مستلزم آداب‌ورسوم پسندیده است

 

 علم و آداب پسندیده و اخلاق نکو

 

 جو هر آدمی و فضل خردمند‌ان است

 

هرکه را نیست چنین گوهر پاکیزه سرشت

 

تا ابد خوار و ستمدیده و سرگردان است

 

از خردمندی پرسیدم که زیبایی چیست، گفت آنچه خوش آیند و دلپذیر باشد. با توجه به دیدگاه‌ها و نظریات مشترک و متفاوت که از خواص ذاتی، فطری و احساسی انسان‌ها منشأ می‌گیرد و بر یکدیگر اثر می‌گذارد مانند تشخیص رنگ‌ها و تأثیر متقابل آن در ذهن انسان.

 

به همین ترتیب اخلاق و رسوم نیز واژه‌هایی‌اند که دارای تعاریف مستقل و باهم مرتبط. پس ببینیم که اخلاق چیست و رسوم کدام ها.

 

اخلاق بحث بزرگی است که در کتاب و مقال نمی‌گنجد و اما خلاصه تعاریف اخلاق از نظر دانشمندان، اخلاق مجموعه صفات باطنی، طبیعت و مزاج انسان است که با عوامل بیرونی متغیر می‌باشد. برخی‌ها به این باور اند که اخلاق شاخه‌ای از علوم انسانی، موضوع مصادیق و ارزش‌هاست و از نظر لغوی جمع خلق به معنای خوی، طبع، سجیه و عادت است اینکه نیکو باشد یا زشت مفهومی که در متن روابط اجتماعی خاص قابل تعریف است و متشکل از اخلاق فردی و اجتماعیست. در رابطه با اخلاق و روابط آن با ادیان، داستایوفسکی، کانت، ارسطو گویته و غیره نظریات گوناگون داده‌اند به قلم حسن معارفی پور، کارشناس امور اجتماعی، اخلاق مسئله پیچیده و بحث برانگیز از زمان‌های دور تا بدین سو مورد توجه ادیان و مکاتب بشری بوده است.

 

اگر اخلاقیات یک جامعه را با توجه به ساختارهای اقتصادی و اجتماعی آن بررسی کنیم می‌بینیم که در کشورهای کاتولیک گرفته تا اسلامی و سایر مکاتب فلسفی آن و مذاهب به‌طور عام و همواره اخلاقیات طبقه قدرتمند را ترویج نموده و انسان‌ها را به تسلیم طلبی قناعت ناتوانی و حقارت و قبول وضع موجود به شکل ریا کارانه و مبتذل توصیه می‌کند. در حالی که اخلاق از نظر مکتب‌های سیاسی، انعکاس واقعی از تمایل عینی اجتماعی در جامعه می‌باشد وبر عوامل عینی و ذهنی استوار است و از امتزاج درونی و بیرونی فرد ظهور کرده آداب و رسوم به آن اثر می‌گذارد.

 

پس ببینیم که آداب چیست؟ آداب جمع ادب و به معنای آموختن علوم و دانش‌های گوناگون که به فرهنگ عمومی نیز اطلاق می‌شود. ادب از فهم سرشار و ادراک حقایق سر چشمه می‌گیرد که با اصول و مقررات بستگی دارد. البته در بسا موارد اصول اخلاق مانند قدرت شجاعت سخاوت با آداب و سنن ملی فرق می‌کند و آداب اجتماعی از امور نسبی است که با اختلافات محیطی فرق دارد ولی زشتی و زیبایی اصول اخلاق با اختلاف نژادها و ملیت دگرگون نمی‌شود. برخی از دانشمندان معتقدند که رفتار، آداب و سنن به‌عنوان فرهنگ شناخته می‌شود. درین رابطه دین با فرهنگ دو مجموعه‌ی که فقط در بخشی مسایل موارد مشترک داشته پس باید گفت که تعریف فرهنگ به عواملی که به زندگی انسان‌ها معنی وجهت می‌دهد منطقی‌ترین سخن در تعریف این واژه می‌باشد. با این نتیجه که آداب‌ورسوم زاده وضع ذاتی فطری شرایط زندگی انسان‌هاست. فریدریش انگلس می‌گفت اگر انسان زاده محیط است پس باید محیط را انسانی ساخت.

