاسخ: در بالا دراین‌باره روشنی انداخته‌ام. بسیار تفاوت است بین موسیقی کلاسیک غرب و شرق.

پرسش: شما رقص های هندی مانند (رقص کتک، کتیاله)، رقص های مردمی کشور ما، رقص های عربی و کشور های شرق میانه را با رقص های غربی چگونه مقایسه می‌نماید؟

پاسخ: جواب در این مورد به تفصیل ضرورت دارد که مشکل است مختصر گفت, موضوع رقص های که شما تذکر دادید بنام کتک و کتیاله رقص های کلاسیک است. داستانی را تمثیل میکنند مانند رقص بلت در غرب همه اشارت معنی خاص دار کتک را تنها خانم ها و کتیاله را زن و مرد مشترکا اجرا می‌کند بحث جداگانه‌ای است که اینجا گنجایش ندارد.

پرسش: در محافل عرفانی حضرت مولانا جلال‌الدین محمد بلخی رقص و سماع جذبه ء خاصی داشته است. شما درین مورد چه نظر دارید؟

پاسخ: استعمال موسیقی در عرفان تمرکز ساختن مغز است در عبادت.

پرسش: شما در مورد موسیقی قوالی که برای همه شنوندگان دلچسپ است چه نظر دارید؟

پاسخ: به وجود آمدن قوالی یک رقابت بود بین معابد بودایی و اسلام در هندوستان.

 موسیقی قوالی یک موسیقی اسلامی است که توسط چشتی های هرات آنجا پایه‌گذاری شد. بسیار تفصیل کار دارد؛ و حتی تا کشور عمان هم رسیده است که روز های جمعه بعداز نماز پیشین برگزار میشود و دو نوع است. مضمون مکمل آن در صفحه فیسبوک است.

پرسش: شما موسیقی تصوفی و عرفانی را با سایر انواع موسیقی چگونه مقایسه می‌کنید؟

پاسخ: مختصر عرض کنم که موسیقی تصوفی از طریق تمرکز فکری رسیدن به معبوداست که در اثنای عبادت مغز خالی و مبرا شود ا زهمه تفکر و متاع دنیایی؛ اما موسیقی های عشقی و حماسی ضرورت به پاسخ نیست و با تصوفی فرق دارد مخصوصاً در اشعارش.

 در زمان امپراتور کنشکا قبل از شروع دین مقدس اسلام موسیقی تصوفی در خانقاه‌ها شروع شد حتی تا جایی رسید که تعدادی شنونده‌ها به انزوا رفتند؛ که بحث آن تفصیل زیاد کار دارد, یعنی اساس موسیقی در سرزمین ما مذهبی بوده است.

پرسش: در کشور ما تاسیس ارکستر آلات موسیقی و شکل‌گیری گروه‌های آموتور از چه وقت به بعد رونق بیشتر گرفت. کدام نوازندگان و آوازخوانان ماهر و چیره‌دست به‌خصوص چهره‌های ممتاز نسل جوان آن وقت در پیشبرد آن نقش بسزا داشتند؟

پاسخ: مختصراً باید عرض کنم که سال های دهه چهل و پنجاه رشد موسیقی افغانستان بود تمام ارکسترا در همین بیست سال به وجود آمد مخصوصاً ارکستر (۳۸) نفری خیلی برازنده بود.

پرسش: شما در مورد نهاد های آموزش موسیقی برای نوازندگان، آوازخوانان و هنرمندان کشور چگونه می‌اندیشید.

پاسخ: فعلا غنیمت بزرگ تلاش های داکتر ناصر سرمست است که امیدوارکننده است مکتب موسیقی را دوباره فعال ساخته؛ اما دولت گذشته ناتوان بود و نتوانست کاری در این مورد بکند.

