(پیش از استعفا دکتور نجیب الله از قدرت بعضی از اعضای بیروی سیاسی و کمیته مرکزی حزب (وطن) به خاطر بقای خودشان نظر به روابط لسانی، قومی با سران مجاهدین مذاکرات آغاز کرده بودند)

فرماندار حرب افغانستان جنرال عبدالرووف بیگی؛

 کشور افغانستان با چالش‌های بی‌سابقه‌ی امنیتی روبرو است، جنگ خانمان‌سوز برانداز از سال‌ها بدین سو مردم ما را هرلحظه به کام مرگ فرومی‌برد و هستی ما را نابود می‌کند...

 دولت متحد ملی رفت‌وآمدهای جنرالان پاکستانی با مکر و ریا که دم از صلح می‌زنند و انفجارات و انتحار همه‌روزه بلا وقفه مردم را می‌کشد و میهن را در پرتگاه سقوط قراردادند. با تأسف دولت وحدت ملی به حد با جنرال‌های ورزیده که در امور نظامی مهارت کامل دارند در ستیز است و به روشنفکران آگاه و وطن‌پرست ارجی نمی‌گذارند ما می‌خواهیم سؤالات آتی را با شما مطرح نموده بدانیم که برای حل این مشکلات چه کارهای باید صورت گیرد:

پرسش: برای حل این مشکل و نجات کشور از چنگال انتحار و ددمنشی چه باید کرد؟

سؤال: چرا جنرال‌های صاحب‌تجربه و کارکشته را دولت افغانستان برای حل مشکل کشور نمی‌پذیرد؟

سؤال: شما در کشورهای بیرونی مهاجر شده‌اید برای حل این مشکلات مسؤولیت دارید یا خیر؟ و چه پروگرامهای را باید در نظر گرفت؟

سؤال: با رفقای همکیش خویش مثل محترم افضل لودین نبی عظیمی و سایرین برای حل این مطلب مشورت صورت می‌گیرد یا خیر؟

سؤال: یکبار از زبان افراد آگاه امور نظامی غیر از جنرال دوستم و یک اعلامیه آقای لودین از دیگر افراد با درک مطلب خاص را نشنیده‌ایم و جهان را ناگزیر ساخت که پاکستان را به‌جایش بنشانند و جلو این کشور را برای همیشه بگیرند و پاکستان را مهار سازند تا کشور ما از رنج و عذاب نجات یابد؟

سؤال: کشورهای عربی بخصوص سعودی برای گسیل تروریزم با نیرنگ و فریب همکار درجه اول پاکستان است و چرا مردم جهان را آگاه نمی‌سازید؟

سؤال: روشنفکران ملکی که در خارج از کشور به سر می‌برند روابط تأمین است و یا نه؟ آرزو ما این است که با یک پلان کاری و فراهم‌شده با جنرالان آگاه و روشنفکران صورت گیرد مشخص درین مورد اقدام شما چیست؟ و مهاجرین ما که همه‌روزه در بحرها طعمه‌ی ماهی و نهنگ می‌شوند چه تدابیری باید گرفت؟

سؤال: مردم ما آرزو دارند که حکومت‌داری خوب، فارغ از فساد، دزدی و چور و چپاول به وجود آید که مسلماً بدون اقدام شجاعانه‌ی شما و روشنفکران به حل مشکل توفیق نخواهیم یافت به این خواست مردم شما چه می‌گوید؟

سؤال: نیروهای که درگذشته در عرصه دفاع از کشور فعال بودند می‌شود آن‌ها را بکار گرفت؟

سؤال: اردوی افغانستان را در حالت فعلی چگونه می‌بینید؟

البته ما پرسش‌هایی در به رخ مسایل دیگری هم داریم که مقال طوالت پیدا می‌کند و خستگی شما را فراهم می‌سازد که ما از طرح آن‌ها می‌پرهیزیم.

امان معاشر، خبرنگار مجلۀ زن

 متن کامل نوشتۀ جنرال (بیگی) به جواب پرسش‌های من: (بدون دخل و تصرف)

معاشر صاحب عزیز از کجا آغاز کنم: از زایش مجاهد، طالب، القاعده یا داعش نی؛

می‌خواهم از کشوری آغاز کنم که آغازگر ناآرامی‌ها و بدبختی‌ها وحشتناکی در افغانستان شده است.

انگلیس‌ها قبل از برآمدنشان از هندوستان خط بنام دیورند بین افغانستان و پاکستان را بالای عبدالرحمن خان قبولاند، حبیب‌الله خان فرزندش او را تائید نمود، شاه امان‌الله خان نواسه‌اش زهر تأییدی آن‌ها به خاطر آبادی وطن و آرامی مردم نوشید.