 

 در جوامع عقب مانده خاصتاً کشور عقب نگه‌داشته ما، اخلاق، آداب‌ورسوم نظر به ساختار جامعه متفاوت و حتا متضاد است. کشور ما که دارای فرهنگ و تمدن پنج هزار ساله می‌باشد در حال حاضر با موجودیت نظام ارباب رعیتی اخلاق، آداب و سنن مربوط به طبقه حاکم در سرتاسر جامعه مسلط است. این سنن ناپسندانه و نابخردانه به شیوه محافظه کارانه و با تبلیغات کاذب و ریاکارانه از یک‌طرف مانع رشد و ترقی جامعه گردیده از جانبی هم رسوم زیانباری را به شانه زحمتکشان کشور تحمیل نموده که در نتیجه آن غریب، غریب‌تر و غنی، غنی‌تر می‌شود. رسوم و عنعنات پیچیده نظام فرتوت فیودالی با داشتن ریشه در افکار مردم گاه‌گاهی نسبت به شریعت پیش‌قدم می‌شود که مقدم بر همه در مسایل عزا داری و مراسم خوشی مردم مروج است. قدرتمندان در مراسم عزا داری اعتبار و حیثیت خود را با مصارف گزاف، نمایش ثروت و کمپاین قدرت در قصرهای مجلل بنام شب سوم، هفته، جمعه، چهلي، شش‌ماهه و سالانه با پذیرایی پر زرق‌وبرق مهمانان از حریفان خود پیشی می‌گیرند و این گونه عزاداری بیشتر به عروسی و نمایش قدرت می‌ماند و اما عزاداری غربا که فاقد توان و امکانات در اجرای رسوم و عنعنات پرمصرف می‌باشند از یک‌طرف مرگ عزیزان از طرف دیگر تحمیل رسوم ناپسند به تباهی و سقوط فامیل‌ها منجر می‌شود.

 

و اما مراسم خوشی ثروتمندان با امکانات عظیم مادی و برپایی جشن شادمانی و شاندار با مصارف گزاف برگزار می‌شود. همچنان در آنجا باقدرت سرنیزه صدها دخت صغیر را در معرض خریدوفروش و ازدواج اجباری قرار می‌دهند. و اما مسئله ازدواج در میان مستضعفان و مستمندان که اجرای عنعنات کمر شکن و رسوم ناپسند برایشان غیرقابل تحمل است سال‌های سال از تشکیل خانواده محروم بوده در سیه روزی وبی سرنوشتی بسر می‌برند. هرگاه تعدادی از جوانان که به اجرای آداب و رسوم ناپسند و کمر شکن تن در دهند اولاً در زیر بار قرض و فقر زمین‌گیر شده و ثانیاً پس از عروسی در نتیجه فقر شدید خانواده و جدال زنان شوهری منجر به جدایی، طلاق، کشتن، خود سوزی و فرار می‌گردد. در بسیاری خانواده‌ها دادن پول نقد طویانه و تعین حق مهر و مصارف گزاف کمر شکن عروسی و یا نام گذاشتن اطفال شیرخوار به فلان پسر، عقد دخت صغیر، دادن دخت بنام «بد» و «بدلی» روزگار هردو طرف فامیل‌ها را به چالش‌های خطرناک روبرو مسازد که میراث شوم نظام خان‌خانی و ارباب رعیتی می‌باشد.

 

علمای دینی هم نتوانستند در تطبیق ارزش‌های شرعی علیه پدیده زشت رسوم و مصارف بیجا مقابله کنند اگر اکثراً ملأها وظایف حیاتی خود را به‌درستی انجام می‌دادند سود و سلم اختلاس، ارتشا، غارتگری، پرداخت پول نقد و گزاف عروسی، حق مهر اضافی، ازدواج اجباری، گریز و فرار، قتل، زندانی شدن و محرومیت وجود نمی‌داشت.

