هفته اخیر ماه اگست مصادف با دومین سال خاموشی اسطوره هنر موسیقی و شخصیت ورجاوند فرهنگی و اجتماعی افغانستان؛ روانشاد استاد مسحور جمال می‌باشد؛ درحالی‌که روح استاد فقید را شاد می‌خواهم؛ در گرامیداشت و تبجیل از شخصیت والای او این نبشته را که در زمان حیات شان نوشته و در سایت وزین فردا نشر گردیده بود؛ به خدمت دوستان تقدیم می‌دارم:

جمال وطن را گرامی می‌داریم

میر عبدالواحد سادات

15 مارچ 2014

در احوال ناهنجار کنونی که:

«همه جا دکان رنگ است، همه رنگ می‌فروشند»

و بگفته ویکتور هوگو:

«به خیانت عصای پادشاهی می‌دهند»

و بزرگ‌ترین جفا در حق ارزش‌های معنوی انجام میابد، صحبت از ارزش‌های معنوی شاید نوعی بدعت پنداشته شود.

پس چه خوب که «سنت مرسوم» ناپسند را مردود پنداشته و مطرود نماییم و به دنبال ارزش‌های معنوی برویم، که برای حفظ هویت فرهنگی ما و تداوم آن سودمند می‌باشد.

به‌راستی یکی از بدعت‌های که در سال‌های اخیر انجام یافته، یاد آوری از خادمان صادق وطن و بخصوص عرصه فرهنگ است که در قید حیات می‌باشند. آنانی که با آفریده‌ها و خلاقیت‌های شان، گنجینه فرهنگی وطن را بارور ساخته، و ما می‌توانیم باافتخار از موجودیت این غنایم به حیث سرمایه‌های ملی یادهانی نماییم.

بدون آنکه راه مبالغه را رفته باشیم، باید گفت که هرگونه کم بهادادن به این آفریده‌های عرصه‌های مختلف فرهنگ، به مفهوم جا خالی کردن برای دشمنان افغانستان می‌باشد.

بدینرو بسیار ضرور است تا خادمان صادق وطن را که با آفریده‌ها و زحمات شان مصدر خدمات بزرگ برای مردم و وطن گردیده‌اند، گرامی بداریم و از شخصیت شان تبجیل نماییم و به معرفی و نقد آثارشان بپردازیم.

به سخن ولتر:

«امتیاز انسانان متساوی‌الحقوق در تقواء و فضیلت شان می‌باشد»

که با ارشاد قرآنی مطابقت دارد، اما متأسفانه مسلمانان بر عکس آن عمل می‌نمایند. به گفته صوفی عشقری مرحوم:

آز قیمت خر مهره مپرسید درین شهر

بسیار بلند است ز نرخ گهر امروز

امروز پانزدهم مارچ مصادف به سالروز تولد یکی ازین فرهیختگان است، ضمن گرامیداشت روز تولدشان، به این خادم صادق وطن و خدمتگذار سابقه دار فرهنگ ادای احترام نمایم و جمال وطن را تبجیل نماییم:

نمودی عشقری یاد بزرگان

ترا در دین و دنیا افتخار است

این هنرمند شایسته و فرهیخته افغان تحت نظر و تفقد زنده یاد استاد برشنا هنرمند و هنر پرور بزرگ اولین خواندن خود:

وفا می‌کنی یا جفاء می‌کنی

رضای تو هر چه، بما می‌کنی

در رادیوی کابل به نشر رساند.

و به دوام آن سروده‌های:

مدتی شد که ترا من ندیدم سر راه

آخر از خانه بری، ماه کم نما

بعد از خدا یگانه خدای دلم تویی

صدای ناخدا پیچیده در شهر

هنرمند بااستعداد به شهرت رسانید و به سیگل و موکیش افغانستان معروف گردید.

این استعداد خدا داد هنری که در اوان کودکی و در دوره ابتدای مکتب ترانه‌های وطنی مرحوم استاد غلام حسین را فرا می‌گرفت، به برکت پشت کار زمانی که در بحر بیکران موسیقی دست تر کرد با عشق به مهین و مردم و ایقان به رسالت هنری خود، بزرگ‌ترین آفریده‌ها و سروده‌های میهنی و حماسی را خلق می‌نماید و بگفته خودشان (در مصاحبه با بی بی سی) از هنر موسیقی برای پیشبرد اهداف انسانی استفاده می‌نماید و ثابت می‌سازد که هنرمند متعهد است و تعهد استوار به اصالت و رسالت والای هنر و مردمی بودن آن دارد. گویی سخن وخشورانه شکسپیر آمیزه این هنرمند بزرگ است که:

«هنر بدون پیام به سیب سرخی می‌ماند که درونش را کرم خورده است»

هنرمند فرهیخته بر اساس حب الوطن من الایمان با تقدیم موسیقی والای خویش، مردم را به برادری و برابری فرا می‌خواند و به‌مثابه وجدان بیدار جامعه از همدلی و وفاق صحبت می‌نماید و به همین خاطر صدایش در زمانه‌ها باقی می‌ماند و جاویدانه می‌گردد، زیرا به تعبیر کلام حضرت فردوسی از تخم سخن است و به مصداق شعر زنده یاد رونق:

همچو معنی روح ما ماند به اجسام سخن

اند آن فرصت که جز خاکی ز ما آثار نیست

و این ترانه‌های حماسی و میهنی در صدای هنرمند بزرگ که از دل برخاسته، بر دل‌ها نشسته است:

درین وطن درین دیار...