وقتی‌که پاکستان در سال 1947 از بدنه هندوستان جدا شد و اعلان استقلال کرد اولین کشوری که آن‌ها به رسمیت شناخت افغانستان بود. در حکومت شاه محمود خان تبادل سفیرها صورت گرفت. در آن‌وقت افغانستان ازنظر نظامی تفوق بیشتر نسبت به پاکستان داشت چرا اعتراض خود را به خاطر تعیین سرحد با پاکستان به جامعه ملل پیش نکرد. همین خاموشی دولت افغانستان استقلال پاکستان را تائید کرد.

برای اولین بار شورای ملی دوره هفتم صدای خودشان را به خاطر عدم شناخت خط دیورند به حیث سرحد بین افغانستان و پاکستان بلند کرد که به عکس‌العمل شدید دولت انگلیس مواجه شد. این اعلامیه‌ی شورای ملی یک هشدار برای پاکستان تلقی شد؛ که هر وقتی باشد روی موضوع خط دیورند کشیدگی افغانستان و پاکستان شروع خواهد شد. بعد از آن‌وقت پاکستان منتظر فرصت مناسب برای مداخله به داخل افغانستان می‌شود. به خاطر این خط اقوام پشتون و بلوچ افغانستان را از هم جدا کرد. امروز می‌بینیم چه بلای نه‌تنها بالای مردم افغانستان بلکه بالای مردم آن‌طرف خط آورده‌اند. تا کودتای داوود خان پاکستان جرئت داخل شدن بین قبایل آن‌طرف نداشتند و از حمایت مردم افغانستان در هراس بودند اما پلان‌هایشان با پیدایش مجاهد، طالب و القاعده چه جفای بر سر نه‌تنها افغانستان بلکه بر سر مردم وزیرستان شمالی و جنوبی با دادن کوردینات‌های دقیق زیر بمباردمان‌های طیاره‌های بدون پیلوت امریکا قرار می‌دهد؛ و هم فوج پاکستان با رهنمای (ای اس ای) مردم وزیرستان را با توپ و تانک در هم می‌کوبد. از همان‌جا ریشه‌های ترور و اختناق برادرکشی و خانه ویرانی به‌طرف افغانستان دراز گردید. تطبیق این پلان‌های شومشان بعد از کودتای داوود خان آغاز شد که افغانستان را توسط خود افغانها ویران کنند.

بعد از کودتای حزب دموکراتیک خلق افغانستان و آمدن روس به افغانستان زمینه‌ساز جهاد و مداخله پاکستان به خاطر پذیرفتن رهبران مجاهدین باز شد و مردم افغانستان یا رضا و یا به‌زور رخت سفر به‌طرف ایران و پاکستان بستند و پاکستان سرحد خود را بروی آن‌ها بازکرده برای کمک بر آن‌ها کمپ‌های متعددی را ایجاد کرد و در پهلوی آن کمپ‌های تعلیم و تربیه (ترنیگ سلاح‌های مختلف) ساخته و جوانان افغانستان به بهانه‌ی جهاد تعلیمات نظامی دادند و سیل کمک‌های سلاح‌ها و دالر از طرف کشورهای غربی و عربی بر پاکستان سرازیر شد.

خرابی مملکت کشتن افغان توسط افغان که پاکستان سال‌ها انتظارش را می‌کشید آغاز شد.

و قومانده کابل به آتش کشیده شود (اس ای اس) پاکستان با کمک ای اس ای با تمام قدرت به خاطر ویرانی افغانستان فعالیت شان را آغاز کردند تا شوروی را از افغانستان بیرون کنند. اظهارات بی‌شرمانه رئیس اسبق ای اس ای و کتاب (تلک خرس دگروال یوسف) و اعترافات خانم (کلینتون) وزیر خارجه وقت امریکا شاهد ویرانی و بربادی افغانستان است.

اما دولت کابل مقاومت می‌کرد تا بالاخره داکتر نجیب الله به خاطر قطع برادرکشی و خونریزی برآمدن روس را از افغانستان که بهانه اصلی جنگ و ویرانی بود موافقه کرد. مصالحه ملی را اعلان نمود. آن‌وقت زمان مساعد برای تشکیل دولت وحدت ملی بود که بدبختانه توسط پاکستان با راه‌بندی‌های سرحدی مانع آمدن افغانها به افغانستان شده و این پرسه افغانی جامعه عمل نپوشید تا آنکه دولت افغانستان قدرت را طور مسالمت‌آمیز به دولت موقت مجاهدین به کابل تسلیم نمود.