 

مادامی‌که ستاره اقبال مردم افغانستان با روی کار شدن نظام مردمی، ملی و دموکراتیک در آسمان ترقی و عدالت افغانستان تابیدن گرفت، بر بنیاد آن دادوستد طویانه و مصارف گزاف عروسی و اخذ سود و سلم از مردم منع گردید و برای دهاقین زمین، به کارگران کار، به جوانان زمینه تحصیل و برای زنان حقوق و آزادی اعطا گردید. حق معالجه و تحصیل برای همه رایگان و برای اقشار و لایه‌های اجتماعی، فرهنگی و اهل کسبه امتیازات مادی و معنوی داده شد. کارگران، مأمورین و ملأها، صاحب کوپون و معاش شدند. طفل و مادر و اقشار غریب مورد حمایت دولت مردمی قرار گرفت خدمات اجتماعی متوازن و مشارکت همگانی در دستگاه دولتی عملی گردید، وحدت ملی تحکیم یافت، داشت افغانستان شاهراه ترقی و تعالی را می‌پیمود ولی خفاشان اسلام نما و مفتخواران جامعه، ترقی و سعادت مردم را تحمل نکرده به بهانه دین و مذهب و به دستور صادر شده از پاکستان، سرنوشت خود را بدست پنجابی‌ها داده بر بنیاد آن جنگ نیابتی پاکستانی‌ها و حامیان بین‌المللی آن‌ها بر کشور ما تحمیل شد و ادامه پیدا کرد که درنتیجه آن هست و بود وطن به خاک یکسان گردید، آنان دهشت افگنان اجیر شده را بنام القاعده، طالب و داعش با سلاح مخرب تجهیز نموده و با حملات انتحاری کشور ما را مورد تجاوز قرار می‌دهند که در نتیجه آن مردم مظلوم کشور قربانی حملات تروریستی و دهشت افگنانه آن‌ها گردیده و بقیه در شرایط بد امنی فقر جهل مرض بیکاری بیماری وبی سرنوشتی دست و پا می‌زنند. دشمنان افغانستان با استفاده از جهل و عقبمانی در کشور بانفوذ عمال شوم خود بر حریم مقدس کشور ما، اخلاقیات و آداب جامعه را مخدوش ساخته امراض نفاق، تعصبات و مزخرفات را در بین جامعه سم پاشی می‌کنند. اصلاحات اجتماعی که وظیفه دولت‌هاست با ساخت‌وساز چند اداره نمایشی امور زنان و جوانان دردی را دوا نکرده بلکه در اثر بی مسؤولیتی وعدم رسیدگی دولت ناکارا و نفاق ملی، جوانان کشور قربانی رسوم زشت نظام ارباب رعیتی و عنعنات ناپسند گردیده با بروز قضایای دل‌خراش فامیلی زمینه چور و چپاول مقامات حاکمه بیشتر شده فامیل‌ها را اولاً تاراج نموده و بعداً به جهنم می‌فرستند و در چنین شرایط غیرقابل تحمل، گروه‌های عظیم جوانان جبراً خاک کشور را ترک نموده راهی دیار بیگانه می‌شوند. جوانان مهاجر با روبرو شدن به خطرات راه و کشاندن آن‌ها به جنگ‌های نیابتی یمن و سوریه اکثراً جان‌های خود را از دست می‌دهند. همچنان صدها هزار پناه‌جوی هم‌وطن که در اثر فشار جنگ و ناامنی و به جرم دوست داشتن وطن شان مجبور به مهاجرت گردیده‌اند، اکثریت عظیم شان را ترقی خواهان روشنفکر دادخواهان منور تشکیل می‌دهد. با حفظ احترام و حرمت به شخصیت‌های والای ایشان باید گفت که شوربختانه برخی از این‌ها نیز ترکیبی از همان آداب‌ورسوم ناپسند و رسم و رواج‌های پوسیده نظام قبیله و ارباب رعیتی را اینجا با خود حمل نموده‌اند که در اثر آن رسوم و رواج‌های کمرشکن و رسم و رواج‌های ناپسند بر سرنوشت جوانان مهاجر ما سایه می‌افگند.