پرسش: حضرت مولانا جلال‌الدین محمد بلخی می‌فرماید:

هو الغفور ز جوش شراب می‌شنوم

صدای باب بهشت از رباب می‌شنوم

ویا:

هیچ می‌دانی چه می‌گوید رباب؟

از اشک چشم و از جگر های کباب؟

در مورد رباب و شخصیت هنری استاد محمد عمر (سلطان رباب) که بهترین، ورزیده‌ترین و معروف‌ترین رباب نواز موسیقی اصیل افغانی ما است چه خاطراتی به یاد دارید؟

پاسخ: استاد محمد عمر مرحوم انسانی استثنایی بودند در رباب نوازی. جوانانی تازه‌ای هم ظهور کرده‌اند و مقبول می‌نوازند؛ اما سبک استاد را بعضی از شاگردانش دوام داده است که به پایه خودش نمی‌رسد. مرحوم استاد محمد عمر نو آوری در رباب ایجاد کرد لاریه های کلاسیک را به‌اصطلاح مردم خرابات چارتوک را در رباب به سطح بلند می‌نواخت.

پرسش: در مورد چهره هنری استاد اولمیر به حیث یک آوازخوان، هارمونیه نواز و آهنگ‌ساز، استاد ذاخیل به حیث یک آوازخوان، هارمونیه نواز و آهنگ‌ساز و استاد هاشم به حیث یک آوازخوان، طبله نواز و آهنگ‌ساز چه نظر دارید؟

پاسخ: استاد اول میر یگانه غزل‌خوان در آهنگ های پشتو بود که گیرایی صدای بلند داشت مخصوصاً آهنگ دا زموز زیبا وطن از آهنگ های جاودان و ماندگارش خواهد بود اکثر آوازخوانان پشتو شهرت گرفتند شاگردان و پیروانش است. راگ ها و تال ها را آموخته بود و یاد داشت.

استاد هاشم در زمان خود یکی از چیره‌دست ترین طبله نواز های زمان خود بود شاگردان و پیروان زیادی دارد کمپوز هم می‌کرد و آهنگ هم می‌خواند. مرحوم ذاخیل بر علاوه که نوازنده هارمونیه بود آهنگ‌ساز هم بود و با خانم خود میرمن قمر گل زیاد کمک کرد و شهرتش را بالا برد.

پرسش: علم هارمونی و سمفونی را چگونه تعریف می‌نماید؟

پاسخ: هارمونی یا علم هماهنگی علم جدید نیست. درزمان فارابی و ابن‌سینا هم مروج بود چنانچه در آثار خویش تذکر داده‌اند تقریبا همزمان بودند با هوکبالد ایتالیوی پدر هارمونی که از اهل ایتالیا بود. ابن‌سینا هارمونی را به چهار دسته تقسیم کرده بود (تمزیج, ترکیب, تشقیق, تضعیف).

سمفونی عالی ترین موسیقی غرب است که آهنگ‌ساز برای شاید تا ده تا دوازده گروپ از ساز های مختلف آهنگ می‌سازد که از متفاوت است. بعدآ آنرا هارمونی یا هماهنگ می‌سازد که شنونده‌ها آنرا یک آهنگ می‌شنوند. بحث بسیار تخصصی است. تعداد نوازندگان حتی بیشتر از (۳۰۰) نفر می‌رسد که توسط دریژور یا دایرکتر رهبری میگردد بحث آن به تفصیل بیشتر کار دارد. خودم هفته یک بار حتماً سمفونی بی بی سی را از طریق تلویزیون فارسی تماشا می‌کنم و می‌شنوم.

پرسش: به‌تناسب موسیقی غربی، موسیقی شرقی به‌خصوص موسیقی در وطن ما اکثراً آرام و غم انگیز است. به نظر شما دلیل این مطلب در چه نهفته است؟

