یک، بیایید قتل فرخنده را فراموش نکنیم. پس فردا (سه شنبه) ساعت یازده پیش روی ستره محکمه جمع شوید و خواستار عدالت شوید. فردا در هرات یک گردهماییست و چهارشنبه در واشنگتن دی سی. اگر صدای خود را بلند نکنیم این اوباشان فردا من و شما را نیز خواهند درید.

دو، بیایید به جای شعار نویسی، چیز های با مفهوم تر و با هدف تر بنویسیم. چند نفر نوشته اند که کسانی که فرخنده را کشتند انسان نه، انسان نما اند. مرد نه، نامردند. متاسفانه این حرف ها غلط است. کسانی که فرخنده را کشتند انسان های عادی ای بودند که ما روزانه با آنها سروکار داریم. آنها همسایه، دوکاندار و شاید حتی قوم و خویش ما باشند و من مطمینم همۀ ما کسانی را می شناسیم که با اندک ترین اشاره مانند این انسان ها رفتار خواهند کرد. راه حل این نیست که بگوییم اینها نامرد و ناانسان بودند بلکه بپرسیم که چگونه شد که این مردان و این انسان ها به چنین عمل وحشیانه دست بزنند. مگر علمای دینی ما این کار ها را توجیه نکردند؟ مگر تلویزیون های ما روزانه نفرت پراکنی نمی کنند؟ مگر تعدادی از خود ما در تکفیر انسان هایی که با ما مخالف بودند سهم نگرفته ایم؟ مگر ما با پول خود این ملا ها را زنده نگه نمی داریم؟ مگر با سهم گرفتن در نماز های جمعۀ شان این ملا ها را جرات و قدرت نمی بخشیم؟ نخیر! آنانی که فرخنده را کشتند انسان بودند- انسان هایی که در دامان همین اجتماع، در سرک های همین شهر، پرورش یافتند. بیایید از خود بپرسیم که چه کار باید کنیم که فرزندان دیگر ما وحشی بزرگ نشوند. بیایید به جای نفرت از آنانی که دینی متفاوت از ما دارند، همدگر پذیری را به کودکان خود سبق دهیم. بیایید به جای نفرت کردن از زنانی که به دل ما زندگی نمی کنند و لباس نمی پوشند، به کودکان خود یاد بدهیم که هر کس حق دارد بدن خودش را صاحب باشد. بیایید به جای نفرت از "امریکایی و فرانسوی" و آتش زدن یک زن به تهمت امریکایی بودن و کافر بودن، انسانیت را به کودکان خود درس بدهیم و بگوییم حتی اگر کسی دین و فرهنگ متفاوت از تو داشت، از تو کمتر نیست و لیاقت بی احترامی و وحشی گری تو را ندارد.

یک تعداد دوستان نیز نوشته اند که فرخنده پاک بود و فرشته بود و این چیز ها. من مطمینم فرخنده بی دلیل کشته شد و او زن خوبی بود، اما حتی اگر فرخنده قاری قرآن شریف نمی بود، حتی اگر او حجاب "درست" نمی داشت، حتی اگر او ایمان ضعیف می داشت، و حتی اگر او واقعا قرآن شریف را می سوزاند، ما حق کشتنش را نداریم. این کشتار غیرانسانی، غیر اسلامی و غیرقانونی بود. مملکت قانون دارد. دین هم قانون دارد. هر اوباش بی سر و پا نمی تواند آدم بکشد و هر ریش دار احمق نمی تواند توجیه کند. حتی اگر فرخنده برهنه می بود هم این قتل بجا نمی بود. او به عنوان یک انسان باید از امنیت و احترام برخوردار می بود و قانون می توانست اگر کار خلافی کرده باشد او را جزا دهد- نه مردم.

یکی از اشخاص شناخته شده نوشته بود که "فرخنده ناموس ماست." نخیر. فرخنده و هیچ زن دیگری ناموس کسی نیست. هر انسان برای خودش هویت دارد و هویت او وابسته به حس افتخار و غیرت مردان نیست. از فرخنده باید دفاع کنیم نه چون "او ناموس ماست" بلکه چون او انسان است. وقتی هویت زنان را وابسته می سازیم به غیرت مردان، به مردان این حق را هم می دهیم که اگر زنان غیرت شان را زیر پا کردند آنها را به قتل برسانند. دلیل اینکه پدران و شوهران دختران خود را می کشند این است که او را ناموس خود می پندارند، نه انسانی مستقل با حقوق برابر. هیچ زن ناموس هیچ کسی نیست، همانگونه که هیچ مردی ناموس هیچ زنی نیست. هر انسان برای خودش انسان است.

بلاخره اینکه می دانم همه در مورد قتل فرخنده ناراحتند و باید هم ناراحت باشند. وجدان همۀ این مملکت باید بیدار شده باشد و دیوار های مسجد باید از شرم فروریخته باشد، اما بیایید فراموش نکنیم که فرخنده یک استثنا نیست. روزانه در این مملکت مردان زنان شان را به بهانۀ دختر به دنیا آوردن، از خانه بیرون رفتن، صدا بلند کردن، اعتراض کردن... می کشند. فرخنده یگانه قربانی نیست. بیایید هر زمانی که زنی کشته می شود ازش دفاع کنیم. فرقی نمی کند که صد نفر بیگانه او را بکشند یا شوهرش، یا پدرش، یا برادرش. زن به شوهر، پدر یا برادر تعلق ندارد که آنها او را بکشند و مردم عصبانی نشوند و بهانه تراشی کنند که حتما گناهی کرده بود. بیایید نگذاریم دختران این مملکت در هیچ جا، نه در خانه، نه در زیارت، نه در محل آموزش، نه در محل کار کشته شوند. بس است دیگر!

 

نقاشی از آنیتا بی ریا

منبع: برگ فیسبوکی دختران رابعه


حمل 1394