شماری از غارتگران و جنگ سالاران قدرتگرای حکومتهای بیش از دو دههی اخیر، بالاخره برای تعبیر خلع یدشان از مال، دارایی و کشتار مردم زمینهیابی نموده و آن را در سخنان گلبدین حکمتیار توجیه میکنند. سابقهی مخاصمتهای طرفین قابل درک است ولی کشت و خونهایی هم که هردو طرف کردهاند، از دید هیچ کس پوشیده نیست. گلبدین حکمتیار گفت که با هیچ کس حسابی ندارد. اما مخالفین وی به بهانهی حضور او، درد شقیقه را از پای اشرف غنی و مردم افغانستان میکشند و به این منظور در کابل و برخی ولایتهای کشور، با شدت تمام، اما مخفیانه به هواداران شان اسلحه توزیع میکنند و گپ از کودتا و نابودی اشرف غنی میزنند.
نظامی که هم اکنون در افغانستان زمام امور بدست دارد، مانند هر نظام دیگر افغانستان و دنیا، ایده آل نیست. اما، به هر حال بهتر از رژیمی است که بر اثر کودتا، خونریزی و جنگ به میان آید. بهویژه بهتر از نظام کودتایی ایست که بهوسیلهی کسانی حاکم گردد، که جز کشتار و غارت، کم از کم تجربهی کامیابی در زندگی ندارند.
از این رو چند نکته را که همین اکنون توجه مردم صلح دوست کابل را به خود بذل نموده است پیشکش میکنم:
۱- با حضور نیروهای ناتو در افغانستان، برای تغییر نظام، راههای صلح آمیزی نیز وجود دارد و از روی قانون، امکان استفاده از آن منتفی نیست. اگر این راه، گزیدهی نیروهای ناتو در افغانستان نیست، کوچکترین امید کامیابی کودتاچیان در صور اذهان نمیگنجد. از این رو حاصل حرکت آنان، کشتار و خونریزی است و جز عملی نابخردانه، چیزی بیش شمرده نمیشود.
۲- مردم افغانستان میدانند، که حرکت غیر مسؤولانه ی مشتی قدرت گرا، نه تنها این که به خیر مردم نیست، بل زمینهی گستردهی آشوبها و مداخلات برخی کشورهای دیگر را در افغانستان فراهم میسازد. آن گاه عواقب ناگوار این خیزشها بهمراتب بدتر از حد تصور است. چه این حرکت بهگونهای رنگ قومی دارد و همینها اند که قوم را با دستان خود در برابر دیگر اقوام قرار میدهند.
۳- مردم میگویند که کودتاچیان، این همه سلاح را از کجا کردهاند؟ این شمار، پیش از آن که دست به اقدامی بزنند، به نسبت کنشهای گذشته و کنونیشان در نزد مردم افغانستان مطابق به قانون مجرمین مشهود هستند، نخست باید به محاکمهی ویژه معرفی گردند، تا مسأله ی برائت و الزام شان مشخص گردد. این امر در مورد سایر مجرمین دیگر نیز فراخور اجرا است.
۴- مردم افغانستان، لااقل فضایی ارچند غبار آلود تنفس، در سالهای پسین یافتهاند و اما آن را با کودتا و جنگ از دست میدهند. از این رو سراسر افغانستان، بهویژه کابل و چند ولایت کشور، از توزیع سلاح بهوسیله جنگ سالاران در نگرانی شدید بسر میبرند. نیروهای امنیتی بایست بدون انکار و پرده پوشی از آن، هر چه زودتر، به خاطر پریشان مردم رسیدگی نمایند.
۵- افغانستان و مردم آن دیگر از زمان سالهای ۱۹۹۳ تفاوت دارند. تنها شماری از بیخردانی اند که بار هوسهای جنگ سالاران و سود جویان از مدارک جنگ و خونریزی را بر دوش میکشند و بس. دیگر هیچ کس در افغانستان به برادر کشی، آشوب و رویارویی قومی دل چسپی ندارد. از این رو کودتاچیان بلاریب با واکنش شدید مردم مواجه میگردند. با آغاز کودتا، دامن جنگ در حیطهی سیاست و نظام محصور نمیماند، ره آورد نامیمون آن، به جنگها، رویاروییها و هماوردهای قومی منجر میگردد و ملت باهم برادر افغانستان رابه جان هم میاندازد. آن زمان برچیدن دامن بحران، کار ساده به نظر نمیرسد.
۶- هر کسی از جامعهی روشنفکری افغانستان، که برای کودتای خونین، به هر نحو توجیه فکری میتراشد و یا در پشتیبانی از عاملان کودتا قرار میگیرد، در دادگاه وجدان خود و قضاوت مردم افغانستان مشاهده میشود.
۷- دولت کنونی افغانستان، به چند نکتهی بنیادی باید توجه کند و انتقادهای وارد جامعهی روشنفکری افغانستان را تا حدی مرفوع سازد.
الف- به تشتت فکری در نظام خاتمه بخشد.
ب- پارلمان را از روی قانون منحل نماید و با اعلام زمان انتخابات بعدی کشور متعهد گردد.
ت- کابینهی کنونی افغانستان، را هر چه زودتر، بر بنیاد کاردانی، بهگونهای که هر قوم در آیینهی آن خود را دیده بتواند تکمیل نماید.
ج- عدم حضور کادرهای محل در مقامات عالی ولایات، یکی از دلایل مهم نارضایتی شمرده میشود که نتیجهی سیاست ناسالم حکومت پیشین است. همچنان تا کنون سیاست ناسالم کادری حکومت پیشین مرعی الاجرا است. باید در اسرع وقت سیاست سنجیده شدهی کادری ترتیب گردد و یخن مردم از پنجههای نابکار رشوت خور ها و اختلاس گران در مرکز و ولایات رها شود.
د-دولت در خلع سلاح افراد غیر مسؤول با جدیت عمل نماید و با استفاده از نیروهای خارجی، برای جمع آوری سلاح، زمان بندیای را ترتیب و به اجرا گذارد.
و - سیاست اجتماعی و سیاست فرهنگی کشور مملو از کاستیهای فراوانی است که فراخور اصلاح میباشد. دولت در این زمینه توجه کند. سیاست سالم فرهنگی میتواند بسیاری دشواریها را در افغانستان حل کند.
هـ- دولت هر چه زودتر در عرصههای بینالمللی بهویژه با پاکستان و ایران سیاست خود را مشخص نماید و بهمنظور فراهم کردن زمینهی همصدایی منطقهیی در مبارزه بر ضد تروریزم و مواد مخدر، کنفرانس منطقهیی را در کابل سازمان دهد. تا هر کشور، نگرانیاش را از حوادث افغانستان بیان کند و راه حل پیشنهادی خود را پیشکش نماید. کنفرانس منطقهیی بر تمام مسایل بهصورت جدی غور کند و کمیسیون منطقهیی ای به این منظور ایجاد شود که تا جلسه بعدی کنفرانس، قطعنامهی آن را ترتیب و در جلسه آیندهی آن تصویب نماید. بدین وسیله همآهنگی منطقهیی در زمینههای گونه گون و احترام به منافع متقابل بین کشورهای منطقه ایجاد شود.
ی- دولت در داخل، زمینههای تفاهم ملی، وحدت ملی و برادری سایر اقوام را بر مبنای سیاست درست فرهنگی و اجتماعی فراهم کند که هیچ قوم کشور خود را بیگانه احساس نکند و هیچ قومی، خود را صاحب و یا مالک دیگران نشمارد.
والسلام