ماکیاولی فیلسوف شاعر و آهنگساز مشهور شهر فلورانس ایتالیا در کتاب مشهور خود بنام «شهریار» برای حاکمان خانواده فلورانس چنین نوشته است: «مذهب برای یک دولت بسیار ضروری است اما نه برای که مردم را متقی و پرهیزکار بار آورد بلکه برای این‌که تسلط برایشان را آسان سازد. حتی ممکن است وظیفه یک حکمران باشد که به روح مذهبی که خودش به آن عقیده ندارد و آن را نادرست می‌شمارد کمک کند!»

همچنان ماکیاولی می‌گوید: «یک امیر و حکمران باید بداند چگونه در یک زمان نقش انسان و حیوان را بازی کند، هم شیر باشد وهم روباه، نه باید و نه می‌تواند به قول و عهد خود در موقعی که این کار به ضررش تمام می‌شود وفا کند... باید گفت که شرافت و درستکاری همیشه زیان او راست. آنچه مفید است این است که شخص به‌ظاهر پرهیزگار و معتقد و انسان و فداکار جلوه کند. هیچ‌چیز به‌اندازه یک ظاهر متقی و نیکوکار مفید نیست.»

 طوری که در وضع کنونی جهان دیده می‌شود، دولت‌های امپریالیستی در رأس امریکا وهم پیمانانش بمانند ماکیاولی رفتار می‌کنند؛ یعنی از آغاز عروج خویش کوشیده‌اند از وجود افراطی‌ترین نیروهای رادیکالیزم دینی از جمله «اسلام و یهودیت» در جهان علیه رقبای خویش استفاده ابزاری نموده و از آن سود برده‌اند. از تشکیل اخوان‌المسلمین الی تشکیل دولت سلفیست‌های وهابی در جزیره عربستان توسط خانواده اهل سعود که درزمان جنگ سرد علیه اتحاد شوروی و با افزون شدن القاعده و جهادیان افغانستان به نفع استفاده نموده و باستانی‌ترین و مترقی‌ترین دولت‌های مدرن را توسط آن سرکوب و از بین برده است؛ که تابه‌حال در این کشورها جوی خون جاری بوده و در بدبخت‌ترین وضع نا به هنجار فقر و گرسنگی اقتصادی و نفاق قومی بسر می‌برند و مردم آن‌ها در جهان آواره و دربه‌در شده‌اند؛ و باعث تجزیه و تقسیمات ارضی این ملل از لحاظ جغرافیایی شده است.

 امروز داعش یعنی دولت اسلامی عراق و شام به‌مثابه شمشیر داموکلس (حکایتی اخلاقی میان دو شاه یونان باستان است) بالای کشورهای که در اقمار جهان امپریالیستی قرار ندارد برای تأمین منافع خویش قرار داشته، هرگاه علیه منافع آن اقدام صورت بگیرد، با آن سرش را دونیم و یا بریده خواهد شد. داعش در شرایط فعلی بعد از القاعده در کنار سایر گروهای افراطی تروریستی زیر نام «الله واکبر» به‌مثابه ضربه و وسیله افزار سرنگونی کشورهای که دارای منابع سرشار طبیعی دارند، در جهان تبارز کرده است مانند: عراق، لیبی، و سوریه. امروز امریکا برای تأمین رهبری خویش بالای جهان از طریق این نیروهای بنیادگرایی اسلامی که از طریق عربستان تجهیز و تمویل می‌شود و در نقاط مختلف جهان از جمله افغانستان روسیه چین، هندوستان و سایر کشورهای اتحادیه بریکس اعزام شده و فعالیت خود را در میان جوانان و با ایجاد مدارس اسلامی آغاز و دامنه آن در حال گسترش است. از جمله در افغانستان برای تهدید کشورهای آسیای میانه ایران و همچنان چین هسته‌های داعش را تشکیل کرده و تمویل مادی می‌شود؛ که هرروز لشکر آن‌ها در نقاط مختلف کشور ما سربلند می‌کنند. اگر ناتو مصمم به نابودی داعش و نیروهای اسلامی در منطقه و بالخصوص در کشور ما باشد باید به زودترین فرصت آن‌ها را در نطفه خنثی نماید! که متأسفانه چنین نیست! این امر ما را متیقن به این می‌سازد، که این‌همه گروپ‌ها برای ایجاد تشنج نظامی برای تحقق اهداف ایدیالوژیکی و جیوپولتیکی کشورهای غربی در جهان می‌باشند. در قدم اول توسط این گروپ‌ها فضای ناامنی را در جهان خلق نموده تا ترس و ارعاب را به وجود آورده و بعدن دست به عملیات نظامی می‌زنند تا در ظاهر برای جهانیان نشان دهد که ما هم برای نابودی آن‌ها کمربسته نموده و برای نابودی آن‌ها عمل می‌کنیم تا از این طریق توانسته باشند، اذهان مردم را فریب داده و به‌سوی خویش معطوف و خود را حق‌به‌جانب تلقی بدارند!

 حادثه اخیر پاریس نیز نشانه این امر می‌باشد. نیرنگ دیگر که از این گروهای تروریستی می‌توانند نفع ببرند، عبارت از انست تا از این گروپ‌ها برای سرنگونی جنبش‌ها و احزاب مترقی که برای عدالت اجتماعی و رفع استثمار فرد از فرد و سرنگونی نظام امپریالیسی در جهان مبارزه می‌کنند، انحراف داده و ذهنیت عامه جهانی را به‌طرف نیروهای تندرو دینی جلب نموده، تا آن‌ها را از مسیر اصلی مبارزه تاریخی‌شان برای تشکیل نظام مردمی و انسانی که دران عدالت اجتماعی به شکل واقعی تأمین شود، منحرف سازند و در عوض موجودیت نظام سرمایه‌داری و نیولیبرالیزم را بالای جهانیان تحمیل و سلطه آن را حفظ نماید.

رویاروی‌های نظامی و تشکیل این احزاب به‌نوبت برای این است، که تا اسلام‌گرایانی که روحیه ضد فرهنگ غربی دارند و در کشورهای اسلامی و غربی و سایر نقاط جهان زیست دارند، در این گروپ‌های تروریستی مصرف نگه‌داشته و آن را در زیر یک سقف جمع نمایند، تا بعد از تحقق اهداف خویش آن‌ها را نابود و از بین ببرند. این جنگ که آن را ساموئل هانتیگتون «جنگ فرهنگ‌ها» نامیده بود، دارد آهسته آهسته به واقعیت تبدیل می‌شود. این جنگ نه‌تنها آن‌گونه که بسیاری می‌گویند «بین اسلام و غرب است» بلکه میان افراطی‌ترین کشورهای اسلامی دارای عقاید مختلفی مذهبی و بین روند، فردگرایی و همگرایی و بین سنت و نوگرایی در داخل این کشورها، نیز می‌باشد.

علی رستمی ۲۲/۱۱/۲۰۱۵ کشور المان