وطن بهر حفظ تم ...

عشق پاک این میهن ...

منم زاده دامان کوهسار...

از دیدگاه من اصالت هنر و صداقت هنرمند باعث گردیده که در تلاطم امواج روزگار و حوادث دراماتیک تاریخ، این ترانه‌ها کماکان بر زبان مردم جاری است.

درین روزهای کارزار انتخاباتی، که اجتماعات و گردهمایی‌ها فراوان است، من در گذارشات تلویزیون‌های افغانی متوجه گردیدم که ترانه‌های میهنی هنرمندان بزرگ و رسالتمند، شور و هیجان ایجاد می‌نماید و از جمله صدای ملکوتی استاد را می‌شنویم:

یکی شوید برادران و خواهران

برادران و خواهران یکی شوید

درین وطن درین زمان و آسمان

درین دیار مرد خیز با ستا ن

درین فضا، درین بهشت جاودان

درین زمان به جستجوی کاروان

به جستجوی کاروان زندگی

به‌سوی اوج بیکران زندگی

به‌اتفاق و باهمی و یکدلی

روانه‌ایم و می‌رویم و می‌رسیم

یکی شوید برادران و خواهران

برادران و خواهران یکی شوید

البته التباس صورت نگیرد که این قلم به‌نقد آثار استاد بزرگوار نمی‌پردازد و نه صلاحیت آن را دارد.

طراز نامه هنری هنرمند بزرگ که بیش از دو صد آهنگ دارد و از نخستین جمع آماتوران است و از زنده یاد استاد برشنا آموخته و از مرحوم استاد ځلاند فیض برده و با زنده‌یاد احمد ظاهر و روانشاد ظاهر هویدا همزمان رشد کرده و با زندهیاد نی‌نواز و مرحوم ترانه محشور بوده و همطراز به استاد مددی و مرحومان ننگیالی و سرمست موزیک ساخته و ارکستر را رهبری نموده و لقب کارمند شایسته فرهنگ را دارد و مسؤولیت اتحادیه هنرمندان و ریاست موسیقی را داشته است، باید در جمع خبره گان هنر موسیقی و توسط اتحادیه هنرمندان مورد نقد قرار گیرد و هنرمند عزیز بشیر دژم در گردهمایی باشکوه سال پار در المان در کثیری از هنرمندان و دوستداران شان عهده دار این مسؤولیت بودند.

هدف من ضمن ادای احترام و تبجیل از شخصیت شان، بیان این حقیقت است که:

فرهنگ در مجموع و بخصوص هنر موسیقی در احوال ناهنجار کنونی، نقش بااهمیتی را در رستاخیز مردم دارد و در دوره «رنسانس افغانی» اکسیری برای تلطیف، وفاق و گذشتن از دیوارهای تصنعی تعصب و ... می‌باشد.

هنر اصیل موسیقی در طول تاریخ و به‌صورت خاص از استاد استادان مرحوم قاسم افغان و ... تا ...و فرهاد دریا این اعجوبه موسیقی، وطندوستی و مردم خواهی را بازتاب داده است و به یاد داشته باشیم که چاک دل مردم همین پیش کسوتان و رسالتمندان فرهیخته فرهنگ و هنر موسیقی «رفو» کرده‌اند، نه سیاست بازانی که با «سیاست پلید» شان مصایب برای مردم خلق می‌نمایند.

روی همین دلایل روز تولد هنرمند فرهیخته و استاد بزرگوار جلیل احمد مسحور جمال را گرامی می‌داریم.

و به تبجیل از شخصیت والای شان می‌پردازیم. کسی که در بیشتر از نیم قرن با هنر والای خود مصدر خدمات شایسته برای وطن و مردم گردیده و بگفته موریس میترلینگ:

«سرمایه فکری و دانش اش با عظمت اخلاقی و روحی او عجین است»

و اکنون که به شصت و نهمین بهار زندگی قدم می‌گذارد، بقول رحمن بابا: لکه ونه مستقیم پخپل مکان یم.

و در مبارزه تاریخی علم و جهل جایگاه شایسته خود را دارد.

به متعلم ممتاز و بعدها معلم دانشمند، با اوتوریته و منظبط لیسه عالی حبیبیه ادای احترام می‌نمایم (این حقیر نیز افتخار شاگردی‌شان را داشته است) و فراموش ننماییم که محترم بودن، بقول دلامبر: «نتیجه یک عمر لیاقت اندوختن است»

هر خسی از رنگ و رفتاری بدین ره کی رسد

درد باید، صبر، سوز و مرد باید گامزن

و یا:

به‌محض کوه کندن کسی همسر فرهاد نمی‌گردد

ز ارباب هنر از صد یکی معروف می‌گردد

برای این هنرمند سابقه دار و استاد بزرگوار صحت، عافیت و طول عمر آرزو می‌بریم، خوشبخت و نیکبخت باشند که به فضل خداوند هستند، زیرا بودا گفته بود:

«خوشبختی و نیکبختی واقعی به کسی تعلق دارد که اشک‌های دیگران را مبدل به مگاه شاد می‌سازد»

و من‌حیث حسن ختام، کلام شاعره گرامی را متذکر می‌شویم:

عمرت هزار باد ای مرد باشرف

از رنج و غم زلال دلت را قرار باد

پایان