استکبار بمعنی نخوت وتکبر ومعانی زیاد دیگری نیز دارد ولی انگیزهٔ آن برمی گردد به عامل آن که مُستکبر شناخته میشود 

استکبار می تواند به حالت مجرد بگونهٔ جوهر ذاتی در وجود انسان مستکبر جا   داشته منحصر بخود او و پی آمد های متناسب به شخص او داشته باشد  ولی اگر جوهر ذاتی استکبار با ایده و تفکر منفی دیگرکه با منافع مردم و جامعه سازگار نبوده توأم با ضررآنی وآینده گردد خطر ناکترین حالت وقت و آینده را می تواند در بر داشته باشد    

انگیزهٔ های نخوت وغروراز دید معنوی آن به دو جوهرمکتوم منقسم می گردد:

اول 

انگیزه ها ومحرکه های عادی ایکه صبغه وخواست مُتعدّی نداشته وصفت شخصی دانسته میشود  

دوم 

انگیزه های مُتعدّی؛ که درحقیقت مُستکبر؛ بمنظور قبولاندن خواسته هاوامیال شخصی بمنظور کسب منفعت های مادی ومعنوی بردیگران و یا اهداف بخصوص در ایجاد ترس و واهمه بمنظور خود بالابینی استفادهٔ غیر مجاز می نمایند تا اهداف شخصی خود را بالای مردم قبولانده وآنچه میخواهد بدست آرد بگونهٔ مثال زمانیکه بپذیریم صاحبان قدرت از پایین تا بالا بر اشخاص ومراجع تحت نفوذ وزیر دستان خویش از چنین سلوک وروشی برای برآوردن اهدافیکه تذکرداده شد کار گیرند در حقیقت عملکرد شایستهٔ اخلاق نبوده صفت غیراخلاقی شمرده می شود و آشکارابا فرهنگ شایستهٔ انسانی درتضاد وکرکتر  ناشی از غرور وانانیت سبک سرانه بوده می تواند این طرز دید و فکرنا سالم که درمُخیله و ذهن بسا انسان ها جا دارد در حققت برخورد نامناسبِ اجتماعی غرور بیجا واستفاده نامعقول شناخته می شود         

برباورمن! غرور واستکبارکه صفت مذموم و شنیع برای دارنده و عامل آنست می تواند برمبنای این انگیزه ها ایجاد و بکار گرفته شود 

 اول ــ مرتکب این عمل خود را نسبت بدیگران شخصیت عالی می پندارد ودیگران را در یک سطح بسیار نازل و پایین محاسبه می کند 

  دوم ــ چنین اشخاص از دید تباری و نسل نسب خود ها را در یک جایگاه ممتاز قرار داده و نسل و نسب خویشرا نسبت به دیگران عالی می شمارند 

 

سوم ــ ایشان فهم وعلم خود رانسبت بدیگران مضاعف و بلند تصور ودیگران رانسبت بخود به سطح پائین قرار می دهند 

  چهارم ــ میخواهد از راه غروروتکبر برای خود حرمت وشخصیت کمایی و خود هارا برازنده و برجسته جلوه دهند 

پنجم ــ بساهم چنین ذوات مقام وجایگاه رسمی و چوکی خود را به رخ مردم می کشند وبرآن احساس غرور ونخوت نموده تبارزمقام وچوکی می نمایند 

ششم : شایدهم عناد وخصومتهای قبلی انگیزه دهد که چنین اعمال ناشایسته ایجاد و تبارز نماید   

 هفتم: شاید هم من نتوانسته باشم همه انگیزه هاراطور شاید وباید بشمارم ویا استنتاج نمایم  شما لطفن معذورم دارید  

اشتباه نشود که تکبرو غرورِذاتی از دیدگاه تعدّی باخشم وغضب وخشونت های لفظی، معنوی و فزیکی تفاوتهای زیادی دارد که در این مختصر نمی کنجد ــ  ولی طور مختصر قابل یاد آوری می دانم که اگر این استکبارازحالت روش وخصلت معنوی ومکتوم پا فراتر گذاشته و رویکرد وعمل مادی و فزیکی یابد تا سبب توهین، تحقیر، ضرب و جرح دیگران  گردد آنگاه استکبار کیس جزائی یافته از مسئولیت های معنوی پوشیده عبور وبه مسئولیت کیفری آشکار تبدیل می گردد    

 انتباهات وپیآمدهای ناشی ازاستکبار   

 چنین روش وعمل نامناسب ذاتی که منجر به عملکرد های مادی خلاف اخلاق حمیدهٔ انسانی گردد بی تردید جایگاه معنوی شخص مستکبرراتنزیل داده وازمحبوبیت آن به هر سطح و سویه ایکه باشد می کاهد 

چون عمل بالفعل یعنی (کُنش) های استکبار ذاتی هرانسان برای عامل آن خواهی نخواهی(واکنش) های بالمثل بوجود آورده واین واکنش هاهم می تواند به دو نوع  ایجاد گردد  

الف : بگونهٔ مکتوم ومعنوی 

ب :  بگونهٔ آشکارا ومعلوم زمانیکه منتج به ایجاد ضرر برای جانب مقابل گردد 

  همانطوریکه عرض کردم استکبار خود جوهریست از جملهٔ خصایل انسانهای مستکبر که بگونهٔ مکتوم وجود داشته بعد از اجراوعمل قابل درک واحساس می گردد 

دقیق باید بود که: استکبار همانطوریکه دربالا تذکار یافت بگونهٔ مکتوم و پوشیده گاهی هم بگونهٔ عریان وبرملا طور عملی و فزیکی بوقوع می پیوندد (خشونت فزیکی ویا لفظی) که در این صورت کیس آن به مسئولیت جزائی تبدیل میشود 

نباید فراموش کنیم: به هر پیمانه ایکه استکبار وجود خارجی یابد به همان اندازه در تقابل با این کنشها واکنش ها چاق و فربِه میشود وانتقامها جوانه می زند  

نَشت این زهر     

ما اگر موجودیت انسان مستکبر را دریک زمان ومکان معین تصویر بدهیم و او را به نوعی از انواع با طریقه های مختلف صاحب جایگاه،  نفوذ و قدرت بشماریم و تعدادی از شهر وندان یک جامعهٔ داخلی یا خارج که برضائیت یا خواسته و ناخواسته زیر نفوذ قدرت آن قرار گیرند طبعن همان انگیزه های متذکره که قابلیت انطباق به آنهارا داشته باشد ایشان ناگزیر میشوند مطابق میل و تمنای مستکبر تسلیم خواست آن گردند 

 و گاهی هم اتفاق می افتد که این افراد زیر سلطه و قدرت مستکبر با ایده و اهداف صاحب قدرت موافق و یا قبلن روش و عقیدهٔ مشترکی داشته باشند آنگاه بدون همه تکلیف بامیل ورغبت به آن تسلیم ومی پیوندند که دراین صورت این فضا 

وبستر مساعد برای آنها میسر و طور مرموز و مکتوم و یاطور علنی و رسمی بااهداف معلوم ومعین با صلاحیت کلانی برای پیاده ساختن اهداف خود ها آزادانه و بدون موانع دست به فعالیت می زنند 

ببینید: قبلن اشاره گردید اگر این اهداف تنها در راستای اهداف و منافع گروهی قرار گرفته منافع جامعه و شهر وندان همان جغرافیادرمیان نباشد باز هم به همان مقیاس واکنشهای جامعه ومردم بمیان آمده بالاخیره عدالت فردی واجتماعی مضمحل و حکومت زور حاکم می گردد 

با حرمت سخی صمیم