پيامدهاي ویرانگر جنگ دوم جهاني كه فاشیسم هيتلري عامل آن بود، ضرورت ايجاد يك نهاد بین‌المللی را که قادر باشد تا از تكرار درگيري با ابعاد وسيع جلوگيري نمايد، در چنان فضاي در دستور کار دولت‌های فاتح جنگ قرار گرفت كه كماكان سيماي وحشتناك جنگ در پهنای جهان مشهود بود، لذا در چنين فرصت تاريخي پنج قدرت فاتح مانند ايالات متحده، اتحاد شوروي، بريتانيا، فرانسه و چين در ايجاد سازمان ملل متحد پيشگام و منشور سازمان را در جون سال ١٩٤٥ تصويب و در پايگزاري اين سازمان در اكتوبر همان سال با مشاركت بيش از پنجاه كشور نقش ايفاء نمودند.

دول مؤسس با به‌کارگیری از نفوذ و با بهره گيري ازين امر كه گويا در درهم كوبي ماشين جنگي فاشیسم و نجات بشريت از سلطه نظام هيتلري نقش بنيادي را ايفا داشته و با متحمل شدن تلفات گسترده انساني، خسارات  و ضایعات سنگين ناشي از جنگ و هكذا تعهد در پرداخت حجم قابل توجه بودجه و هزینه‌های مالي و تخنيكي سازمان ملل متحد، به دستبرد حقوقي دست يازيدند و نمايندگي دائمي در شوراي امنيت را با داشتن حق ويتو درين نهاد به خود اختصاص دادند.

بديهي است كه اين حق در شرایطی به دارندگان تعلق گرفت، كه هرج و مرج و نوع از خلاي ذهني مبني بر عواقب احتمالي آن در تحت اثرات غم انگيز جنگ در افکار عمومي حاكم بود، لذا بدون هيچ مخالفتي اين امتياز نامحدود به دارندگان كنوني در شورای امنيت مورد تأييد قرار گرفت.

امروز که هفتادوهشت سال از عمر سازمان ملل متحد می‌گذرد، كليه محافل سياسي، حقوقي، فرهنگي و نهادهای فكري دنیا به اين واقعيت دست يافتند كه با توجه به پراتيك اعمال حق ويتو توسط دارندگان و حاملان اين وريانت سركوب و زورگویی در مقياس جهان، بشريت در كران -كران سياره زيباي كه در آن زيست داريم، از شر حق ويتو مصون نبوده وهيچ فردي در پناه حقوق جهان‌شمول خود را مصون احساس نمی‌نمایند.

به گونه مثال، بابذل توجه به گذشته تاريخي استعمال اين حق، ايالات متحده امريكاقدرتي است كه ازين ابزار بيشترين استفاده رادرروابط بین‌المللی درراستاي اهداف ژئوپولتيك وتحكيم هژموني خوددرشوراي امنيت نموده كه دراغلب موارد درپشتباني نامحدود ازرژيم اسرائيل ودرحمايت ازسياستهاي اشغالگرانه ضد خلق فلسطين تبارزيافته است.

هكذا ايالات متحده باپديد آمدن فضاي يك قطبي ويكتازي بعدازفروپاشي شوروي، بدون مجوزحقوقي شوراي امنيت وبااستفاده ازحق ويتوبه اقدامات مسلحانه متعددعليه حق حاكميت ديگران دست يازيده است كه عراق درسال ٢٠٠٣ وافغانستان در٢٠٠١وغيره ازنمادهاي بارزي دستآوردحق ويتو است.

اتحاد شوري وقت دراوايل دهه هشتاد بااعزام لشكري سرخ به افغانستان درمجمع عمومي وشوراي امنيت ملل متحدباتجاوزخواندن اقدام مسلحانه مسكودربرابرحق حاكميت افغانستان محكوم گرديد، اما اتحادشوروي بااستفاده ازابزار ويتو، كليه تصاميم وقطعنامه هاي شوراي امنيت رابي اثرساخت.