حال به سؤالات شما با کمی و کاستی‌ها می‌پردازم خدا کند که موردانتقاد خوانندگان عزیز قرار نگیرد و پیش از استعفا دکتور نجیب الله از قدرت بعضی از اعضای بیروی سیاسی و کمیته مرکزی حزب (وطن) به خاطر بقای خودشان نظر به روابط لسانی، سمتی و قومی با سران مجاهدین مذاکرات آغاز کرده بودند. هر جا قوماندانان جزو تامها در قرارگاه‌ها و سنگرهای‌شان مردانه مقاومت می‌کردند منتظر اوامر مرکز بودند که چه اجراات کنند.

اما انتظار آن‌ها با سپردن قدرت سیاسی به حکومت موقت مجاهدین به سررسید و با قوماندانان محلی مجاهدین ائتلاف کردند.

در کابل مرزبندی‌های به وجود آمد. سلاح و تخنیک های قوای مسلح در بین تنظیم‌ها تقسیم شد که در جنگ‌های کابل به‌صورت وحشتناکی از آن‌ها استفاده به عمل آمد که باعث ویرانی کابل و کوچ اجباری مردم به‌طرف شمال و شرق شد. سوق و اداره‌ی مرکزی قوت‌های مسلح از بین رفت.

بعضی از افسران و جنرالان اردوی افغانستان به خاطر تنظیم قوت‌های مجاهدین تشریک‌مساعی کردند هر جا صداهای به خاطر برطرف کردن افسران اردو بنام کمونیست از طرف بعضی رهبران بلند شد. با آن‌هم افسران بلند رتبه قوای مسلح در حاکمیت مرکزی تحت اداره‌ی (مسعود) در کابل و در شمال تحت حاکمیت جنرال (دوستم) به خاطر آماده ساختن اردوی پراگنده وظیفه گرفتند، تا قدرت نظامی‌شان را دوباره بدست بیاورند و تخنیک محاربوی و قوت‌های هوایی را برای استعمال جز و تام‌ها آماده کنند؛ اما یکه‌تازی‌های تنظیمی حکومت مرکزی و خیانت‌های داخلی در شمال تشکیلات به وجود آمدۀ نظامی را حفظ کرده نتوانستند. تا اینکه مولود جدید بنام طالب و القاعده برای برهم زدن این نیروها از طرف (اس ای ا) و (اس ای اس) تشکیل شد و قدرت را در شمال و مرکز بدست گرفتند. دیگر نظم و اداره‌ی مملکت از بین رفت. زن‌ها در کنج خانه زندانی شدند و دخترها از تعلیم و تربیه محروم شدند. کتابخانه‌ها سوختانده شد. آثار تاریخی غارت و یا از بین برده شد همه‌چیز به نابودی و کشتار خلاصه شد. تا اینکه امریکای ها بدون فیصله سازمان ملل متحد به بهانه از بین بردن القاعده به خاطر هجوم آن‌ها بر برج‌های دو قلوی‌شان پای‌شان را بعد از 200 سال انتظار به‌طرف افغانستان دراز کردند و طالب‌های ساخته‌وپرداخته خودشان با همان قومانده که به افغانستان آمده بودند به همان قومانده از افغانستان برآمدند و تمام سلاح‌های جمع شده را به جلال‌الدین حقانی سپردند که جانشین آن‌ها برای ترور و کشتار در افغانستان باشد.

آمریکایی‌ها در کنفرانس (بن) رئیس‌جمهور منتخب‌شان را به کرسی ریاست جمهوری افغانستان رساندند و خودشان فرمانروایی‌شان را به داخل افغانستان آغاز کردند. سلاح و تخنیک محاربوی باقی‌مانده را که ساخت روسی بود تخریب و یا (دی دی ار) کردند و صلاحیت امر و قومانده را از افسران اردو گرفتند. تا امروز قوماندانان قوای مسلح صلاحیت عملیات مستقلانه را ندارند و حتی با فشار مخالفین اجازه فعالیت مستقل برایشان داده نمی‌شود؛ و با تأسف جنرالان و افسران تحصیل یافته اردو به تقاعد سوق شدند.

جواب سؤال: البته که هر فرد نظامی و مسلکی که از حاصل کارمزد و دستمزد مردم افغانستان تحصیل‌کرده‌اند در برابر مردم و وطن خودشان مسؤولیت دارند و آرزومند هستند که بتوانند خدمتی به وطن‌شان انجام بدهند؛ اما باورمندی‌های وظیفه وی جای خود را به خویش خوری، قوم‌پرستی، و خودخواهی‌ها داده به آن‌ها اعتماد نمی‌کنند. چون نه زوردارند و نه زر دارند زیرا حاکمیت امروز به همین دو اصل استوار است. (زور یا زر)

جواب سؤال: خوشبختانه در شرایط امروزی اکثر قوماندان‌های قول اردو از افسران کدری هستند. مشوره های سالم می‌دهند اما شنیدن حرف آن‌ها گوش شنوا و عقل نظامی ضرورت است.