پاسخ: گفته مشهوری است که هر سخن جایی و هر نقطه مکانی دارد. شما در بالا درباره غزل سوال کردید. اگر غزل‌خوان اشعار بیدل و حافظ و غیره بزرگان شعر را همراه با موسیقی بخواند که مملو از کنایات و تشبیهات و نازک‌خیالی های رنگارنگ اند میشود آنرا با ارکستر جاز گروهی مست با ریتم بالا خواند؟ مفهوم شعر در لابلای نغمه‌ها و ضربات پر سروصدای جاز کاملا از بین می رود باید با آرامی و آرایش های صدایی, آلاب ها و هوای راگ ها خوانده شود که شنونده هم از غزل کیف ببرد و هم از موسیقی آن. همان طوریکه در محافل عروسی آنهم که گروه‌های هنری ما باشد یا کدام دیسکوها که جای غزل‌خواندن نیست باید ریتمیک و مست باشد. موسیقی کلاسیک هم قسمت های اخیر آن که بنام دروت یاد می‌شود بسیار مست و ریتمیک است؛ اما درک آن برای مردم عادی مشکل است. تفصیلی می‌خواهد که اینجا مناسب نیست.

اما حالات استثنای وجود دارد که بعضی آهنگ های شرقی ها به‌خصوص کشور ما متأثر کننده است چون در این کشورها مأیوسی است, فقر, محرومیت ها جنگ خشونت ظلم بیداد می‌کند معلوم است به گفته مشهور که گریه هم یک دل خوش می‌خواهد. مردم حتی از آرامی موسیقی کیف می برند چون واقعیت های زندگی خودرا در لابلای آهنگ آرام خوب درک می‌کند.

پرسش: در مورد تداخل و آشتی دادن موسیقی غرب با موسیقی شرق چگونه می‌اندیشید؟

پاسخ: این موضوع مشکل نیست اگر هنرمندان هر دو طرف بخواهند امکان‌پذیر است و آهسته‌آهسته به گوش های آشنا می‌شود و مورد قبول غربی ها و شرقی قرار می‌گیرد.

پرسش: فرق بین نوتیشن غربی و شرقی در چه است؟

پاسخ: نوتیشن غربی بسیار پیشرفته و بین‌المللی است و اما نوتیشن هندی یا شرقی محدود به کشور هندوستان و بعضی کشور همجوار از جمله افغانستان؛ که مکمل نیست.

 پرسش: لطف نموده در مورد خاطرات تلخ و شیرین زندگی هنری تان به ما قصه کنید؟

پاسخ: خاطرات هنری ام از شروع تا حالا لذت‌بخش بوده و خاطره بدی ندارم؛ اما خاطرات تلخ در امور زندگی ام زیاد است مانند همه افغانان که در طول بالا تر از سه دهه دیده‌اند. مشکل است از یک‌یک آن نام برد.

پرسش: شما به حیث یک هنرمند سابقه‌دار در فراگیری علمی و مسلکی هنر موسیقی برای هنرمندان، آوازخوانان و نوازندگان داخل و خارج از وطن چه پیامی دارید؟

پاسخ: خواهش من این است که هنرمند نباید در ابتدا در فکر به‌دست آوردن پول باشد. وقتی خوب درخشید آنگاه پول هم برایش می‌آید. هنرمند آماده شود که موقع‌شناس باشد. در محفلی که می‌خواند به‌زودی درک کرده می‌تواند که شنونده در کدام سطح است؛ یعنی ذوق ها را شناسایی کند. موسیقی را اکادمیک بدانند و تمرین زیاد کنند. وقتی به شهرت رسید متواضع باشد از کبر و غرور جداً به دور باشد. در آموزش و یادگرفتن محدود کفایت نه کنند و سوال کردن را کسرشان ندانند.

قیام صاحب عزیز تلاش ها و فعالیت های همه‌جانبه شما در عرصه کارهای مسلکی تان و در غنامندی و شگوفایی علم و هنر موسیقی در خور ستایش و تمجید است، با مصروفیت‌های کاری و مسلکی تان و مشکلات گوناگون که دامنگیر حال و احوال شما بود اینکه حاضر شدید به پرسش‌های من پاسخ های علمی، ادبی، مسلکی و هنری ارائه نمودید، قلباً سپاسگزارم. به شما دوست گرانقدر کامیابی، سربلندی، سر افرازی و طول عمر میخواهم.

 

تاریخ مصاحبه: چهارشنبه (۵) نوامبر (۲۰۱۴) کابل.

با تقدیم ارادت و احترام: انجنیر عبدالقادر مسعود