هكذامحدودومنحصربودن قدرت اجرائي تصاميم واقدامات شوراي امنيت سازمان ملل متحد، درگروي اراده وتمايلات دارندگان حق ويتواست كه فقط دراختيارپنج قدرت وبخصوص سه قدرت مانند فرانسه، بريتانيا وروسيه دراروپا، امريكا وچين ازقاره آسيا است كه ماهيت وكركتر جهان‌شمول بودن سازمان ملل متحد رابوضوح ازمنظرحقوقي وسياسي موردانتقاد وپرسش قرارميدهد، زيرادرك عمومي چنين است كه سازمان ملل متحدنهادبین‌المللی متعلق به تمام ملل جهان است كه باتوجه به مفاد منشور، دولتها بمثابه بنيادي ترين شخصيت حقوق بین‌المللی ازحقوق يكسان وبرابربدون درنظرداشت موقعيت، تاريخ، تعداد نفوس ونوعيت رژيم حاكم برخورداراند، اماكشورهاي بزرگ ودرحال توسعه مانند هندبابيش ازهزارميليون جمعيت درقاره آسيا وافريقا كه داراي عظيم ترين ظرفيتهاي بشري بوده وپرجمعيت ترين بخش جهان معاصراست وهكذاجهان اسلام ازداشتن حق نمايندگي دايمي در شورای امنيت محروم هستند.

با اهتمام به يادهاني فوق، سازمان ملل دركل وشوراي امنيت اين نهادجهاني بطورخاص بانقائص عديده ساختاري وحقوقي برنظم جهاني به نحوي نظارت ميكند كه فعاليتها واقدامات اين نهاد بوسيله قدرتهاي بزرگ داراي حق ويتو سمت وسويافته وبگونه متعارف به استثناي عمليه بشري وكمك رساني درميان قربانيان ناشي ازمنازعات مسلحانه وحادثات طبيعي، درپيشگيري ازتجاوزودستيابي به حل مناقشات ازمجراي عمليه صلح سازمان كه بزرگترين مسووليت ملل متحد پنداشته ميشود، ناكام بوده است، كه جنگ چهل ساله درافغانستان، بحران يمن، ليبياوبحران اوكرائين ازجلوه هاي بارزي ناكامي ملل متحد وبخصوص شوراي امنيت آنهم به دليل حق ويتوبوده است.

ازديرزمان است كه كارشناسان سازمان ملل متحد، متخصصين حقوق بین‌المللی ونمايندگان برخي دولت‌های عضو به دليل بيماري ساختاري واينكه حق ويتو عمدتأ بمثابه وسيله فرارازمسووليت بین‌المللی درخدمت قدرتهاي قرارگرفته است، كه ازحق ويتودرجهت حراست ازداعيه صلح وامنيت بین‌المللی نه بلكه درراستاي تحقق اهداف تجاوزكارانه وسلطه گيريهاي جنون آميز باريختن خون ميليونها انسان بيدفاع درنقاط مختلف جهان بكار گرفته شده است، پيشنهادات كارشناسانه رادرجهت اصلاح وضعيت حاكم درملل متحدوحتا سلب حق ويتومطرح نموده اندكه درتداوم اين همه مساعي تخصصي وكارشناسانه، اينك اين مطالبات دراوج بحران امنيتي بین‌المللی ناشي ازتشديدجنگ ووخامت فزاينده بحران شرق اروپا درملل متحدبالاگرفته وطرحهاي مبني برسلب حق ويتوكه مفهومي جزء خودسري واعمال زورندارد، تأكيد شده است.

 

درنتيجه ميتوان اذعان داشت كه حق ويتو در شورای امنيت امتيازي است كه دراختيار يك مجموعه قدرتمند قرارگرفته ودرعمل باعث شده است كه سازمان ملل متحدنتوانداصول مندرج درفصل هفتم منشورراعليه عنصرمتجاوزازكريدورشوراي امنيت به دليل حق ويتو پنج عضودايم اجرائي نمايد، لذادوام اين امتيازبه دارندگان در شورای امنيت مفهوم غيراستمراراستاندارددوگانه درنوحه عملكردملل متحد نداشته وبا اهداف كلي اين نهاددرتناقض قراردارد.