افغانستان سرزمینی است با بيش از چهار دهه جنگ و ویرانی، طی این مدت بيشترين صدمه و درد را جوانان متقبِّل شدهاند اما کوچکترین توجه به زندهگی و فعالیت جوانان صورت گرفته، آنان بيشترین مواد سوخت داشهای حاکمیتها به خاطر رسيدن به اهداف شان بودند، جوانان كه نسل بالنده و آینده ساز يك كشور و جامعهاند اساس پيشرفت و ترقي را تشكيل میدهند عدم توجه به رشد و تکامل جوانان به معنی رفتن به تاریکی و زوال جامعه است.
امروز اگر زنده گی واقعی جوانان را دقیقاً مطالعه و بررسی كنيم به چالشها و کمبودیهای جدی متوجه میشویم كه عمدهترین آنها قرار زير است:
- فقر و بیکاری
- نبود امنيت
- گرایشهای مذهبی و بنياد گرایی ء
- مواد مخدر و اعتياد جوانان به آن
- كمبود و در بعضی موارد نبود امكانات آموزشی و تربیتی
- نبود آزادی و تشكيل خانواده
- عدم اعتماد برای فردا، فرار و مهاجرت فقر بیکاری
فقر و بیکاری:
افغانستان كشوری است زير خط فقر، فقر مزمن و بیکاری مفرط جوانان را بيشتر از پیش ناراحت ساخته و موجب دهها دشواری و بهخصوص مریضیهای روانی در میان جوانان میگردد، سالانه هزاران جوان از نهادهای آموزشی و تربیتی فارغ میشوند اما اکثرشان با بیکاری و فقر مواجهاند، دولت در طی چهارده سال اخیر باوجود کمکهای ميليارد دالری جامعه جهانی كمترين توجه را بهمنظور ایجاد محل كار و كار يابی جوانان انجام داده و تأکید میکنم كه این همه زمينه شده تا جوانان حتا جوانان تحصيل كرده از كار دور باشند و فقر را پذيرا شوند.
نبود امنيت:
نبود امنيت و عدم آسایش روحی برای جوانان پديده شوم و نفرت بر انگيز است جنگ تمام خوشبختی و جوانب زنده گی انسان را از بين برده و ماشين بزرگ جامعه كه عبارت از جوانان است از كار انداخته و وطن را بهسوی دشواریهای بدون علاج بهپیش میبرد، از چندين دهه است كه جوانان ما از نبود امنيت و زنده گی صلح آمیز در شکایتاند.
جوانی كه ٣٧ سال پيش متولد شده طی این مدت بهجز از جنگ و ویرانی دیگر چیزی نديده و نی از گذشته خود بهخصوص ایام جوانی لذت برده است.
امروز ديده میشود كه نبود امنيت چقدر به روحيه و روان جوانان ما تأثير منفی گذاشته است جوانان مواد سوخت آتش افروزان و تروريستان شدهاند و بار سنگين جنگ را بر شانههای خويش متقبِّل میشوند خانوادهی نيست كه در طی چهار دهه جنگ جوانی را از دست نداده باشد این همه غم و درد بزرگ جبران ناپذير است.
گرایشهای مذهبی و بنياد گرایی؛
جنگ بدبختی و دشواریهای فراوان به بار مياورد در كشور عزيز ما به بهانههای مختلف با امكانات، حمايت و كمك کشورهای غربی بهخصوص ایالات متحده امريكا و پاكستان سازمانها و احزاب تندرو و بنیادگرای مذهبی ایجاد و تشويق به جنگ و انسان کشی به نامهای مختلف شدهاند و بعدها سازمانهای تروریستی القاعده، طالبان وداعش ایجاد و حمايت شدند، بزرگترین ذخيره گاه فعاليت و زيست این احزاب و سازمانها جوانان بودند که آنها پيوسته از احساسات مذهبی و عقاید ایمانی جوانان سؤاستفاده كرده و آنان را ابزار اهداف خویش قرار دادهاند.
صعود قدرت فقر، بيكاري و نبود امنيت زمينه شدهاند برای جذب جوانان به حوزه بنيادگرايی و افراط گرایی.
جنگ، ترور، انتحار و انفجار توسط این جوانان پلان و عملی میگردد.
جوانان تندرو مذهبی مرگ را افتخار دانسته و تحفهی خداوند به خاطر رسيدن به بهشت میدانند.
مواد مخدر و اعتياد جوانان به آن:
افغانستان سالهاست که بزرگترین كشور توليد كننده و قاچاق مواد مخدر جهان محسوب میگردد و از این طريق زیانهای فراوانی به شهروندان کشورهای جهان وارد كرده است اما در سالهای اخير پديده اعتياد در داخل كشور بهخصوص در ميان جوانان رو به افزايش است. وزارت مبارزه با مواد مخدر تأييد میکند كه در حال حاضر بيش از يك و نيم ميليون تن شهروندان عمدتاً جوانان معتاد به مواد مخدر اند روند افزایش موارد اعتیاد به مواد مخدر بحرانی بوده تكان دهنده و هشداری بايد باشد به دولتمردان كشور.
