۱۵ اگست ۲۰۲۱ مردم میهن ما و‌جهان شاهد تغییر سیاسی به نفع گروه طالبان در افغانستان بودند، در این روز رییس جمهوری غنی فرار کرد، نظام جمهوریت سقوط و گروه طالبان به اریکه قدرت سیاسی و نظامی تکیه زد.

سقوط از کجا آغاز یافت؟

تهداب جمهوریت از کنفرانس بن اول و دوم کج گذاشته شد، آن کنفرانس‌ها که سراپا معامله و خیانت میان گروه‌های مجاهدین، تکنوکرات‌ها و غرب بود افغانستان را به‌سوی شکست و ریخت بیشتر سوق داد، آوردن کرزی در قدرت سیاسی یک اشتباه ‌و ‌حتا گناه بزرگ تاریخی بود، کرزی چهره مطلوب برای رهبری افغانستان نبود، وی فساد مالی و اداری را رونق بخشید و میدان استفاده‌های پولی را چنان کلان ساخت که فساد جز زنده گی و کار تمام کارمندان دولتی شد.

کرزی نتنها که طالبان را برادر خواند بلکه کوشش کرد تا امکانات بزرگ مالی را در اختیار طالبان قرار دهد او با این کار خود جنگ را به مناطق مرکزی و شمال افغانستان کشانید و در نهایت طالبان را وارد کارزار سیاسی افغانستان ساخت.

کرزی کوشش کرد تا در جای خود کسی را انتصاب کند که سیاست‌ها وی را ادامه داده و مهره‌ی باشد نزدیک به خودش، به همین منظور از غنی حمایت و در نتیجه انتخابات پر از تقلب ۲۰۱۴، غنی وارد ارگ شد.

اشرف غنی از آغاز کار خویش به قضایا دید قومی و انحصارگرانه داشت، وی ارزش‌های زنده گی باهمی مردم را ضربه زد و چنان سیاست کرد که تقابل‌های قومی و سمتی جز زنده گی اکثریت مردم شد.

غنی به انحصار قدرت در حد چند نفر از تیم خودش پرداخت، جمهوریت را بد نام و فاصله نظام با مردم را بیشتر ‌و بیشتر ساخت.

غنی یک سیاست مدار درغگو و عوام فریب بود، بیشتر شعار می‌داد تا عمل کند.

غنی که بنابر هدایت امریکا و کمک طالبان به قدرت رسیده بود، پیوسته کوشش کرد تا طالبان را از زندان رها و عقب جبهه آنان را تقویت بدارد.

او ‌و رهبران جمهوریت به رزمنده گان قوای مسلح افغانستان خیانت کردند، آنان را به گروه تندرو طالبان حقانی ها تسلیم و خودشان ناجوانمردانه فرار کردند.

در بیست سال جمهوریت، مافیای مجاهدین که بدترین‌ها اند، تکنوکرات‌ها به شمول اکثریت احزاب و سازمان‌های داخل کشور بد کار کردند، چنان بد که همه‌ی مردم آنان را نفرین می‌کنند.

با صراحت می‌توان به این نتیجه رسید که بیست سال جمهوریت پر از فساد مالی، اخلاقی و اداری بود، بیست سال (۲۰۰۱-۲۰۲۱) جمهوریت را بد نام و مخالفین وی را انرژی و‌ توان بیشتر بخشید تا اینکه رهبران جمهوریت به شمول رییس جمهوری غنی فرار و افغانستان را در پرتگاه سقوط قرار دادند.

دلیل دگر سقوط نظام جمهوریت پشت پا زدن امریکا و ناتو به نظامی بود که خودشان ساخته و بافته بودند.

از سال ۲۰۱۴ گام‌های ابتدایی سقوط برداشته شد، ۲۰۱۸ مذاکراتی که زیر نام صلح برگزار شده بود، گام‌های استوار را به خاطر دو باره مطرح شدن طالبان در میدان سیاست و قدرت افغانستان برداشت دولت امریکا تحت رهبری زلمی خلیل زاد وارد گفتگو‌‌ با طالبان شد.

امریکا توافق نامه دوحه (توافق نامه سیاه تاریخ) را با طالبان امضا و فرش سرخ را در قدم‌های این گروه فرش و جمهوریت کاذب را کنار زد.

اگر معامله امریکا و ضعف حکومت داری کرزی، غنی و عبدالله نمی‌بود باید باور کرد که گروه طالبان به هیچ صورت وارد قدرت و سیاست افغانستان نمی‌شدند.

امریکا با میلیاردها دالر به خاطر مبارزه علیه گروه‌های تروریستی و ایجاد دولت پر پایه دموکراسی و عدالت اجتماعی وارد افغانستان شده بود اما در پایان بیست سال نتنها گروه‌های تروریستی از بین نرفت بلکه از دموکراسی و عدالت اجتماعی هم خبری نیست.