جواب سؤال: حکومت‌داری خوب با جابجا کردن کدرهای مسلکی صادق و هم سپردن کار به اهل کار، تطبیق قانون به‌صورت عادلانه بالای همه طبقات جامعه به وجود می‌آید. فعلاً در کشور ما قانون حاکمیت ندارد. زور حاکمیت می‌کند نه تروریست محاکمه می‌شود و نه قاتل بدار آویخته می‌شود و نه دزد و غارتگر به جزای عمالش می‌رسد. بناً فساد جامعه را فراگرفته و اعتماد مردم روز بروز از حاکمیت کمتر شده می‌رود. پیر و جوان، تحصیل یافته و بی‌سواد، داکتر و انجنیر رو به فرار از وطن هستند.

جواب سؤال: آخرین قوای مسلح افغانستان ازنظر مورال غرور افقانی خود را حفظ کرده‌اند باوجود کمبودی‌های تخنیک محاربوی و خیانت‌های داخلی، قهرمانانه در هر گوشه و کنار مملکت با قربان کردن جان‌های شیرین‌شان از مردم و وطن شان دفاع می‌کنند.

باوجود خیانت‌های اشخاص فروخته‌شده به داخل قرارگاه‌ها و پوسته‌ها داوطلبانه به صفوف قوای مسلح‌شان می‌پیوندند. ازنظر کمیت فعلاً قابل‌باور هستند؛ اما وزارت‌های (دفاع، داخله و یا ریاست امنیت ملی) برای بلند بردن مورال آن‌ها و حفظ دستآوردهای‌شان شرایط ذیل را به آن‌ها فراهم نماید.

اول: معاش، اعاشه و اباته آن‌ها را بوقت و زمان برایشان برسانند.

دوم: زخمی‌ها و شهدای‌شان را به‌طور عاجل تخلیه نمایند.

سوم: دراثنای فعالیت‌های (دفاعی و تعرضی) شان حمایت شان را با هوایی و توپچی در نظر داشته باشند.

چهار: ریاست عمومی امنیت ارگان‌های کشفی وزارت دفاع و ارگان‌های جنایی وزارت داخله برای خنثی ساختن دشمن فروخته‌شده و نفوذی را به داخل جزو تامها موردتوجه جدی قرار بدهند تا باعث قتل‌های دسته‌جمعی نشوند.

پنج: از پرسونل که فعالیت‌های خوب را انجام می‌دهند با نشان‌ها، مدال‌ها و نقدی تقدیر به عمل‌آورند.

شش: عملیات تحت نظر و اداره‌ی گروپ‌های اوپراتیفی ستردرستیز باید انجام شود.

هفت: در هر سه ارگان (دفاع، داخله و ریاست عمومی امنیت) کمیتۀ رسیدگی به خانواده‌های شهدا به وجود آورده شود که بوقت و زمان از فامیل‌های بدون سرپرست رسیدگی خوب و به‌موقع صورت بگیرد که باعث اطمینان خاطر پرسونل قوای مسلح شود.

به عقیده من این سربازان قوای مسلح وفادارترین، باهمت‌ترین فرزندان کشور هستند. افتخار به این سربازان وطن.

جواب سؤال: من اطمینان دارم که نه پاکستان جرئت تعرض مستقیم به داخل افغانستان را دارند و نه افغانستان قابل‌تجزیه است. به خاطری که قضاوت تاریخ در میان است که پرقدرت‌ترین نیروی جهان به این سرزمین داخل شده‌اند با مردم قهرمان این مرزوبوم زورآزمایی کرده‌اند اما شکست‌خورده‌اند و بدنام تاریخ شده‌اند پاکستان هم با این آتش که افروخته‌اند خودشان خواهد سوخت و آرزو رسیدن به لعل بدخشان، زمرد پنجشیر و گاز شبرغان را به گور خواهند برد.

جواب سؤال: من به صفت یک جنرال اردو و یک فرد ازین ملت از همه اقوام افغانستان صمیمانه تقاضا می‌کنم که دست برادری را بهم بدهند و به یکدیگر اعتماد کنند؛ مانند نیاکانشان علم آزادی را بلند نگاه‌دارند؛ و از دولت افغانستان آرزومندم از شخصیت‌های نظامی و ملکی باتجربه در حکومت‌داری مشوره بگیرند تا کار جوانان تحصیل‌کرده با رهنمایی آن‌ها مثمرتر واقع شود. به گفته‌ی نلسون ماندیلا (زمین و زمان را نباید خرید بلکه خود را نباید فروخت) به دشمن که به شما اعتماد نمی‌کند اعتماد نکنید.

در آخر می‌گویم ادارۀ مملکت به وزیر عاقل دانا و مسلکی و وطن‌پرست ضرورت دارد...بیگی