با ادامهی روند فعلی، فاجعهی در راه خواهد بود جبران ناپذیر. امروز بزرگترین درامد پولی را مافيای مواد مخدر، قدرتمندان محلی و صاحبان كشت، زرع و قاچاق مواد مخدر از آن خود میکنند.
اما با تأسف بزرگترین جبران آن را جوانان بايد بپردازند. نبود امكانات لازم برای جوانان و چالشهای تذكر يافته دليل بر آن میشود تا جوانان به مواد مخدر پناه ببرند که با تأسف ارگانهای هاي دولتی و نهادهای كار با جوانان كمترين توجه را به این زهر کشنده نمودهاند.
كمبود و در بعضی موارد نبود امكانات آموزشی و تربيتی:
هر جوان آرزو دارد تا تحصيل نمايد و تخصص داشته باشد، امروز بيش از پنجاه فیصد باشندهگان افغانستان زير سن بيست قرار دارند سالانه صدها هزار جوان دوره آموزشی مكاتب را ختم نموده و آمادهگی بهمنظور جذب به مؤسسات تحصیلی میگیرند اما يك كميت محدود اجازه دخول بر کانون تحصيلات عالی و اكادميك را دارند زیرا تناسب دقیق از جوانان فارغ شده از مكاتب و دانشگاهها وجود نداشته و این کمبود بيشتر در ولايات هويدا است
در طی سالهای جنگ بسياری از جوانان دور از مكتب و آموزش قرار گرفتند و بیسواد ماندند يا سواد كافی ندارند. نبود كيفيت لازم در سيستم تدريس و كمبود وسایل آموزشی نيز جنجال بر انگيز بوده و مستقیماً بر جوانان تأثير گذار است.
آزادی و تشکیل خانواده:
جوانان ما كمتر و حتا در بعضی موارد هيچ از آزادی لازم برخوردار نيستند هميش بزرگان به خواستهها و عقاید جوانان كمتر توجه مبذول داشتهاند، در انتخاب تحصيل، ازدواج و تشكيل خانواده، آزادی بيان، و بسا موارد ديگر جوانان اراده مستقل ندارند حرف اول و آخر را پدران و خانوادهها میزنند.
ازدواجهای اجباری بعدها موجب نارضايتی جوانان شده و بالاخره خشونت خانوادهگی را بار مياورد.
عدم اعتماد برای فردا، فرار و مهاجرت جوانان:
فساد، فقر. نبود قانونيت، عدالت اجتماعی، حاكميت بيچاره و ناتوان، نبود فرصتهای خوب تحصیلی، خدمات صحی نامناسب، نبودن شرايط لازم برای آینده کاری در کنار بحران، جنگ و فجایع از جمله دلایلی هستند که مردم و از همه بیشتر جوانان وطن شان را ترک میکنند. جوانان با قبول دهها دشواری و حتا تهديد مرگ راه مهاجرت بهخصوص سمت اروپا را در پيش میگیرند. بيشترين تحصيل كردهها و ذخیره مطمین، كادر مسلكی و اداري كشور وطن را ترك و آینده نامعلوم را در پيش میگیرند در حقیقت جوانان يك زندان را ترك و داخل زندان جديد میشوند، مهاجرت جوانان برای آینده افغانستان بحران آفرین و غیرقابل جبران خواهد بود.
چالشهای جدي در مقابل جوانان مهاجر قرار دارد كه در بحث جداگانه به آن خواهم پرداخت.
با نظر داشت مشكلات مطرح شده جوانان، امروز كمترين توجه به حال جوانان وجود دارد، دولت، نهادهای كار با جوانان و در مجموع سيستم سياسی، فرهنگی و آموزشی ما جوانان را انگشت ششم پنداشته و این ذخيره مطمين فردای وطن را به باد فراموشی سپردهاند. جايگاه جوانان در رهبری سياست، فرهنگ كشور بسيار كم رنگ است. احزاب و سازمانهای ملی، مترقی و دموكرات سرگرم سیاستها و چهرههای کهنهاند توجه، مواظبت و اعتماد بالای جوانان را كمتر در عملکردهایشان میتوان ديد، عدم توجه به جوانان به معنی عدم توجه به پیشرفت، تمدن و جهان نواست و فاجعهی است تاريك و غیرقابل باور، ضرور است تا خود جوانان بيدار شوند با تشكل و عملكرد آگاهانه و مدبرانه خويش آینده را بهتر از امروز رقم زنند. جوانان بايد به مسير اصلی سوق و رهبری شوند به این منظور ما به دگرگونی فرهنگی و فکری جوانان ضرورت داريم این همان است كه برايش مجموع سيستم پلانهای كوتاه مدت و دور طرح و عملی نمايند ما نبايد جوانان را زير بار امراض قوم گرایی، زبان گرایی، برترگرايی و محل پرستی قرار دهيم، جوانان نهال تازه و پاکاند.
بگذارید پای سایهی سرو این جوانان خوشبختی، سعادت، اميد و آیندهی درخشان بدون تعصب، عقده، كينه و كدورت را آرزو کنیم.