امریکا و ناتو به خاطر منافع خود در افغانستان لشکر کشی نمودند، بیست سال جنگ هزاران کشته و زخمی بجا گذاشت و در پایان پیش از وقت افغانستان را ترک (فرار) و قدرت سیاسی را به طالبان سپردند.

۱۵ اگست روز سیاه تاریخ افغانستان خوانده می‌شود، در این دو سال حکومت سرپرست طالبان مشروعیت ملی و بین‌المللی پیدا نکرد، هیچ کشور جهان به شمول پاکستان که تهداب گذار طالبان خوانده می‌شود این نظام را به رسمیت نشناخت، زنان در حبس خانه گی بسر می‌برند، حق کار، تحصیل، و زنده گی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دختران و زنان گرفته شد، حقوق بشر زیر پا و نسل کشی اقوام مختلف کشور جریان دارد، باوجودی که طالبان و لابی گران شان لاف امنیت می‌زنند اما شهروندان افغانستان دارای امنیت فیزیکی و روانی نیستند، مردم بیچاره‌تر و فقیرتر شده‌اند.

زندان‌های افغانستان به مرکز مخالفین طالبان تبدیل شده و هزاران هم میهن ما زیر شکنجه فزیکی و روانی طالبان قرار دارند.

طالبان با فارسی ستیزی کوشش می‌کنند تا هویت ضدیت با علم و تمدن را آشکار ساخته و درزهای قومی را بزرگ‌تر سازند.

طالبان در محور گروه خود مصروف و حکومتی را ایجاد نموده‌اند که تک گروهی، تک ایدیولوژی، تک قومی و تک جنسیتی می‌باشد.

در این دو سال بیشتر تحصیل کرده‌ها و تخصص یافته‌ها یا فرار نموده‌اند و یا در فکر فرار و ترک وطن قرار دارند.

فقر از ۹۰ فیصد به ۹۷ رسید و ۶۷ فیصد کودکان افغانستان را گرسنه گی و بی‌نانی تهدید می‌کند.

افغانستان به لانه امن گروه‌های تروریستی و بنیادگرایی تبدیل شد، رهبر القاعده در کابل کشته و نشان داد که گروه طالبان در مسیری روان اند که ۲۱ سال قبل در آنجا قرار داشتند.

افغانستان به مرکز گروه تروریستی TTP تحریک طالبان پاکستان تبدیل و شمال کشور را به مراکز فعالیت آنان تبدیل کردند.

دو سال حکومت طالبان پیامد خیلی سنگین برای انسان‌های افغانستان دارد، مردم درد دارند و درد می‌کشتند اما کجاست دست همیاری و همدلی که آنان را از بحران سیاسی و اقتصادی نجات دهد.

متأسفانه در دو سال اخیر بدیل حاکمیت گروه طالبان ایجاد نگردید، هنوز که‌ هنوز است چهره‌های سوخته و باخته جمهوریت صدا بلند می‌کنند که هیچ گاهی صدای مردم نخواهند شد.

راه نجات چیست؟

باید ایستاده شد با قلم و اندیشه به کار بزرگ روشنگری پرداخت و مبارزه مدنی را چنان به راه انداخت که به بیداری مردم مبدل گردد.

باید برای بدیل طالبان فکر و اندیشه ایجاد کرد و اتحاد عمل را به‌پیش برد، برای رسیدن به این هدف من کنفرانس نخبه گان و سیاست مداران صادق و وطن‌پرست را دعوت می‌کنم تا راه نجات را جستجو و وارد کارزار عملی شوند.

ما به ایتلاف قوی نیروهای وطنپرست و دادخواه نیاز داریم تا زیر چتر واحد برای نجات انسان افغانستان گام گذاشته و مردم را به دور فکر خویش بسیج نمایند.

خواننده عزیز!

در میان عقب گرایی و مدرنیتی (modernity) در میان تاریکی و روشنی یکی را باید انتخاب کرد که انتخاب ترقی‌خواهان و وطن‌پرستان همانا مدرنیتی و روشنی است.

برای رسیدن به آزادی، عدالت، عدالت اجتماعی، قانونیت، برابری شهروندی، ترقی و پیشرفت باید به پا شد و شجاعانه به‌پیش رفت!

ما به همکاری و همدیگر پذیری نیاز داریم و برای خود محوران و قوم‌ گرایان که حاکمیت خودی را می‌خواهند نه بگویم و چنان مبارزه کنیم تا کشور ما با همه و برای همه ساخته شود.

 

صمد کارمند

 

اگست ۲۰۲۳