 

هم‌وطنان عزیز مهاجر که مجموع دارایی مادی و معنوی شان از دولت گذشته به‌جز کتاب و قلم چیزی نیست باافتخار تمام به‌پای خود ایستاده‌اند. چنانچه عده محدودی از شخصیت‌های مهاجر با مصروفیت‌های گران ارج فرهنگی، عده‌ی با اجرای وظایف در دوایر رسمی، برخی به‌صورت انگشت شمار مصروف دکانداری و هوتل داری، رانندگی و متباقی مهاجران از توزیع اخبار شروع تا آشپزی و پاک کاری و یا اکثراً بیکار که تمام درآمدشان را لقمه نان شباروزی تشکیل می‌دهد. با این حال از یک‌طرف تقاضاهای مکرر خانواده و اقارب گیر مانده در وطن و از طرفی هم تطبیق عنعنات رسم و رواج‌های بیجا و کمر شکن دامن‌گیر قشر جوان ما گردیده است. هر ماه و سالی که می‌گذرد مراسم عزا داری همانند رقابت‌های شدید وطنی و کمپاین نمایشی پرمصرف‌تر و سالون‌های پذیرایی مراسم عروسی بزرگ‌تر و قشنگ‌تر نسبت به سال گذشته می‌شود. کشوری که همواره در خون و آتش می‌سوزد و مردم فقیر که پوست کچالو روی خاکسترهای پس‌کوچه برایش میسر نباشد، دست زنان بیوه و بیچاره اش به کدیه دراز باشد ودخت صغیرش درداخل و یا خارج به لقمه نانی معامله شود، عروسی های پرزرق‌وبرق و مراسم پرمصرف چه زیب خواهد داشت؟ آیا نمیدانند که حج رفتن وخیرات های رنگارنگ وغیر ضروری در اروپا البته با توجه بشرایط فقر در وطن ما چه ار مغانی خواهد داشت؟ گذشته از مصا رف بیحد درعروسی، هفتی، پایوازی وتخت جمعی، سالانه و غیره تعین مبلغ گزاف تویانه وحق مهر به‌جز خراب ساختن خانه عروس وداماد چه میتواند باشد؟ همینجاست که ملأ صاحبان نیز در سکوت فرو رفته و از جمله هزار ویک مشکل اقتصادی اجتماعی سیاسی فرهنگی وخانوادگی فقط اکثراً وعظ خود را به بهشت ودوزخ متمر کز ساخته اند. در حالی که عواقب چنین رسوم کمر شکن ورقابتهای نا سالم، فامیلهای داماد وعروس را به پرابلمهای شدید روبرو ساخته سرنوشت شان را تیره وتار میسازد که با جدال زن وشوهر شروع و بعضاًبا طلاق، قتل، خود کشی و فرار، داستان عنعنات پوسیده فامیلهای مهاجران افغان وهموندان به‌پایان میرسد.

 

در حالی که ما امکانات بسیار زیاد برای رعایت فرهنگ زیبایی وشکوهمندی آداب‌ورسوم پسندیده داریم با یک نظر اندازی به برادران ترک و ایرانی ابتکارات بسیارسودمندی از آن‌ها قابل درک و حرمت است که اگر ما چنین نمونه مثالهایی را در حصه خود تطبیق نموده با عزا دار ما با اعطای کمکهای غمشریکانه و با جوانان ما در مصارف عروسی با اعطای کمک های مادی و معنوی سهیم باشیم. نگذاریم جوانان ما قربانی رسوم بیجا و رسم و رواج‌های کمر شکن شوند. بیایید با مشوره های نیک ودلسوزانه متعهد ومسُولانه هم‌وطنان عزیز خود رابجای رقابت‌های ناسالم و رسوم مزخرف ماقبل فیودالی، به سادگی بی آلایشی و مراسم بی تکلف وپذیرایی بی آلایشانه وصمیمانه همکاری کنیم و این وظیفه مقدس را بخاطر نجات فامیلهای مهاجر هم‌وطن، بخاطر خوشبختی وبمنظور آینده بهتر جوانان وجلوگیری از کشت وخون، جدایی وبربادی خانواده‌ها از خود شروع نموده تا عمق جامعه به پیش رویم. اگر از وطن خود دور هستیم با هم‌وطنان عزیز خود نزدیک باشیم.