اخیراً بعد از پخش کلپ صوتی آقای محمدی یک عضو هیأت مذاکره کننده دولت افغانستان در دوحه در رابطه به ایجاد حکومت موقت، عباس استانکزی معاون نمایندگی طالبان در دوحه ضمن دیدار رسمی از مسکو، رئیس جمهور اشرف غنی را منحیث مانع مذاکرات و صلح مطرح نمود. بعلاوه، ایشان آمادگی گروپ شان را برای صلح با جانشین غنی اعلام نمود. قبلاً هم صداهای مشابه، از دیگر حلقات نزدیک به پاکستان مانند، گلبدین حکمتیار و فامیل گیلانی نیز شنیده شده بود.

 اگر کمی به گذشته نگاه کنیم، در چهل سال اخیر، این اولین باری نیست که صداها برای کنار رفتن شخص اول مملکت مطرح می‌گردد. در دهه هشتاد میلادی آمریکا، پاکستان و همین به‌اصطلاح مجاهدین بارها مطرح می‌کردند، هرگاه، ببرک کارمل از قدرت کنار برود، با بقیه رژیم، حاضر به مذاکره می‌باشیم. بعد از کنار رفتن فقید کارمل از قدرت در اواسط دهه هشتاد میلادی همه فکر می‌کردند که حال مذاکرات و صلح نزدیک خواهد بود. در سال 1987، بعد از تغییر رهبری در کابل و اعلام مشی مصالحه ملی، این‌جانب هم در ترکیب هیئت افغانی جهت اشتراک در اسامبله عمومی ملل متحد به نیویارک رفته بودم. در آن زمان توقعات و انتظارات بسیار بود، و ما منتظر نرمش در مواضع امریکا بودیم. خوب به خاطر دارم که سفیر و نماینده فوق‌العاده وقت آمریکا در ملل متحد در اولین سخنرانی‌اش هرگونه تماس رسمی با دولت ما را رد نمود، و شخص شهید دوکتور نجیب الله را ٫گل چین کی جی بی و رییس خاد؛ نامید و هرگونه مذاکره با موصوف را مرفوع دانست. اتفاقاً، در آن زمان، چون جای نشست هیئت‌ها به ترتیب الفبا تنظیم می‌شد، محل نشست ما و آمریکا در کنار هم قرار داشت. این باعث می‌گردید تا بعضاً صحبت‌های کوتاه باهم داشته باشیم. من که عمدتاً مسؤولیتم در اجلاس عمومی بود، روز بعد ضمن صحبت کوتاه با معاون سفیر آمریکا که یک خانم سیاه پوست بود، علت این موضع گیری تند علیه دولت ما را جویا شدم، موصوف گفت تا زمانی که حزب شما (حزب دموکراتیک خلق افغانستان، بعداً حزب وطن) در قدرت باشد، ما حاضر به مذاکره نمی‌باشیم. من برایش گفتم که اگر حزب از قدرت کنار رود، شاید بهانه دیگری پیدا کنید، که خندید.

 بعدها فهمیدیم که هدف آن‌ها از همچو موضع گیری‌ها تضعیف دولت جمهوری دموکراتیک و فروپاشی نظام در افغانستان بود.

 در این شکی نیست که دولت بیست سال اخیر که در نتیجه مداخله نظامی و حمایت آمریکا شکل گرفته است، متأسفانه نتوانست، یک نظام قانونمند و عاری از فساد را به وجود آورند. بیست سال قبل آمریکا و متحدانش، در مغایرت با قوانین بین‌المللی به افغانستان یورش نظامی بردند و رژیم طالبان از قدرت کنار زدند، مجاهدین فراری و یک تعداد افراد وابسته به شاه سابق را دور هم جمع نموده و اساس یک دولت جدید را بنا نهادند. آمریکا به هیچ‌وجه نمی‌تواند از بار مسئولیت اخلاقی جنگ افغانستان، بمباران هوایی و کشتار مردم بی‌گناه ما، شانه خالی نماید و یک صلح مطابق منافع خود، پاکستان و ایران را بر مردم افغانستان تحمیل نماید. هرگونه صلح باید به درد و رنج چهل ساله مردم ما پایان دهد و راه را برای آینده بهتر را برای مردم عذاب کشیده ما تضمین نماید. حقوق شهروندی و زنان و نظام واقعی مردم سالار اساس هر نوع قرارداد صلح باشد، در غیر آن صلح نبوده، بلکه، راه برای جنگ‌های جدید و گسترده در کشور هموار خواهد گردید.

 در شرایط کنونی، حرف بر سر شخص نیست. در این جای شک نیست که اشرف غنی اشتباهات زیادی را مرتکب شده است، اما هرگونه حرکت بی‌جا و ناسنجیده شده، فروپاشی نظام را در پی خواهد داشت و به‌نوعی تکرار تاریخ خواهد بود. مبرهن است، اشرف غنی باید روزی به خاطر صلح کنار برود؛ اما در عدم موجودیت یک نقشه راه سیاسی قابل قبول برای همه افغان‌ها و تضمین شده، از جانب شورای امنیت ملل متحد، هر نوع کنار رفتن‌های غیرمنظم و تحمیلی به نفع صلح و ثبات در کشور نبوده، در مغایرت با منافع ملی افغان‌ها می‌باشد و باعث پراگنده‌گی قوای مسلح خواهد گردید. در مرحله احساس کنونی وظیفه هر افغان وطن دوست است تا نظر خود را بنویسد و صدای خود را بلند نماید، در غیر آن تاجران نام نهاد صلح و کشورهای آزمند همسایه پلان‌های شوم شان را یکبار دیگر عملی می‌نمایند.

 با عرض حرمت،

 21 /01/ 30 جرمنی